eitaa logo
پناه|panah
155 دنبال‌کننده
893 عکس
88 ویدیو
1 فایل
اینجارو پناه گاه بدونید❤️🍃 لذت یادگیریِ شعر و ادب از فوروارد عاشقانه های این کانال برای بوی فرندتان، راضی نیستیم :) فرمایشات ، غرغریات، مدح و ستایش، فحش و نکوهش و تبلیغات حمایتی: @saadatkhah1
مشاهده در ایتا
دانلود
پناه|panah
_
و قلبت... کسی چه می‌داند خدا هنگام خلقتِ بعضی‌ چیزها به چه فکر می‌کرده!؟
جای زخم پیشانی‌ات را می‌بوسم و می‌دانم پرنده‌ای که از این شکاف آزاد شد آسمانِ مرا آبی کرده‌است من به ادامهٔ تو ایمان دارم و می‌دانم حتی نقطه‌ای که روزی به‌سهو با ضربهٔ خودکارت بر میز افتاد روزی جایی «پرنده»ای را «پریده» خواهد کرد
از تصوّر اینکه روزی زنی با پا‌های من از مقابلت بگذرد طوری‌که در شلوغِ خیابان بایستی و چشم‌هایت را ببندی و لبخند بزنی از تصوّر اینکه روزی زنی با لب‌های من نشانیِ جایی را بپرسد طوری‌که دلت بخواهد بگویی: «همین‌جاست!» از تصوّر اینکه روزی زنی با چشم‌های من نگاهت کند طوری‌که با خودت بگویی: «خودش است!» دیوانه می‌شوم لطفاً فراموشی بگیر! لطفاً روزی اگر قرارمان به فراموشی شد، واقعاً فراموشی بگیر!
از من درمقابل زندگی دفاع کن وقتی بی‌رحمانه سخت می‌شود و لازم است کسی حالم را بپرسد، حرفم را بفهمد، و بگوید: «من کنارت هستم، دقیقاً همین من که کنارت نیستم، کنارت هستم!»
می‌دانی؟ آدم اذیت می‌شود وقتی کسی را دوست داشته باشد امّا نداشته باشد امّا داشته باشد امّا نداشته باشد... و به ربّ‌المجانین که دیگران نمی‌فهمند چه می‌گویم آن‌ها همین‌قدر بلدند به کسی ‌‍‌که خودش را پیدا کرده، بگویند: «گم»
سلام صبحِ پس از او صبحِ ژولیده‌مو با خمیازه‌ای که خواهر مرگ است و ناخن‌هایی شکسته که از دریدن کفنی به‌ضخامت اندوه برگشته‌اند .
بپرس از من که چگونه پاهایم را جاگذاشته‌ام و با قلبم به‌سراغت آمده‌ام چون درختی که با برگ‌هایش خود را به پاییز می‌رساند بخواه از من که برایت توضیح دهم با من چه کرده‌ اندوهت که بعد از این هرجا درختی دربرابر زرد شدن مقاومت کند خودم یک‌تنه آبروی پاییز را می‌خرم
هرصبح چنددقیقه زودتر بیدار می‌شوم و دوست‌ داشتنت را زودتر از روزهای قبل شروع می‌کنم
چیزی به مرگ فجیع رؤیاهایم نمانده‌بود که آسمان آبی شد و اعتراف می‌کنم که پای چشم‌های تو در میان بود
کافی‌ست تورا به نام بخوانم تا ببینی لکنت، عاشقانه‌ترینِ لهجه‌هاست و چگونه لرزش لب‌های من دنیا را به حاشیه می‌بَرد دوستت دارم با تمام واژه‌هایی‌که در گلویم گیرکرده‌اند و تمام هجاهای غمگینی ‌که به‌خاطر تو شعر می‌شوند...
پناه|panah
_
و دستانِ تو بِداهه‌ای گرم و به‌هنگام بود که در ذهنِ گنجشک‌ِ زمستان‌دیده نمی‌گنجید
دوستت دارم و چقدر توضیح‌دادن حرف‌های ساده سخت است! دوستت دارم و چقدر این‌روزها دلم سخت می‌گیرد کارهای به این‌همه سادگی را.