eitaa logo
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
4.3هزار دنبال‌کننده
21.7هزار عکس
12.3هزار ویدیو
152 فایل
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹 شهــیـد صــدرزاده لینک اینستاگرام https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2 خادم کانال @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
🌼سلام به تمامی محبین شهدا علی الخصوص، شهید والامقام، 🇮🇷شهید احمــدعلــے نیــرے🇮🇷 در این کانال،📚 کت
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 رمان ادامه قسمت قبل ❤️ یہ روز با رفقاے محل رفتہ بودیم دماوند. یکےاز بزرگترها گفت احمد آقا برو کترے رو آب کن بیار… منم راه افتادم راه زیاد بود ڪم ڪم صداے آب بہ 👂گوش رسید. از بین بوتہ ها بہ رودخانہ نزدیک شدم. تا چشمم بہ رودخانہ افتاد یہ دفعہ سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع کرد بہ لرزیدن 😰نمیدانستم چہ کار کنم. همان جا پشت 🌴درخت مخفےشدم … مےتوانستم بہ راحتے گناه بزرگے انجام دهم. پشت آن درخت و کنار🌊 رودخانہ ، چندین دخترجوان مشغول شنا بودند ✨همان جا را صدا زدم و گفتم: " خدایا کمک کن. خدایا الان بہ شدت من را وسوسہ مےکند کہ من نگاه کنم هیچ کس هم متوجہ نمےشود اما خدایا من بہ خاطر تو ازین گناه میگذرم"❌ از جایے دیگر آب تہیہ کردم و رفتم پیش بچہ ها و مشغول درست کردن آتش شدم.... خیلے دود توےچشمم رفت و اشکم جارے بود ... یادم افتاد حاج آقا گفته بود هرکس براے خدا😭 گریه کند او را خیلے دوست خواهد داشت. گفتم ازین بہ بعد براے خدا گریه😭 میکنم .. حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار 🌊رودخانہ هنوز دگرگون بودم واشک میریختم و مناجات مے کردم خیلی باتوجہ گفتم؛ یا و …😭 بہ محض تکرار این عبارات صدایے شنیدم کہ از همہ طرف شنیده مےشد بہ اطرافم👀 نگاه کردم صدا از همہ سنگریزه هاے بیابان و درختها و کوه مے آمد ‼️‼️ همه مے گفتند؛ ... از آن موقع کم کم درهایے از عالم بالا بہ روے من باز شد…” احمد این را گفت و برگشت به سمتم: " محسن، این ها رو برای تعریف از خودم نگفتم، گفتم که بدانی انسانی که گناه رو ترک کنه چه مقامی پیش خدا داره" بعد گفت: تا زنده ام برای کسی از این ماجرا حرفی نزن! 🔶ادامـــــه دارد...↩️ با نگاه گرمتون رو به ما ببخشین😊✨ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ┏━━━🍃🌹🌹🌹🌹🍂━━━┓ @sadrzadeh1 ┗━━━🍂🌹🌹🌹🌹🍃━━━┛
21.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹✨🌹🍃✨🍃🌹✨🌹 ✨🍃 🌹 یکی از کارهای ، رسیدگی به بعضی افراد ضعیف بود یک روز مقداری بهش داده بودم برای این کار ، ولی فراموش کردم اتیکت بزنم ، که برای چه کار ی استفاده بشه . بعداز مدتی که متوجه شد برای کار مورد نظر هزینه نشده ،خیلی و برافروخته شد و گفت : من اون دنیا چی جور جواب حق الناس بدم. 😔 بهش گفتم : نگران نباش من مقدارشو میدونم از طرف خودم جایگزین میکنم، با این حال مرتب تکرار می کرد ممکن از حق خودش بگذره اما از حق اش هرگز نمی گذره. یکی از ویژگی های مصطفی این بود که مواظب باشد ، حتی اگر خیلی ناچیز باشد. 🌹 ✨🍃 🌹✨🌹✨🍃✨🍃🌹✨🌹 ╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮ ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾        @sadrzadeh1 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
18.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب الشهدا🌹 مادرشهید مصطفی صدرزاده همیشه زندگی نامه را مطالعه می کرد،جوری که انگار باهاشون کرده باشد.👏🙏 درباره کامل تحقیق می کرد وشناخت داشت.🌹 مصطفی همیشه می گفت : از خدا بخواه نصیبم بشود .😔 من می گفتم : 💕 برای عاقبت به خیریت دعا می کنم. به شوخی می گفت مامان آخرشو برام بخواه یعنی ......🙏😭🙏 بهش می گفتم خیلی چیز از من میخواهی .....😔 واقعا سخته .............😭 با تمام کارشو و راهشو قبول داشتم و دارم.🙏😔🙏 واز اینکه منو قابل دونست که باشم سپاس گذارم، وهمیشه خداروشکر میکنم .😭🙏😭 امیدوارم در آن دنیا کند.🙏 ╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮ ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾        @sadrzadeh1 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾