از چشم حوا میچکید.هفت دانه یاقوت کوچک بود. و دانه دانه در زمین کاشته میشد... قطره قطره قطره...
یک ،دو سه چهار پنج شش هفت.
به هفت که رسید طاقت شاعر ها طلق شد. مطلع غزل همان هفت تا یاقوت شد. هفت کلمهی موزون و مقفا.
خوش ریتم و خوش تراش ترین کلمات همین اسک های حوا بود. غزل اختراع شد. عاشقان حفظش کردند و در گوش معشوقشان زمزمه کردند. اشک حوا ،یاقوت شد،یاقوت کلمه شدو کلمه،غزل...
دنیا غزل نداشت اگر دختری نبود...
#روز_دختر
#متکلم_وحده