─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شور_حسینی
#امام_حسین_علیه_السلام
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
هر کجـا افتاده ام از پا ، صـدا کردم حسین
هرنفس ،هرلحظه با هر دَم،گرفـتم دَم ،حسین
نیســـت شـــور نام او تنها مـــیان جان من
شور عاشورا به پا کرده است در عالم ،حسین
این چه نام است این چه شور واین چه حالی بی بدیل؟
داده این احوال را با گریه بر این غم ،حسـین
اشـکِ بر او می شـــود الـــماس و دُر ّقیــمتی
چون نظر داردبه هرقطره،به هر شبنم،حـسین
شد ذبیحاً بالقفا، لب تشنه درحالی که هـست
منبع آب حیـات و چشــمه ی زمزم ، حـسین
از همـان آغاز خــلقت ، او شــفاعت می کند
لحظه ای که در مسیر توبه گفت آدم :"حسین
✍شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
به نام خدا
#محرم_عاشورا
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
اَمان از آن دَم آخر، چه چیزها که ندیدم
به سمت مقتل خونین یکی دوید و دویدم
به دست، خنجر بُرّان ، گرفته بود و به سرعت
رسید بر سر گودال، مقابلش که رسیدم ;
«وَشمرُجالسُ صَدر»ی که بوسه گاه نبی بود
وناله های "بُنَیَّ" در آن میانه شنیدم
وشرم و گریه ی خنجر که ایستاد و نبُرّید
گذاشت زیر گلویت ، فغان و ناله کشیدم
ندای اِرجعیِ تو به محض اینکه شنیدم
دوباره از سرِ گودال به سمت خیمه دویدم
ده و دو مرتبه پیچید صدای ناله مادر
میان مقتل و خیمه شدم هلال و خمیدم
بریده شد سر پاکت به دست شمر سیه دل
بریده بود ، ولی من ، دل از تو که نبریدم
سرت به نیزه بلند است در برابر چشمم
به عمر خود مَه تابان به خوبی تو ندیدم
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
به نام خدا
#محرم_اسارت
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
غروب روز دهم ، کربلا چه غوغا شد
دمی که پای حرامی به خیمه ها وا شد
امید اهل حرم نا امید شد ، وقتی
که جشن و هلهله اطراف خیمه برپا شد
شرار آتش فتنه به خیمه ها افتاد
رسید لحظه ی غارت ، دوباره بلوا شد
به احترام تو خورشید از نفس افتاد
از آن زمان که سرت روی نیزه ها جا شد
به خون نشست از این غم در آسمان ، خورشید
خجل ز خشکیِ لبهات ، آب دریا شد
سرت به نیزه طلوع کرد در غروب دهم
شکوه وجلوه نورت به شب هویدا شد
میان همهمه بردند رأس پاکت را
تنور ، بسترِ رأسِ عزیز زهرا شد
رسید وقت اسارت زمان سخت وداع
وداع با تن بی سر ، که اِرباً اِربا شد
چه خوب ! زینب خود را ندید عباسم
میانِ این همه نامحرمان که تنها شد
اگر چه با غُل و زنجیر، بُردَنَم بازار
اگرچه وَهن و جسارت به ساحت ما شد
تمام کوفه به ماتم نشست وقتی که
زبان حیدریِ زینبت شکوفا شد
شکست ابن زیاد از شکوه خواهر تو
به خطبه های دلیرانه خوار و رسوا شد
اسیر بوده ام ، اما ذلیلشان نشدم
شعار نهضت خونین چه خوب معنا شد
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#محرم
#اسارت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
این سرِ بر نیزه ، جانِ زینب است ، آهسته تر
آخر او ،روح و روانِ زینب است ، آهسته تر
قـد کشیـــده دلبــر زینب به روی نیزه ها
این همان سروِ چــمان زینب است ، آهسته تر
ســـاربان ! آهسته تر ، تا سـر نیفتد بر زمین
جای او در آســـمانِ زیـنب است ، آهسته تر
سمتِ من،سر را نچرخان،چون که از بالایِ نی
شـــاهدِ قـدّ کـمانِ زینـب است ، آهــسته تر
بس که این سرنیزه بر رگها اصابت کرده است
شرمســار از دیدگانِ زینــب است ،آهســته تر
ســایه دارد بر سَــــرِ این قافلـه ،رأس حسین
ســر پــناه کاروانِ زینـــب اسـت ،آهســته تر
رَدّ زنجــیر ، آبـله ، خـار مغیـــلان ، زخـمِ نِی
روی پای کــودکانِ زینـب اسـت ، آهـسـته تر
ناخــدایِ صــــبرم ، امّـا دیدن این کـودکان
خارج از صبـر و توانِ زینب است،آهسـته تر
کاش راهِ مـا جـــدا می گشــت از شــامِ بلا
آتشی دیگـر به جـانِ زینب اســت،آهـسته تر
آیه ی «أَمَّــن یُجیـب» و ذکـرِ «لا حَولَ وَ لا»
دائـماً وِردِ زبـانِ زینــب اســت ، آهـسـته تر
#شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
به نام خدا
#شام_غریبان
#شب_یازدهم_محرم
#مناجات_با_امام_زمان_عج
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
سبک:سلام آقا...
~~~~~~~~
سلام آقا ، اَلا ای منجی عالم
می دونی که ، چه خوبه با شما حالم
اباصالح ابا صالح
نشد باشم ، کنارت روز عاشورا
نشد قسمت ، ظهورت باشه امسالم
اباصالح ابا صالح
شب جمعه است ، میخوام کرب وبلا باشم
توو این شام غریبان ، با شما باشم
اباصالح ابا صالح
عزادارِ شهید نینوایی تو
شب جمعه ، توو راه کربلایی تو
اباصالح ابا صالح
اباصالح ، فدای چشم گریونت
بمیرم من ، برای اشک پر خونت
اباصالح ابا صالح
شب جمعه ، شب عطر گل یاسه
دلم تنگِ ضریح و صحن عباسه
ابوفاضل ابوفاضل
شب جمعه ، میاد، مادر ، غریبونه
توی صحنِ علمدار، روضه می خونه
ابوفاضل ابوفاضل
بیا یک سر بریم غمخانه ی زینب
فدای اون دل ویرانه ی زینب
بخون روضه ، برای شاه مظلومان
که مونده ، پیکرش ، زیر سُم اسبان
حسین جانم حسین جانم
~~~~~~~~
رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
به نام خدا
#شام_غریبان_محرم
#شب_یازدهم
#نوحه_زمزمه
#شهادت_امام_حسین_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
"""""""""""""""""""""""""""""""""
دست ادب رو سینه مون/سلام بدیم از راه دور
به قهرمان کربلا / به قلب زینب صبور
به شام غربت حسین /به شاه بی سر السلام
به اون شهید سر جدا / غریب مادر السلام
به خیمه های سوخته / به داغ روی سینه ها
به پیکرایِ بی سر و / سَرای روی نیزه ها
زِ دست و پای زخمی و / زِ گوش پاره الامان
زِ گونه های نیلی و / زِ گوشواره الامان
امان زِ قلب زینب و / دل تموم مادرا
آتیش روی دامن و / غارتگران معجرا
چه داغها که دیده بود / دل عقیلة العرب
چطور دَووم آورده بود /رسیده بود به نیمه شب
با اون دل پریشونش /آروم می کرد مادرا رو
یکی یکی توو دل شب /خوابوند همه بچه هارو
برای اولین دفعه / نمازشو نشسته خوند
ذکر و دعای امشبو/ با یه دل شکسته خوند
بودن تموم مادرا / ولی رباب و نمی دید
بین همین راز و نیاز /صدای گریه ای شنید
شنید صدای ناله از / یه خیمه سوخته میاد
هِی میگه مادرت فدات /چرا صدات درنمیاد
داره لالایی میخونه / برا عزیز پرپرش
تکون میده گهواره رو / همه ش به یاد اصغرش
غنچه پرپرم لالا / علیِ اصغرم لالا (۴)
لایلای علی لایلای علی/ لایلای علی لایلای علی(۲)
گریه نکن بسّه رباب / اینقد دلم رو نسوزون
گهواره خالی رو هِی / نده جلو چشام تکون
با ناله می گفت بی بی جان / آب خوردم وبیقرارم
آخه حالا شیر دارم و / دیگه علی رو ندارم
باور نمی کنم هنوز / گرفتن از من گلمو
میخوام با این لالایی ها / آروم کنم این دلمو
لایلای علی لایلای علی/ لایلای علی لایلای علی(۲)
خانم نشست کنارش و /یه کم آروم گرفت رباب
فرمود عزیز دل من /حالا دیگه یه کم بخواب
بخواب که فردا همه رو /می برن از کرب وبلا
اسیری مون شروع میشه / از کوفه تا شام بلا
صبح که شد دوباره باز /جسارتا شروع شد
ادامه ی عذابها و/ غارتا شروع شد
نشوندن اهل حرمو / رو ناقه های بی جهاز
با این بی حرمتی چطور /طی بشه این راه دراز؟!
به جز امام ساجدین /مردی کنارشون نبود
به حال زین العابدین /رحمی توو کارشون نبود
یکی یکی بچه ها رو /خانم سوار ناقه کرد
همین که تنها موند کشید / از تَه دل ، یه آه سرد
یادش اومد اون روزی که/ اومد به دشت کربلا
بااحترام پیاده شد / دُورش بودن برادرا
رو کرد به سمت علقمه; /کجایی ای برادرم
ببین چه تنها شدم و /نامحرما دور و برم
ببین که با شمر و سنان /راهیِ این سفر میشم
با این همه جسارتا /هر لحظه خون جگر میشم
عبور دادن قافله رو /به سمت گودال بلا
تاکه دوباره خون بشه /دل زَنها و بچه ها
با دیدن این بدنا / رو دشت داغ کربلا
نوحه و ناله سردادن /همه به روی ناقه ها
زینب دلشکسته تا /رسید کنار قتلگاه
ناله زد ای برادرم /چطور بشم ازت جدا؟
دست خودم نیست داداش /دارن به زور می برنم
الهی من فدای تو /شهید دور از وطنم
ببین چقد غریبونه /داره میره قافله مون
پاشو علی اکبرم / پشت سرم اذان بخون
میرم ولی قرارمون / باشه بعد از شام بلا
چهل روز دیگه میام /دوباره سمت کربلا
“""""""""""""""""""""""""""""""""
رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─