❇️ اعمال شب و روز عرفه
عبادت در شب عرفه، بسیار سفارش شده است.
1️⃣ خواندن دعایی که با عبارت «اَللّهُمَّ یا شاهِدَ كُلِّ نَجْوى وَ مَوْضِعَ كُلِّ شَكْوى وَ عالِمَ كُلِّ خَفِیَّةٍ وَ مُنْتَهى كُلِّ حاجَةٍ یا مُبْتَدِئاً» آغاز میشود(کل دعا در مفاتیحالجنان آمده است) كه روایت شده هر كس آن را در شب عرفه یا در شبهاى جمعه بخواند خداوند او را بیامرزد؛
2️⃣ خواندن تسبیحات عشر هزار مرتبه؛
3️⃣ خواندن دعای «اللّهُمَّ مَنْ تَعَبَّاَ وَ تَهَیَّاَ»
4️⃣ زیارت امام حسین(ع) توصیه شدهترین اعمال این شب است.
✅ اعمال روز عرفه
1️⃣ روزه گرفتن براى كسى كه ضعف پیدا نكند و مانع دعا خواندن او نشود
2️⃣ غسل که مستحب است قبل از زوال انجام شود.
3️⃣ زیارت امام حسین(ع) كه از هزار حج و هزار عمره بالاتر است.
4️⃣ بعد از نماز عصر پیش از آنكه مشغول به خواندن دعاى عرفه شود در زیر آسمان دو ركعت نماز بجا آورد و نزد حق تعالى به گناهان خود اعتراف و اقرار کند تا به ثواب عرفات رستگار شود و گناهانش آمرزیده شود.
کیفیت نماز: در ركعت اول بعد از حمد، توحید و در دوم بعد از حمد، قُل یا اَیُّهَا الْكافِروُنَ خوانده شود.
5️⃣ صلوات بر محمد و آل محمد (ص)
6️⃣ خواندن دعای عرفه و ام داوود.
🌺 التماس دعا 🤲
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
...............
👈ایمانور | آموزش معارف اسلامی
🆔 @imanoor_com
ashoura-farahmand.mp3
زمان:
حجم:
4.05M
زیارت و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام در شب عرفه بسیار تاکید شده است.
ya_shahed_kol_najva.mp3
زمان:
حجم:
10.69M
عارف بالله آیت الله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی:
درباره شب عرفه روایت شده است که دعای خیر در آن مستجاب است و کسی که در آن به فرمانبرداری خدای متعال مشغول شود، پاداش صد و هفتاد سال را دارد.
شب عرفه شب مناجات بوده و کسی که در آن شب توبه کند خداوند او را می بخشد و مستحب است در آن دعایی که اول آن "اللهم یا شاهد کل نجوی" است، خوانده شود.
از مضامین این مناجات گرانقدر غافل نشوید. اگر اهلش باشید علومی در آن وجود دارد که سزاوار است مسلمان تمام عمرش را صرف تحصیل آن نماید. با زنده دلی و حضور قلب با آن دعا کن، نه با غفلت.
منبع : المراقبات
🌹☀️🍃 ﷽ 🍃☀️🌹
💠 #اعمال شب نهم #ذیحجه
✅ شب #عرفه
🦋 این شب از شبهای متبرّك و شب مناجات است
♦️ #توبه در آن مقبول
🔺 دعا در آن مُستَجاب است
🔻 كسی كه این شب را به عبادت بگذراند اجر ۱۷۰ سال #عبادت داشته باشد
1️⃣ خواندن دعای
🔆 اَللَّـهُمَّ يا شاهِدَ كُلِّ نَجْوي، وَمَوْضِعَ كُلِّ شَكْوي....
▫️ خواندن این دعا در شب عرفه و شب هاي #جمعه باعث آمرزش است.
2️⃣ خواندن #تسبيحات عشر: هزار بار (در اعمال روز عرفه)
3️⃣ خواندن دعای:
🔆 اللّهُمَّ مَنْ #تَعَبَّاَ وَ تَهَيَّاَ ...
4️⃣ زيارت امام حسين عليه السلام و ماندن آنجا تا روز عيد (باعث حفظ شدن از شرّ آن سال)
📿التماس دعا
࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐
💕یا علی ابن موسی الرضا(ع)
زور دارد که ببینم همه رفتند حرم
و من از دور برای تو غزل میسازم
باز در تلخی ایامِ خودم رویای
#عرفه کرب و بلا را چو عسل میسازم...
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم😍✋
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
💌💌💌💌💌💌💌
3.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✔️ سه خصوصیت مهم شب عرفه
🎙مرحوم آیت الله آقا مجتبی تهرانی
امام صادق علیه السلام: كسی كه در ماه رمضان آمرزیده نشود، تا رمضان آینده آمرزیده نگردد مگر آن كه روز عرفه را درک کند
مَن لَم يُغفَرْ لَهُ في شهرِ رمضانَ لَم يُغفَرْ لَهُ إلى مِثلِهِ مِن قابِلٍ إلاّ أن يَشهَدَ عَرَفَةَ.
منبع: کافی، ج۴، ص۶۶
ما را هم از دعای خیرتون بی بهره نذارید🤲🌹
بسم الله الرحمن الرحیم
توصیه برای روز عرفه
توصیه حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه جهت رفع مشکلات و برآورده شدن حوائج به نیت باب الحوائج، حضرت مسلم علیه السلام
🔹بعد از نماز صبح و قرائت سوره یس بخواند:
🔶سُبحانَ المُفَرَّجُ عَن کُلِّ مَهمُوُم سُبحانَ المُنَفَّسُ عَن کُلِّ مَدیُن سُبحانَ مَن جَعَلَ خَزائِنُهُ بَینَ الکافِ وَ النُّون اِنَّما اَمرُهُ اِذا اَرادَ شَیئاً اَن یَقوُلُ لَهُ کُن فَیَکوُن فَسُبحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوت کُلّ شَی وَ اِلَیهِ تُرجَعُون یا مُفَرِّجَ الغَمِّ فَرِّج🔶
صالحین تنها مسیر
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°• #پارت_66🌹 #محراب_آرزوهایم💫 لبخند تصنعیای میزنم و حرفشون رو رد میکن
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°•
#پارت_67🌹
#محراب_آرزوهایم💫
حدود یک ربع بدون یک کلمه در سکوت با مهربونی و صبوری به حرفهام گوش میده، در آخر لبخند قشنگی میزنه و دستم رو بین دستهاش میگیره.
- عزیزم اگه بخوای چادرت رو داشته باشی این سختیها رو هم باید تحمل کنی. مثل حضرت زینب(س) باید محکم و قوی باشی. ایشون با وجود اون همه اتفاق و سختی یک لحظههم حجابشون خدشه دار نشد. توی راه دین باید محکم باشی گلم. نگران دوستت هم نباش، خدای بالای سرمون انقدر مهربون هست که یک رفیق بهتر جلوی راهت بزاره.
چیزی نمیگم، سرم رو به زیر میندازم که صدای تقهای به در نظر جفتمون رو جلب میکنه و صدای امیرعلی از پشت در چوبی اتاق به گوش میرسه.
- اگه مشکلی ندارین بریم خونه، همه منتظر شمان.
با بیمیلی از جام بلند میشم، رو به هدی ازش تشکر میکنم و به سمت خونه میریم.
روی صندلی عقب میشینم و سرم رو روی شیشه میزارم، مدام با یادآوری چند روز پیش چشمهام پر اشک میشن و از همه مهم تر از عکس العمل خانواده به شدت ترس و هراس دارم. چی باید بگم؟
با توقف ماشین سرم رو بلند میکنم که با گنبد طلایی امام رضا (ع) روبهرو میشم. اشکهام سرازیر میشن اما برای دور موندن از چشمهای امیرعلی سریع صورتم رو پاک میکنم.
- نرگس خانم من آوردمتون پیش امام رضا تا ازتون قول بگیرم.
متعجب بهش نگاه میکنم که ادامه میده:
- ببخشید اما به بزرگی همین آقا قسم بخورین که هیچ حرفی از این ماجراها نزنین. میدونم خیلی سخته ولی...
مگه اصل ماجرا چیه؟ چرا همه چیز رو بهم نمیگه؟ اصلا شغل اصلیش چیه؟ با تمام سوالاتی که توی ذهنم هست حرفش رو قطع میکنم و با قاطعیت تمام میگم:
- باشه، چیزی به کسی نمیگم.
خیالش که راحت میشه نفسی از سر آسودگی میکشه و راه میافته به سمت خونه اما اینبار ذهن متشنجم مدام دنبال جواب سوالهام میگرده. اون کیه که بهخاطرش من رو گروگان گرفتن؟ واقعا فرماندهست؟ نکنه پلیسه؟پس چرا به همه گفته توی سپاه کار میکنه؟ قبل از اینکه ذهنم از بمب بارون سوالاتم نابود بشه به خونه میرسیم. نفس عمیقی میکشم و چشمهام رو میبندم. کلید که میندازه منظرهی سر سبز حیاط جلوی چشمهام خودنمایی میکنه. چقدر دلم برای این درختهای چند ساله و بوی خاکهای نمناک توی باغچه تنگ شده. میترسیدم امسال از دیدن ترنجهای حیاط بینصیب بمونم اما الآن دوباره اینجام و به آغوش گرم خانوادهم برگشتم.
به داخل قدمی برمیدارم، مامان رو میبینم که وسط حیاط مردد وایستاده و منتظره اینه ببینه صدای کلید در مال کیه؟ کسی از بچهی گمشدهش خبر آورده؟
به محض دیدنم سمتم پا تند میکنه و محکم توی آغوش پر مهرش بغلم میکنه.
- کجا بودی عزیز دلم؟ خدا میدونه که هزار بار مردم و زنده شدم!
محکم تر از همیشه بغلش میکنم، هیچ وقت فکرش رو نمیکردم انقدر برای آغوش مادرم دلم تنگ بشه. واقعا کی قدر آغوش مادر و نگاه پر محبتش رو میدونه؟!
تابحال توی زندگیم فکرش رو هم نمیکردم شاید یک روزی این نعمت بزرگ الهی رو از دست بدم!
با صدای مامان بقیه هم به استقبالم میان و با نگاههای نگرانشون سر تا پام رو برانداز میکنن.
ازش جدا میشم، نگاهی اجمالی بهم میندازه و با چشمهای گریونش میگه:
- این چند روز کجا بودی؟
امیرعلی که توی این مدت دم در وایستاده پیش قدم میشه و نمیزاره حرفی بزنم.
- حاج خانم بزارین بریم بالا، حالشون مساعد بشه...
قبل از اینکه جملهش تموم بشه مامان با نگرانی حرفش رو قطع میکنه.
- خدا مرگم بده مادر، چیزیت شده؟
کش چادر مشکی رنگم رو کمی جلو میکشم و با لحن آرومی زمزمه میکنم.
- خوبم مامان! چیزیم نشده.
نفس عمیقی میکشه و سرش رو به سمت آسمون بلند میکنه.
- خدایا شکرت!
حاجی که از اون موقع پشت سر مامان واستاده و حرفی نمیزنه وارد عمل میشه.
- بریم داخل هوا سرده، بچهها سرما میخورن...