توی فرانسه که #زن_زندگی_آزادی برقراره، چرا پلیس داره به زور روسری از سر زن ها می کشه؟!
………………………………………
#آواز_دُهُل
/غرب و شرق شناسی مصداقی 🏁
╭─┅═💠🌏💠═┅─ @sad_dar_sad_ziba
╰─┅═💠🌎💠═┅─
🌿🌿🌿
درختان را هنوز ای برف! شوق برگ و باری هست
زمستان گرچه طولانی است، آخر نوبهاری هست
مرا در قلب خود کُشتی و از دنیای خود راندی
گمان میکردم ای بیرحم بین ما قراری هست
تمنای وفاداری مرا هرگز نبود از تو
ولی ای بیوفا از بیوفا هم انتظاری هست
چو در قلب تو میتازند بعد از من رقیبانم
به یاد آور که در صحرای آغوشت مزاری هست
اگر یک عمر هم در بستر آرامشت باشی
بدان ای رود! در پایان راهت آبشاری هست
«فاضل نظری»
🌺🌺🌺🌺🌺
#شور_شیرین_شعر فارسی
┏━🦋━━•••━━━━┓
🦋 @sad_dar_sad_ziba 🦋
┗━━━━•••━━🦋━┛
202030_1991567000.mp3
7.76M
🌿
🎶 #آتش
🎙 «رضا بهرام»
#ترنم_ترانه
/موسیقی 🎼🌹 🎵
_____
🗞 #مجله_ی_مجازی «صد در صد»
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
🌸 زندگی زیباست 🌸
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «الهه ی عشق» ⏪ بخش ۵۰: به هر حال با هر زحمتی بود با واحد تعاون و معراج شهدا تماس
.:
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📚 «الهه ی عشق»
⏪ بخش ۵۱ :
وقتی به هوش آمدم، دوباره روی تخت بیمارستانِ صحرایی بودم و حالم هم خیلی وخیم شده بود.
از سر درد و عذاب وجدان داشتم دیوانه می شدم.
مدام زبانم را گاز می گرفتم و خودم را سرزنش می کردم که ای کاش لال شده بودم و آن جمله ی آخر را نگفته بودم.
ولی چه کنم که حدسم درست از کار درآمده بود و مجتبی مثل خیلی دیگر از بچههای ادوات که در داخل تانک خدمت می کردند، به شهادت رسیده بود.
آری بر اثر اصابت مستقیم راکتِ یک هواپیما به بدنه ی آن تانکِ غنیمتی، مجتبی به همراه همکارش به شهادت رسیده بودند.
خب نحوه ی شهادت هم معلوم بود.
اکثر بچه های خدمه ی تانک که تانکشان مورد اصابت مستقیم گلوله ی توپ یا هواپیما قرار می گرفت، فرصت خارج شدن از تانک را پیدا نمیکردند و متأسفانه در داخل همان تانک به شهادت می رسیدند و صد البته که مواد منفجره ی گلوله های موجود در تانک هم مزید بر علت میشد که تانک از درون هم منفجر شود و شعلههای آتش از درون و بیرون زبانه بکشد.
خب در چنین حالتی، وضعیت دو خدمه ی تانک معلوم بود.
درست مصداق همان اصطلاحِ لعنتی می شد که منِ لال شده در هنگام خداحافظی با مجتبی به ذهنم گذرانده بودم و حتی مجتبی را هم از آن مطلع نکردم.
درست است، اصطلاحِ «پودری»!
پودری، لقب بچههای خدمه ی تانک بود که به احتمال زیاد، هنگام آتش گرفتن تانک دچار آن می شدند.
یعنی این که چون راه گریزی نداشتند، جنازه شان درون شعلههای آتشِ تانک حبس می شد و آخر سر هم جز مُشتی پودر لباس ها و استخوان های سوخته، چیزی از آن ها به دست نمی آمد!
حالا هم متأسفانه، مجتبی دچار چنین وضعیتی شده بود و جنازه ی نازنینش در میان انبوه آتشِ حاصله از گلوله های تانک، سوخته بود و جزغاله شده بود و مشتی خاکسترِ جنازه ی او را در میان کیسه ی فریزر ریخته بودند تا تحویل خانواده اش شود.
آری مجتبی به شهادت رسیده بود و آن هم این چنین!
به هر حال او رفت و من ماندم.
حالا که خوب به حالات و صحبت های آن روزِ او در دوکوهه فکر میکنم، فلسفه ی نحوه ی شهادت او هم برایم بهتر معلوم می شود و خودش قوت قلبی می شود برای من.
درست یادم است که آن روز در دوکوهه، مدام به من میگفت که از خدا فقط یک خواهش دارم و آن این که بعد از تو، شخصِ دیگری این خالکوبیها را نبیند، حتی روی جنازه ام.
خب خدا هم پاسخ این درخواست را داده بود و چنان او را خریده بود که به آرزوی دیرینه اش برسد.
آری تمام بدن مجتبی سوخته بود، تا بعد از شهادتش، کسی نتواند بدن خالکوبی شده ی او را ببیند و خدای ناکرده باعث ناراحتی او شود.
آری محبوبش ندای تمنای او را لبیک گفته بود و او را به همان صورت که می خواست، به سوی خویش هدایت کرده بود.
آری او رفت و درست در همان سرزمین و نقطه ای که باید می رفت.
وقتی دفتر خاطرات او را میخواندم، بارها و بارها به کلمه «مجنون» برخوردم که شاید شما هم به یاد داشته باشید.
او در چند مورد خود را مجنون صدا زده بود که به دنبال لیلی اش رهسپار شده بود.
اما این بار دستِ تقدیر الهی و لیلیِ حقیقی، او را به سرزمین اصلی جنون کشانده بود و مجنونِ ما در کنار جزایر مجنون و در کنار خیلی از عاشقان و دلدادگانِ خداوند به درجه ی رفیع شهادت و زیارتِ یار، نایل آمده بود.
روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
خب عزیزان!..
شمایی که نمی دانم چه کسی هستید و کِی، کجا و در چه موقعیتی این نوشته را خواهید خواند، اما شما را به خدا اگر ما هم زنده نبودیم و روزی کسانی خواستند صفحات تاریخ را از حکایت جنگ پر کنند، به آن ها گوشزد کنید و یادآوری کنید که «خمینی کبیر» با دل های این جوانان، جوانانی که حتی الفبای حقیقت و معنویت را هم نمی دانستند چه کار کرد و چه گونه آن ها را انسان هایی آسمانی و ملکوتی پرورش داد.
آری هم او که دم مسیحایی اش جوانان انقلاب را از منجلاب فساد و تباهی، نجات داد و آن ها را به جاده ی بهشت و رستگاری ابدی و پرواز در افلاک رهنمون کرد.
تو را به خدا اگر روزی او را از نزدیک مشاهده کردید، پیغام مجتبی و امثال مجتبی را به او برسانید که ای امام، تمام عُمرم فدای یک نفست!
⏪ ادامه دارد...
.................................
🌳 #بوستان_داستان
💠 زندگی زیبا
http://eitaa.com/sad_dar_sad_ziba
┄┅══✼✨🌻✨✼══┅┄
گفت که #سرمست مشو!
نیست ز هــر هست مشو!
💎 #دُرّ_گران
………………………………………
💐 «همه چیز برای زندگی زیبا»
💐 @sad_dar_sad_ziba
🍃
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اعتماد به رسانه های دشمن
#حاکمیت_خیــــانت
این همه دروغ
#هوای_گرگ_و_میش
/دشمن شناسی 🐺
🔰 @sad_dar_sad_ziba
♦️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا با این همه #فریب هنوز هم می شود به هر رسانه ای اعتماد کرد؟
🔹 #سواد_رسانه_ای خود را بالا ببریم!
#جهان_جادو
/جهان رسانه 📡 💻 📱
╭─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─ @sad_dar_sad_ziba
╰─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─
🍃🌺🍃🕯🍃🌺🍃
هرکسی را همدم غم ها و تنهایی مدان/
سایه هم راه تو می آید ولی همراه نیست
🌸 @sad_dar_sad_ziba 🌸
🌱 ………………………………… 🌱
🍃🌺🍃🕯🍃🌺🍃
فکر نکن دشمن داشتن در زندگی درد و رنجه.
یک آدم عاقل از دشمن هاش
بیشتر یاد میگیره،
تا یک احمق از دوستانش!
🌸 @sad_dar_sad_ziba 🌸
🌱 ………………………………… 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 وقتی رسانه ی ملکه ی انگلیس اعتراف می کند:
#حجاب بهانه ای است تا خانه و کاشانه ی ما را ناامن کنند!
#فانوس
/روشن بینی و روشنگری 🌙 🌕
………………………………………
🗞 #مجله_ی_مجازی «صد در صد»
╭─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─ @sad_dar_sad_ziba
╰─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─