eitaa logo
پناه|panah
155 دنبال‌کننده
893 عکس
88 ویدیو
1 فایل
اینجارو پناه گاه بدونید❤️🍃 لذت یادگیریِ شعر و ادب از فوروارد عاشقانه های این کانال برای بوی فرندتان، راضی نیستیم :) فرمایشات ، غرغریات، مدح و ستایش، فحش و نکوهش و تبلیغات حمایتی: @saadatkhah1
مشاهده در ایتا
دانلود
با این‌همه به خاطر داشته باش در روزگاری که عشق، مسخره به‌نظر می‌رسید، دوستت داشتم ـ و کار دیوانگان جدی‌گرفتنِ همین کارهای مسخره بود! ـ
. به خاطر داشته باش در روزگاری که عشق مسخره به‌ نظر می‌رسید، دوستت داشتم و کار دیوانگان جدی‌ گرفتن همین کارهای مسخره بود
پناه|panah
_
نشانم بده با چاقو نشانم بده غم‌ها از کجای دل می‌آیند تا آن گوشۀ قلبم را که غمگین‌تر است جلوی سگ بیندازم بعد بنشینم و به هیچ‌چیز فکر نکنم.
کافی است زنگِ خانه را بزنی تا هزار پرنده در حیاطِ خانه به پرواز درآیند و من سراسیمه صورتم را در آینه وارسی کنم، به موهایم دست بکشم و پس از سالها نگران زیبایی‌ام باشم درِ کمد را باز کنم آن پیراهنِ سفیدِ تترون دوباره پیدایم کند و من سراسیمه زیر این چهرهء اندوهگین دنبال جوانی‌ام بگردم.
سوگند می‌خورم عمري که بی‌تو آه کشیدم روزي به شکل پروانه از ابرها خواهد بارید به طبیعت باز خواهد گشت و چهل روز به پاییز خواهد افزود سوگند می‌خورم تمام لحظات عاشقت بودم چون پرنده‌ای که آوازی تکراری می‌خواند اما زیبا اما غمگین
باد دلتنگ آخر شهریور بودی؛ دفعتاً آمدی لباس‌های پشمی را در گنجه جُستی و چون خزان از ساق‌هایم بالا خزیدی رنگ دنیایم را عوض کردی همه‌چیزم را به باد دادی و خیلی زود در اولین برف گم شدی رهایم کردی چون دبستان متروکه‌ای که شیشه‌هایش را سنگ زده باشند...
  دوست داشتن تو چرخ زندگی‌ام را می‌چرخانَد؛ اگر تو را ندیده بودم به چه کارم می‌آمد باقیماندهء عمر؟   
زندگی در اتاق قدم می‌زند دماغم را می‌خاراند دستش را زير چانه‌ام می‌گذارد و به تو فکر می‌کند که چگونه با اين‌همه اندوه شادمانی من هستی
کافی است زنگِ خانه را بزنی تا هزار پرنده در حیاطِ خانه به پرواز درآیند و من سراسیمه صورتم را در آینه وارسی کنم، به موهایم دست بکشم و پس از سالها نگران زیبایی‌ام باشم  درِ کمد را باز کنم آن پیراهنِ سفیدِ تترون دوباره پیدایم کند و من سراسیمه زیر این چهرهء اندوهگین دنبال جوانی‌ام بگردم.