پناه|panah
زندگی علی،سرتا سر بلاست
و همین بلاست که فوز عظیم را بدنبال دارد
#عین_صاد
monajate-emam.mp3
4.84M
_
مناجات امام سجاد
با نوای سید مصطفی الموسوی
،،،
وَ قَدْ کَلَّتْ لِسَانِی کَثْرَةُ ذُنُوبِی
و همانا کثرت گناهان، زبانم را به لکنت انداخته....
پناه|panah
_ مناجات امام سجاد با نوای سید مصطفی الموسوی ،،، وَ قَدْ کَلَّتْ لِسَانِی کَثْرَةُ ذُنُوبِی و ه
بخشی از #دعای_صحیفه_سجادیه
إِلَهِی أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْصِمَنِی حَتَّى لَا أَعْصِیَکَ
خدای من!
از تو میخواهم مرا عصمت دهی تا نافرمانی تو را نکنم
فَإِنِّی قَدْ بُهِتُّ وَ تَحَیَّرْتُ
همانا من مبهوت و متحیر هستم
مِنْ کَثْرَةِ الذُّنُوبِ مَعَ الْعِصْیَانِ از کثرت گناهان همراه با عصیان خویش
وَ مِنْ کَثْرَةِ کَرَمِکَ مَعَ الْإِحْسَانِ و از کثرت کرم همراه با احسان تو
وَ قَدْ کَلَّتْ لِسَانِی کَثْرَةُ ذُنُوبِی و همانا کثرت گناهان، زبانم را به لکنت انداخته
وَ أَذْهَبَتْ عَنِّی مَاءَ وَجْهِی
و آبروی من رفته است
فَبِأَیِّ وَجْهٍ أَلْقَاکَ
پس با چه رویی با تو روبرو شوم
وَ قَدْ أَخْلَقَ الذُّنُوبُ وَجْهِی؟
در حالی که چهرهام با گناهانم خو گرفته است؟
وَ بِأَیِّ لِسَانٍ أَدْعُوکَ
و با چه زبانی، تو را بخوانم
وَ قَدْ أَخْرَسَ الْمَعَاصِی لِسَانِی؟
در حالی که معصیتهایم، زبان مرا از بین برده است ؟
فَکَمْ أَتُوبُ مِنْهَا
چقدر از گناهانم توبه کردم
وَ کَمْ أَعُودُ إِلَیْهَا
و دوباره به آنها برگشتم؟
،،،
#دعای_صحیفه_سجادیه
پناه|panah
_ تابلو نقاشی شب قدر از #نقاشی های #عبدالحمید_قدیریان
ها علیُ بشر کیف بشر....
بعضی از پیام ها و پست های فضای مجازی، به آدم یاد میده که :
(چگونه شیک و مجلسی هار و بیشعور باشیم)!!!!
#چمیدونمیات
داشتیم حرف میزدیم که خودش را اینطور معرفی کرد: من یک «آتئیست تمام وقت هستم»، گفت: «من همه بیست و چهار ساعت روزم را گذاشتهام برای ترویج خداناباوری».
بعدش حرفهای زیادی زده شد. همخودش چیزهایی گفت، هم دیگران حرفهایی زدند. هیچ کدام از حرفها به قدر این دو سه جمله اما مهم نبود.
در جمع ما یک نفر بود که برای ترویج عقیده ضد خدایش، همه زندگیاش را گذاشته بود.
از آن گفتوگو تا همین حالا، من هی خودم را عیارکشی میکنم، من برای کدام عقیده در زندگی اینطور تمام قد ایستادهام. راستش را بخواهید فارغ از همه ژستهای مجازی و حقیقی، من در بهترین حالت یک مسلمان پاره وقت هستم!
منِ مسلمانِ پاره وقت مثل یک کارمند با قرار داد پروژهای میمانم که گاهی هست و گاهی نیست. مثل یک کارگر ساختمانی سر میداننشین میمانم که خیلی وقتها جیبش از دستمزد خالی است. مثل یک استاد دانشگاهام که یک روز سر کلاسش میرود، یک روز با ماشینش در تعمیرگاه میماند، یک روز به خاطر مهمانی طولانی شب گذشتهاش خواب میماند، یک روز کلاس را یادش میرود و غیبت میکند. مثل مغازهداری در بازار که کرکره مغازهاش گاهی از هفت صبح بالاست، گاهی هم ظهر کلید میاندازد و یک وقتهایی هم تلفنش را خاموش میکند و ماشین روشن میکند و میرود سفر.
منِ مسلمانِ پاره وقت، بعید است مسلمانیام حتی به درد خودم بخورد، چه رسد به درد دیگران.
#محمدرضا_جوان_اراسته
ای پزشک دلها
ای روشنیبخش دلها
ای همدم جانها
ای گرهگشای اندوهها
ای گشایشگر دلتنگیها...
#دعای_جوشن_کبیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_
شروع میکنیم
از آغاز شکوفه زدن
از بدو خلقت سرانگشت ها
ما دوباره سبز خواهیم شد....
پناه|panah
گر چه یاران فارِغَند از یادِ من از من ایشان را هزاران یاد باد
شما میگید رفیقی که پیام نده و زنگ نزنه کنسله، ولی حافظ میگه:
پناه|panah
_
عشق صیدی ست که تیرت به خطا هم برود
لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند...