eitaa logo
پناه|panah
176 دنبال‌کننده
844 عکس
85 ویدیو
1 فایل
اینجارو پناه گاه بدونید❤️🍃 لذت یادگیریِ شعر و ادب از فوروارد عاشقانه های این کانال برای بوی فرندتان، راضی نیستیم :) فرمایشات ، غرغریات، مدح و ستایش، فحش و نکوهش و تبلیغات حمایتی: @saadatkhah1
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی علی،سرتا سر بلاست
پناه|panah
زندگی علی،سرتا سر بلاست
و همین بلاست که فوز عظیم را بدنبال دارد
monajate-emam.mp3
4.84M
_ مناجات امام سجاد با نوای سید مصطفی الموسوی ،،، وَ قَدْ کَلَّتْ لِسَانِی کَثْرَةُ ذُنُوبِی‏  و همانا کثرت گناهان، زبانم را به لکنت انداخته....
پناه|panah
_ مناجات امام سجاد با نوای سید مصطفی الموسوی ،،، وَ قَدْ کَلَّتْ لِسَانِی کَثْرَةُ ذُنُوبِی‏  و ه
بخشی از إِلَهِی أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْصِمَنِی حَتَّى لَا أَعْصِیَکَ خدای من! از تو می‌خواهم مرا عصمت دهی تا نافرمانی تو را نکنم فَإِنِّی قَدْ بُهِتُّ وَ تَحَیَّرْتُ  همانا من مبهوت و متحیر هستم مِنْ کَثْرَةِ الذُّنُوبِ مَعَ الْعِصْیَانِ از کثرت گناهان همراه با عصیان خویش وَ مِنْ کَثْرَةِ کَرَمِکَ مَعَ الْإِحْسَانِ و از کثرت کرم همراه با احسان تو وَ قَدْ کَلَّتْ لِسَانِی کَثْرَةُ ذُنُوبِی‏ و همانا کثرت گناهان، زبانم را به لکنت انداخته وَ أَذْهَبَتْ عَنِّی مَاءَ وَجْهِی  و آبروی من رفته است فَبِأَیِّ وَجْهٍ أَلْقَاکَ  پس با چه رویی با تو روبرو شوم وَ قَدْ أَخْلَقَ الذُّنُوبُ وَجْهِی؟  در حالی که چهره‌ام با گناهانم خو گرفته است؟ وَ بِأَیِّ لِسَانٍ أَدْعُوکَ  و با چه زبانی، تو را بخوانم وَ قَدْ أَخْرَسَ الْمَعَاصِی لِسَانِی‏؟  در حالی که معصیت‌هایم، زبان مرا از بین برده است ؟
فَکَمْ أَتُوبُ مِنْهَا  چقدر از گناهانم توبه کردم وَ کَمْ أَعُودُ إِلَیْهَا  و دوباره به آن‌ها برگشتم؟ ،،،
129.2K
_ نسبت به مرگ چون جویای آب بودم، که ناگهان به آب رسیده.... بخشی از ی ۲۳ نهج‌البلاغه (که آن حضرت پیش از مرگش بعنوان وصیت فرمود ،زمانی که ابن ملجم لعنت الله اورا ضربت زد...)
ضاق صدری و لستُ ادری....
_ تابلو نقاشی شب قدر از های
بعضی از پیام ها و پست های فضای مجازی، به آدم یاد میده که : (چگونه شیک و مجلسی هار و بیشعور باشیم)!!!!
داشتیم حرف می‌زدیم که‌ خودش را این‌طور معرفی کرد: من یک «آتئیست تمام وقت هستم»، گفت: «من همه بیست و چهار ساعت روزم‌ را گذاشته‌ام‌ برای ترویج خداناباوری». بعدش حرف‌های زیادی زده شد. هم‌خودش چیزهایی گفت،‌ هم دیگران حرف‌هایی زدند. هیچ کدام از حرف‌ها به قدر این دو سه جمله اما مهم‌ نبود. در جمع ما یک نفر بود که برای ترویج عقیده ضد خدایش، همه زندگی‌اش را گذاشته بود. از آن گفت‌وگو تا همین حالا، من هی خودم را عیارکشی می‌کنم، من برای کدام عقیده در زندگی این‌طور تمام قد ایستاده‌ام.‌ راستش را بخواهید فارغ از همه ژست‌های مجازی و حقیقی، من در بهترین حالت یک مسلمان پاره وقت هستم! منِ مسلمانِ پاره وقت مثل یک کارمند با قرار داد پروژه‌ای می‌مانم که گاهی هست و گاهی نیست. مثل یک کارگر ساختمانی سر میدان‌نشین می‌مانم که خیلی وقت‌ها جیبش از دست‌مزد خالی است. مثل یک استاد دانشگاه‌ام که یک روز سر کلاسش می‌رود، یک روز با ماشینش در تعمیرگاه می‌ماند، یک روز به خاطر مهمانی طولانی شب گذشته‌اش خواب می‌ماند، یک‌ روز کلاس را یادش می‌رود و غیبت می‌کند. مثل مغازه‌داری در بازار که کرکره مغازه‌اش گاهی از هفت صبح بالاست، گاهی هم ظهر کلید می‌اندازد و یک وقت‌هایی هم تلفنش را خاموش می‌کند و ماشین روشن می‌کند و می‌رود سفر. منِ مسلمانِ پاره وقت، بعید است مسلمانی‌ام حتی به درد خودم بخورد، چه رسد به درد دیگران.
والذین هم عن الغو معرضون... مومن یه الکی رو جدی نمیگیره
ای پزشک دل‌ها ای روشنی‌بخش دل‌ها ای همدم جان‌ها ای گره‌گشای اندوه‌ها ای گشایشگر دلتنگی‌ها...
اشک هاتون قبول باشه
علی همان که پس از مرگ، کافران گفتند مگر خلیفه‌ی چارم نماز می‌خوانده؟ :)
اشهد ان علی ولی الله...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_ شروع میکنیم از آغاز شکوفه زدن از بدو خلقت سرانگشت ها ما دوباره سبز خواهیم شد....
روز وصلِ دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران، یاد باد
کامم از تلخیِ غم چون زهر گشت بانگِ نوشِ شادخواران یاد باد
گر چه یاران فارِغَند از یادِ من از من ایشان را هزاران یاد باد
مبتلا گشتم در این بند و بلا کوشش آن حق‌گزاران یاد باد
گر چه صد رود است در چشمم مُدام زنده رودِ باغ‌ِ کاران یاد باد
رازِ حافظ بعد از این ناگفته ماند ای دریغا رازداران یاد باد
پناه|panah
گر چه یاران فارِغَند از یادِ من از من ایشان را هزاران یاد باد
شما میگید رفیقی که پیام نده و زنگ نزنه کنسله، ولی حافظ میگه:
_
پناه|panah
_
عشق صیدی ست که تیرت به خطا هم برود لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند...
_ لازم بذکر است که: