eitaa logo
سبک‌ زندگی کریمانه
1.3هزار دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
8.7هزار ویدیو
154 فایل
با لبیک به ندای امام خامنه ای بایاری حق سعی در ترویج #سبک_زندگی_اسلامی داریم و مباحثی شامل خانواده و همسرداری،تربیت فرزند ،نکات اخلاقی ،...ارائه می دهیم حسینی/ مشاور ارشد خانواده ارتباط با مشاور > @fotros2 ارسال مطالب نویسنده با حفظ لینک کانال ✅
مشاهده در ایتا
دانلود
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚 ✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿ ⁉️چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟ تو مگو ما را به آن شه بار نیست      با کریمان کارها دشوار نیست چون در این دل برق مهر دوست جَست     اندر آن دل دوستی می دان که هست هیچ عاشق خود نباشد وصل جو     که نه معشوقش بود جویای او در دل تو مهر حق چون گشته نو         هست حق را بی گمان مهری به تو   داشتم زندگیم را میکردم. تازه فراز و نشیبهای اول زندگی را پشت سر گذاشته بودم و زندگیم به یک ثباتی رسیده بود. لااقل خیال میکردم رسیده است. میدانستم یک چیزهایی کم است، امادیگر داشتم باور میکردم که زندگی همین است و من باید به همین که هست قانع باشم و منتظر باشم تا بالاخره این چند صباح دنیا هم بگذرد و راحت بشوم ... اما کسی آن بالاها حواسش به من بود. کسی که گفته بود " و لا تنس نصیبک من الدنیا " ... کسی که نمیخواست با خراب بودن این دنیایم آن دنیا را هم به باد بدهم. من مثل کودکی که همیشه سینه خیز رفته و دنیا را از همان زوایه دید پایین و محدود دیده بود، به همان پایین ترین سطح رابطه میان خودم و همسرخان قانع بودم. اما آن بالاها کسی بود که این را نمیخواست. کسی که به چیزی بجز جریان سیال "مودت و رحمت" میان من و همسرم قانع نبود ...   میگویند مجنون همراه عده ای دیگر ظرفی به دست گرفته و به گدایی مشغول بود. لیلی از آنجا گذشت و از میان تمام آن آدمها ظرف مجنون را به زمین زد و شکست. دیگران طعنه زدند که دیدی او که اینهمه دوستش داشتی با تو چه کرد؟ از میان اینهمه آدم فقط ظرف تو را شکست ... مجنون لبخندی زد و گفت: اتفاقا همین نشان میدهد که از میان همه فقط به من توجه داشته و این کار را در شان من ندانسته است. اگر با من نبودش هیچ میلی       چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟ به من آن با وفا را کار باشد         گدایی من او را عار باشد همی دانم که با من مهربان است    که یاد او مرا آرام جان است   خداوند هم این زندگی را در شان من ندانست.  نخواست که عمرم را در چنین رابطه ای تلف کنم. حکایت من و او مثل پدریست که برای کودکش هدیه ای خریده، اما به جای اینکه همینطور بی مقدمه آن را به او بدهد، اول او را با آن آشنا میکند و اشتیاق در دلش می اندازد، و بعد که خوب تشنه شد آن را به او میدهد ...  من شک ندارم که زندگی زیبا و عاشقانه من از همین الان در دستهای مهربان خداست. اما نمیخواهد آن را همینطور بیخود و بی تلاش آن را به من بدهد. اگر قرار نبود چیزی عوض شود این آتش را در دلم نمی انداخت. اگر خبری نبود، دستم را نمیگرفت و بلندم نمیکرد تا افقهای بالاتر را ببینم ...  فقط مانده آمیخته با توکل من ... فقط مانده این که چقدر بتوانم در مقابلش هنرنمایی کنم. فقط مانده این که نشان بدهم لیاقت هدیه ای که برایم تدارک دیده است را دارم ...  فقط مانده این که او لیاقت عزیز بودن را در من ببیند  " چون خوب میدانم که  ... من کان یرید العزه فلله العزه جمیعا . الیه یصعد الکلم الطیب. و العمل الصالح یرفعه"   ... دل روشنی دارم ای عشق صدایم کن از هر کجا میتوانی صدا کن مرا از صدفهای سرشار باران صدا کن مرا از گلوگاه سبز شکفتن صدایم کن از خلوت خاطرات پرستو بگو پشت پرواز مرغان عاشق چه رازیست بگو با کدامین نفس میتوان تا کبوتر سفر کرد بگو با کدامین افق میتوان تا شقایق خطر کرد * مرا میشناسی تو ای عشق من از آشنایان احساس آبم و همسایه ام مهربانیست و طوفان یک گل، مرا زیرو رو کرد پرم از عبور پرستو صدای صنوبر ، سلام سپیدار پرم از شکیب و شکوه درختان و در من طپشهای قلب علف ریشه دارد دل من گره گیر چشم نجیب گیاهست صدای نفسهای سبزینه را میشناسم و نجوای شبنم، مرا میبرد تا افقهای باز بشارت ... 💞تو فقط لیلی باش💞 https://eitaa.com/sabkezendegikareemane