eitaa logo
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
955 دنبال‌کننده
19هزار عکس
5.2هزار ویدیو
113 فایل
ولادت: 1363/10/30 ـــ🌺ــ شهادت:1390/6/13 اینستاگرام https://www.instagram.com/shahid.mohammad.ghafari.parsa محل شهادت:سردشت،ارتفاعات جاسوسان محل دفن:گلزارشهدای شهرهمدان 🔻نظرات وپیشنهادات🔻 @shahedesaber 🔻خادم کانال🔻 @shahid_mohamad_ghafari
مشاهده در ایتا
دانلود
(س) ✍شڪ ندارم نگاه به عبادت است... عبادتی از جنس مقبول به درگاه ڪاش شاملِ حالمان شود.🌺🍃 🕊 🌷 نثار روح پرفتوح شهید صلوات 🌷 🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
زینب هست هنوز..‌‌ نگاهی به پدر می اندازی، که گاه چنگی به خاک می زند و ذکر می‌گوید و گاه چشم بر هم میفشارد؛ تا نگرید، تا نشنوند. و حسن... که سر روی مزار گذاشته، خاک را بدل به گِل کرده. حسین فهمیده ضربان قلبت بالا رفته است وچقدر دل تنگ مادری ... ! تو هم پس از نبردی سخت با بغض هایت، بالاخره آن ها را یکی پس از دیگری میشکنی و می گریی. پدر، خیلی وقت است که متوجه لرزش شانه‌ هایت شده. ولی حالا که دخت چهار ساله خود را بیتاب تر از همیشه می‌بیند، عزم رفتن می کند؛ تا نکند دختر زهرا پریشان تر از این شود و وصیت امانت پیغمبر شکسته ... پدر بر می خیزد و حالا که با بوسه هایش خیالِ آرام کردنت را دارد ،خوب میفهمی که چه رسالت بزرگی را پس از مادر باید به دوش بکشی... فاطمه، بود و تو، از این پس باید نشان دهی که برای خودت فاطمه ای شدی... و انگار این رسالت تاریخ است که مدام یادآوریمان کند که علم باید به دست زینب ها بیفتد که مرهم زخم آل الله شوند‌. در همین افکاری که با دستان کوچکت صورت بابا را قاب می کنی و گونه های خیسش را بوسه باران ... تا بداند که اگر فاطمه‌اش شهیده شد، ! زینب حالا حالاها هست ... و امروز در مدار و روی قله عزت ایستاده ؛ که منتظر، مارا به جنون فرا خوانده ... https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
آه از غمی که تازه شود با غم دگر... هنوز یک ماه از آسمانی شدن فرمانده نگذشته که خبر پروازت از راه رسیده خانطومان باز هم شهید می‌طلبد. برادرم! خوب می‌دانم مزد همه این همه سال‌ دوری و دویدن و نخوابیدن و دربدری و خانه‌به‌دوشی جز شهادت نیست اما کاش فکری هم برای دل ما می‌کردی... یک دل سیر ندیدیمت و دیدارمان افتاد به قیامت.... رفیق شفیقت_محمد_ را که دیدی سلام مرا هم برسان. سه‌سالی میشود که منتظر رسیدنت مانده... پی نوشت : پست اینستاگرام خواهر شهید اصغر پاشاپور و همسر شهید مدافع حرم محمد پورهنگ (شهید پاشاپور برادر همسر شهیدپورهنگ بودند) https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
🍂بسـم رب الشهدا و الصدیقین 🍂 جهادش مجاهدانه بود. آرام و قرار نداشت. کارش که تمام می‌شد ، سر کارِ دیگری را می‌گرفت. بین رزمندگان خیلی به چشم می‌آمد. مدام در حال کار و تلاش بود.🙃 گاهی شوخی می‌کردیم می‌گفتیم: این حاج علی بیش فعاله، استراحت نداره! . ماموریتش تمام شده بود. وسایلش را جمع کرد تا برگردد ایران.🇮🇷 بچه‌ها سر به سرش می‌‌گذاشتند و می‌گفتند: حاج علی دیدی این همه بدو بدو کردی اما شهید نشدی، داری برمی‌گردی! در همان حال که وسایلش را در ماشین می‌گذاشت نگاه عمیقی به ما کرد و گفت: اگر خدا بخواد به کسی شهادت بده، همینجا جلوی مقر نصیبش می‌کنه!😍☺️ . نیم ساعت قبل از انفجار با شهید سرلک خلوت نیم ساعته داشتند که کسی نفهمید چی گفتند و چی شنیدند. همیشه بر اثر کار زیاد زیر نور مستقیم خورشیدصورتش آفتاب سوخته بود. اما آن روز خیلی سفید و نورانی شده بود. نیم ساعت بعد درست همانجایی که گفته بود شهادت نصیبشان شد. تلاش مجاهدانه اش به ثمر رسید. به نقل از:یکی از همرزمان 🌷 🥀زمان شهادت: 1394/07/13 🥀مکان شهادت: سوریه ؛ حلب 🥀شهادت خوب است وتقوا بهتر🥀 ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
﴾﷽﴿ . عاشقِ امام رضا(ع) بود. کافی بود دلش هوای مشهد کند. دیگر هیچ چیز جلودارش نبود. گاهی هم پیش می‌آمد بدون هیچ برنامه ریزی قبلی، وسط خیابان تصمیم می‌گرفت برود مشهد. می‌رفت میدان آزادی و سوار اتوبوس می‌شد و یک راست می‌رفت مشهد. یکبار با کلی ذوق و شوق تعریف می‌کرد که با ۱۰ هزار تومان رفته مشهد و برگشته. می‌گفت سه روز مهمان امام رضا(ع) بودم. هم بهم جا داد هم غذا. از اینکه امام رضا(ع) سه روز مهمانش کرده بود خیلی خوشحال بود. روح الله سه روز مهمان ویژه‌ی امام رضا(ع) بود، آنقدر خوشحال بود. نمی‌دانم هنگام دیدار امام رئوف در بهشت برین چه حالی دارد... خوشا به سعادتش... ولادت با سعادت امام مهربانی‌ها مبارک🌷 . ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
‍ 🌷انتشار به مناسبت سالروز تولد میگن رفیقِ شهید، شهیدت می‌کنه... اما نگفته بودند گاهی آنقدر شبیه هم می‌شوند که آدم حیرت می‌کند... . چقدر شبیه هم بودید؛ هم دانشگاهی، همکار، هم‌ رزم، دوست مگر چقدر با هم انس داشتید؟ چی بین‌تان رد و بدل شده بود؟ در کدام طبقه‌ی آسمان با هم وعده کرده بودید؟ هر دو جوانِ بیست و شش هفت ساله هر دو مدافعِ حریم آل الله هر دو غیور و شجاع اما؛ اوجِ تمام این شباهت‌ها در شهادت شماست که جز خداوند هیچکس راز پنهانِ آن را نمی‌داند... انگار سرنوشت تاریخ ۱۳ را برای هر دو شما انتخاب کرده بود. یکی ۱۳ آبان و یکی ۱۳ دی... . اما شهادتتان... نمی‌دانم برای نحوه‌ی شهادتتان به کی متوسل شدید؟ چه دعایی خوانید؟ دست به دامان کدام امام شدید؟ در کدام مجلس روضه، حاجت روا شدید؟ که هر دو مثل هم در میانِ آتش راهی به گلستان بهشت پیدا کردید. . فقط این را می‌دانم که از هر طرف نگاه می‌کنیم شبیه روضه‌ها شده اید... . آتش و دستی جدا بدنی که اربا اربا شده بود... . و حالا سرنوشتی که حالا هر دوی شما را هم‌سفره‌ی اربابتان حسین(ع) کرده بود. . رفاقت خوبه بهشتی باشه مثل روح‌الله مثل وحید . ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝