eitaa logo
🕊سبک بالان عاشق🕊
353 دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
12.1هزار ویدیو
43 فایل
﷽ آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتند و پریدن ... ✅ ارتــبــاط ، انتقاد و پیشنهاد 👇 @shahadat07 با شهدا بودن سخت نیست با شهدا ماندن سخته
مشاهده در ایتا
دانلود
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 💠 : 🥀🕊شهـادت . . . تولد ستارہ ایست ڪہ پرتو نورش عرصہ ی زمان را در می نوردد و زمین را بہ نور رب الارباب اشراق می بخشد 🌹 رضا_ملائی 🕊 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 💠#شهـید_آوینی : 🥀🕊شهـادت . . . تولد ستارہ ایست ڪہ پرتو ن
‍ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🥀🕊 🌹حاج رضا در ۲۶ آبان سال ۹۴ راهی سوریه برای دفاع از حرم عقیله بنی‌هاشم شد. قبل از رفتن با همه ما خداحافظی کردند و حتی به دیدار اهل قبور هم رفتند و یه جواریی می‌توانم بگویم خداحافظی آخر را با همه ما کردند و همه ما متوجه شده بودیم که شاید هیچ وقت حاج رضا را نبینیم. 🍃دو هفته در منطقه بود و این مصادف با حسینی بود و من و دخترم و پسرانم همگی بودیم. 💐توصیه‌های همیشگی حاج رضا و پشتیبانی از رهبر انقلاب بود. در غروب روز اربعین در ملکوتی امام حسین در آن همه شلوغی یک لحظه خوابی عجیب به سراغ من آمد و خوابم برد و در آن لحظه حاج رضا را دیدم که گفت: خانم من به رسیدم. از خواب پریدم حسی غریب و عجیب داشتم، مطمئن بودم که برای حاجی اتفاقی افتاده. فردای آن روز از کربلا برگشتیم و پسرم خبر شهادت حاجی را به من داد. 🥀حاج رضا با اصابت موشک در غروب اربعین مصادف با ۱۰ آذر ۹۴ به همراه شهیدان بدری و مجتبی زکوی زاده به شهادت می‌رسد. پیکر مطهر شهید بازگشت، اما به علت اصابت موشک نتوانستند قسمتی از بدن شهدا را جمع کنند و به‌خاطر همین قسمتی از اعضا در سوریه به خاک سپرده شد و قسمتی دیگر بعد از ورود به کشور در گلزار شهدای آغاجاری به خاک سپرده شد.🕊 ✏️راوی: همسرشهید 🌹 رضا_ملائی ..🌹 🕊 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ |💔| 🌺🍃 تاریخ تولد: ۱۳۷۴/۰۱/۰۶ محل تولد: امیدیه تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۹/۱۰ محل شهادت: حلب_سوریه وضعیت تأهل: مجرد محل مزار شهید: گلزارشهدای امیدیه 👇🌹🍃 ✍...با هدف نابودی دشمن، إن شاءالله، راهی سرزمین سوریه و دفاع از حرم عمه سادات (س) هستم رضایت «الله» تبارک و تعالی، از رضایت هر کس مهم‌تر است و اولویت دارد. در کلامی دیگر، اصلاً قابل مقایسه نیست. از کار شبهه‌ناک، پرهیز کردن واقعاً هنر است و دعا کنیم، که نصیبمان شود. از شما می‌خواهم که برای نابودی استکبار جهانی، (آمریکا، اسرائیل، عربستان)، دعا کنید، که ان شاءالله، با نابودی این‌ها، ظهور، زمینه‌سازی خواهد شد. ....🕊🕊🌹🌹 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ #شهیـدمدافع‌حرمـ |💔| #طلبه‌شهیـدمیـلادبدرے🌺🍃 تاریخ تولد
•••|🥀••• ✍...روحانی شهید مدافع حرم میلاد بدری به عنوان جوان ‌ترین شهید مدافع حرم استان خوزستان، در تاریخ ششم فروردین ماه سال ۱۳۷۴ در خانواده ای از طبقه متوسط جامعه در شهرستان امیدیه چشم به هستی گشود. در شهرستان امیدیه متولد شد. این شهید مدافع حرم، مربی حلقه‌ های صالحین بسیج شهرستان امیدیه بود و همیشه صحبت ‌هایش سرشار از عشق به اهل بیت (ع) بود. نکته جالبی که در کودکی این شهید به چشم می خورد آن است که مادر بزرگوارشان مقید بودند که با وضو به کودک خود شیر دهند. در سنین جوانی به جهت علاقه شدید به روحانیت وارد عرصه تبلیغ مسائل دینی شد. با شروع جنگ در سوریه و درک عمیق از نقشه شوم آمریکا-صهیونیستی دشمن، شعله عشق به جهاد در قلب میلاد شعله ور شد. پس از هجوم تکفیری ها به کشورهای اسلامی شهید بدری در  روز ۲۲ آبان سال ۹۴ از تیپ امام حسن مجتبی (ع) بهبهان، جهت دفاع از حرم اهل بیت عصمت و طهارت (ع) عازم سوریه شد. پس از حضور در سوریه و نبرد با دشمنان شهید میلاد بدری در روز چهارشنبه 11 آذر ماه سال 1394 همزمان با 20 صفر المظفر سال 1437 هجری قمری و اربعین سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله ‌الحسین (ع) به فیض شهادت نائل آمد. ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ |💔| [مادرشهید🌹] •••🥀باخودم كنارآمدم خانواده‌هایی هستندکه سه شهیدوچهارشهید دارندمن یکی ازپسرانم رامیخواهم فدای اسلام کنم.و توانستم راضی شوم ميلادبه سوريه برودو گفتم:"مادر بروبه سلامت.هرچه خداخواست همان ميشودو اگرقسمت من باشی برميگردی واگرقسمتت شهادت است مباركت باشد." و اين آخرين كلام من وپسرم درلحظه جداشدن ازيكديگر بودوميلاد باخوشحالی رفت.18روزبيشتر ازرفتن ميلادبه سوريه نگذشته بودكه روزاربعين حسيني خبرشهادتش پخش شد. ملبس شدنش به لباس روحانيت همراه باشهادتش رقم خوردوحتی روی سنگ قبرش دركنار اسمش حجت‌الاسلام والمسلمين راقيدكرده‌اند.موقعی كه ازميلاد جداشدم می‌دانستم برای هميشه ازپيش من رفت وموقعی كه ميلاددر سوريه بود دعاميكردم خداآبروی من راپيش حضرت زينب(س)حفظ كند،تا موقع شنيدن خبرشهادت ميلادحرف بیجانزنم وهمين‌طور هم شدو وقتی كه پيكرميلاد آمد،روحيه وصبرم خيلی بالابود.بااينكه لحظه‌ای ازفكر ميلادنمیتوانم جداشوم ونبودش برايم خيلی سخت است،ولی خوشحال هستم كه بارضايت خودم توانستم دل ميلاد را شاد كنم. ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
‍ 💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 📚برشی از 📗تپه العیس 🔵شهید مدافع‌حرم میلاد بدری تابستان که از راه رسید، کار میلاد بیشتر می‌شد. مسجد، دوباره کلاس‌های تابستانی برگزار می‌کرد. تقریباً هر شب بعد از یک فوتبال سنگین، بچه‌های گروه را که حسابی گرسنه بودند، به فلافل دعوت می‌کرد و می‌گفت«حالا که گروهم به شبی با فلافل معروف شده، نمی‌شه که یک شب فلافل نخوریم. باید حتماً بخوریم😎🌭 خودش، دوتا فلافل می‌خورد؛ پشت سرش هم دو تا ماءالشعیر. سیدعمــــار می‌گفت: «میلاد! آخرش با این ماء‌الشعیــــر می‌میری‌ها!» او هم جواب می‌داد «بخور، سیدجان! خدا کریمــــه! فردا مسابقه داریم؛ باید خوب بخوریم تا برنده باشیم. مخصوصاً من که دفــــاع آخر هستم، نباید ضعیــــف باشم🥅💪 در زمین فوتبــــال، هیچکس از دفاع میلاد رد نمی‌شد. موقع بازی هم با کسی شوخی نداشت. وای به روزی که از تیمی گــــل می‌خوردند؛ یادش می‌رفت مربی مسجد است؛ داد و بیداد می‌کرد و همه را مقصّــــر می‌دانست. آن شب هم مثل همیشه بچه‌های مسجــــد و مربی‌ها جمع شده بودند تو زمین فوتبــــال تا مسابقه‌ای برگزار کننــــد. آقای صالحی، مربــــی دبیرستانی‌های مسجد جامــــع هم بــــود⚽️🏟 شیخ طاهری از دوستانش می‌گفت: دو تیم شدیم، و میلاد طبق معمول، دفاع آخر ایستاد. مطمئن بودیم اگر توپ از دفاع رد شود، صاحب تــــوپ امکان ندارد بتواند از میلاد عبور کنــــد؛ هر طور شده، او را سرنگون می‌کند. تیم مقابــــل، دوتا گل زدند و یک گل هم خوردند. میلاد عصبــــانی بود. همــــه ترسیــــده و مانده بودند چطور میلاد را آرام کنند. این‌جور وقت‌ها، فقط زیتــــون‌زاده هم‌تیمی شهید بود که می‌توانست میــــلاد را آرام کند؛ که او هم نبــــود. میــــلاد هم کلّی سر و صدا کــــرد🗣😡 شیخ‌حسن گفت: «رفتم کنار میلاد و گفتم: چِته!؟ چه کار می‌کنی!؟ میلاد هم که حسابی عصبانی بود، گفت برو ببینم، حوصله داری! لباس پوشید و از زمین بیرون رفت. این اخلاقش برای همه عادی بود. گل که می‌خورد و بازی را که می‌باخت، عصبانی می‌شد. شب، موقع نماز مغرب و عشا دیدم میلاد صف آخر ایستاده؛ سرش هم پایین است😞❤️ 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات   🌈اللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد🌈 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
6.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حمله اسرائیل به امدادگران بین‌المللی در غزه! ⭕️ ارتش اسرائیل با حمله به امدادگران یک سازمان بین‌المللی در نوار غزه تعدادی از نیروی آن را به شهادت رساند. ⭕️ شبکه «المیادین»، صبح امروز (شنبه)، خبر داد در این حمله 4 نفر به شهادت رسیده‌اند که دست‌کم 2 نفر از آن‌ها از کارکنان سازمان «آشپزخانه مرکزی جهانی» بوده‌اند؛ سازمانی که در ارائه کمک‌های غذایی به مردم تحت‌محاصره غزه نقش مؤثری دارد. ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ نمی ‌رسد ، به خداحافظی زبان از بغــض خوشـا به حال تـو که مسافـر بهشتـی . . . دفاع مقــدس پاسـدار مدافع حـرم 🌷شهید 🌷 شهادت ۱۰ آذر ....🕊🌸 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
‍ ‍ ‍💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 🍃خودکار را برداشته، می‌نویسم از اویی که از تبار بود. نوشته‌ام مقدمه ندارد! اصلا برای گفتن از او که مقدمه لازم نیست، یک راست باید سر اصل مطلب رفت. اصل مطلبی که خودش هم مقدمه است هم نتیجه! 🍃مقصود حرف هایم فقط یک نفر است. کسی که یک ، مسیر زندگی‌اش را به سمتی برد که پایان نداشت! جایی ندیدم که نوشته‌ باشد مسیر و بندگی پایان دارد. البته چرا! یادم رفته بود پایانی دارد که مقدمه‌ی شروعی دوباره‌ست، ! و این همان چیزی بود که به حیات در این دنیا خاتمه داد. 🍃فیلم زندگی‌اش را روی دور تند میگذارم از اول تا به آخر را دوره میکنم. از بهاری که متولد شد تا سالهایی که کار کرد تا کمک خرج باشد. 🍃طولی نمیکشد که میرسم به همان نقطه آغازی که منتهی به شد. سال شصت و یک بود. خبر شهادت * را برای منصور آوردند به اضافه تکه ای کاغذ و مابقی وسایل. کاغذ را باز کرد. وصیتنامه بود. شروع به خواندن کرد. از منصور خواسته بود تا برای دفاع از دستاورد های و حراست از مرز های میهن اسلامی‌مان به س.پ.ا.ه اسلام بپیوندد. و اینجا آنچه در تقدیرش نوشته بودند رقم خورد. 🍃ویدیو جلو تر میرود به سی سال جلوتر وقتی که یک منصور مانده و غنیمتی که از حضور در جبهه های جنگ نصیبش شده. و البته خوابی که منصور عباسی قصه‌ی ما را کرد. 🍃منصور صرفا نه برای شهادت که باز هم برای پا در میدان گذاشت، مثل رفقایش. با این تفاوت که منصور از آنها جا مانده بود. و این به وقت اذان ظهر جمعه ده آذر در به وصال رسید. ♡ حبیب حرم!♡ پ.ن:برادر شهید آیت‌الله عباسی در عملیات آزادسازی شهید شد. 🔷به مناسبت سالروز 🔷تاریخ تولد : ۹ فروردین ۱۳۳۶ 🔷تاریخ شهادت : ۱۰ آذر ۱۳۹۶ 🔷مزار شهید : بهشت دو معصوم شهرکرد 🔷محل شهادت : سوریه ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ❇️ 🌕شهید مدافع‌حرم ♻️محبت به والدین 🌻فرزند شهید نقل می‌کند: مادر و پدرم عاشق هم بودند. پدرم در کارهای خانه خیلی به مادرم کمک می‌کرد. در خانه غذا درست می‌کرد و ظرف می‌شست. عموی من هم در دوران هشت‌سال دفاع‌مقدس شهید شده است. مادربزرگم که پیش از این هم مادر شهید بود، طبقه‌ی بالای خانه‌ی پدرم زندگی می‌کرد. صبح به صبح، پدرم می‌رفت بالا، برایش نان داغ می‌برد. گاهی خم می‌شد روی پای مادرش و پای مادربزرگم را می‌بوسید. 🌻دست همه را می‌گرفت. هر کسی به او بدی می‌کرد می‌گفت: «اشکالی ندارد، شما خوب باشید». هرکسی زنگ می‌زد و می‌گفت: «آقای عباسی! گره به کارمان افتاده»، پدرم دستش را می‌گرفت و هر کمکی از دستش برمی‌آمد، انجام می‌داد. پدر در فکرِ رفتن به سوریه نبود اما یک خواب باعث شد برود‌. خواب دیده بود که یک راه سبزی‌است و همه دارند می‌روند که انتهایش به حرم حضرت زینب می‌رسد. آنجا دوستانش را که شهید شده بودند، دیده بود که به او گفته بودند "حاج منصور جا نمانی"! ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 📝دست نوشته دختر شهید منصور عباسی هفشجانی برای شهید مجید قربانخانی وقتی قصه مجید بربری رو سه سال پیش میخوندم، خب اون موقع پدر من شهید نشده بود، یاد منصور فِری خودمون میافتادم . جوانی که مثل داش مجید اصلا حال و هوای مذهبی نداشت اما لوتی بود و غیرتی ... پدر من با خاطر داشتن موهای فر معروف بود به منصور فِری... منصور فری در جوانی دائم به کویت و بندر عباس میرفت و خوراک و پوشاک و سیگار برای فروش می آورد تا اینکه برادرش آیت الله در آزاد سازی خرمشهر شهید شد و منصور فری متحول شد...طبق وصیت برادر شهیدش وارد جبهه ها و سپس ملحق به سپاه پاسداران میشود . منصور فری بعد از بازنشستگی مدتی سوپر مارکت و سالها بنگاه املاک داشت . مجید بربری ما از قهوه خانه و منصور فری از بنگاه املاک راهی سوریه شدن... شاید خیلیا دید خوبی نسبت به مشاورین املاک نداشته باشن، شغلیست بسیار خطرناک که ممکن است با کمترین بی توجهی دچار خسران در دنیا و آخرت شوی، حجم پولی که در این شغل جابجا میشه بسیار زیاد هست، کلاه برداری، کلک، قسم دروغ و ... سخت میشه از این شغل پاک و سالم بیرون اومد . هنر این هست که در بستر گناه باشی و آلوده نشی... منصور عباسی در بنگاه املاک فقط با مردم معامله نمیکرد با خدا معامله میکرد، فقط در حال خرید و فروش خانه در دنیا نبود، به دنبال خرید سکنی در بهشت بود... اگر کسی به خاطر قرض و بدهی قصد فروش خانه رو داشت تمام تلاشش رو میکرد تا کمک کند بدهی پرداخت بشود و خانه به دوش نشود، اگر کسی خونه میخرید از طرفین معامله کمیسیون رو طبق قانون دریافت نمیکرد طبق رضایت طرفین دریافت میکرد، امین اموال مردم بود . فقط بنگاه املاک نبود، به گفته مردم بنگاه خیریه بود . جهزیه عروس آماده میکرد، گرفتاری های خانوادگی رو حل و فصل میکرد، قرض مردم رو ادا میکرد، بعد از شهادت، خیلی ها آمدند و گفتند آقای عباسی تا دو سال، سه سال ... کرایه ی منزل ما را پرداخت میکرد یا به تعبیر آقا مقام معظم رهبری شهید عباسی حقیقتا معامله گر خوبی بوده... وقتی سوریه بود، خیلی از مقدس نماها باور نمیکردند عباسی به سوریه رفته باشد و گفته بودند عباسی دائم به دنبال دنیا و کسب درامد است، سوریه نمیرود...بعد از بار اول که بابا از سوریه مجروح برگشت به او گفته بودند مگه درامد سوریه بیشتر از املاک بود که به سوریه میروی... وقتی مجید بربری هم به سوریه رفته بود خیلی ها باور نمیکردند، تا اینکه خبر شهادت منصور فری و مجید بربری، در همه جای شهر پیچید... او شد حبیب بن مظاهر شهدای مدافع حرم و آن شد حر شهیدان مدافع حرم آری مقدمات شهادت، با  پوشیدن لباس سپاه و رفتن به سوریه فراهم نمیشود، مقدمات شهادت با غیرت وانصاف و مهربانی و دست گیری از ضعیف و خدمت به پدر و مادر و خانواده  مهیا میشود... به ریش نیست برادر، به ریشه است... به قول شاعر ؛ ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هر چه که دم زدیم آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند 🌷شهید مجید قربانخانی🌷 🌷شهید آیت الله عباسی🌷 سالروز شهادت 🌷شهید منصور عباسی🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•