eitaa logo
🌸 زندگی زیباست 🌸
556 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3هزار ویدیو
21 فایل
°•﷽•° 📰 #مجله_ی_مجازی 🌸 زندگی زیباست 🌸 «همه چیز بَـــراے زندگۍ زیــ★ـݕـا» رسانه های دیگر ما: «خانه ی هنر و هنرمندان» http://eitaa.com/rooberaah «ارج» http://eitaa.com/arj_e_ensan ارتباط با مدیر: @kooh313 تبادل و تبلیغ: @fadakq2096
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙 ♨️ با تنور صحبت او دم‌به‌دم گرم است خانه ☘ «زندگی زیباست» @sad_dar_sad_ziba ╔🌸🍃═══════╗
༺◍⃟☀️჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ 🏢 گردشی در دانشگاه‌های جهان 🌃 / اجتماعی 💐 «همه چیز برای زندگی زیبا» @sad_dar_sad_ziba ╰─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─
🌸 زندگی زیباست 🌸
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «فرنگیس» ⏪ بخش ۱۱۲: صدای توپ و موشک هر روز به گوش می‌رسید، اما دیگر حس و رمقی برای
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «فرنگیس» ⏪ بخش ۱۱۳ رحیم سرش را تکان داد و گفت: «فرنگیس، اگر از این جا دفاع نکرده بودیم، شکست می‌خوردیم. فکرش را بکن، هشت سال است داریم می‌جنگیم و هنوز توی روستایمان جلویشان ایستاده ایم.» اشک گوشه‌ی چشمم را پاک کردم و گفتم: «می‌دانم، ولی من دلم می‌خواهد دوباره مثل قبل از جنگ، همه چیز آرام شود و زندگیمان را بکنیم. رحیم، هشت سال است تو توی خانه نیستی.» با صدای بلند خندید و گفت: «خانه‌ی من همین دشت آوه زین و چغالوند است، چرا توی خانه نیستم؟!» با ناراحتی گفتم: «باشد، ولی خیلی کم تو را می‌بینیم. دلمان برایت تنگ می‌شود. بی چاره مادرم همیشه چشمش به در است.» لبخند تلخی زد و گفت: «فرنگیس، مادرم باید دلش را جای دل مادرانی بگذارد که دیگر هیچ وقت بچه‌هایشان را نمی‌بینند.» گفتم: «مادر است دیگر. تازه، ابراهیم هم نیست. کاش فقط یک نفرتان توی جبهه بودید.» بلند شد و گفت: «من دیگر باید بروم. فقط یک چیز، فرنگیس...» نگاهم کرد. دلم لرزید. گفت: «فرنگیس، یک چیز ازت می‌خواهم، نه نگو. خواهش می‌کنم اگر زمانی نیروهای عراقی دوباره ده را گرفتند و آواره شدید، وقتی نیروهای عراقی توی روستا هستند، داخل دوستان نیا. خطرناک است به خدا. یک وقت کار دست خودت می‌دهی.» دست روی شانه‌اش گذاشتم و گفتم: «قول نمی‌دهم. دست خودم نیست. اما قول می دهم هیچ وقت به دست عراقی‌ها نیفتم، حتی اگر خودم را بکشم.» بعد خندیدیم و گفتم: «هر وقت خودت توی دل عراقی‌ها نرفتی، چشم! شنیده‌ام که همه اش شب‌ها در حال رفتن به سنگر عراقی‌ها هستی.» خندید و گفت: «فقط دنبال پرچم‌هایشان هستم، همین.» گفتم: «پس مرا نصیحت نکن. رحیم! مواظب خودت باش!» دستم را دور سرش کشیدم و گفتم: «خدا پشت و پناهت برادر.» از پشت نگاهش کردم. هیکل قوی و ورزیده‌اش نشان می‌داد که بچه‌ی کوه است. دستمال سرش از پشت آویزان بود. شلوار کردی‌اش خاکی شده بود و تفنگ توی دستش این طرف آن طرف می‌رفت. با خودم گفتم: «براگم، خدا پشت و پناهت. بمیرم و مرگت را نبینم.» آن قدر ایستادم تا کاملاً دور شد. آن وقت روی پشت بام رفتم و به جایی که رحیم می‌رفت، نگاه کردم. رحیم از اول جنگ، توی خانه نبود. حسرت کنارش نشستن و حرف زدن با او به دلم بود. دلم می‌خواست ساعت‌ها بنشینم و با او حرف بزنم. هشت سال بود که خانه‌اش این دشت بود. هشت سال بود که توی  خانه‌ی مادرم نمی‌دیدمش. ◀️ ادامه دارد ... ................................. 🔺 : «نشر داستان تنها با ذکر نشانی همین کانال، مجاز است.» 🌳 💠 «زندگی زیباست» http://eitaa.com/sad_dar_sad_ziba ┄┅══✼☘🌺☘✼══┅┄
🌲 جولان درخت جوانی با امید و مقاومت بر بلندای تپه‌ی شهدای گمنام شهر کارزین ⛰ به امید آزادی بلندی‌های اشغالی جولان 🍂🍂🌲🍂🍂
🌱 شالیزارهای برنج شمال / شهرستان بابل / استان مازندران / نَمایی از ایران زیبای ما 🇮🇷 @sad_dar_sad_ziba ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
هدایت شده از رو به راه... 👣
﴿يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ﴾ 📖 سوره ی مبارکه توبه، آیه ی ۳۲ هنرمند: «سجاد گیل پور» 🔸 هنرڪده https://eitaa.com/rooberaah ┄┄┅┅┅❅🪴❅┅┅┅┄
هدایت شده از ارج
🔴 خسارت 💠 اندیشه + رفتار + جهاد = ارج 💠 http://eitaa.ir/arj_e_ensan
‌┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄   ❇️ آدم‌ربای دلربا 💎  ……………………………………… 🌿 «زندگی زیباست» 🍃 @sad_dar_sad_ziba
🌙 📣 آی پاییز! ما نمی‌خشکیم! ☘ «زندگی زیباست» @sad_dar_sad_ziba ╔🌸🍃═══════╗
6.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌳🍃🦩🍃🌲  🦩 مشاهد‌ه‌ی درنای اوراسیا در شالیزارهای ضیابر صومعه‌سرا / گیلان درنای خاکستری را به درنای اوراسیایی هم می‌شناسند که در بخش شمالی اروپا و آسیا پراکنده است. 🌿 ༻‌🍄 @sad_dar_sad_ziba 🍄༺  ‎‎‌‎