eitaa logo
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
4.2هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
8.8هزار ویدیو
92 فایل
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹 شهــیـد صــدرزاده لینک اینستاگرام https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2 خادم کانال @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ یابن‌الحسن مهر شما، همان کیمیایی است که روزگار مارا قیمتی می‌کند... ما به اعتبار محبت شما نفس می‌کشیم... سلام قرار دل بی قرار ما کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
◾️ ✨ بے تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است...🍃♥️ متبرکـ نگاه شهید [ڪانـال‌مصطفی رسول هادی دلها👇 ‎‌‏ @shmostafa_rasol_hadi -------»»♡🌷🌷🌷♡««-------
💔 می‌خواستم دامادش کنم، وقتی جواد اصرار های من را دید با خواهرش به بازار رفت و برای دلخوشی ما یک دست کت وشلوار خرید (بغض می کند و اشک هایش را با گوشه چادرش پاک می کند و ادامه می دهد) هنوز کت و شلوار جواد را بعد از دوسال از تاریخ شهادتش نگه داشته ام. هنوز صدای زیارت عاشوراهایی را که در دل شب در اتاقش می خواند، می‌شنوم. دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه میدهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان راوی: مادر فدایی عمه جان کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جون مادرت نوکری محرم رو از ما نگیری حسین جان 😭 کانال مصطفی رسول هادی دلها👇 @shmostafa_rasol_hadi -------»»♡🌷🌷🌷♡««-------
💫بسم الله الرحمن الرحیم 💫 سلام و عرض ادب خدمت اعضای محترم کانال 🖐 دوستان به مناسبت فرا رسیدن‌ ماه محرم هدیه به امام‌حسین ع و شهدای کربلا ختم صلوات داریم🍃 🌷🍃 هدیه بدیم به امام زمان ارواحنافداه و حضرت زهرا ( ص) 🤲🏻و حضرت علی نیابت از شهید عزیز ابراهیم هادی و شهید صدرزاده وشهدای که برای امنیت ما به رفیع شهادت نائل آمدند 🕊 #و شفای همه بیماران و (مخصوصا حاجت روایی خادمان محترم مجموعه شهید هادی و اعضای کانال )به حق حضرت زهرا سلام‌الله‌علیه و این شهید عزیز دعا کنید که حاجت روا و گره از مشکلات همه بر طرف شود انشاءالله🤲🏻 وهمه اون اعضای محترمی که التماس دعااا گفتن🌹🤲🏻 و هدیه بدیم امام زمان ارواحنافداه و تعجیل در ظهور اقا صاحب الزمان 🤲 و برای سلامتی رهبر عزیزمان خیلی دعا کنید🤲 🌺 وبه حق این شهید عزیز که پناه بهش آورده هر چه سریع تر مشکالاتشان بر طرف شود الهی آمین🤲🏻 برای شفای همه مریض ها خیلی دعا🤲 کنید ختم 14000 هزار صلوات🤲🏻🍃 با نفس های گرمتان دعاگوی همه باشید🤲🏻🌹 محتاج دعای شما عزیزان هستیم✋🏻🌹 خصوصا حاجت روایی خادمان کانال و اون بنده خدایی که التماس دعا داشتند 🤲🏻🍃 و شما عزیزانی که در این ختم شرکت میکنید ان‌شاءالله که همگی حاجت روا شوید🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻 دوستان لطف کنید تعداد صلوات ها را آیدی زیر اعلام کنید🌹🍃 👇👇👇 @rogaye_khaton315 مهلت ختم تا جمعه آینده ساعت۲۱ وقت هست باشد که انشاءالله حاجت رو شوید🤲🏻🌹 اجرتان با حضرت زهرا سلام الله علیها🤲🏻🍃 التماس دعااا 🍃🌷
سلام به دوستان عزیز،شما احتمالا برای کتاب آقا ابراهیم عضو شدید خب دوستان شما اول جلد یک رو مطالعه کنید،اگر هم جلد یک رو قبلاً خونید و منتظر جلد دوم هستید صوت ها رو گذاشتم👇👇👇 قسمت اول(جلد یک)👇👇👇👇https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/49272 توضیحاتی در باره جلد دوم👇👇👇 https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/50021 قسمت اول(جلد دوم)👇👇👇 https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/50498 این کانال مطالبش عالیه اصلاً حرف نداره عضو بشید،عکساش محشره (بدویین مسابقه هستااا)😍👇 https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/50413 برسی قرآن از نظر شهید ابراهیم هادی👇👇https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/47066 زمان مصاحبه با پدر شهید حامد جوانی👇 https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/50696 من ادوارد نیستم.👇👇👇 https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/49132 خدای خوبِ ابراهیم😍قسمت اول👇👇👇 https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/47066 خدای خوب ابراهیم 😍قسمت اخر👇👇👇 https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/48248 برسی قرآن از نظر شهید ابراهیم هادی۲👇👇👇 https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/47066 مصاحبه با خواهر بزرگوار شهید ابراهیم هادی👇👇👇 https://eitaa.com/rafiq_shahidam96/43313
شهید شدن دل میخواهد دلی که آنقدر قوی باشد بتواند با همه ی تعلقاتش له شود زیر پاهایت ... دلت را به دلداران بسپار شهیدان دلداران بی دلند اینگونه که باشی نه افسرده میشوی و نه تنها... کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°°🕊°° دوست شهید میدونے یعنےچے؟؟ یعنے:...↷°" •| وقتے گناه درِ قلبت را مےزند •| یاد نگاهش بیوفتـــے.... •| و در و باز نڪنے...‹‹‹🍃 •| یعنے محرم اسرار قلبت •| آن اسرارےڪه هیچڪس نمےداند... •| بین خودت و... •| خــ♡ــدا و... •| دوست شهیدتــــ♡... •| باشد...‹‹‹💔•• امتحان ڪن...🌹🌿 زندگےات زیباترمےشود🌈 کانال مصطفی رسول هادی دلها👇 @shmostafa_rasol_hadi -------»»♡🌷🌷🌷♡««-------
🏴🥀🏴 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین https://eitaa.com/joinchat/896401709C30fecc782f لینک گروه چله زیارت عاشورا مون انشاءالله از اول محرم شروع می‌شود 👆👆چله زیارت عاشورا قصد دارید در این چله شرکت کنید عضو گروه شوید 👆 التماس دعااا 🤲
ویژه طراحی پروفایل سبک شهدایی ڪانـال‌مصطفی رسول هادی دلها👇 ‎‌‏ @shmostafa_rasol_hadi -------»»♡🌷🌷🌷♡««-------
🌷🌱 در محضر عالِم ..‌. 🔴 گناه سمِّ کشنده .‌‌‌.‌. 🕯 🕯 (ع) کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
💌 🌷 کانال مصطفی رسول هادی دلها👇 @shmostafa_rasol_hadi -------»»♡🌷🌷🌷♡««-------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قبل از شروع ماه این کلیپ رو ببینیم تا ان شاءالله بتونیم محرم رو واقعی و خوب درک کنیم اگه اشکتون جاری شد برای سلامتی و تعجیل در ظهور صاحب عزا دعا کنید ‌‎‎ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ┄┅┅❅❁❅┅┅🖤 @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
﷽ 📍ادامه ی فرار از آشپزخانه (۳) 🔴 🔹بعد از 45 روز که آمد برایم تعریف کرد از آشپزخانه رفته و ده روزی را با رزمندگان عراقی بوده است. و با آن هابه عملیات میرفته. 🔹رزمندگان عراقی 24ساعت عملیات می‌کردند و بعد بر میگشتند و 48 ساعت استراحت می‌کردند. مصطفی می‌گفت در این 48 ساعتی که عقب از میدان جنگ هست اذیت می‌شود. می‌گفت که چرا باید 48 ساعت بیکار باشد؟ 🔹بار دوم رفت عراق و با عراقی ها به سوریه اعزام شد.دومین ماموریتش 75روز طول کشید. بار دومی هم که با عراقی‌ها رفت بخاطر آن 48 ساعتی که استراحت داشتند از آنها جدا می‌شود و در حرم حضرت زینب (س) با رزمندگان فاطمیون آشنا می‌شود. 🔹مصطفی برای سومین اعزام می‌خواست همراه فاطمیون باشد.هر چند که حالا با رزمندگان عراقی آشنا شده بود و تقریبا دیگر مشکلی در اعزام نداشت.به همین خاطر قصد کرد به مشهد برود،منم همراه او به مشهد رفتم. اما فاطمیون رزمنده ایرانی راه نمی‌دادند. 🔹فقط اینم به عنوان یه نکته عرض کنم با اینکه سری دوم اعزامش با ابوحامد آشنا شده بود و رضایت او را هم به دست آورده بود ولی خب آنها قوانین خاص خودشان را داشتند. مصطفی مهارت خاصی در یادگیری زبان و لهجه داشت. عربی را دوست داشت و کمتر از یکی دوماه یاد گرفت. خیلی سریع لهجه افغانستانی را هم یاد گرفت. فقط باید می‌خواست و اراده می‌کرد. 🔹اما در مورد سفر مشهد... زمانی که در هتل بودیم به بهانه سر زدن به دوستان مجروحش از هتل خارج شد. رفت عکسی سه در چهاری گرفت و دیدم که این عکس با چهره او خیلی فرق می‌کند. مصطفی آدمی نبود که بخواهد محاسنش را کوتاه کند، من هم خیلی به ظاهرش حساس بودم. وقتی آمد دیدم که محاسنش را کاملا کوتاه کرده است. علتش را پرسیدم، گفت که می‌خواست عکسی بگیرد تا کسی او را نشناسد. با خنده و شوخی ماجرا را تمام کرد و من هم دیگر اصراری برای فهمیدن داستان نکردم. 🔹برای اینکه آماده‌ام کند و کم کم بطور غیر مستقیم بگوید که قصدش چیست، من را به حرم برد.آنجا با دو نفر از رزمندگان فاطمیون که با همسرانشان آمده بودند نشستیم و صحبت کردیم.در صورتی که من تصور میکردم فقط برای زیارت رفته بودیم. 🔹بعد که برگشتیم و سریع بعد با فاطمیون اعزام شد، فهمیدم که آن زمان می‌خواست غیر مستقیم من را با فضا آشنا کند. 🔹همه کارهایش را در همان سفر مشهد انجام داد... 🔴ادامه دارد.... ➖➖➖➖ ➖➖➖ کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
﷽ 📍ادامه ی فرار از آشپزخانه (۴) ✅ 🔹 بعد از چند مدت بعضی از فرماندهان متوجه شده بودند که آقا مصطفی ایرانی هستند ولی این زمانی صورت گرفته بود که مصطفی حالا شناخته تر شده بود و توانمندی های خودش را نشان داده بود. 🔹 از ابوحامد و فاتح، خیلی مختصر برایم گفته بود؛ مثلا لباسی که ابوحامد هدیه داده بود را آورده بود. از او پرسیدم که این لباس جدید را از کجا آورده؟ او هم گفت: «هدیه فرمانده ابوحامد است». 🔹 با دیدن عکس‌های مصطفی در جنگ بشدت استرس می‌گرفتم؛ اصلا نمی‌گذاشتم چیزی از عملیات بگوید.چیزهای مختصری از رزمنده‌ها به من می‌گفت چون خودم ظرفیت این را نداشتم که خیلی عملیاتی برایم تعریف کند. می‌دانست که وقتی می‌رود با رفتنش استرس می‌گیرم. هر وقت می‌خواست از عملیات‌های نظامی و رزمی‌اش چیزی بگوید، خودم موضوع را عوض می‌کردم یا اصلا از کنارش بلند می‌شدم. با دیدن عکس‌هایش به شدت استرس می‌گرفتم، چه برسد به اینکه بخواهد چیزی را برایم تعریف کند. 🔹 ماجرای آشنایی حاج قاسم با سید ابراهیم مصطفی چه آن زمانی که در بسیج مسجد بود و چه زمانی که به سوریه رفت، وقتی می‌خواست با بچه‌های گروه خودش کاری انجام دهد، از لفظ‌هایی استفاده می‌کرد که بچه‌ها بخندند و انرژی بگیرند. هیچ وقت لفظ‌های کتابی و فرماندهی به کار نمی‌برد. لفظی را که در جریان عملیات گفته همچین چیزهایی بوده که "جومونگ حمله...."یا"بچه های لیانگ شامپو حمله کنید...." آن زمانی که پشت بی سیم صحبت می‌کرده نمی‌دانسته که پشت بی سیم حاج قاسم هم نشسته است. 🔹مصطفی برایم تعریف کرد: «وقتی از عملیات برگشتیم من خسته بودم. بچه‌ها صدایم کردند که حاجی با شما کار دارد. با همان سرو وضع نامرتب وارد اتاق شدم و دیدم که حاج قاسم نشسته است. بچه ها معرفی‌ام کردند و گفتند که سید ابراهیم آمده است. وقتی حاجی متوجه شد که من سید ابراهیم هستم، از جایش بلند شد و همدیگر را بغل کردیم. بعد گفتند اصلا فکر نمی‌کردند که جثه و قیافه‌ام اینطور باشد. حاج قاسم گفت وقتی صدایم را پشت بی سیم شنیده فکر کرده که از آن هیکلی‌ها هستم». 🔴ادامه دارد.... ✅ ➖➖➖➖➖➖ کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ بشتابید به سوی نماز، بشتابید به سوی نماز.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ 📍ادامه ی فرار از آشپزخانه (۵) 🔴 🔹 8 سال زمان کمی برای زندگی با مصطفی بود.خیلی کم بود اما از محبت مصطفی اشباع شدم. دوست داشتم که خیلی بیشتر از این با هم زندگی کنیم. 🔹سالگرد ازدواجمان را 19 شهریور در سوریه گرفتیم. به او گفتم که دوست دارم بیست وهشتمین و سی و هشتمین سالگرد ازدواجمان را هم جشن بگیریم اما او گفت: «هرچه خدا بخواهد؛ افوض امری الی الله». 🔹 آخرین دیدارمان در سوریه بود. 14 یا 15 شهریور بود که همراه فاطمه و محمدعلی به سوریه رفتیم. این دیدار را مصطفی هماهنگ کرده بود تا قبل از عملیات محرم او را ببینیم. برای اولین بار بود که به سوریه می‌رفتیم. 🔹 یک شب قبل از اینکه از سوریه برگردیم به او زنگ زدند و گفتند که ماموریت حلب دارد و باید به حلب برود. 🔹 آخرین باری هم که صدایش را شنیدم اما دیگر به صحبت نکشید، شب تاسوعا بود. شب تاسوعا تماس گرفتم و او مشغول صحبت با بی‌سیمش بود. منتظر ماندم تا صحبتش با رزمنده‌ها تمام شود که دیگر ارتباطمان قطع شد. فقط صدایش را شنیدم. 🔹شب هشتم محرم که به طور مفصل با هم صحبت کردیم برایم تعریف کرد: چند شب قبل یکی از دوستان او خواب حضرت زهرا(سلام الله علیها) را دیده بود. حضرت به او گفته بودند: «مرحله اول عملیات را شما پشت سر بگذارید، بعد از آن با من». مصطفی همین خواب را با آب و تاب برایم تعریف کرد.گفتم حس خوبی به این عملیاتی که می‌خواهد برود ندارم؛ او به من گفت: «قرار نشد که نگران باشی چون خود بی بی فرمانده ما هستند». 🔹 روز تاسوعا. من از صبح تاسوعا خیلی دلهره داشتم. سعی کردم که خودم را با کارهای دیگر مشغول کنم اما نشد. از صبح که بیدار شدم می‌خواستم به یکی از مسئولینش پیغام بدهم و خبری از مصطفی بگیرم اما ترسیدم که اگر بگویند «آخرین بار کی از ایشان خبر داشتی؟» و من بگویم «دیشب»، خنده‌دار باشد. 🔹تا ساعت 4 و 5 به آن مسئول پیامی نفرستادم. اگر یک زمانی خبری نداشتم و پیام می فرستادم سریع جواب من را می‌دادند. آن روز من از ساعت 4 به ایشان پیام دادم. ایشان پیام را دیدند و تا ساعت 5 جواب ندادند. وقتی من دیدم ایشان جواب نمی‌دهند مطمئن شدم که یک اتفاقی برای مصطفی افتاده است. خودم را مشغول کردم و پیش خودم گفتم که لابد مجروح شده است. باز گفتم نه، اگر مصطفی مجروح شده بود به من می‌گفتند. دیگر یک جورهایی اطمینان قلبی پیدا کردم که مصطفی بشهادت رسیده است. 🔹وقتی خبر شهادتش را به من دادند کلا این فکرها در ذهنم بود که اگر دیگر او را نبینم یا صدای مصطفی را نشنوم چطور زندگی کنم؟ اما بعد، حرف‌های مصطفی در ذهنم آمد که همیشه برای من این آیه قرآن را می‌خواند: «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون. شهدا همیشه زنده هستند و نزد خداوند روزی می‌خورند». عند ربهم یرزقون یعنی پیش خدا هستند؛ واسطه رسیدن خیر بین بنده‌هایی که روی زمین زندگی می‌کنند هستند. شهدا خیر، روزی و بر طرف شدن مشکلات را با واسطه از خدا می‌گیرند. هیچ وقت فکر نکنید که شهدا مرده‌اند. 🔴ادامه دارد... ✅ ➖➖➖➖ ➖➖➖ کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯