❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂
دنبال گناه نروید چون که بیچاره میشوید. با افراد صالح معاشرت کنید. خط خودتان را از امام و ادامه دهندگان راهش جدا نکنید. در نماز جمعه و جماعات شرکت کنید. احترام پدر و مادر را نگه دارید.
شما ای خواهران مهربانم و مادران و خواهران دینیم! تنها سفارشی که به شما دارم این است که اگر میخواهید خون شهدا پایمال نشود و دشمنان اسلام مایوس گردند، حجابتان را به نحو احسن حفظ کنید. انشاءالله پیروزی با ما است چون خداوند میفرماید: «نصرت و پیروزی با کسانی است که برای حق می جنگند و از حق دفاع می کنند».
#شهید_سیدمحسن_حسنی🌷
#سالروز_شهادت
╔═. ♡♡♡.══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝
#خاطرات_شهدا
🔹قبل از شروع عملیات «کربلای 1» محسن به من گفت اگر تا شروع عملیات وقت دارم می خواهم به رودخانهای که در نزدیکیمان هست بروم. از او پرسیدم برای چه امری به آنجا میخواهی بروی؟
🔸گفت: «قصد دارم برای انجام غسل شهادت همراه با «محسن عاشوری» به رودخانه بروم». وقتی که برگشت با یک حالت خوشحالی و سرور به من گفت : برادر «غزنوی» دیشب من خوابی دیدم. من کم و کیف خواب را از او پرسیدم.
🔹«شهید حسنی خواب میبیند که شهر «مهران» آزاد شده و حضرت اباعبدالله الحسین (ع) با یک مرکب از سمت جاده «خسروآباد» به سمت شهر «مهران» در حرکت هستند. ایشان وقتی به نزد رزمندگان می رسند بازوی آنها را می بوسیدند.
🔸هنگامی که به سید محسن رسیدند او را در بغل میگیرند و بازوی او را هم میبوسند و یک مهر کربلا به شهید حسنی میدهند و میفرمایند: «به عنوان پاداش آزادی مهران، این مهر را به تو میدهم». «محسن» وقتی خوابش را برایم تعریف میکرد صورتش برافروخته شده بود. هنگامی هم که به شهادت رسید، ترکش به همان بازویی اصابت کرده بود که حضرت سیدالشهدا (ع) آن را بوسیده بودند.
✍به روایت همرزم شهید
📎فرمانده گردان روح الله لشگر ۵ نصر
#شهید_سیدمحسن_حسنی🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۳/۱/۱ مشهد
شهادت : ۱۳۶۵/۴/۱۰ مهران ، عملیات کربلای۱
╔═. ♡♡♡.══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝