🔻فرار شهید هادی از وسوسه شیطان🔻
🟡ابراهیم گرفته و ناراحت بود... رفتم کنارش ازش پرسیم: چیشده داش ابرام؟ مشکلی پیش اومده؟
اول نمی گفت. اما بعدش به حرف اومد: چند روزه دختری تو این محله به من گیر داده و میگه تا تورو به دست نیارم ولت نمی کنم...!
🟢 رفتم تو فکر یدفعه خندیدم!
ابراهیم گفت: خنده داره؟
گفتم:داش ابرام ترسیدم فکر کردم چی شده... با این تیپ و قیافه ای که تو داری این اتفاق عجیب نیست!
🔵 گفت: یعنی چی؟! یعنی بخاطر تیپ و قیافه ام این حرفو زده؟ گفتم: شک نکن…!
🟣 روز بعد تا ابراهیم رو دیدم خندم گرفت... با موهای تراشیده اومده بود محل کار و بدون کت و شلوار... فردای اون روز با پیراهن بلند به محل کار اومد و باچهره ای ژولیده تر... حتی با شلوار کردی و دمپایی آمده بود...
🔴 ابراهیم مدتی این کار را ادامه داد تا از این وسوسه شیطانی رها شد...
📚سلام بر ابراهیم1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشا آنان که با عزت زِ گیتی،
بساطِ خویش برچیدند و رفتند
زِ کالاهای این آشفته بازار
#شهادت را پسندیدند و رفتند
💐شهدارایادکنیم باذکرصلوات
💜🕊💜
#خواب_بین_الطلوعین را ترک کن...
یکی از آقایان خواب دیده بود که برآورده شدن حاجتت به دست فلانی است.
به نزد او می رود و می گوید: ابتلا به هم و غم داشتیم، ما را نزد شما فرستادند.
او با خونسردی جواب می دهد: به ما هم گفتند، اگر حاجتت را به ما عرضه داشتی بگوییم که، آن #خواب_بین_الطوعین را ترک کن، گرفتاری دنیایی تو رفع می شود.
منبع: در محضر آیت الله بهجت،ج۲ ،ص۳۵۶.
🔰روایت همسر شهید از رویای صادقه یدالله:
🔸روزی که به همراه مادرش برای #خواستگاری آمدند. گفت می خواهد با من به تنهایی👤 صحبت کند. چند مورد از خودش و از کارش گفت و خواست جواب من رو بدونه.
🔹برام عجیب بود که چطور هیچ #شرط و ملاکی مطرح نکرد❌ بعد ازدواج گفت: چند سال پیش، تو رو توی #خواب دیدم که "لباس سبز" تنت بود وبهم گفتن همسر آیندت این خانم هست.
🔸اون روزی که من رفته بودم مسجد جامع و برای "اولین بار" ایشان و مادرش من را دیدند، زیر چادر #مانتو_سبز تنم بود. قبل رفتن به سوریه هم برام لباس سبز خرید🛍
#شهید_یدالله_ترمیمی
#ایام_شهادت
🌹🍃🌹🍃
🕊
🔰شهيدى كه به درخواست مادرش عمل كرد...:شهید علی اکبر صادقی
تولد:۳۰/تیر/۱۳۳۹
شهادت:۲۱/بهمن/۱۳۶۴
محل شهادت:جزیره بوارین منطقه اروند
🌷هنگاميكه علياكبر را داخل قبر گذاشتند، او را به علياكبر حسين (ع) قسم دادم و گفتم: "پسرم! چشمانت را باز كن تا يكبار ديگر تو را ببينم"
🌷آنگاه چشمانش را باز كرد و اينچنين شهيد علياكبر صادقي، پيك لشكر ٢٧ محمد رسول ا... آخرين درخواست مادرش را اجابت كرد و براي ما تصاويري به يادگار گذاشت كه بدانيم «شهدا زندهاند».
منبع: روزنامه جمهورى اسلامى
راوى: مادر شهيد
📲ارسالی از :فاطمه منتظر القائم از قم
#امتداد_مسیر_شهادت
🌷
شهیدمدافع حرم حمیدقاسمپور🌹
ولادت: ۱۳۷۲/۲/۱۶
شهادت: ۱۳۹۵/۱/۱۳
محل شهادت: سوریه خانطومان
همیشه قبل از اذان در مسجد محله بود
همیشه نماز اول وقت میخوند.👌
امر به معروف و نهی از منکر رو همیشه داشت که حتی یک بار هم مورد ضرب و شتم قرار گرفت 💔
همیشه به قول هایی که میداد عمل میکرد
برای تمامی مراسم مذهبی همیشه پیش قدم بود 👌
همیشه کار فرهنگی انجام میداد، یک پای برگزاری یادواره های شهدا بود🌹
راوی دوست شهید
#سالروزشهادت🕊