#امام_هادی_النقی_ع_مدح
تو به ما نور را نشان دادی!
ایها العشق! ایها الهادی!
ای دلیلِ طراوتِ چشمه!
روشنابخشِ هرچه آبادی!
ای که در بندِ بندگی هستی!
خوش به حالت، چقدر آزادی!
در ازل، قبلِ خلقتِ جنت،
با نگاهت، بهشت، میزادی
مثلِ خورشیدی و زِ نسلِ علی،
چه نکو رتبهای، چه اجدادی!
وارثِ ذوالفقارِ مولایی!
وارثِ سجدههای سجادی
نور را، منشأی و معنایی
عشق را، ریشهای و بنیادی
حرفِ کج را، سکوتِ بیپایان،
حرفِ حق را، هماره، فریادی
...ای سرِ من!، بیفت بر قدمش
گر نیفتی به پاش، بر بادی!
شاعر: #عادل_حسین_قربان
🍃 مواد لازم جهت بهبودی سرماخوردگی کودکان
🔸در این روزها موارد زیر را تهیه کنید و حتما در منزل داشته باشید و به محض شروع علائم سرماخوردگی استفاده کنید.
۱. روغن پونه : هر ۴ ساعت یک قطره داخل هر حفره بینی. فوق العاده موثر جهت رفع اخلاط حلق و بینی و بهبودی سرفه
۲. دمنوش آویشن و عسل
۳. سوپ شلغم و جو
۴. روغن سیاهدانه : برای روغن مالی گلو و سینه
۵. اسفند و کندر : در منزل هر شبانه روز دود کنید
۶. لباس گرم برای بچه : اگر تب دارد لباس گرم ندید.
۷. باد سرد به کودک نخورد
۸. شربت هانی تیم : هر ۶ ساعت یک قاشق چایخوری
۹. اگر تب شدید داشت میتونید پاشویه کنید
۱۰. شب تا صبح گوشی و وای فای منزل خاموش باشد
#درمان
#سرماخوردگی_کودکان
https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba
࿐❁🍀❒◌🦋◌❒🍀❁࿐
#امام_هادی عليه السلام:
اُذکُر حَسَراتِ التَّفریطِ بِأَخذِ تَقدیمِ الحَزمِ
به جای حسرت و اندوه برای عدم موفقیتهای گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَیْرٍ...
🎞 #کلیپ
⚜همخوانی دعای ماه رجب⚜
⭕️جدیدترین اثر:
💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠
انقلاب مردم، مردم انقلابی ۴.m4a
4.37M
#انقلاب_مردمی ۴
تفاوت ها
🇮🇷بسم رب الشهداءوالصدیقین🇮🇷
تا این جا دوتا از شباهت های بین امت پیغمبر آخر الزمان با امت موسی پیغمبر رو عرض کردیم
۱. وجود فرعون
۲. وجود رهبری شجاع
حالا ببینیم این دو امت چه تفاوت هایی با هم دارن✅
چرا که این تفاوت ها مهم هستن
این تفاوت 👈 رمز موفقیت انقلاب اسلامی است
رمز ظهور است
صالحین تنها مسیر
#انقلاب_مردمی ۴ تفاوت ها 🇮🇷بسم رب الشهداءوالصدیقین🇮🇷 تا این جا دوتا از شباهت های بین امت پیغمبر آ
بعضی ها فک می کنن که انقااب اسلامی یه اتفاق بود😖
یه معجزه بود که منطقی پشت سرش نداش😐
اصلا هم این طور نیس
اگرچه انقلاب اسلامی معجزه بود
اما این معجزه منطق پشت سرش داشت✅
منطقش همون تفاوت بین امت موسی پیغمبر
با امت امام خمینی رحمه الله علیه هست
پس از رنج های فراوانی که قوم حسرت موسی کشیدن
و از دست فرعون نجات پیدا کردن👌
بعد از رهایی از وضع بد موجود
وقتی خواستن یه وضع خوب را برا خودشون درست کنن
باید آستین بالا می زدن و یه وضع خراب دیگری رو
خودشون تغییر می دادن
حضرت فرمود بسم الله استین بالا بزنید😕
و با این دشمنان بجنگید و موانع رو از سر راه بردارید و وارد سرزمین مقدس بشید
گفتن 👈 یا موسی! تا شما اینا رو بیرون نکنی
ما وارد سرزمین مقدس نمیشیم😐
یه نفر از یاران گفت که، آی ملت کاری نداره
کافی که شما اقدام کنید پیروزی مال شماس
توقع چندان بی جایی هم نداشتن البته
چون که تا حالا تمام مشکلاتشون رو خدا و معجزه الهی حل کرده بود
بعد فکر کردن ادامه راه هم همین طوره دیگه😖
ولی خدا فرمود نه دیگه؛ من تا اینجاآوردم از این جا ببعد شما حرکت کنید
منم کمک می کنم
امت موسی این جا کم آوردن😢
این جا کوتاه اومدن و نشستن
خدا هم بلایی سرشون اورد که ۴۰ سال سرگردان بودن و نسلشون نابود شد☹️
و یه نسل دیگه ای رو آورد تا از این وضعیت نجاتشون داد
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋
ان شاءالله
4_6025948169802615481.mp3
8.85M
#پرواز_در_آسمان_رجب ۷
💢 " انتخاب " واژهای هست که ویژهات میکند برای خدا وقتی بدانی او که خالق مطلق زمین و زمان است؛
| تو | را برایِ خود انتخاب کرده است...
آیا خدا نیز " انتخاب " ِ تو است؟؟؟
صالحین تنها مسیر
"رمان #پلاک_پنهان قسمت #6⃣6⃣ سریع از ماشین پیاده شد،ماشین بچه ها را در کنار دانشگاه دید،امیر به مح
"رمان #پلاک_پنهان
قسمت7⃣6⃣
گوشی اش را در آورد و سریع شماره امیر را گرفت:
ــ بله قربان
ــ سریع اونی که بیرونه رو دستگیر کنید ،تو و امیرعلی هم بیاید داخل
ــچشم قربان
کمیل نمی توانست بیشتر از این با او تنها بماند چون مطمئن نبود که او را سالم نگه
می داشت.
امیر و امیرعلی وارد اتاق شدند به امیر اشاره کرد تا سهرابی را ببرد امیر سریع به
سمت سهرابی امد و او را به سمت در برد ،لحظه ی آخر سهرابی روبه کمیل پوزخندی
زد و گفت:
ــ فک نکن رئیس بزاره یه لحظه با آرامش زندگی کنی ،هم تو هم سمانه
کمیل به سمت سهرابی رفت که امیرعلی او را گرفت،امیر سریع سهرابی را از انها دور
کرد،کمیل عصبی به سمت امیرعلی برگشت؛
ــ ببین تو این گاوصندوق چه چیز مهمی پیدا میشه که سهرابی به خاطرش
برگشته،من میرم بعد میام اداره
ــ بسلامت
قبل از اینکه از اتاق بیرون برود برگشت:
ــ امیرعلی حراستو هم چک کن،ببین چطور اجازه دادن سهرابی با این تیپ و قیافه
اومده توامیرعلی سری تکان داد
***
سمانه در ماشین نشسته بود و نگاه ترسیده اش را به در دانشگاه دوخته بود،نگران
کمیل بود و می ترسید سهرابی بلایی سرش بیاورد،چند بار خواست پیاده شود و به سراغ کمیل برود اما پشیمان می شد،دستانش از استرس سرد شده بودند نمی دانست چیکار کند،دستش که بر روی دستگیره نشست تا در را باز کند،سهرابی همراه مردی بیرون آمد،سمانه وحشت زده از اینکه نکند بلایی سر کمیل آورده باشند
از ماشین پیاده شد،اما با بیرون امدن کمیل و اشاره ای به ان مرد ،نفس راحتی کشید،کمیل عصبی به سمتش امد;
ــ مگه نگفتم از ماشین پایین نیاید
سمانه بی اختیار گفت:
🌹نویسنده:فاطمه_امیری
ادامه رمان
"رمان #پلاک_پنهان
قسمت8⃣6⃣
ــ سهرابی با اون مرد اومدن بیرون ترسیدم بلایی سرتون اورده باشن
عجیب است که همه ی عصبانیت کمیل با این حرف سمانه فروریخت،با لحنی ارام
گفت:
ــ سوار بشید،میرسونمتون،کلاس که ندارید؟
ــ نه
هر دو سوار ماشین شدند ،کمیل دنده عوض کرد و گفت:
ــ حتی اگه بلایی سر من اورده باشن نباید پیاده می شدید
وقتی جوابی از سمانه نشنید ادامه داد:
ــ برا چی اومده بودید دفتر؟
ــ در باز بود،بچه ها گفته بودند دفتر را بستند و کسی حق نداره بره داخل،اما وقتی
دیدم در بازه ترسیدم بازم کسی بخواد به اسم بسیج یه خرابکاری دیگه درست کنه
کمیل نفس عمیقی کشید تا بر خودش مسلط شود؛این دختر او را به مرز جنون
رسانده بود،بعد از این همه اتفاق باز هم بیخیال نشده بود،دیگر نمی توانست سکوت
کند باید بحث ازدواج را پیش میکشید،و همیشه کنارش می ماند و مواظبش بود،وَاِلا
بلایی سر خودش می اورد،
با صدای سمانه به سمت او چرخید؛
ــ منظور سهرابی از اون حرفا چی بود؟
ــ نمی خواد ذهنتونو مشغول کنید ،اون فقط میخواست حرفی زده باشد
سمانه با اینکه قانع نشده بود اما حرف دیگری نزد و تا خانه زمان در سکوت گذشت.
جلوی در خانه ایستاد ،سمانه در را باز کرد و قبل از اینکه پیاده شود گفت:
ــ خیلی ممنون زحمت کشیدید
ــ خواهش میکنم وظیفه بود
تا سمانه می خواست برودصدایش کرد سمانه برگشت؛
ــ بله؟
ــ باید باهاتون در مورد یک چیز مهمی صحبت کنم؟
ــ چیزی شده؟
ــ نگران نباشید چیزبدی نیست؟
ــخب بگید
ــ نه الان وقتش نیست اگه وقت داشته باشید فردا باتون صحبت کنم
ــ باشه ،ولی کجا
ــ براتون آدرسو میفرستم
ــ باشه حتما،بفرمایید تو
ــ نه خیلی ممنون،سلام برسونید
ــ سلامت باشید
سمانه وارد خانه شد به در تکیه داد و ذهنش به مرور صحنه های یک ساعت پیش
پرداخت،کمیل با آن اسلحه،عصبانیتش از اینکه سهرابی اسمش را به زبان آورد،و همه ی اتفاقات لرزی به قلب و اندامش انداخته بود ،ناخوداگاه لبخندی شیرین و گرمی بر لبانش نشست ،چشمانش را آرام باز کرد،فرحناز خانم کنار در ورودی منتظرش
مانده بود،با لبخند عمیقی به سمتش رفت.
🌹نویسنده:فاطمه_امیری
ادامه دارد.....
#سلام_امام_زمانم🌸❤️
تا یخ نزده ریشه ایمان برگرد
ای فصل بهار! در زمستان برگرد
مردیم از این بیکسی و دربدری
ای صاحب ذوالفقار و قرآن برگرد
#اللهمعجللولیکالفرج
#جامعيت_قرآن
🌷امیرالمومنین علیه السلام
🌸وَ فِي الْقُرْآنِ نَبَأُ مَا قَبْلَكُمْ، وَ خَبَرُ مَا بَعْدَكُمْ، وَ حُكْمُ مَا بَيْنَكُمْ.
💠در قرآن اخبار گذشتگان، و آيندگان، و احكام مورد نياز زندگى تان وجود دارد
📘حکمت_313
☑️ از ماهِ رجب دو كار را بايد تمرين كرد؛ يكی روزه و يكی قرآن خواندن و حداقل حداقل حداقل آن اين است كه در ماهِ رجب، روزی يک جزء قرآن و در ماه شعبان دو جزء و در ماه رمضان سه جزء بخواند؛ ولی اگر كسی را خدا توفيق داد، در ماه رجب، دو جزء و در ماه شعبان سه جزء و در ماه رمضان پنج جزء الی هفت جزء بخواند. بعضيها در ماه رمضان تا ده جز هم ميخوانند كه بستگی به توان و استعداد دارد. اگر در سال اوّل نشد، در سال دوم ميشود ان شاء الله...
حجّت الاسلام و المسلمین
#حاج_شیخ_جعفر_ناصری