eitaa logo
🌴سنگر عشق🌴
324 دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
8هزار ویدیو
67 فایل
┄──┅┅═🔶═┅┅──┄ ﷽ باسلام و عرض خوش آمد حق او با گریهِ تنها نمیگردد ادا ... #شهدا_آماده_ایم آدرس کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/saangareshgh ارتباط با ما 👈 @SeyedAli75 ┄──┅┅═🔶═┅┅──┄
مشاهده در ایتا
دانلود
و چہ احساس قشنگے ست ڪہ در اول صبــ🌤ــح یاد یڪ " #خـوب" تو را غـرق تمنـــــا سـازد ... #شهیدحسن_احمدی #ایام_شهادت #یادش_باصلوات
بنر ساز حرفه ای با کمترین قیمت: #شهـادت ... چه زیبا گلچین می‌ڪنی خوبان عالـم را ...! و من مبهوت هر شهیـدم که چه زیبا می‌رود تا عرش اعلا ... #محمدحسین_محمدخانی #ایام_شهـادت #یادش_باصلوات
مسیر نگاهت... من را از تمام دل بستگے هاے دنیایے ام دور مے ڪند... و مهتاب لبخندت مرا بہ آسمان نزدیڪ تر... 🌷روزتون شهـــــدایـــــی🌷 #شهیدابراهیم_کسائیان #ایام_شهادت #یادش_باصلوات سنگرعشق https://eitaa.com/saangareshgh
مسیر نگاهت... من را از تمام دل بستگے هاے دنیایے ام دور مے ڪند... و مهتاب لبخندت مرا بہ آسمان نزدیڪ تر... 🌷صبحتــــــون شهـــــدایـــــی🌷 #شهیدابراهیم_کسائیان #ایام_شهادت #یادش_باصلوات سنگرعشق https://eitaa.com/saangareshgh
مسیر نگاهت... من را از تمام دل بستگے هاے دنیایے ام دور مے ڪند... و مهتاب لبخندت مرا بہ آسمان نزدیڪ تر... 🌷صبحتــــــون شهـــــدایـــــی🌷 #شهیدابراهیم_کسائیان #ایام_شهادت #یادش_باصلوات سنگرعشق https://eitaa.com/saangareshgh
🔰روایت همسر شهید از رویای صادقه یدالله: 🔸روزی که به همراه مادرش برای آمدند. گفت می خواهد با من به تنهایی👤 صحبت کند. چند مورد از خودش و از کارش گفت و خواست جواب من رو بدونه. 🔹برام عجیب بود که چطور هیچ و ملاکی مطرح نکرد❌ بعد ازدواج گفت: چند سال پیش، تو رو توی دیدم که "لباس سبز" تنت بود وبهم گفتن همسر آیندت این خانم هست. 🔸اون روزی که من رفته بودم مسجد جامع و برای "اولین بار" ایشان و مادرش من را دیدند، زیر چادر تنم بود. قبل رفتن به سوریه هم برام لباس سبز خرید🛍 🌹🍃🌹🍃
‌ مرا چه جای دل باشد چو دل گشته‌ست جای تو @saangareshgh 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
به روایت همسر شهید: فاطمه زمانی که یک سال از شهادت پدرش گذشته بود 😢خواب زیاد می‌دید. یک روز گفت : مامان دیشب خواب دیدم که از بازو بابا خون می آمد.😭 چفیه دور گردن پدرم بود باز کردم و به دستشان بستم. 😔 با خودم گفتم : خدایا تعبیر خواب این بچه چی می‌تونه باشه؟🤔 پدر شوهرم زنگ زدند📞 منزلمان وگفتند: امشب منزل ما بیاید. که برای مصاحبه🎤 می خواهند بیایند. بعد همان شب فاطمه این خواب را گفت . عمویش گفتند : خواب فاطمه راست است.😞 دستان برادرم مثل حضرت ابولفضل😭 قطع بود. و ما یکسال می شد که از این نحوه ی شهادت همسرم خبر نداشتیم.😭 @saangareshgh 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
عید نــوروز بود.برای علی اکبر و برادرش شـلوار نو خریده بودم،دیگر متوجه نـشدم از آن شـلوار استفاده کرد یا نه! سیـزده عیـد بود ڪه علـی اکبرگفت: بابا شلوارم به دوچرخه گیرکرده و پاره شده، به من پول بده شلوار نو بخرم ! به ایشان پول دادم و شلوار خرید. یک روز از سرکار به خانه می آمدم علی اکبر و دوستانش ، محمد و علی را در راه دیدم. با تعجب دیدم شلواری که برای علی اکبر خریدم پای محمد است. وقتی به خانه آمدم با ناراحتی جریان را به مادرش گفتم : « مگر پسر من محتاج پول است که شلوارش را به محمد فروخته!» وقتی علی اکبر آمد جریان را پرسیدم . از شرم سرش را پایین انداخت و گفت: «راستش محمد ، خانواده فقیری دارد و یتیم است. امسال لباس نو نداشت ، برای همین شلوارم را به او هدیه دادم و دوست نداشتم شما متوجه شوید.» عرق سردی بر پیشانی ام جوشید ، از این رفتار علی اکبر خیلی خوشحال شدم و در دل او را تحسین کردم. 🌹🌷🌹🌷 🌹🌷🌹🌷
پیر ما گفت شهادت هنر مردان است عقل نامرد در این دایره سرگردان است نباشد از شهادت دور گردیم به ذلت رهسپار گور گردیم 🌴🌾🌴🌾🌴