eitaa logo
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
4.2هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
8.7هزار ویدیو
92 فایل
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹 شهــیـد صــدرزاده لینک اینستاگرام https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2 خادم کانال @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت برای هدی مفصلی گرفتیم، با شصت هفتاد تا . هم دعوت کردیم،... ایوب به جشن تکلیف هدی خرید. میخواست این جشن همیشه در هدی بماند. کم تر پیش می آمد ایوب سر مسائل عصبی شود، مگر وقتی که کسی از روی اعتقادات دانشجوها را زیر سوال می برد. مثل آن استادی که سر کلاس، محبت داشتن مردم به و ایام را محبت بی ریشه ای معرفی کرد. ایوب راه انداخت و کار را تا کمیته انضباطی هم کشاند. از استاد تا باغبان دانشگاه ایوب را می شناختند... با همه احوال پرسی می کرد، پی گیر مشکلات آنها می شد. بیشتر از این دلش می تپید برای سر و سامان دادن به دانشجوها. چند نفر از دختر پسرهای دانشکده با هم شده بود. ما یا محل های اولیه بود یا محل دادن زن و شوهرها. کفش های پشت در برای صاحب خانه بهانه شده بود. می گفت: _"من خانه را به شما اجاره دادم، نه این همه آدم" بالاخره جوابمان کرد. با وضعیتی که ایوب داشت نمی توانست راه بیفتد و دنبال خانه بگردد. کار خودم بود. چیزی هم به نمانده بود. شهیده و زهرا کتاب های درسی را که یازده سال از آنها دور بودم، بخش بخش کرده بودند. های کوچکم را دستم می گرفتم و در فاصله ی این بنگاه تا آن بنگاه درس . به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
🌷 مےخواستـم براے تـو باشم ولے نشد ڪنج حـرم گداے تو باشم ولے نشد مےخواستم ڪه یڪ بہ سرزنان ڪربلاے تو باشم ولے نشد مےخواستم جلد حـرم شوم بر گنبـد طـلاے تو باشم ولے نشد 🌸السلام علیک یا عبدالله الحسین( ع) ✋ شب جمعه یادتون کردم نزد "حسین فاطمه(سلام الله علیها)" یادم کنید... باز پنجشنبہ و یاد شٌـھَــدا با صلـوٰات🌱 اللّٰهم‌َّ‌صَلِّ‌عَلیٰ‌محمّد‌وَآلِ‌مُحَمّد‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم بیاد مصطفی رسول هادی دلها رسول هادی دلها _التماس_دعا 🌷شادی_روحشان _صلوات 🌷 رسول هادی دلها 💔 -------»»♡🌷🌷🌷♡««-------