eitaa logo
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
1هزار دنبال‌کننده
22.4هزار عکس
7.1هزار ویدیو
118 فایل
ولادت: 1363/10/30 ـــ🌺ــ شهادت:1390/6/13 اینستاگرام https://www.instagram.com/mohammad.ghafari.parsa محل شهادت:سردشت،ارتفاعات جاسوسان محل دفن:گلزارشهدای شهرهمدان 🔻 نظرات وپیشنهادات🔻 ⚘️ @shahedesaber⚘️ 🔻خادم کانال🔻 ⚘️ @shahid_mohamad_ghafari⚘️
مشاهده در ایتا
دانلود
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ #از_محمد_بگو (۱۴) ✍🏻به نقل از: برادر شهید ➖➖🌹➖➖🌹➖➖ 🔸محمد قرار بود بر
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۱۵) ✍🏻به نقل از: والدین شهید ➖➖🌼➖➖🌼➖➖ 🔹قدرت اطلاعاتی بالایی داشت. یک مدت مسئول اطلاعات پایگاه بسیج بود. 🔸در پایگاه شهدای تفحص و شهدای تخریب فعالیت می کرد. نقشه ی منطقه ی اطراف پایگاه را تنظیم و بررسی می کرد. 🤔تفکرات و نظرات جالبی داشت. گاهی اوقات برنامه ی ایست و بازرسی داشتیم. 🌼خیلی تأکید داشت که با مردم خوب برخورد کنید. حتی پیشنهاد داد که شکلات و گل بگیریم و از مردم پذیرایی کنیم. می گفت: این بهترین روش امر به معروف است. 🚙گاهی ماشین عروس می آمد. محمد می رفت جلو گُل می داد و تبریک می گفت! اعتقاد داشت که با این رفتار ها باید دیدگاه مردم رو نسبت به انقلاب و بسیج مثبت کنیم. ⏸ادامه دارد... ✅شادی روح مطهر صلوات+وعجل فرجهم 🌹 @saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ #از_محمد_بگو (۱۵) ✍🏻به نقل از: والدین شهید ➖➖🌼➖➖🌼➖➖ 🔹قدرت اطلاعاتی
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۱۶) ✍🏻به نقل از:والدین شهید ➖➖🌼➖➖🌼➖➖ 🔸محمد، اگر جوانی را می دید که به سمت اعتیاد و کارهای انحرافی کشیده شده، می رفت و با او طرح رفاقت می ریخت! تا می توانست برای نجات آنها تلاش می کرد. 🔸چند تا از این افراد را می شناسیم! عکس ها و مدارک آن ها را می گرفت برای ثبت نام بسیج! محمد با کلی تلاش و پیگیری توانست آن ها را تغییر دهد. 🔹اهل امر به معروف بود. بارها دیده بودم که محمد به خانم هایی که حجاب درستی نداشتند تذکر می داد که؛ خانم حجابت رو درست کن. 🔹یک بار تو کوچه داشتیم می رفتیم. یک خانم را با آقایی دیدیم که... از طرز رفتارشون متوجه شدیم که نسبت فامیلی باهم ندارند! گفتم: محمد بیا بریم کاری نداشته باش... 🔹محمد جلو رفت و به اون پسر با ادب سلام کرد. بعد باهم گرم گرفتند و صحبت کردند. دست آخر محمد گفت: با این خانم نسبتی داری؟ 🔸اون جوان خیلی راحت گفت: رفیق هستیم! محمد جوان را به کناری کشید و شروع کرد با او صحبت کردن. ⏸ادامه دارد... ✅شادی روح مطهر صلوات+وعجل فرجهم 🌹 @saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ #از_محمد_بگو (۱۶) ✍🏻به نقل از:والدین شهید ➖➖🌼➖➖🌼➖➖ 🔸محمد، اگر جوانی
‍ 🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۱۷) ✍🏻به نقل از:والدین شهید ➖➖🌸➖➖🌸➖➖ ... محمد، خیلی محترمانه حرف زد و آخر صحبت هاش برگه هایی رو در آورد به اون جوان داد! نگاه کردم دیدم که برگه ی تبلیغ هفتگی هیئت است که آدرس محل برگزاری هیئت توش نوشته شده! 🔸گفت:این هم آدرس هیئت هفتگی،ان شاءالله تو هیئت میبینمت!من تو ذهنم گفتم:محمد چه کارهایی میکنه.آخه این جوان کجا و هیئت کجا؟! 🔸قضاوت من چند روز بیشتر طول نکشید که دیدم هیئت ما یک عضو جدید پیدا کرده؟! محمد با اون پسر رفیق شد.نحوه ی صحیح امر به معروف محمد جواب داده بود. 👈🏻یک بار هم تو خیابون داشتیم با هم میرفتیم که یک خانمی با وضع حجاب بسیار بد از کنارمان رد شد.عجيب تر اینکه همسرش هم کنارش بود!محمد نتوانست طاقت بیاورد. 👈🏻رفت جلو به همسر اون خانم گفت:چرا شما خانمت رو با این وضع بیرون میاری!؟جوان های مردم به گناه میافتند! 👈🏻اون مرد خیلی بهش برخورد. یک بچه دبیرستانی اینقدر به خودش جرئت بده بیاد تذکر بده؟! خلاصه کار آنها به جر و بحث و... کشید. اما محمد خوشحال بود که حداقل وظیفه اش رو انجام داده است. ⏸ادامه دارد... ✅شادی روح مطهر صلوات+وعجل فرجهم 🌹 @saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
‍ 🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ #از_محمد_بگو (۱۷) ✍🏻به نقل از:والدین شهید ➖➖🌸➖➖🌸➖➖ ... محمد، خیلی
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۱۸) ✍🏻به نقل از:والدین شهید ➖➖🌷➖➖🌷➖➖ مسئولان سپاه انصار الحسین(ع) همدان تصمیم داشتند برای شهدا شناسنامه درست کنند. محمد خبردار شد. به عنوان خادم افتخاری شروع به همکاری کرد. مسئولیت تقریباً چهل پرونده از شهدا را به عهده ی محمد گذاشتند.این کار تأثیر عجیبی روی او گذاشت. حرکاتش عوض شد. وصیت نامه های شهدا را می خواند و حال عجیبی پیدا می‌ کرد. یادم هست محمد گفت: یه جوان هفده ساله تو وصیت نامه اش مطالبی نوشته که نسبت به سنش خیلی سنگینه! بیین چقدر بصیرت و شناخت پیدا کرده. چقدر خودسازی داشته که تونسته به این درجه برسه و آخرش هم شهید بشه. اعتقاد داشت که اگر این آثار جمع بشه و در اختیار مردم قرار بگیره تأثیرات عجیبی در جامعه خواهد داشت. جوان های ما رو بیمه میکنه و از لحاظ فرهنگی و مذهبی مردم رو قوی می کنه.خودش هم رابطه ی قلبی عجیبی با شهدا داشت. ⏸ادامه دارد... ✅شادی روح مطهر صلوات+وعجل فرجهم 🌹 @saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ #از_محمد_بگو (۱۸) ✍🏻به نقل از:والدین شهید ➖➖🌷➖➖🌷➖➖ مسئولان سپاه انصا
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۱۹) ✍🏻به نقل از:والدین شهید ➖➖🌷➖➖🌷➖➖ فیلم های جنگی و دفاع مقدس رو زیاد نگاه می کرد تا جایی که صدای اعتراض ما بلند می شد! گاهی اوقات سرزده که وارد اتاق می شدم میدیدم که عکس شهید رو گذاشته مقابلش و داره گریه می کنه! می گفت: ما هر چی که داریم به برکت خون این شهداست. من دارم براشون کار می کنم مطمئن هستم که اونها دست من رو می گیرند، شهدا تو مشکلات از ما دستگیری می کنند و کارمون رو درست می کنند. اوایلی بود که می خواست استخدام سپاه بشه گفت که از شهدا خواستم اگه خیر و سلاح من تو این کار هست، ان شاءالله جور بشه، تا من برم لباس مقدس پاسداری بپوشم. خیلی به حال شهدا غبطه می خورد. خیلی با خودش زمزمه می کرد. می گفتم:باز چی شده محمدم؟ می گفت: مامان ما کجا و شهدا کجا؟! من کی هستم، شهدا کی هستند؟ گفتم ان شاء الله که شما هم به مقام شهدا می رسی. میگفت خدایا یعنی می شه من هم بتونم مثل اونا بشم! خدا کنه بتونم راهشون رو ادامه بدم. ⏸ادامه دارد... 🇮🇷شادی ارواح مطهر شهدا صلوات🇮🇷 🌹 @saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ #از_محمد_بگو (۱۹) ✍🏻به نقل از:والدین شهید ➖➖🌷➖➖🌷➖➖ فیلم های جنگی و د
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۲۰) ✍🏻به نقل از: جمعی از دوستان ➖➖🌷➖➖🌷➖➖ خیلی ولایی بود. نسبت به مقام معظم رهبری ارادت خاصی داشت.میگفت: هرچی آقا گفت ما باید اطاعت کنیم. به کسانی که نسبت به مقام معظم رهبری دید خوبی نداشتند موضع می گرفت و با آنها بحث می کرد‌. یک بار توی تاکسی نشسته بودیم که راننده نسبت به حضرت آقا موضع خوبی نگرفت. محمد ناراحت شد. شروع کرد به بحث کردن. اما راننده اهل منطق و صحبت نبود. محمد هم با ناراحتی از ماشین پیاده شد. در فتنه ی سال ۱۳۸۸ جهت گیری محمد فقط ولایت فقیه بود. آن زمان چون محمد ساکن تهران بود کاملاً در متن ماجرا قرار داشت. خیلی از اوضاع به وجود آمده ناراحت بود. می دانست نوک حمله ی دشمن فقط به سمت ولایت نشانه رفته. برای همین خیلی جدی تلاش می کرد. هرجا می رفت درباره ی شرایط بحث می کرد و میگفت: ما این همه شهید دادیم، این همه برای انقلاب خون دادیم،حالا افرادی مثل... و... بیایند و ثمره ی خون هزاران شهید را به تاراج ببرند؟! ⏸ادامه دارد... 🇮🇷شادی ارواح مطهر شهدا صلوات🇮🇷 🌹 @saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ #از_محمد_بگو (۲۰) ✍🏻به نقل از: جمعی از دوستان ➖➖🌷➖➖🌷➖➖ خیلی ولایی بو
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۲۱) ✍🏻به نقل از: جمعی از دوستان شهید ➖➖🌷➖➖🌷➖➖ ... خیلی تلاش کرد. تا جایی که می‌توانست می رفت و در آرام کردن اوضاع کمک میکرد.میگفت: ما برای دفاع از ولایت جان می دهیم اما نباید خشن با این افراد گمراه برخورد شود. میگفت:این ها ناآگاه هستند.ما باید طوری رفتار کنیم که جذب ما شوند، نه اینکه دافعه داشته باشیم. اعتقاد داشت باید کاری کنیم که این ها پی به اشتباه خودشان ببردند. تفکرات جالبی داشت.در اوج دوران ناامنی و فتنه میگفت: اگه من دست یکی از این ها رو بگیرم، برام بسه! در بحث ولایت پذیری و همچنین تسلیم بودن در برابر فرمان خدا میگفت:" ولایت پذیری به زبان و به حرف راحت است،ولی در عمل خیلی سخت است. ⏸ادامه دارد... 🇮🇷شادی ارواح مطهر شهدا صلوات🇮🇷 🌹@saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ #از_محمد_بگو (۲۱) ✍🏻به نقل از: جمعی از دوستان شهید ➖➖🌷➖➖🌷➖➖ ... خیلی
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۲۲) ✍🏻به نقل از: جمعی از دوستان شهید ➖➖🌷➖➖🌷➖➖ ... امیرالمومنین (ع) درب خیبر را از جا کند و کسی جرأت مقابله با آن حضرت را نداشت، اما ایشان مطیع و گوش به فرمان پیامبر اکرم(ص) و ولی خودش بود. تا جایی که به ناموسش جسارت کردند و جلوی چشمان حضرت،همسرش را شهید کردند، باز هم تحمل کرد! چون از طرف پیامبر مأمور به صبر بود. مولای ما دست به قبضه ی شمشیر نبردند! این طوری باید از ولایت دم زد نه با زبان!! محمد،همیشه در رایانه اش سخنرانی های امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری را داشت. هر وقت برای تدریس به کلاس می رفت از نکات این سخنرانی ها یادداشت می کرد و در کلاس می گفت. محمد،زمانی که مأموریت می رفت میگفت: ما باید کاری کنیم که در خط مقدم باشیم! اگر ما جلو نباشیم، به رهبری ضربه وارد می شود، آقا دلش به ما سربازهایشان خوش است. محمد،عاشق لبخند رضایت آقا بود!خودش را سرباز کوچکی برای ولایت می دانست و به این موضوع افتخار می کرد. ⏸ادامه دارد... 🇮🇷شادی ارواح مطهر شهدا صلوات🇮🇷 ❤️ 🌹@saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ #از_محمد_بگو (۲۲) ✍🏻به نقل از: جمعی از دوستان شهید ➖➖🌷➖➖🌷➖➖ ... امیر
‍ 🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۲۳) ✍🏻به نقل از: خانواده و دوستان ➖➖🌷➖➖🌷➖➖ 🔹اوایل دهه هشتاد بود محمد با کمک پدرش و با همکاری چند نفر از رفقا هیئت ابوتراب را راه‌اندازی کرد. 🔹شروع هیئت از منزل محمد بود. اولین برنامه منسجم این هیئت در دهه سوم محرم بود که ناحیه ی مقدسه می‌خواندیم. پارچه مشکی نداشتیم، محمد با همکاری مادرش با چادرهای مشکی قدیمی منزل را سیاه‌پوش کردند و هیئت برپا شد! محمد،تو هیئت خیلی زحمت می‌کشید.مسئول سیستم صوتی بود.البته همه کار انجام می‌داد تا هیئت پا بگیرد. در دوران دبیرستان هم با دوستانش،هیئت یا عباس (ع) را راه‌اندازی کردند. او هیئت محبین الحسن (ع) و چندین هیئت دیگه هم می‌رفت.محمد تا پایان از توسل به اهل‌ بیت(ع) جدا نشد. یک‌بار با بچه‌های هیئت رفتیم جمکران. خیلی تو حال خودش بود. قشنگ نماز می‌خواند.بچه‌ها به‌ شوخی می‌گفتند:محمد، نماز جعفر طیار می‌خونه! همان موقع هم نوربالا می‌زد. به قول بچه‌ها، محمد بوی شهادت می‌داد! بچه‌ها به‌ شوخی می‌گفتند: قیافه‌ی محمد ده دقیقه قبل‌ از شهادته! اواخر هم به شوخی می گفتیم: هیئت اومدن و ضجه زدن های محمد داره نتیجه میده! کم کم مثل اینکه رفتنی شدی ها! ⏸ادامه دارد... 🇮🇷شادی ارواح مطهر شهدا صلوات🇮🇷 ❤️ 🌹@saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
‍ 🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ #از_محمد_بگو (۲۳) ✍🏻به نقل از: خانواده و دوستان ➖➖🌷➖➖🌷➖➖ 🔹اوایل ده
‍ 🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۲۴) ✍🏻به نقل از: خانواده و دوستان ➖➖🌷➖➖🌷➖➖ در موقع مداحی هیئت زمانی می رسید که محمد تاب و توان خود را از کف می داد! ناله می کرد و اشک می‌ریخت. آن هم ایام فاطمیه بود. برای برگزاری فاطمیه هرکاری می توانست انجام می داد. در این ایام حال و هوای خاصی داشت. نمی‌توانست روضه های مادر را تحمل کند. محمد به هرکجا رسید از فاطمیه رسید. هرچه جلو تر می رفت توسلات محمد بیشتر میشد. حالا دیگر آنچه از خدا می خواست دنیایی نبود. در قنوتش و در دعاهای هیئت بارها می شنیدم که این دعا را می‌خواند: یک بار هم به من گفت: اگه شهید نشدم،دوست دارم توی هیئت و موقع روضه خواندن بمیرم! ⏸ادامه دارد... 🇮🇷شادی ارواح مطهر شهدا صلوات🇮🇷 ❤️ 🌹@saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
‍ 🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ #از_محمد_بگو (۲۴) ✍🏻به نقل از: خانواده و دوستان ➖➖🌷➖➖🌷➖➖ در موقع م
‍ 🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۲۵) ✍🏻به نقل از: خانواده و دوستان ➖➖🌷➖➖🌷➖➖ محمد وقتهایی که در منزل بود نوارهای شهدا مخصوصاً مداحی شهید علمدار و روایتگریهای شهید ضابط رو گوش میکرد. 📙آثار شهدا همیشه توی جیبش بود. کیف و دفتر و کتابهای محمد پر بود از عکسهای شهدا. وصیت نامه هاشون رو مرتب میخواند. وقتی وارد خلوت هاش میشدم میدیدیم محمد داره اشکهاش رو پاک میکنه. میگفت: شهدا یه دنیایی دارن برای خودشون. خوش به حالشون یعنی منم شهید میشم! یک شب منزل ما هیئت بود. قبل از مراسم میکروفن رو روشن کرد. شروع کرد خوندن از شهدا. من خندیدم. گفتم چی میخونی محمد؟ گفت:ان شاءالله یه روز میرسه که من شهید بشم بچه های هیئت بیان برای شهادت من بخونن! محمد چند سال قبل از شهادت این حرفها رو میزد. جمعه ها هم هیئتی بود که منزل به شهدا میرفتند. غالباً محمد هم با اون ها میرفت. چند ماه قبل از شهادتش بود. داشتیم با هم صحبت میکردیم. گفت: مامان یه سؤال؟ گفتم محمد جان بگو عزیزم! گفت: اگه یه روزی پشت تلفن بگن که محمد غفاری شهید شد چی کار میکنی؟!! گفتم: محمد جان تو رو خدا این رو نگو! بی اختیار اشکم جاری شد. محمد خیلی ناراحت شد و کلی معذرت خواهی کرد. گفت: مامان جان شهید شدن خیلی سعادت و لیاقت میخواد! من هم گفتم: دعات میکنم که هر چی از خدا میخوای بهت بده. ⏸ادامه دارد... 🇮🇷شادی ارواح مطهر شهدا صلوات🇮🇷 ❤️ 🌹 @saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
‍ 🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ #از_محمد_بگو (۲۵) ✍🏻به نقل از: خانواده و دوستان ➖➖🌷➖➖🌷➖➖ محمد وقته
‍ 🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۲۶) ✍🏻به نقل از: دوست شهید ➖➖🌷➖➖🌷➖➖ از دوستان هیئتی بود.میگفت: من ادعا میکنم که شهادت محمد،حتی بیشتر از شهادت فرمانده ما،سردار علی چیت سازیان،مرا تکان داد و این هم دلیل دارد! خوب یادم هست وقتی که محمد به هیئت می آمد، موقع خواندن روضه حضرت زهرا(س) یک ناله ی به خصوص داشت. انگار که همین حالا هم توی گوشم هست و دارم ضجه هایش را میشنوم! روزی هم که رفتم غسالخانه تا پیکرش را ببینم همان جا خشکم زد! برای لحظه ای مبهوت شدم. تیر خورده بود توی سینه و بازوی محمد! اونجا بود که راز اون ناله ها و این گلوله ها را فهمیدم! ⏸ادامه دارد... 🇮🇷شادی ارواح مطهر شهدا صلوات🇮🇷 ❤️ 🌹 @saberin_shahid_ghafari1