eitaa logo
🕊سبک بالان عاشق🕊
553 دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
17.1هزار ویدیو
64 فایل
﷽ آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتند و پریدن ... ✅ ارتــبــاط ، انتقاد و پیشنهاد 👇 @shahadat07 با شهدا بودن سخت نیست با شهدا ماندن سخته
مشاهده در ایتا
دانلود
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🌷🕊 🥀آخرین شب جمعه ی قبل از اعزام آقا مهدی به سوریه برای دعای کمیل به گلستان شهدای اصفهان رفتیم.قرارمون بعد از دعا قطعه شهدای مدافع حرم بود. کنار قطعه مدافعان بودیم که بهشون گفتم:آقا مهدی چقدر اینجا باصفاست خوش به حال شهدایی که اینجا خوابیدند.میخواستم غیر مستقیم بهشون بگم که اگه شهید شدی دوست داری گلستان پیش شهدای مدافع حرم باشید. 🌷آقا مهدی که منظورم رو خوب می دونست واز طرفی ایشون همیشه دنبال گمنامی بودند بهم گفت؛خانم ولی من دلم نمیخواد قبری داشته باشم چه برسه به اینجا.دلم میخواد پودر بشم برم تو آسمون.اما از آنجا که عاشق گمنامی بودند خداوند برای ایشون جور دیگری مقدر ساخت.😭 ✍به نقل از:همسر شهید 🌹 🕊 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🌷🕊 🥀حجت الاسلام شهید سیدهادی علوی نسب چه طلبه بودند و چه نبودند به نماز📿 خیلی اهمیت می دادند حتی در شرایط حاد و غیر ممکن نمازش ترک نمیشد و در مواقعی که در مورد رهبری یا ولایت فقیه شبهه ای ایرادی می شد با تمامی دلایل قانع کننده و صبوری جواب می داد و اگر طرف مقابل نمی پذیرفت به نشانه اعتراض حتی اگه جلسه مهمی می بود و به نفع ایشان اما جلسه را ترک می کرد. 💐فرزند شهید از عشق پدر به اهل بیت (ع)می گوید:پدرم به روضه اهل بیت(ع) خیلی اهمیت می داد می گفت درک اهل بیت با احساسات نیست باید خودت را در واقعه تجسم کنی و گریه کنی،گاهی پدرم از غم و غصه اهل بیت(ع)آنقدر گریه می کرد که راهی بیمارستان شده  و بستری می شد. ✍به نقل از:فرزند شهید 🌷سرباز اسلام ڪہ باشی گاه درحجرهٔ طلبگی با مباحثه و گاه در معرڪہ‌ جهاد با مبارزه سـرباختۂ اسلام ڪہ باشی ، میشوی . . .🌷 🌹 🕊 الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم  ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🌹🕊 💐پدر بزرگوار شهید نقل میکند:شهید رضا صفدری همیشه به روزه و نمازش📿 تاکید فراوان داشت و تو عزاداریهای امام حسین(ع)شرکت میکرد و از جوانی که وارد سپاه شد و حتی پدر شهید که تو منطقه های جنگی در دفاع مقدس بود و شهید رضا صفدری از پدرش درخواست میکرد:که آن را به مناطق جنگی ببرد،این شهید یک آدم مذهبی و متفاوتی بود و به ولایت فقیه و جمهوری اسلامی و به کشورش علاقه داشت. 🌷مادر شهید نقل میکند:پدر شهید هر موقع که از جبهه برمیگشت و وقتی که از مناطق جنگی تعریف میکرد شهید علاقه نشان میداد.و شهید رضا صفدری در هر جایی که بود به سپاه و بسیج میرسید و علاقه نشان میداد. 💐ولادت: ۱۳۵۸/۱/۱ ترکمانچای 🌷شهادت: ۱۴۰۰/۴/۱۵سوریه(حلب) 🌹 .....🕊🌹 ‏اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🌷🕊سرباز اسلام ڪہ باشی گاه درحجرهٔ طلبگی با مباحثه و گاه د
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🌹🕊 🍃حجت الاسلام سیدمحمد موسوی ناجی در نیمه بهمن سال ۱۳۶۹/۱۱/۱۵ پا به عرصه گیتی نهاد و در یک خانواده با پیشینه رزمندگی رشد کرد و از همان دوران کودکی یعنی زمانی که تنها ۶_۵ سال داشت علاقه‌مند به اهل بیت بود. برای آن ها مداحی می‌کرد. در همان ایام کودکان همسن و سال را دور خودش جمع می‌کرد و برای آن ها روضه می‌خواند و واقعیت کربلا را با همان زبان بچگی برایشان تعریف می‌کرد. کمی که بزرگ‌تر شد علاقه‌مند به فعالیت در بسیج شد. از همان روزها تا لحظه شهادتش هم یک بسیجی ولایی ماند. ☘از همان دوران کودکی وقتی از شغلش سؤال می‌کردیم می‌گفت می‌خواهم نظامی شوم. سیدمحمد علاقه‌مند به خاطرات و روایاتی بود که پدر از دوران جبهه و جهاد برایش تعریف می‌کرد. با اصرار زیاد از پدر می‌خواست تا همه اتفاقات و روزهای حضورش را با جزئیات کامل برایش بازگو کند. 🌴او که درس طلبگی را تا سطح ۳ حوزه خوانده بود، شاگرد علم و معرفت حوزه بود و کمال عشق را در دفاع از حرم یافت.او از اتباع عراقی ساکن ایران و از طلاب بسیجی جامعه المصطفی العالمیه بود. او بارها از سوی جامعه‌المصطفی به عنوان مبلّغ به جبهه‌های نبرد عراق اعزام شد و در این مأموریت تبلیغی با سپاه بدر عراق همکاری می‌کرد. 🌷حجت الاسلام سیدمحمد موسوی ناجی ۲۸ تیرماه ۱۳۹۴ در روستای «المرزعه» از توابع شهر «بیجی» در استان «صلاح الدین» عراق بر اثر اصابت مین کاشته شده توسط گروه تروریستی داعش به خودروی حامل او در سن ۲۵ سالگی به شهادت رسید. 🕊مزار این عزیز بزرگوار در قطعه شهدای مدافع حرم گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) قم و در جوار مزار شهید سراجی، دیگر شهید مدافع حرم از محله آل یاسین، قرار دارد. 🌹🕊 🕊🌹 ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 🆔@sabokbalan_e_ashegh ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 💢 سال ۱۳۴۲ در چالوس متولد شد. همزمانی دوران جوانی‌اش با جنگ تحمیلی باعث شد در جبهه‌های نبرد حضور پیدا کند و به سپاهیان لشکر ۲۵ کربلا بپیوندد. او در این دوران در عملیات‌های متعددی از جمله عملیات والفجر۸ و والفجر۲ شرکت کرد. حمله تکفیری‌ها به سوریه باعث شد تا بار دیگر این رزمنده کهنه کار تخریبچی عزم رفتن به جبهه‌های جهاد را کند، از این رو از طریق تیپ۴۵ جوادالائمه در سمت معاون هماهنگ کننده تیپ۴۵ و تخریبچی حرفه‌ای به سوریه رفت. او در طی سال‌ها جنگِ سوریه بارها برای نبرد با تروریست‌های تکفیری و دفاع از حرم عمه سادات به این ڪشور رفت و از دی‌ماه سال ۱۳۹۵ چندین بار به به جبهه‌های سوریه اعزام شد. او سرانجام در مرداد سال ۹۶ پس از پاکسازی سه منطقه درگیر جنگ در حین پاکسازی مقری که شهید محسن حججی در آن به شهادت رسیده بود ، نزدیک مرز سوریه و عراق به درجه شهادت رسید . پیکر مطهر این شهیدِ اهل مازندران و ساکن گرگان پس از تشییع در زادگاهش؛ در شهر گرگان به خاک سپرده شد. ...🕊🕊🌸 ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 🆔@sabokbalan_e_ashegh ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ شهـادت . . . یعنی متفاوت به آخر رسیدن ؛ و گرنه مرگ پایان
💢 در ۲۰ مرداد ۱۳۶۲ در خانواده‌ای مذهبی در منطقه‌ی ماهور میلاتی در شهرستان ممسنی دیده به جهان گشود. او مثل همه‌ی دهه شصتی‌ها چیز زیادی از دفاع‌مقدس و حال‌و ‌هوای جبهه‌ها به یاد نداشت اما از همان کودکی محب اهل‌بیت و سرباز ولایت بود و حضور مستمرش در جمع بسیجیان پایگاه ، فرهنگ ایثار و شهادت را در او بوجود آورد. مقاطع تحصیلی‌ اش را از دوران ابتدایی تا متوسطه در شهر خومه‌زار گذراند و در سال ۱۳۸۱ موفق به اخذ دیپلم شد و در ادامه مدرک کاردانی رشته‌ی میکروبیولوژی را از دانشگاه کازرون کسب نمود ، در سال ۱۳۸۷ به عنوان سرباز معلم در آموزش‌وپرورش بخش دشت ارژن و مدرسه راهنمایی مهدیه شیراز بمدت ۱۶ماه خدمت مقدس سربازی را به اتمام رساند و مدت ۲سال در نهاد آموزش‌ و پرورش در لباس مقدس معلمی خدمت کرد. در آذر ماه سال ۱۳۸۸ مقارن با عید  غدیرخم با دخترعموی خود ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دختری به‌نام انیسا بود که در ۱۴شهریور۱۳۹۲ پدر بودن را به او نوید داد. در تاریخ ۱۴شهریور۱۳۹۱ بعنوان بسیجی تکاور وارد تیپ تکاور امام‌سجاد(ع) کازرون شد و بعد از اتمام دوره ‌های آموزشی و با عشق به ولایت و پرچم مقدس جمهوری‌ اسلامی ایران چندین ماموریت به شمالغرب کشور «ارومیه» داشت و علاقه و عشق وصف‌ناشدنی‌اش به آرمان جهانی حضرت امام خمینی و روحیه خاصی که در وی بوجود آمده بود او را در تاریخ ۲۷ آذر ۹۴ برای مبارزه با تکفیریها و دفاع از حرم مطهر حضرت‌ زینب(س) با انتخابی آگاهانه عازم سوریه کرد. و سرانجام در ۱۴ دی ۱۳۹۴ بعد از نماز مغرب و عشا در اثر اصابت ترکش  خمپاره به ناحیه سر، سینه و پا به فیض شهادت نایل آمد و پس تشییع باشکوه در زادگاهش به خاک سپرده شد. ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 🆔@sabokbalan_e_ashegh ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🕊سبک بالان عاشق🕊
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ هر چند رفته‌ ای و دل از مـــا گسسته‌ای ؛ پیوسته پیشِ چشم
💢 اولین شهید مدافع حرم بخش خفر و نهمین شهید شهرستان جهرم در ۲۲ مرداد ۱۳۶۵ در خانواده‌ای فرهنگی مذهبی در روستای کراده از توابع بخش خفر شهرستان جهرم چشم به جهان گشود. سال ۱۳۷۷ به عضویت بسیج درآمد و ۲ دوره‌ی سه ساله به عنوان فرمـانده پایگاه مقاومت ولیعصر (عج) روستای کراده منصوب گردید. در تاریخ ۲۲ آذرماه ۱۳۸۴ به عضویت سپاه پاسـداران درآمد، در اوایل ورودش به سپاه در تیپ نیروی مخصوص المهدی(عج) جهرم مشغول به خدمت شد و بعد از چند سال با انتقال به تیپ مهندسی الهـادی شهرستان ڪوار به عضویت گردان تخریب آن یگان درآمد. وی در حین خدمت مقدس پاسداری ، چندین مرحله برای ماموریت جهت مقابله با اشرار عازم شرق کشور و شهرستان سراوان گردید. همزمان با حضور نیروهای داعش و تکفیری در سوریه و به خطر افتادن حرم حضرت زینب (س) برای دفاع از حـرم آل‌ الله و همچنین دفـاع از آرمان‌های انقلاب اسلامی و امنیت کشور عزیزمان عزم سفر به سوریه را کرد و در این راستا توانست سه نوبت عازم سوریه شود. بنا به گفته فرمانده وی، وقتی برای سومین بار درخواست اعزام کرد، با مأموریت وی موافقت نشد ، ولـی با اصرار بیش از حد و قسم‌ به حضرت زینب کبری (س) فرمانده را متقاعد کرد، و عاقبت در ۲۱ آذر ۱۳۹۶ در راه دفاع از حریم اهل‌بیت (ع) در بوکمال سوریه به آرزوی دیرین خود رسید و شربت شهادت را نوشید. از او یک پسر سه ساله به نام امیرعلی و پسری دیگر به نام محمدکریم که بعد از شهادت پدر متولد شد به یادگار مانده است . ....🎉🌸🎉 ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 🆔@sabokbalan_e_ashegh ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🌹🌹🕊🕊🌹🌹 🌹🕊 🌾حاج حمید برای بازسازی و احیای یک بیمارستان صحرایی بین شهرهای تدمر و حلب سوریه که به تازگی از دست داعش آزاد شده بود،اعزام شد.به همراه چندین گروه در آن بیمارستان مشغول پاکسازی و بازسازی بودند که یکی از گروه‌ها در تله انفجاری گرفتار شده و تعداد زیادی از مدافعان حرم به شهادت رسیدند. 💐اما دقایقی بعد از آن، شهید حمید قنادپور به همراه تعدادی دیگر در تله انفجاری دوم گرفتار شدند.او که متوجه مین حسگر شده بود برای آسیب دیدن کمتر همرزمان خود،مین را با ضربه پا از محل مورد نظر دور کرده که همین امر باعث شده وی نسبت به سایر مدافعان حرم آسیب بیشتری دیده و دچار سوختگی کامل شود.این شهید والامقام تا آخرین لحظه از زندگی خود روحیه ایثار و شهادت‌طلبی داشته و جان خود را در راه دفاع از حرم اهل بیت‌علیهم‌السلام و همرزمانش فدا کرد.😭 🌷شهید حمید قنادپور شب نوزدهم رمضان مجروح شد.در روز بیست و یک رمضان به کما رفت و در شب بیست و سوم ماه رمضان ۱۳۹۶ هجری شمسی در حمص سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد 🌹 ..🌺🎉🎉🌺 ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 🆔@sabokbalan_e_ashegh ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🌹🕊رخسـارِ تو . . . سپیـد در پیش زینب (س) است جانـا شفاعتی ، بہ رخِ تیـرہ و تار مــا 🥀🕊 💐«روزهای آخر رفتنش وقتی از موضوع خبردار شدیم هرکاری کردیم تا نرود. وقتی که توانست برود اصلا باورمان نشد چون ممنوع الخروج بود.فرمانده خواسته بود رضایت نامه از از طرف ما ببرد که مجید خودش رضایت نامه ای تهیه کرده و انگوشت خودش را زده بود. فرمانده که به موضوع شک داشت خواسته بود با من صحبت کند، مجید هم با پیرزنی هماهنگ کرد که با فرمانده صحبت کند تا راضی شود اما نشد. در آخر به پهلوی شکسته حضرت زهرا(س) قسم خورده و به شرطی که به خط مقدم نرود. شب عملیات وقتی بچه ها به خط شدند،دیدند مجید هم آمد فرمانده دعوایش کرده که مگر نگفتم تو نیا. مجید هم خودش را توی ماشین جا داده و طوری که فرمانده نبیند به خط مقدم رفته.›› ✍راوی:پدر شهید 🥀 ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 🆔@sabokbalan_e_ashegh ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🥀🕊 💐یادم هست یک روز دیدم محمد نوروزی در منطقه با اضطراب و دوان دوان داخل اتاق می‌آمد.باعجله تجهیزات مربوط به پانسمان را برداشت و رفت. همراه او رفتم دیدم دو تا از بچه‌های کوچک سوری بیرون از مجموعه زمین خورده بودند و زیر زانوی یکی از آن‌ها شیشه فرو رفته بود.چند نفر دیگر او را به زور نگه داشته بودند که با حرکت شیشه آسیب بیشتری به بدنش وارد نشود. محمد سریع رفت شیشه را از پای بچه بیرون کشید.جای آن را بخیه و پانسمان کرد.با حس پدرانه با این بچه‌ها برخورد و آن‌ها را نوازش میکرد. 🌷شهید محمد نوروزی آنقدر برای این بچه‌ها نگران بود که انگار از خانواده خودش هستند.می‌گفت خدا را شکر که این توانایی را به من داده که بتوانم به وسیله آن به مردم خدمت کنم حالا چه سوری و چه ایرانی و همیشه شکرگزار این موضوع بود. ✍به نقل از:همرزم شهید 🥀با تمام معرفت . . . می گویم اینڪ یا حسین"ع" عاقبت این جان ناقابـل فدای زینب "س" است🕊😔 🌹 ......🕊 ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 🆔@sabokbalan_e_ashegh ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 💐 ✏️📄 🌷روزی ڪه باهم از درب منزل ما میخواستیم حرڪت کنیم .مادرم برای بدرقه آمده بود ڪاسه آبی آورد تا ما را راهی ڪند.گفت:مواظب هم باشید ان شاءالله که سالم و زود برگردید. 🌹شهید اصغر الیاسی خنده ای کرد و گفت:کجا برگردیم ما میریم که شهید بشیم شهید...🕊 🌴وقتی اعزام هم شدیم یک سری البسه و وسایل تحویل دادند.و ساکی که برده بودیم جا نداشت .دوستان گفتند بریم یه ساک دیگه بخریم تا موقع برگشت به زحمت نیوفتیم.و ساک جا داشته باشه. 🥀شهید اصغر الیاسی با عصبانیت گفت: مگه قراره برگردیم که شما دنبال ساک و به فکر برگشت هستید.اصغر کاملا مهیای شهادت بود.گویاشهداء منتظرش بودند.🕊 ✍:همرزم شهید 💐تاریخ تولد:۱۳۷۳/۱۲/۱۸ 🌷تاریخ شهادت:۱۳۹۷/۶/۱۸ 🕊محل شهادت: سوریه_حلب_شغیدله نام جهادی:مقداد 🌹 🕊 ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 🆔@sabokbalan_e_ashegh ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🥀🕊 🌹🕊 💐با آغاز جنگ سوریه شهید حسین تابسته به آنجا رفت.آن زمان شناخت زیادی از جنگ سوریه نداشتیم. پیش از اعزام به من گفت:می خواهم ۴۵ روز به ماموریت بروم و اگر خبری از من نشد جای نگرانی نیست.شنیده بودم که ماموریت های سوریه ۴۵روزه است. ازش پرسیدم می خواهی آنجابروی؟انکارکرد اما شک داشتم. 🌷با بیان این که همسرم هشتم شهریور به سوریه اعزام شد و دو هفته بعد در تاریخ بیست و یکم شهریور ۱۳۹۳ به شهادت رسید، گفت: شهید حسین تابَسته در اولین اعزام شهید شد. محل شهادت ایشان در مکانی پشت حرم حضرت زینب (س) بوده است. آن طور همکاران شهید می گویند، ایشان پشت توپ بوده و ترکش به پهلویش اصابت می کند. پیکر مطهر شهید، بعد از ۲،روز به ایران آمد. شهید دوران سربازی را در جنگ تحمیلی گذراند و همیشه غبطه می خورد که چرا همراه با دوستانش به شهادت نرسیده است.🕊😔 ✍راوی:همسر شهید 🌹 .......🕊🌹🌹 ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 🆔@sabokbalan_e_ashegh ✦‎࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦‎⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•