🌸 زندگی زیباست 🌸
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «تـــــــولد در تـــــوکیو» ⏪ بخش ۲۵: «فصل هفتم» روزنامه ی نیازمندیها را تا کر
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📚 «تـــــــولد در تـــــوکیو»
⏪ بخش ۲۶:
داشتم به دعواهای بچگانه که با برادرم سر موچی میکردیم فکر میکردم که یک دفعه در باز شد و مدیر آمد داخل.
سریع از صندلی بلند شدم و سلام کردم.
مرد چهل پنجاه سالهی جا افتادهای بود با پالتوی بلند و کت قهوهای.
جواب سلامم را داد و پالتوش را آویزان چوب لباسی کرد.
نگهبان بهش گفته بود که برای آگهی استخدام آمده ام و بدون مقدمه شروع به سؤال و جواب کرد.
از تحصیلاتم پرسید و از این که چرا این شغل را انتخاب کردم. راستش را گفتم. خندهاش گرفت.
گفت:
«این شکلی اش را ندیده بودم. تا دلت بخواهد سر کامل پوشیدن لباس کار با کارگرها سر و کله زده ام، ولی کارگری ندیده بودم که برای لباس کار بخواهد توی کارخانه ی ما استخدام شود.»
دستم را جلو بردم و کاغذ را از دستش گرفتم. از کارخانه که آمدم بیرون دل توی دلم نبود. نفهمیدم چه طور خودم را به خانه رساندم و خبر استخدام شدنم را به پدر و مادرم دادم.
پدرم تا شنید توی کارخانه به عنوان کارگر استخدام شدهام ریخت به هم. چشمهایش سرخ شد و پیشانیاش عرق کرد. هر وقت عصبانی میشد رگ گردنش میزد بیرون. رفتم توی اتاق که جلوی چشمش نباشم. رفته بود توی آشپزخانه و سر مادرم داد و بیداد میکرد، میگفت:
«خجالت هم خوب چیزیه. آبرو حیثیت ما را برده، فقط کافیه یک نفر بفهمه دختر هوشینو داره توی کارخونه کارگری میکنه.»
حدس میزدم مامان الآن دستهای پدر را گرفته و لب پایینش را میگزد. با ایما و اشاره میگوید صدایش را بیاورد پایین. همیشه این کار را میکرد. پدر را میبرد توی آشپزخانه و دستهایش را میگرفت. بابا هم سریع آتشش فرومینشست.
دراز کشیدم روی تخت و گوشی را فرو کردم توی گوشم. چیزی پخش نکردم. فقط میخواستم صدایی نشنوم و راحت فکر کنم.
پدر همین امروز و فردا میآمد سراغم که از کار کردن منصرفم کند. باید حرفهایی را که میخواستم بهش بزنم آماده میکردم. باید راستش را میگفتم که برای مهاجرت به پول زیادی نیاز دارم.
چشمهایم را بستم و داستات مهاجرتم را توی ذهنم بررسی کردم.
هر روز میرفتم سر کار و عصرها خسته و کوفته برمیگشتم خانه. حسابی کار میکردم، بعضی وقتها هم اضافه کاری میایستادم تا بهم بیشتر حقوق بدهند. باید به یک کشور اسلامی مهاجرت میکردم.
زندگی در ژاپن آن هم با خانوادهام خیلی برایم سخت بود. فشارهای مردم کوچه و خیابان یک طرف و گیر دادنهای خانواده ی خودم طرف دیگر.
این گیر دادنها باعث شده بود در خانواده سختی زیادی تحمل کنم.
باید خودم برای خودم جدا غذا درست میکردم یا در خیلی چیزها مراقب طهارتم می بودم. در دست دادن با خانواده خیلی حواسم جمع بود که اگر دستم خیس بود و دست دادم فوری بروم دستم را بشویم. تازه اینها گوشهای از سختیهای بود.
من آن موقع مجرد بودم، اگر میخواستم در ژاپن ازدواج کنم پیدا شدن مرد مسلمان کار راحتی نبود. با مرد غیر مسلمان هم که به دلیل دستور اسلام و اثرپذیری زن نمیشد ازدواج کرد؛ ولی اگر به کشوری اسلامی مهاجرت میکردم در ازدواج هم راحتتر بودم.
تمام این سختیها باعث شده بود به فکر مهاجرت بیفتم و قرآن هم
میفرماید:
«سرزمین خداوند وسیع است و اگر زندگی در جایی که هستید برایتان سخت است هجرت کنید.»
◀️ ادامه دارد ...
.................................
🌳 #بوستان_داستان
💠 «زندگی زیباست»
http://eitaa.com/sad_dar_sad_ziba
┄┅══✼☘🌺☘✼══┅┄
「🍃「🌹」🍃」
🏆 بَرنده باش!
🌊 #اقیانوس_آرام
آقای روان شناس
🗞 #مجله_ی_مجازی «زندگی زیباست»
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹🔹💠🔹🔹
🔸 می توانستند هنرمند باشند،
ولی علاوه بر هنر، زندگی خود را نیز به گند کشیدند!
🌃 #آرمانشهر
/ اجتماعی
💐 «همه چیز برای زندگی زیبا»
@sad_dar_sad_ziba
╰─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─
「⛅️」
بــــیحضــــــورت هـــــرچــــه کردم،
زندگـــــی زیبـــــا نشـــــد.
#بوی_پیراهن_یوسف
/ ولایت و انتظار 🌸
@sad_dar_sad_ziba
🕌 ۩๑▬▬▬✨✨▬▬●
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حیف که ایرانی نیستی!
حیف که تو یک دختر ایرانی نیستی و این پلیس هم نیروی انتظامی مظلوم ما نیست، وگرنه چه داستانها و چه نوحهها و چه اشکها و چه گیسبریدنها و چه یقه دریدنها برای همین یک صحنه خلق نمیشد. چه ترانه ها که برایت نمیخواندند و چه غزلها که برایت نمیسرودند.
🇺🇸 آمریکا
خیزش استادان و دانشجویان
ضد صهیونیسم
#هوای_گرگ_و_میش
/دشمن شناسی 🐺
🔰 @sad_dar_sad_ziba
♦️
🌙
چون است حال بستان ای باد نوبهاری
کز بلبلان برآمد فریاد بیقراری؟
گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت
تو در میان گلها چون گل میان خاری
«سعدی»
☘ #چکامه
«زندگی زیباست»
@sad_dar_sad_ziba
╔🌸🍃═══════╗
「🍃「🌹」🍃」
انسان صاحب عزت نفس، حرص بی جا نمیخورد،
حسد نمیورزد
و خود را لايق میداند.
❇️ #عزت_نفس باعث می شود برای بزرگداشت خود احتياج به تحقير ديگران نداشته باشید.
زيرا انسان دارای عزت نفس، خوب میداند که هر انسان، مخلوق و هدیه ی منحصر به فرد خداست.
🌊 #اقیانوس_آرام
آقای روان شناس
🗞 #مجله_ی_مجازی «زندگی زیباست»
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹
سنگ تمام هواداران تیم فوتبال سلتیک اسکاتلند برای فلسطین
🌏 بیداری جهان
🏴 اسکاتلند
🇬🇧 بریتانیا
#نیمه_ی_پر_لیوان
🌱 امید
🌳 «زندگی زیباست»
@sad_dar_sad_ziba
┄┅══✼🍃🌹🍃✼══┅┄
🌳🌱🌺🌱🌴
❌ سه چیز رابطه تو و فرزندت رو نابود میکنه:
۱. وقتی درد کتک رو حس میکنه
۲. وقتی داره صحبت میکنه و تو گوش نمی دی
۳. وقتی با دیگران مقایسه ش میکنی
❌ سه چیز بچهات رو بد بار می آره:
۱. بیش از اندازه اسباببازی خریدن
۲. بیش از اندازه بله گفتن
۳. یاد ندادن صبر به کودکان
❌ سه چیز عزت نفس بچه ت رو نابود میکنه:
۱. گفتن کلماتی مثل دست و پا چلفتی و بیعرضه
۲. وقتی بچه سؤال میکنه و سرش داد میزنی
۳. قدرت انتخاب رو از کودک گرفتن
#باغچه / خانوادگی
مشاور
💐 [همه چیز برای زندگی زیبا]
@sad_dar_sad_ziba
─┅═ঊঈ🦋🌹🦋ঊঈ═┅─
6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
─ ✾࿐༅🍃🌹🍃༅࿐✾
ما کوهیم، دریاییم، خورشیدیم، بارونیم
🌸 جشن تکلیف
🌿 #سرود
@sad_dar_sad_ziba
─ ✾࿐༅🍃🌹🍃༅࿐✾ ─