#شهید_محمدمهدی_ایثاری🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱
🍃معرفی #شهید
نام و نام خانوادگی : #محمد_مهدی_ایثاری
نام پدر :محمد علی
تاریخ تولد :۱۳۶۴/۰۲/۲۴
محل تولد :دیباج
شغل :پاسدار
وضعیت تاهل :مجرد
مسئولیت :نیروهای #صابرین -آموزشی
سن :۲۳ سال
خانواده چند شهید :یک #شهید
🌹شناسنامه #شهادت
تاریخ شهادت :۱۳۸۷/۰۳/۲۳
محل شهادت :تهران
نام عملیات :
موضوع شهادت :پشت جبهه
نحوه شهادت :سقوط از کایت موتوردار - پادگان آموزشی
شناسنامه تدفین
کشور :ایران
استان :سمنان
شهر :دامغان
روستا :قلعه
تاریخ تدفین :
گلزار :گلزار #شهدای دیباج
📩زندگی نامه شهید
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”
شهید محمد مهدی ایثاری بیستوچهارم اردیبهشت شصتوچهار در دیباج، منطقۀ شمالی دامغان، در خانوادهای #مهربان و صمیمی، فرزند پسری متولد شد. پدر خانواده نامش را #محمد_مهدی گذاشت تا در سایۀ آل طاها و امام زمانش سربازی کند و دنیایی #پرامید و آیندهای آباد برای خود و مردمانش رقم بزند.
محمدمهدی در چنین شرایطی #رشد میکرد.
⏮ادامه دارد،،،
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
#شهید_محمدمهدی_ایثاری🕊🌹 #تیپ_نیرو_ویژه_صابرین #زندگینامه #قسمت۱ 🍃معرفی #شهید نام و نام خانوا
#شهید_محمدمهدی_ایثاری🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۲
🍃تحصیلات ابتدایی و راهنمایی و متوسطه تا پایان پیشدانشگاهی را با موفقیت به پایان رساند. فوق دیپلم خود را در دانشگاه علوم دفاعی در دانشگاه #امامحسین(ع) تهران با موفقیت به پایان برد. پس از آن به سمنان آمد و دورۀ کارشناسی را وارد دانشگاه پیامنور شد و در رشتۀ علوم تربیتی مشغول به #تحصیل شد.
بعد از آن در یگان ویژه به استخدام رسمی درآمد. شش سال از خدمت #پرتلاش و صادقانۀ او در یگان ویژه میگذشت که در گردان هوایی در بیستوسوم خردادماه سال هشتاد و هفت شمسی در اثر سقوط کایت، بر خوان #شهادت نشست و بار دیگر بر همگان گوشزد نمود که در باغ #شهادت باز است. گلزار #شهدای امامزادهمحمد دیباج، میزبان پیکر پاک محمدمهدی شد.
⏮ادامه دارد،،،
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
#شهید_محمدمهدی_ایثاری🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۳
🍃23 خرداد یادآور سالروز #شهادت شهید محمد مهدی ایثاری من وسته هسته. شهید مهدی ره خله نمیشناسیامش ولی خانوادیشه دورادور همیشناسیام.
مهدی خلبان پاسدار بی که در صانحه هوایی در سال 1387 به #شهادت برسیا. این خاطره رفقش من وه بکته البته اینم بکته که این خاطره و مطلبه هنوز کسی وه نکتم. این خاطره از زووان او نقل هنکنم:
🍃من و مهدی و برارش خله رفق بم با مهدی دانشکده دله با میثم با هم دبم. از اونجه با هم خله صمیمی هابم همین وه هر وقت مسیرم هنخورد طرفای محل کار او هنشیم حتما اوره سر هنزیم. درست یک هفته قبل از #شهادتش بشبیم اویی پهلو ، مهدی اون هفته مثل اینکه خله کار داشت او مربی #خلبانی هم بی و دبین آموزش خلبانی هندان که من بشیم . با وجود کار زیاد بیامی و همدیگه ره بدیئم. من و او با هم خله راحت بم و حرفامانه همدیگه ره هنزم. بکتمش مهدی ته دیگه پیر هابه پس که هاوا زن ببوری ، وچه جان بجنب و ... یکم این جور حرفا او وگردیا منه بکته همین روزا خبر زوما هابین منه ته ره هندنن...
🍃پنجشنبه ظهر خانه دبیم که رفقم زنگ بزی بکته خبر داری چی شده بکتمش نه چی شده بکته یک کایت سقوط هاکرده و مثل اینکه #مهدی_ایثاری هم دبی ، بکتمش طوری شان هم هابی که او بکته #شهید هابین. اونجه بی که یاد اون حرفش دکفتم بکتم چه زود ...
واقعا به این نتیجه برسیام که خبر داشت. همکاراش هنکتن که اون روز صوبایی از همه روزا زودتر خو جه راست هابی و طبق معمول پنج شنبه ها بشبی استخر ، بعد از استخر وچا ره هنکته امروز #غسل_شهادت هاکردم همه هنکتن مهدی اون روز یک حال و هوای دیگه ای داشت.
⏮ادامه دارد،،،
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
#شهید_محمدمهدی_ایثاری🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۴
🍃 یکی دیگر از برادران تعریف میکنه هر هفته با #شهید محمد مهدی ایثاری میرفتیم شنا. صبح روز شهادتش وقتی سانس تمام شد با #شهید آمدیم بریم بیرون شهید ایثاری گفتند : برو من میام (م.ا) گفت: کجا میری گفت برم #غسل کنم بیام (( #غسل_شهادت))
بعدش با هم رفتیم محل کار. من رفتم به سمت بهداری و اونم رفت سمت باند #پرواز و کایتش .
اونها اون روز درحال تمرین ماموریت مهمی بودند.
چند دقیقه ای نگذشته بود که یکی از بچه ها داد زد و گفت یه کایت سقوط کرده. پریدم توی آمبولانسم .سریع رفتم بالای کایت .دیدم علی صیادی و مهدی ایثاری سقوط کردن و #شهید شدن.😔
✨روحشون شاد راهشون پر ره رو باد
⏮پایان
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1