#یه_نکته
💢دیدی وقتی دچار سرماخوردگی هستی👇👇
نه عطر گلها رو می فهمی
و نه مزه غذاهای خوشمزه...🤔
ویروس گناه👇♨️
هم باعث میشه ما عطر عبادت
رو نفهمیم❌
و مزه لذیذ ترین خوراک روح که نمازه رو نچشیم💢⛔️
♻️🔅♻️🔅♻️🔅♻️
صالحین تنها مسیر
🌸〰🌸〰〰🌸〰〰🌸〰🌸 بسم الله الرحمن الرحیم #تاریخ_تحلیلی_اسلام۱۰۵ سلام خوبین بابت دیروز که نبو
🌸〰〰🌸〰〰🌸〰〰🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
#تاریخ_تحلیلی_اسلام۱۰۶
سلام خوبین
آخرین سالهای حضور پیامبر و یارانش در مکه 👇
دوضایعه ی اسفناک برای رسول خدا اتفاق افتاد 😰
حضرت ابوطالب عموی پیامبر
و
حضرت خدیجه همسر بزرگوارپیامبر
👈 از دنیا رفتند
پیامبر آن سال را ☆عام الحزن ☆نامیدند
😢😭
این دو بزرگوار خیلی مظلوم بودند در تاریخ
ابوطالب که برای دفاع از رسول خدا مجبور بود مسلمان بودن خود را مخفی کند
تا پشت پیامبر بایستد
برای همین اصلا خیلیها تهمت شرک به او زده اند 😱
احادیثی جعل کردند در جهنمی بودن این آقای ایثارگر بزرگوار 😱
از طرف دیگر فرزند او علی ابن ابیطالب در مکان مقدسی چون کعبه به دنیا آمده بود
معلوم است کسانی که تحمل علی را ندارند 😬❌
✅بی تردید مظلومیت ابو طالب به خاطر فرزندش بود
مظلومیت خود پیامبر هم بیشتر برای همین بود 👇
🌀 پیغمبر نمی توانست خوبیها وفضائل علی را بیان کند
خیلی اوقات کتمان می کرد 🌘
اولیای خدا که نمی توانند از خودشان تعریف کنند
✅تحمل غربت برای آنها سهل است از تعریف خودشان
حضرت خدیجه بیشترین کمکها را به پیامبر اسلام کردند 💪
در خواست تمام بزرگان طوایف که خواستگارش بودند رارد کرد ❌
و
💞 از ابوطالب خواست که او را برای
برادر زاده اش خواستگاری کند
❌در باره ی سنش اغراق شده
❌در باره ی این که قبلا ازدواج کرده بوده
بچه داشته است
💔برای زدن شخصیت این بانوی بزرگوار است
وقتی داستان زندگی رسول خدا را که مطالعه می کنیم
چیزی که دستگیر ما می شود 👇
یک رنجهایی را رسول خدا باید تحمل کند چون مقرب است 😰
رنجهای پیامبر عجیب بر انسان اثر دارد💔
به نظر شما بیشترین رنج را بر پیامبر وارد میکرد ❓
بی هیچ تردیدی 👈عمویش ابولهب
تا پیامبرمیرفت سراغ قومی که به مکه آمده بودند
و
دعوتشان می کرد به اسلام 🙋♂
ابولهب پشت سر پیامبر می دوید و به آنها می گفت 👇
این جوان فرزند برادر من است
او دیوانه است گوش به حرف او ندهید😱😱😱
آنها هم به حضرت می گفتند 👇
تو در میان قوم خود اعتبار نداری
💔
ما چگونه حرف تو را بپذیریم ⁉️
دلیل تاریخی این ادعا 👇
تا فتح مکه اتفاق افتاد و قریش ایمان آوردند
تمام قبایل مسلمان شدند✅
❎ در مطالعه ی زندگی پیامبر غرق فتوحات پیامبر نباید شد
این فتوحات همه برای این بود که خود حضرت بیشترین سختیها را تحمل
می کرد 😨😰
ببینیم پیامبر چقدر سختی کشیده ما هم کمی حاضر به تحمل رنج می شویم 💪
به خاطر سوء تبلیغات ابولهب پیامبر در مکه نتوانست کاری از پیش ببرد ❌
تصمیم گرفت سفر کند به طائف
شهری در نزدیکی مکه که میوه ها و محصولات آن را مردم مکه می خریدند
🍇🍓🍏🍎🍑🍊
چون به مکه رفت و آمد داشتند
هیچ کدام دعوت پیغمبر را نپذیرفتند❌
و
رسول حق را از شهر بیرون کردند 🚶
😭😭😭
باز هم از دعوت خود فرستاده ی راستین خدا دست بر نداشت
سنگ از پشت بام بر سر حضرت انداختند
سر همراهانش زخمی شد 💔
بعضیها گفتند فقط یک غلام مسلمان شد😢
الان کار خوب کنیم و دعوت کنیم
بی نتیجه نمی ماند 💝
کار نمی کنیم ❌
یک نفر حسابی آدم شود خدا می گوید 👇
با بقیه کاری ندارم
حضرت امام چقدر زحمت کشیدند ⁉️
از اول که همه حضرت امام نمی گفتند ❌
رهبری چه رنجها و چه زحمتهایی کشیدند💪
😱😱
پیامبر فرمودند👇
✨ما اوذی نبی مثل ما اوذی ✨
هیچ پیغمبری به اندازه ی من اذیت نشده است ❌
قحطی در مکه شایع شد 😱
طوری که مادرها بچه های خودشان را خوردند😱
لاشه های مردار می خوردند 😱
و..و..و...
همه فهمیدند که این غصه های رسول خداست که موجب بلاها ست 🤔😰
ابوسفیان نزد پیامبر آمد و گفت 👇
وضع مردم را می بینی ✅
دعاکن خدا درست کند
و به برکت دعای حضرت خداوند بلا را برداشت ✳️
ولی باز هم درست نشد ند مردم
یک وقتها خادم مسجد اجازه نمی داد توی مسجد جلسه ی دعا بگیریم 😱🙄
بله کارت درست باشد اینها طبیعی هست ✅
ممنون که تحملم کردید 🙏
تابعد🙌
صالحین تنها مسیر
شروع جلد دوم #از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی ✅✅❤️🌹
#از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی 1
#فصل مقدمه
#جلد دوم
سلام دوستان خوبم...
به جلد دوم کتاب از سفیر ابلیس تا سفیر پاکی خوش اومدین...
میخوام یکم درمورد جلد اول کتاب از سفیر ابلیس تا سفیر پاکی بگم
میخوام یه حقیقتی رو بگم...
راستش من تو این پنج سال همیشه با خودم کلنجار میرفتم که بگم یا نه...
همیشه بچه ها ازم میپرسیدن رضا تو چی شد که عوض شدی .. اون اتفاق چی بود؟
بگو چرا ...
منم چون نمیتونستم بگم اصولا سکوت میکردم ...
بچه ها ؟
واقعا سختم بود بگم...
خیلی سختم بود...
نمیدونم میتونی درکم کنی یا نه...
یکی از دلایلی که سختم بود بگم بخاطر این بود که سختی کشیدم و یاد آوری اون لحظات اذیتم میکرد...
بخاطر همین اصلا نمیخواستم این قضیه فاش بشه...
تا اینکه یهو احساس قدرت کردم و به خودم گفتم : رضا ؟
خب بگو...مگه چیه ؟
تو که الان اینهمه حالت خوبه و به خدا وصل شدی...
تو که الان اینهمه آدم از حرفات الهام
میگیرن...
خب چرا نمیگی... بگو و از هیچی نترس...
خیلی با خودم حرف زدم.
تقریبا دو هفته قبل از سفرم به پیاده روی اربعین بود که این شهامت رو خدا بهم داد تا بتونم پرده از یه حقیقت بزرگ بردارم.
انصافا خدا این قدرت رو بهم داد...
وگرنه فکر کردن درموردش منو اذیت میکرد...
چه برسه به اینکه بیام با جزئیات براتون توضیحش بدم...
دستنویس شبانه #داداش_رضا
#زندگینامه_واقعی
#از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی 2
#فصل مقدمه
#جلد دوم
خالصه با تموم ترس و لرز اومدم کتاب از سفیر ابلیس تا سفیر پاکیو به لطف خدا نوشتم و به صورت کاملا رایگان منتشرش کردم.
این کتاب اصلا قرار نبود حق نشرش رایگان باشه...
اما خدا به من گفت رضا این کتاب رو نذر امام زمان کن و هیچ هزینه ای از هیچکس نگیر.
و بذار تو سایت تا بچه ها بخونن...
من این کارو کردم.
باورتون نمیشه...
وقتی این کتاب منتشر شد پیام ها و ایمیل ها و نظراتی به دستم رسید که ... هیچی نگم بهتره...
فقط در همین حد بدونید که خیلی ها از این کتاب انگیزه گرفتن...
خیلی ها...خیلی ها ...
خیلیهااااااااااااااااااااااااا...
من همیشه میگفتم اگه حقیقت رو بگم شما دیگه منو داداش رضا صدا نمیکنید و از من متنفر میشید
😞😔
و کلا دیگه به حرفام گوش نمیدید...
همیشه شیطون اینارو به من میگفت...
میگفت رضا هیچی نگو...
بذار همه فکر کنن خواب دیدی
متحول شدی...
اینجوری بهتره...
بگو یهو قرآن باز کردم متحول شدم...
اینجوری کسی قضاوتت نمیکنه و ازت متنفر نمیشه...
یه روزی واقعا خسته شده بودم...
گفتم خدایا ؟
آخه چرا نباید بگم...
خدایا این شهامت رو به من بده تا اینو بگم...
من پسر صادقی ام...سختمه یه چیزی تو دلم بمونه...
وقتی کل حقیقت رو گفتم بعدش کلی پیام اومد و متوجه شدم کار من خیلی درست بود...
و نه تنها بچه ها از من متنفر نشدن...
بلکه بیشتر از گذشته دوستم دارن و بهم افتخار میکنن و میگن : رضا ؟ دمت گرم.
دستنوشته شبانه #داداش_رضا
#زندگینامه_واقعی
@🌸لحظات دل سپردن به
🌸 پیام خدای مهربون😍
🌸به نیت شادی و عاقبت بخیری
🌸همه ی اعضای محترم
هر روز یک آیه از #قرآن_کریم
#مصیبت
🌷اعوذ بالله من الشيطان الرجيم🌷
🌸الَّذِينَ إِذَا أَصَبَتْهُمْ مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ
۷ وَإِنَّآ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ{۱۵۶}
🌸(صابران) كسانى هستند كه هرگاه
مصیبتى به آنها رسد، مى گویند: ما از آنِ خدا
هستیم و به سوى او باز مى گردیم.(۱۵۶)
#بقره_آیه_156
صالحین تنها مسیر
@🌸لحظات دل سپردن به 🌸 پیام خدای مهربون😍 🌸به نیت شادی و عاقبت بخیری 🌸همه ی اعضای محترم هر روز یک آیه
#تفسیرکوتاه سوره مبارکه #بقره_آیه_156
🌸 صابران، به جاى خود باختگى و پناهندگى به دیگران، تنها به خدا پناه مى برند. زیرا از دید آنها، تمام جهان كلاس درس و میدان آزمایش است كه باید در آن رشد كنیم.
🌸دنیا جاى ماندن نیست، خوابگاه و عشرتكده نیست و شداید و سختى هاى آن نیز نشانه ى بى مهرى خداوند نیست.
🌸 همانگونه كه ما دانه ى گندم را زیر فشار، آرد مى كنیم و بعد نیز در آتش تنور، تبدیل به نان مى كنیم تا مراحل وجودى او را بالا بریم.
🌸شعار صابران «انّا لِلّه و انّا الیه راجعون» است. در حدیث مى خوانیم: هرگاه با مصیبتى مواجه شدید، جمله ى «انّا لِلّه و انّا الیه راجعون» را بگویید.
💠 گفتن «انّا لِلّه» و یاد خدا به هنگام ناگوارى ها، آثار فراوان دارد:
👈الف: انسان را از كلام كفر آمیز و شكایت باز مى دارد.
👈ب: موجب تسلیت و دلدارى و تلقین به انسان است.
👈ج: مانع وسوسه هاى شیطانى است.
👈د: اظهار عقاید حقّ است.
👈ه : براى دیگران درس و الگو شدن است.
💠 مردم در برابر مشكلات و مصایب چند دسته اند:
👈الف: گروهى جیغ و داد مى كنند.
👈ب: گروهى بردبار و صبور هستند.
👈ج: گروهى علاوه بر صبر، شكرگزارند.
در گرفتــاریتــان تا ڪـه گره باز شود💠
صــد و ده بار الهــی به #حســن بنویسید.
#دوشنبه_هــای_امام_حسنــی
مدتی هست که جان رفته برون از بدنم
تحت درمان شفاخانه ی بیت الحسنم
من به تنهایی از این باده نخواهم نوشید
همه ی اهل جهان را حسنی خواهم کرد
صالحین تنها مسیر
🌸〰〰🌸〰〰🌸〰〰🌸 بسم الله الرحمن الرحیم #تاریخ_تحلیلی_اسلام۱۰۶ سلام خوبین آخرین سالهای حضور
🌸〰〰🌸〰〰🌸〰〰🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
#تاریخ_تحلیلی_اسلام۱۰۷
سلام خوبین
رسیدیم به زمانی که 👇
کفار متحد شدند شبانه چهل نفر از جنگاوران چهل قبیله حمله کنند⚔
و
پیامبر را به قتل برسانند 🔫
و
خداوند به پیامبر دستور داد 👇
به مدینه هجرت کند 🚶
امیر الموُمنین در بستر پیامبر خوابیدند
و
پیامبر به سمت مدینه مخفیانه رهسپار شدند 🚶
چند نصرت الهی رخ داد 👇
اول این که با اینکه چهل نفر کمین کرده بودند اطزاف خانه ی حضرت 🙊
✳️به یاری خدا پیامبر را ندیدند
✳️دوم این که تا به غار رسیدند بلافاصله عنکبوت دهانه ی غار را با تارهای خودش بست🕸
یک مسیر سختی را پیغمبر پیمود و به غار رسید 😨
مشرکین رد پای او را دنبال کردند و به غار رسیدند
ولی چون تار عنکبوت را دیدند 🕸 🕷 پنداشتند که کسی داخل غار نیست
و
✨پیغمبر از دست آنان نجات یافت
سپس مولا علی ♡علیه السلام ♡
که منتظر نامه ی💌 رسول خدا بود با رسیدن نامه
و
به دستور پیغمبر عزم مدینه نمود 🕋🐫🐫🕌
و
به امر پیامبر👇
✨حضرت زهرا
و
✨ مادرش فاطمه ی بنت اسد
و
✨همسر رسول خدا ام ایمن
و
✨یک فاطمه نام دیگری
را با خود همراه نمود🚶🚶🚶
تعدادی از مسلمانان که توانایی نداشتند مخفیانه واز بیراهه به مدینه بروند
به دستور مولا بیرون مکه به انتظار نشستند 👁
تا با کاروان علی همراه شوند 👬🚶
✅تنها هجرتی که آشکارا ودر روز اتفاق افتاده است هجرت علی علیه السلام بود
حرکت آغاز شد و ....
بقیه ان شاءالله فردا
تا بعد🙌