هدایت شده از کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قبل از شروع ماه #محرم این کلیپ رو ببینیم تا ان شاءالله بتونیم محرم رو واقعی و خوب درک کنیم
اگه اشکتون جاری شد برای سلامتی و تعجیل در ظهور صاحب عزا دعا کنید
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
﷽
📍ادامه ی فرار از آشپزخانه
(۳)
🔴 #سفر_مشهد
🔹بعد از 45 روز که آمد برایم تعریف کرد از آشپزخانه رفته و ده روزی را با رزمندگان عراقی بوده است.
و با آن هابه عملیات میرفته.
🔹رزمندگان عراقی 24ساعت عملیات میکردند و بعد بر میگشتند و 48 ساعت استراحت میکردند. مصطفی میگفت در این 48 ساعتی که عقب از میدان جنگ هست اذیت میشود. میگفت که چرا باید 48 ساعت بیکار باشد؟
🔹بار دوم رفت عراق و با عراقی ها به سوریه اعزام شد.دومین ماموریتش 75روز طول کشید.
بار دومی هم که با عراقیها رفت بخاطر آن 48 ساعتی که استراحت داشتند از آنها جدا میشود و در حرم حضرت زینب (س) با رزمندگان فاطمیون آشنا میشود.
🔹مصطفی برای سومین اعزام میخواست همراه فاطمیون باشد.هر چند که حالا با رزمندگان عراقی آشنا شده بود و تقریبا دیگر مشکلی در اعزام نداشت.به همین خاطر قصد کرد به مشهد برود،منم همراه او به مشهد رفتم. اما فاطمیون رزمنده ایرانی راه نمیدادند.
🔹فقط اینم به عنوان یه نکته عرض کنم
با اینکه سری دوم اعزامش با ابوحامد آشنا شده بود و رضایت او را هم به دست آورده بود ولی خب آنها قوانین خاص خودشان را داشتند. مصطفی مهارت خاصی در یادگیری زبان و لهجه داشت. عربی را دوست داشت و کمتر از یکی دوماه یاد گرفت. خیلی سریع لهجه افغانستانی را هم یاد گرفت. فقط باید میخواست و اراده میکرد.
🔹اما در مورد سفر مشهد...
زمانی که در هتل بودیم به بهانه سر زدن به دوستان مجروحش از هتل خارج شد. رفت عکسی سه در چهاری گرفت و دیدم که این عکس با چهره او خیلی فرق میکند. مصطفی آدمی نبود که بخواهد محاسنش را کوتاه کند، من هم خیلی به ظاهرش حساس بودم. وقتی آمد دیدم که محاسنش را کاملا کوتاه کرده است. علتش را پرسیدم، گفت که میخواست عکسی بگیرد تا کسی او را نشناسد. با خنده و شوخی ماجرا را تمام کرد و من هم دیگر اصراری برای فهمیدن داستان نکردم.
🔹برای اینکه آمادهام کند و کم کم بطور غیر مستقیم بگوید که قصدش چیست، من را به حرم برد.آنجا با دو نفر از رزمندگان فاطمیون که با همسرانشان آمده بودند نشستیم و صحبت کردیم.در صورتی که من تصور میکردم فقط برای زیارت رفته بودیم.
🔹بعد که برگشتیم و سریع بعد با فاطمیون اعزام شد، فهمیدم که آن زمان میخواست غیر مستقیم من را با فضا آشنا کند.
🔹همه کارهایش را در همان سفر مشهد انجام داد...
🔴ادامه دارد....
➖➖➖➖ ➖➖➖
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
﷽
📍ادامه ی فرار از آشپزخانه
(۴)
✅ #دیدار_با_حاج_قاسم
🔹 بعد از چند مدت بعضی از فرماندهان متوجه شده بودند که آقا مصطفی ایرانی هستند ولی این زمانی صورت گرفته بود که مصطفی حالا شناخته تر شده بود و توانمندی های خودش را نشان داده بود.
🔹 از ابوحامد و فاتح، خیلی مختصر برایم گفته بود؛ مثلا لباسی که ابوحامد هدیه داده بود را آورده بود. از او پرسیدم که این لباس جدید را از کجا آورده؟ او هم گفت: «هدیه فرمانده ابوحامد است».
🔹 با دیدن عکسهای مصطفی در جنگ بشدت استرس میگرفتم؛ اصلا نمیگذاشتم چیزی از عملیات بگوید.چیزهای مختصری از رزمندهها به من میگفت چون خودم ظرفیت این را نداشتم که خیلی عملیاتی برایم تعریف کند. میدانست که وقتی میرود با رفتنش استرس میگیرم. هر وقت میخواست از عملیاتهای نظامی و رزمیاش چیزی بگوید، خودم موضوع را عوض میکردم یا اصلا از کنارش بلند میشدم. با دیدن عکسهایش به شدت استرس میگرفتم، چه برسد به اینکه بخواهد چیزی را برایم تعریف کند.
🔹 ماجرای آشنایی حاج قاسم با سید ابراهیم
مصطفی چه آن زمانی که در بسیج مسجد بود و چه زمانی که به سوریه رفت، وقتی میخواست با بچههای گروه خودش کاری انجام دهد، از لفظهایی استفاده میکرد که بچهها بخندند و انرژی بگیرند. هیچ وقت لفظهای کتابی و فرماندهی به کار نمیبرد. لفظی را که در جریان عملیات گفته همچین چیزهایی بوده که "جومونگ حمله...."یا"بچه های لیانگ شامپو حمله کنید...." آن زمانی که پشت بی سیم صحبت میکرده نمیدانسته که پشت بی سیم حاج قاسم هم نشسته است.
🔹مصطفی برایم تعریف کرد: «وقتی از عملیات برگشتیم من خسته بودم. بچهها صدایم کردند که حاجی با شما کار دارد. با همان سرو وضع نامرتب وارد اتاق شدم و دیدم که حاج قاسم نشسته است. بچه ها معرفیام کردند و گفتند که سید ابراهیم آمده است. وقتی حاجی متوجه شد که من سید ابراهیم هستم، از جایش بلند شد و همدیگر را بغل کردیم. بعد گفتند اصلا فکر نمیکردند که جثه و قیافهام اینطور باشد. حاج قاسم گفت وقتی صدایم را پشت بی سیم شنیده فکر کرده که از آن هیکلیها هستم».
🔴ادامه دارد....
✅ #نقل_قول_از_همسر_شهید_صدرزاده
➖➖➖➖➖➖
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ
بشتابید به سوی نماز، بشتابید به سوی نماز.
#شهیدحسین_معزغلامی
#اذان
﷽
📍ادامه ی فرار از آشپزخانه
(۵)
🔴 #فرمانده_عملیات_محرم
🔹 8 سال زمان کمی برای زندگی با مصطفی بود.خیلی کم بود اما از محبت مصطفی اشباع شدم. دوست داشتم که خیلی بیشتر از این با هم زندگی کنیم.
🔹سالگرد ازدواجمان را 19 شهریور در
سوریه گرفتیم. به او گفتم که دوست دارم بیست وهشتمین و سی و هشتمین سالگرد ازدواجمان را هم جشن بگیریم اما او گفت: «هرچه خدا بخواهد؛ افوض امری الی الله».
🔹 آخرین دیدارمان در سوریه بود.
14 یا 15 شهریور بود که همراه فاطمه و محمدعلی به سوریه رفتیم. این دیدار را مصطفی هماهنگ کرده بود تا قبل از عملیات محرم او را ببینیم. برای اولین بار بود که به سوریه میرفتیم.
🔹 یک شب قبل از اینکه از سوریه برگردیم به او زنگ زدند و گفتند که ماموریت حلب دارد و باید به حلب برود.
🔹 آخرین باری هم که صدایش را شنیدم اما دیگر به صحبت نکشید، شب تاسوعا بود. شب تاسوعا تماس گرفتم و او مشغول صحبت با بیسیمش بود. منتظر ماندم تا صحبتش با رزمندهها تمام شود که دیگر ارتباطمان قطع شد. فقط صدایش را شنیدم.
🔹شب هشتم محرم که به طور مفصل با هم صحبت کردیم برایم تعریف کرد:
چند شب قبل یکی از دوستان او خواب حضرت زهرا(سلام الله علیها) را دیده بود. حضرت به او گفته بودند: «مرحله اول عملیات را شما پشت سر بگذارید، بعد از آن با من». مصطفی همین خواب را با آب و تاب برایم تعریف کرد.گفتم حس خوبی به این عملیاتی که میخواهد برود ندارم؛ او به من گفت: «قرار نشد که نگران باشی چون خود بی بی فرمانده ما هستند».
🔹 روز تاسوعا. من از صبح تاسوعا خیلی دلهره داشتم. سعی کردم که خودم را با کارهای دیگر مشغول کنم اما نشد. از صبح که بیدار شدم میخواستم به یکی از مسئولینش پیغام بدهم و خبری از مصطفی بگیرم اما ترسیدم که اگر بگویند «آخرین بار کی از ایشان خبر داشتی؟» و من بگویم «دیشب»، خندهدار باشد.
🔹تا ساعت 4 و 5 به آن مسئول پیامی نفرستادم. اگر یک زمانی خبری نداشتم و پیام می فرستادم سریع جواب من را میدادند. آن روز من از ساعت 4 به ایشان پیام دادم. ایشان پیام را دیدند و تا ساعت 5 جواب ندادند. وقتی من دیدم ایشان جواب نمیدهند مطمئن شدم که یک اتفاقی برای مصطفی افتاده است. خودم را مشغول کردم و پیش خودم گفتم که لابد مجروح شده است. باز گفتم نه، اگر مصطفی مجروح شده بود به من میگفتند. دیگر یک جورهایی اطمینان قلبی پیدا کردم که مصطفی بشهادت رسیده است.
🔹وقتی خبر شهادتش را به من دادند کلا این فکرها در ذهنم بود که اگر دیگر او را نبینم یا صدای مصطفی را نشنوم چطور زندگی کنم؟ اما بعد، حرفهای مصطفی در ذهنم آمد که همیشه برای من این آیه قرآن را میخواند: «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون. شهدا همیشه زنده هستند و نزد خداوند روزی میخورند». عند ربهم یرزقون یعنی پیش خدا هستند؛ واسطه رسیدن خیر بین بندههایی که روی زمین زندگی میکنند هستند. شهدا خیر، روزی و بر طرف شدن مشکلات را با واسطه از خدا میگیرند. هیچ وقت فکر نکنید که شهدا مردهاند.
🔴ادامه دارد...
✅ #نقل_قول_از_همسر_شهید_صدرزاده
➖➖➖➖ ➖➖➖
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
💚یا امام رضا ع💚
﷽
📍ادامه ی فرار از آشپزخانه
(پایان)
🔴 #بابای_خوب_فاطمه_خانم
🔹 برای من قابل درک نبود که شهدا زنده هستند؛ ولی بعد از شهادت مصطفی، زنده بودن شهدا را درک کردم. زنده بودن مصطفی را با تمام وجودم درک کردم و این من را آرام می کرد. آرامشی که شاید میتوانستم به دیگران انتقال دهم.
🔹خیلیها نمیتوانند درک کنند و حتی شاید برایشان خنده دار باشد اما من حضور مصطفی را حس می کنم.
🔹نهایتا یک روز بعد از فوت انسان خون بدن دلمه میشود. اصلا زنده نیست که بخواهد خونریزی داشته باشد ولی مصطفی بعد از 7 یا 8 روز خونریزی داشت؛ مجبور شدند که دوباره غسل و کفن کنند. با آب گرم غسل دادند که پیکرش برای دیدن فاطمه مهیا شود. اولین باری که فاطمه پدرش را دید خیلی به چهرهاش حساس شد چون داخل دهانش پنبه بود. خواست خدا این بود که دوباره خونریزی کند و پیکر دوباره شسته شود تا بتوانند پنبهها را خارج کنند و مهیای دیدن فاطمه شود.
🔹وقتی خانواده شهید صابری از زمان شهادت آقا مهدی تعریف میکردند، گفتند که چون مقداری بیتابی کردند دیگر نتوانستند تا ثانیههای آخر کنار شهیدشان باشند و او را ببینند. همه اینها در ذهن من بود. همان اول به خودم گفتم که اگر الان ضعف نشان دهم، این آخرین باری خواهد بود که چهره خاکی مصطفی را نشانم میدهند اما مقاومت کردم تا در مراسم تشییع و تدفین هم بتوانم کنار پیکر مصطفایم بمانم.
🔹 سعی کردم که خیلی محکم باشم.وقتی که میخواستند مصطفی را داخل خانه ابدیش بگذارند، من همانجا کنار قبر نشستم و بلند نشدم. از همان ثانیه داخل را نگاه کردم و تمام مراحل خاکسپاری مصطفی را دیدم.
🔴 یک اتفاق عجیب در آخرین لحظه: «میخواستی نشانم دهی که شهدا زندهاند؟ همه اینها را میدانم. من با تو زندگی میکنم مصطفی»
🔹همیشه به من میگفت که او را از زیر قرآن رد کنم. تصمیم گرفتم تا برای آخرین بار او را از زیر قرآن رد کنم. وقتی تربت امام حسین(علیه السلام) را در قبر گذاشتند و پرچم گنبد حضرت را روی مصطفی انداختند، قرآنم را درآوردم و به عموی مصطفی که داخل قبر بود دادم. گفتم که این قرآن را روی صورت مصطفی بگذارند و بردارند. به محض اینکه قرآن را روی صورت مصطفی گذاشتند، شاید به اندازه دو یا سه دقیقه نشده بود که دهان و چشم مصطفی بسته شد. همانجا گفتم: «میخواستی در آخرین لحظه، "عند ربهم یرزقون" بودنت را نشانم دهی و بگویی که شهدا زنده هستند؟ همه اینها را میدانم. من با تو زندگی میکنم مصطفی».
🔹 آخرین باری که مصطفی را به صورت خصوصی دیدم تربیت بچه ها را به او سپردم. قرار بود که با هم بچهها را تربیت کنیم. از این به بعد هم باهم
تربیتشان میکنیم.
✅ #نقل_قول_از_همسر_شهید_صدرزاده
➖➖➖➖ ➖➖➖
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
Majid Bani Fateme - Ajab Mahi Bekesh Ahi (320).mp3
33.06M
『🖤』
↑داره کم کم تموم میشه
یه سال چشم انتظاری مون …🥀″
#محرم
#امام_حسین
#قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادࢪشهیدمانمےخوانیم 🌱
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚
@sadrzadeh1
📸 اهمیت نصب پرچم مشکی بر سر در خانه
امام صادق(ع):
هرکس در ایام عزای جد ما #حسین(ع) بر سر در خانه ی خود پرچم مشکی نصب نماید مادرم حضرت زهرا(س) هر روز او و اهل خانه را دعا می کند.
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
اعمال قبل از خواب :)
شبٺون منور به نگاه مادر ساداٺ..🍃
.کانال فرهنگی انقلابی شهید مصطفی صدر زاده
@sadrzadeh1
نماز_شب🌸
امام صادق علیه السلام : نماز شب ،چهره را زیبا و اخلاق را نیکو و بوی بدن را پاک و خوش و روزی را فراوان و بد هکاری را ،ادا و هم وغم را بر طرف می سازد و دیده را جلا می بخشد.
رساله لقاء الله ص185
امام صادق ع فرمود: خانه هایی که در آنها نماز شب خوانده شود، بر اهل آسمان چنان می درخشد که ستارگان بر اهل زمین می درخشد
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
تحویل سال
به وقتِ مُحَرّم است
حَوّل قلـُوبَنا
بِبُکاءِ عَلَی الحُسَین
#یااهلالعالمقُتِلَالحسینُبکربلاعطشانا💔
#1_شب تا #محرم💔
نیت کنید و روبی لینک زیر کلیک نمایید👇
https://eitaa.com/joinchat/3389194600Cf6b08c9d9f
https://eitaa.com/joinchat/3389194600Cf6b08c9d9f
هدایت شده از کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
YEKNET.IR - zamine 2 - 98.09.21 - pouyanfar.mp3
5.76M
🏴 #زمینه #شب_اول #محرم
❣سلام ای آقا
❣یه ساله که روز و شب به فکر کربلام
🎙 #محمدحسین_پویانفر
👌بسیار دلنشین
⚘️شمادعوت شده از طرف شهید
ابراهیم هادی رفیق شهیدم هستید 👇
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
سلام دوستان و همراهان گرامی
با توجه به پیشنهادات شما عزیزان😍
از اول محرم چهل روز زیارت عاشورا رو به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام زمان (عج) و رفع گرفتاریها و استجابت دعاهای اعضای کانال با هم میخونیم✅
انشاءالله با وارد شدن به عزای سالار شهیدان اباعبدالله الحسین علیه السلام از دریای بی کران رحمت آقا جان بهره ای ببریم🤲🏻
↩️ تاریخ شروع چله
1402/04/28
🌺 دیگران رو هم دعوت کنید
🌟 به خوندنِ این زیارت آسمانی
#چله
#زیارت_عاشورا
#چله_زیارت_عاشورا
#امام_حسین (علیهالسلام)
═✧❁🌸❁✧═
https://eitaa.com/joinchat/896401709C30fecc782f
بنر رو نشر دهید دوستان
4_5791793128419625721.mp3
21.59M
.. ❀❀ با امـام زمانت یه قـرار عـاشقانه بذار
و هــر روز
❣ #دعای_عهد بخون... ❀❀❣
🎙با صدای آقای #بحرالعلومی
❣الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج❣
هدایت شده از کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
●🌴●
ســــــــــلام به همه شماعزیزان
الهی که روزهاتون بادعای خیر بقیه بگذره 🌱
حال و احوال تون چطوره؟
از فردا محرم ارباب شروع میشه💔
آمـــــاده ای مومن جان؟
کتیبه هارو نصب کردی ؟
لباس مشکی ها آماده اس؟
واسه دهه محرمت چه برنامه ای داری؟
نذار این دهه پراز حال خوب
همینجوری الکی بگذره ها...🍃
یه کاری رو هم من بهتون پیشنهاد
میدم :
امسال حتما یه دستمال اشک
واسه خودت تهیه کن👌
👆کلیپ رو ببین متوجه میشی چرا....
#درخونهیخودتپیربشیماآقایامامحسین🤲😭
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
🌷بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🌷
به نام خدای مصطفیــ... ❤🥀
{•.🌿}
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
روزت رو با سلام و توسل به شهیدان🌸 بیمه کن🌸
باور کن شهدا زنده ان و عجیب🌸 دستگیرن🌸
فقط کافیه بخوایی...🌸
هر صبح فاتحه ای بخون برای یه شهید،
تا فاتحه ی روزت با گناه خونده نشه
❣#سلام_امام_زمانم❣
🍃وقتی غزل به عشقِ تو آغاز می شود
بال وُ پَـرِ پـریدنِ من باز می شود...
🍃وا می شود زبانِ قلم می شود غزل
دارد غَزل نوشته اَم اِعجاز می شود...
🍃هیچم ولی همین که تو را می زنم صدا
عرشِ خدا اسیرِ همین ساز می شود...
#اللهمعجللولیکالفرج 🤲🌱
#امام_زمان(عج)🧡
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
◾️#دلتنگے_شهدایے✨
عطرِ تو که اینجا باشد
خوش است حالِ دلم ..🖤🖇
#شهید_مصطفے_صدرزاده
#روزتون_متبرک_به_نگاه_شهید
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|﷽|•
°يَااَيُّهَااَلْعَزيز...
❪هَـر كَـسي دَر پۍ آن اَست بِه جايۍ بِـرِسَـد
سَر نَهادَن بِه كَفِ پاي تو ما را خوشتر...❫
°‹بابیاَنتَوَامۍیـٰااباصالحالمَھدی›°
#اَللّٰھُمَّعجِّلَلِوَلِیِّڪَالفَࢪَج°♥️°
#سهشنبههایمهدوی°🍃°
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯