❃﷽❃
#مدح_روضه
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شعراز_رقیه_سعیدی_کیمیا
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
رقیه دختر سلطان عشق است
رقیه غنچهٔ باغ دمشق است
دمشـــق آباد از نام رقیه است
دمشـــق آگَه ز آلام رقیه است
حریمـــش حرمت بسیـــار دارد
دوا بر درد هـــر بیمـــــار دارد
بـزن دل را به درگـــاه رقیـــــه
اثـر دارد غــــم و آه رقیـــــه
دَم بـــاب الحــــوائج دارد آری
ز دستـــانش کــرم می بارد آری
کــرامت ، آبرو می گیـــرد از او
قیـامت می کند آن دست و بازو
مقام و جایگاه او عظیـــم است
به دریای کرم ، دُرّ یتیـم است
کَــرَم ، شایستـــــهٔ دســت رقیه
دلـــم گــردیده پابـست رقیه
رقیه ، داغِ دل ، چون لاله دارد
نشان از یاس هجده ساله دارد
رُخش نیلی،تن پاکش کبود است
گناه این گل زیبا چه بوده است؟
چه زجری داده زجری صورتش را
ندیده در نگـاهــش حســرتش را
به هــر جــایی که برده نام بابا
نشـــسته بر رخش سیـلی ِ اعدا
میان خواب و بیــدار است انگار
که دستش را گرفتــه روی دیوار
پرید ازخـواب ، ناگَـه در دلِ شب
هراسان شد،صدا زد عمه زینب!
بیا عمـــه! پدر را خـواب دیدم
ســـرش در هــالهٔ مهتــاب دیدم
پدر آمــد مرا هـم با خودش برد
دلم از غــربت ویــرانه پـژمرد
بگو تعبیــر خوابم چیست عمه؟
جواب اضــطرابم چیست عمه؟
ولی این بار خــوابم فرق دارد
و جنس اضطـرابم فرق دارد
جواب بی قراری های من چیست؟
بگو معنای این رویای من چیست؟
میــان این ســؤال بی جـــوابش
طَبَـــق شد معنــی و تعبیر خوابش
رسیــــد از راه ، یار دلنـــوازش
شکـــوفا شد گل از رخســار نازش
چو از روی طبــق برداشت سرپوش
گرفت آن رأس خونین را در آغوش
نــوازش کـرد با دســـتان لـــرزان
خوشـــامد گفت با چشمان گریان
اشــــارت کرد بر لبهــای پاره
هــزاران حـــرف دارد این اشاره
ســـلامی داد با آهنــگ محزون
برآن رویِ پر از خاکستــر و خون
ســلام من بر آن شَیبُ الخَضیبت
نموده مستم امشب ، عطر سیبت
منــــور کرده ای ویــــرانه ام را
صفــــا دادی دلِ غمـــخانه ام را
به دیــدار آمــدی الحمـــــدلله
به ما هــــم سر زدی الحمــــدلله
مــرا آب حیـــات آوردی امشب
دلــم را نـــور باران کردی امشب
یتیمـم خوانده اند عیبــی ندارد
که دارد دخترت جان می سپارد
اگر رویم کبـــود و ارغـــوانیست
همه از صـــورت مادر نشانیست
سنان هر بار ، سیلی ، بی هوا زد
شبیــه مادرت در کوچه ها زد
بریدم دیگـــر از دنیــای بی تو
که من می ترسم از فردای بی تو
من از این فاصله می گریم اینجا
ز ترس حرملــــه می گریم اینجا
مرا با خود ببر دیگر توان نیست
توان ماندنم در این مکان نیست
ز بس نالیـــد در ویرانه جان داد
زمیــن و آسمــانها را تکان داد
غمـی تازه ســـراغ زینـــب آمد
فلـــک لرزید و در تاب و تب آمد
شبــانه ناله ها در شـــام پیچید
نـــوای مـــادر آلام پیــچیــــد
به وقت غســـل یاد مـــادر افتاد
به یاد نالــه و میـــــخ دَر افتاد
رقیـــه کشتـــهٔ دور از وطــن شد
رقیـــه مثــل بابا بی کفــن شد
جهان ،یک قطره و دریا رقیه است
برات "کیمیــا" هــم با رقیه است
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
❃﷽❃
#نوحه_زمزمه
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک: دوس دارم نگات کنم توهم منو نگا کنی
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
خواب دیدم با ذوالجناحت/ اومدی کنار من
دستا تو کشیدی رو / چشمای غصه دار من
دیده بودی توی خواب /چقد پریشونت بودم
روز و شب توی همین/ خرابه گریونت بودم
غریبـــم بابا (۴)
قلب بی تاب منو / دیدی و با سَر اومدی
مث خورشید، میونِ /ستاره ها در اومدی
بابا جون خوش اومدی / به کنج ویرانهٔ ما
روشن از نور تو شد / گوشهٔ غمخانهٔ ما
غریبـــم بابا (۴)
سر به رویِ دامنم / بذار که خیلی خسته ای
این همه راه اومدی/ پلکی رو هم نبسته ای
بابا جون به صورتِ/ زخمی و گلگونت سلام
به لبِ بریده و / شکسته دندونت سلام
غریبـــم بابا (۴)
بابا جون به ما میگن/خارجی ، یعنی چی بابا؟
دخترای شامی هم/ به ما یتیم میگن چرا؟
بابا جون بِهِم بگو / «مَنِ الّذی اَیتَمَنی»؟
یا به دخترای شامی / بگو بابای منی
غریبـــم بابا (۴)
بابا جون یادش بخیر/ همیشه رو دوشت بودم
بابا جون یادش بخیر/ زینت آغوشت بودم
می کشیدی دستاتو/ همیشه رویِ سرِ من
حالا نیست دستای تو/ پاک کنه اشک تر من
چی شده دستای تو/میگن بریده ساربان
لب و دندون تورو/شکسته چوب خیزران
غریبـــم بابا (۴)
دوس دارم باباسرت /تا صبح کنارم بمونه
قصه ی کرب و بلا رو/ برام از سر بخونه
دوس دارم بِهِم بگی/ علی اکبرم کجاست
یاکه شش ماهه گلم/علی اصغرم کجاست
یابگی عمو چرا /رفت و سری به ما نزد
وقت غارتِ حرم / سری به خیمه ها نزد
غریبـــم بابا (۴)
بابا جون یادم میاد/ وقت خداحافظی مون
با چه حالی دستامو/ سپردی دست عمه جون
از همون لحظه دیگه / عمه برام سپر شده
بس که تازیونه ها/خورده شکسته پر شده
دیگه بسّه بابا جون/که خیلی زحمتش دادم
با خودت ببر منو/ چون دیگه از پا افتادم
غریبـــم بابا (۴)
بابا جون عمه میگه / شدم شبیه مادرت
توی این سه سالگی / خمیده قَدّ دخترت
اومدی تو دل شب / تا دلم آروم بگیره
میدونی بدون تو / دلم از این دنیا سیره
به دلم برات شده /جداییمون تموم میشه
دل من فقط ، بدون/ کنار تو آروم میشه
غریبـــم بابا (۴)
ای خدا مثل رقیه / هیشکی بی بابا نشه
تویِ قلب کوچکش / داغ یتیمی جا نشه
غریبـــم بابا (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
✍شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
کانال اشعار ایتا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❃﷽❃
#شب_سوم_محرم
#نوحه_زمزمه
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
تو دل شب یه دختری /بهونه بابا گرفت
دستای لرزونشو باز/به سمت کربلا گرفت
میگفت بابای خوب من/ اگه بیایی ازسفر
دیگه نمیذارم بری/ این دفعه ازما بی خبر
بیا ببین که بازوهام/کبوده ازتازیونه
میگن کبودیام مثِ/دستای مادر می مونه
آخه همه به من میگن/ فاطمه سه ساله ام
می پیچه توخرابه ها/شبا صدای ناله ام
عمه دیگه خسته شده/ازبی قراریای من
تنش کبود وزخمیه/ازبس شده فدای من
هرجاکه گفتم به عدو/باگریه بابامو میخوام
جلوی تازیونه ها / عمه سپر شده برام
همینجوری یکی یکی /حرفاشو میگفت به باباش
گریه اَمونش رو برید / پیچید صدای گریه هاش
یه وقت دیدن اهل حرم /خرابه شد چراغونی
سر بریده روطبق /اومده شب به مهمونی
غریب حسین غریب حسین
رسمه کجا؟ یه دختری/ بخواد ببینه بابا شو
سرِ بابا روبیارن/آروم کنن گریه هاشو
آره صداش درنیومد/ تا سر بابا رو که دید
آروم گرفت توبغلش / رو صورتش دست می کشید
بابای خوب من سلام /به صورت خونی تو
بگو چرا بابا جونم / شکسته پیشونی تو؟
سلام بر اون محاسنِ/ رنگ خضابت بابایی
کشتنت وندادنت / یه قطره آبت بابایی
به اون لبای تشنه ی/ زخمی وغرق خون سلام
به دندون شکسته از/ ضربه ی خیزرون سلام
بابای خوب من بگو/ کجاست تن بی سرتو؟
طاقت ندارم بمونم /با خود ببر دختر تو
ازبس صدا زد بابا رو / دیدن، سر افتاد یه طرف
همسفر بابا شد و / این دختر افتاد یه طرف
شدیه مدینه دیگه / گوشه ویرانه سرا
یه زهرای سه ساله و/یه غسل ودفن بی صدا
ازآه وگریه الامان / ازدل زینب الامان
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
✍ رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
شب سوم محرم هئیت جواد الائمه علیه السلام ۱۴۰۲_01.mp3
4.3M
❃﷽❃
#مدح_روضه
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شعراز_رقیه_سعیدی_کیمیا
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
رقیه دختر سلطان عشق است
رقیه غنچهٔ باغ دمشق است
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
#بانوای_مداح_اهل_بیت_آقای_حسین_خیری
#شب_سوم_محرم
#هئیت_جوادالائمه_علیه_السلام 1402
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
به نام خدا
#پنجم_صفر
#زمزمه_با_امام_زمان_عج
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شعراز_رقیه_سعیدی_کیمیا
------------------------------------
قلبم گواهی می دهد دلدار می آید
تسکین قلب دختری غمحوار می آید
هرجا که بزم غم به نام عمه جان باشد
صاحب عزا با گریه ای خونبار می آید
آن طالب خون خدا بر انتقامی سخت
با ذوالفقار حیدر کرّار می آید
سخت است دوری ،انتظارش می کُشد ما را
اما یقین داریم روزی یار می آید
در انتظار یار ، باید خون دل باشد
با انتظار واقعی دلدار می آید
باید بیاموزیم اصرار از رقیه ، چون
دانست بابا ، با کمی اصرار می آید
تاریکی شب بود ، اما خوب می دانست
خورشید در این شامگاه تار می آید
تعبیر شد خواب رقیه ، دید بابایش
با سر ، برای آخرین دیدار می آید
از بس شبیه مادرش زهرا شده ، گویا
بانویی از بین در و دیوار می آید
آهنگ تشییع شبانه از مدینه تا
ویرانسرا تکرار در تکرار می آید
از کاروان جاماند ،اما اربعین هر سال
همراه صدها دسته ی زوّار می آید
مثل رقیه در سرم ، شور حرم دارم
با او که باشم راهها هموار می آید
باید به خاتون سه ساله عرض حاجت برد
هر جا که حلّ کارها ، دشوار می آید
بستند راه کربلا را و نفهمیدند
از دست بانو معجزه ، بسیار می آید
هرکس که خاک درگهش شد "کیمیا“ گردد
اعجازها از خاک این دربار می آید
-------------------------------
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۶/۲۱
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❃﷽❃
#پنجم_صفر
#نوحه_روضه_ترکی
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گلمیشم خرابه لر ده نی کیمی نوایه عمه
ئولمه میش گِدِیدیم ای کاش بیر ده کربلایه عمه
بیر قوشام کی من جفادن ، بال و پر شکسته یم من
اوچماقا یوخومدی شهپر ، قول قانادی بسته یم من
قمچی لر ووروبلار از بس ، ناتوان و خسته یم من
اؤچ یاشیم واریمدی اما غم نن آشنایم عمه
گلمیشم خرابه لر ده نی کیمی نوایه عمه
ئولمه میش گِدِیدیم ای کاش بیر ده کربلایه عمه
هر زمان کی آغلادیم من ، سن منیله همدم اولدون
اللرون نوازشی لن هر یاراما مرهم اولدون
گؤن به گؤن سُووشدی غمدن آی خم اولدی سن خم اولدون
آهیمیز چاتوب هر آخشام عرش کبریایه عمه
گلمیشم خرابه لر ده نی کیمی نوایه عمه
ئولمه میش گِدِیدیم ای کاش بیر ده کربلایه عمه
حیف اولا خزان الینده گؤل کیمی سارالمیشام من
یاسلی یاس پر پرم کی ، باشه قاره سالمیشام من
شامه گلمیشم ولیکن ، کربلاده قالمیشام من
قارداشیم جوان ئولؤبدی صاحبِ عزایم عمه
گلمیشم خرابه لر ده نی کیمی نوایه عمه
ئولمه میش گِدِیدیم ای کاش بیر ده کربلایه عمه
تازه بیر گؤلیدیم اما سیلی دَیدی پرپر اولدوم
گؤز یاشیملا بیر بولود تک اشک حسرتیله دولدوم
آیریلاندا پیکر اؤستن زلفیمی یُول اؤسته یُولدوم
بلبلم که اوخشاماقدا غملی نینوایم عمه
گلمیشم خرابه لر ده نی کیمی نوایه عمه
ئولمه میش گِدِیدیم ای کاش بیر ده کربلایه عمه
طاقتیم گدیبدی الدن یورقونام خرابه لردن
ایندی سن بویور گلِیجاق پس هاچان بابام سفردن؟
گؤرمؤشم یوخومدا اما سالمیوب منی نظردن
بو گجه گلر قوناقیم باب با وفایم عمه
گلمیشم خرابه لر ده نی کیمی نوایه عمه
ئولمه میش گِدِیدیم ای کاش بیر ده کربلایه عمه
ایله بیر دعا کی گلسین ، اول منیم عزیز قوناقیم
گؤرسدیم کی زجر الیندن دای اشیتمیری قولاقیم
واردی چوخ تیکان یاراسی یاره لیدی اَل اَیاقیم
دای دؤزنمیرم بابام سیز محنت و بلایه عمه
گلمیشم خرابه لر ده نی کیمی نوایه عمه
ئولمه میش گِدِیدیم ای کاش بیر ده کربلایه عمه
سن منی باغیشلا عمه ، چوخ سنی اذیت ائتدیم
یولدا کاروان گلنده ، بی خبر مزاره گئتدیم
سِنّی کمده چوخ بلالر گؤردیم عمری باشه یئتدیم
فاطمه ننه م کیمین من ئولمه گه رضایم عمه
گلمیشم خرابه لر ده نی کیمی نوایه عمه
ئولمه میش گِدِیدیم ای کاش بیر ده کربلایه عمه
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۵/۲۸
دوم صفر۱۴۴۵
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
❃﷽❃
#نوحه_زمزمه
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک: دوس دارم نگات کنم توهم منو نگا کنی
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
خواب دیدم با ذوالجناحت/ اومدی کنار من
دستا تو کشیدی رو / چشمای غصه دار من
دیده بودی توی خواب /چقد پریشونت بودم
روز و شب توی همین/ خرابه گریونت بودم
غریبـــم بابا (۴)
قلب بی تاب منو / دیدی و با سَر اومدی
مث خورشید، میونِ /ستاره ها در اومدی
بابا جون خوش اومدی / به کنج ویرانهٔ ما
روشن از نور تو شد / گوشهٔ غمخانهٔ ما
غریبـــم بابا (۴)
سر به رویِ دامنم / بذار که خیلی خسته ای
این همه راه اومدی/ پلکی رو هم نبسته ای
بابا جون به صورتِ/ زخمی و گلگونت سلام
به لبِ بریده و / شکسته دندونت سلام
غریبـــم بابا (۴)
بابا جون به ما میگن/خارجی ، یعنی چی بابا؟
دخترای شامی هم/ به ما یتیم میگن چرا؟
بابا جون بِهِم بگو / «مَنِ الّذی اَیتَمَنی»؟
یا به دخترای شامی / بگو بابای منی
غریبـــم بابا (۴)
بابا جون یادش بخیر/ همیشه رو دوشت بودم
بابا جون یادش بخیر/ زینت آغوشت بودم
می کشیدی دستاتو/ همیشه رویِ سرِ من
حالا نیست دستای تو/ پاک کنه اشک تر من
چی شده دستای تو/میگن بریده ساربان
لب و دندون تورو/شکسته چوب خیزران
غریبـــم بابا (۴)
دوس دارم باباسرت /تا صبح کنارم بمونه
قصه ی کرب و بلا رو/ برام از سر بخونه
دوس دارم بِهِم بگی/ علی اکبرم کجاست
یاکه شش ماهه گلم/علی اصغرم کجاست
یابگی عمو چرا /رفت و سری به ما نزد
وقت غارتِ حرم / سری به خیمه ها نزد
غریبـــم بابا (۴)
بابا جون یادم میاد/ وقت خداحافظی مون
با چه حالی دستامو/ سپردی دست عمه جون
از همون لحظه دیگه / عمه برام سپر شده
بس که تازیونه ها/خورده شکسته پر شده
دیگه بسّه بابا جون/که خیلی زحمتش دادم
با خودت ببر منو/ چون دیگه از پا افتادم
غریبـــم بابا (۴)
بابا جون عمه میگه / شدم شبیه مادرت
توی این سه سالگی / خمیده قَدّ دخترت
اومدی تو دل شب / تا دلم آروم بگیره
میدونی بدون تو / دلم از این دنیا سیره
به دلم برات شده /جداییمون تموم میشه
دل من فقط ، بدون/ کنار تو آروم میشه
غریبـــم بابا (۴)
ای خدا مثل رقیه / هیشکی بی بابا نشه
تویِ قلب کوچکش / داغ یتیمی جا نشه
غریبـــم بابا (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
✍شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
کانال اشعار ایتا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❃﷽❃
#شب_سوم
#زمزمه_با_امام_زمان_عج
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شعراز_رقیه_سعیدی_کیمیا
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
قلبــــم گواهی می دهد دلدار می آید
تسکیـــن قلب دختری غمحوار می آید
هرجا که بزم غم به نام عمه جان باشد
صــاحب عزا با گریه ای خونبار می آید
آن طالب خون خدا بر انتقــامی سخت
با ذوالفقــــار حیــــدر کـــرّار می آید
با اینکه می دانیم سخت است انتظارش
اما یقیــــن داریـم روزی یار می آید
در انتــــظار یار ، باید خــون دل باشد
با انتــــظار واقعــــی دلـــدار می آید
باید بیـــاموزیم اصــــرار از رقیه ، چون
دانســت بابا ، با کمــــی اصـــرار می آید
تاریکی شب بود ، اما خوب می دانست
خورشید در این شــامگاه تار می آید
تعبیـــر شد خواب رقیـه ، دید بابایش
با ســر ، برای آخــــرین دیدار می آید
از بس شبــیه مادرش زهرا شده ، گویا
بانویی از بیـــن در و دیــوار می آید
آهنگ تشییـــع شـــبانه از مدینـه تا
ویرانســــرا تکـرار در تکـرار می آید
از کاروان جــاماند ،اما اربعــین هر سال
همـــراه صــدها دستــــهٔ زوّار می آید
مثل رقیــــه در سرم ، شور حرم دارم
با او که باشم راههـــا همـوار می آید
باید به خاتون سه ساله عرض حاجت برد
هر جا که بر ما کارها ، دشوار می آید
هرکس که خاک درگهش شد"کیمیا“ گردد
اعجـــازها از خــاک این دربار می آید
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
❃﷽❃
#مدح_روضه
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شعراز_رقیه_سعیدی_کیمیا
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
رقیه دختر سلطان عشق است
رقیه غنچهٔ باغ دمشق است
دمشـــق آباد از نام رقیه است
دمشـــق آگَه ز آلام رقیه است
حریمـــش حرمت بسیـــار دارد
دوا بر درد هـــر بیمـــــار دارد
بـزن دل را به درگـــاه رقیـــــه
اثـر دارد غــــم و آه رقیـــــه
دَم بـــاب الحــــوائج دارد آری
ز دستـــانش کــرم می بارد آری
کــرامت ، آبرو می گیـــرد از او
قیـامت می کند آن دست و بازو
مقام و جایگاه او عظیـــم است
به دریای کرم ، دُرّ یتیـم است
کَــرَم ، شایستـــــهٔ دســت رقیه
دلـــم گــردیده پابـست رقیه
رقیه ، داغِ دل ، چون لاله دارد
نشان از یاس هجده ساله دارد
رُخش نیلی،تن پاکش کبود است
گناه این گل زیبا چه بوده است؟
چه زجری داده زجری صورتش را
ندیده در نگـاهــش حســرتش را
به هــر جــایی که برده نام بابا
نشـــسته بر رخش سیـلی ِ اعدا
میان خواب و بیــداریست انگار
که دستش را گرفتــه روی دیوار
پرید ازخـواب ، ناگَـه در دلِ شب
هراسان شد،صدا زد عمه زینب!
بیا عمـــه! پدر را خـواب دیدم
ســـرش در هــالهٔ مهتــاب دیدم
پدر آمــد مرا هـم با خودش برد
دلم از غــربت ویــرانه پـژمرد
بگو تعبیــر خوابم چیست عمه؟
جواب اضــطرابم چیست عمه؟
ولی این بار خــوابم فرق دارد
و جنس اضطـرابم فرق دارد
جواب بی قراری های من چیست؟
بگو معنای این رویای من چیست؟
میــان این ســؤال بی جـــوابش
طَبَـــق شد معنــی و تعبیر خوابش
رسیــــد از راه ، یار دلنـــوازش
شکـــوفا شد گل از رخســار نازش
چو از روی طبــق برداشت سرپوش
گرفت آن رأس خونین را در آغوش
نــوازش کـرد با دســـتان لـــرزان
خوشـــامد گفت با چشمان گریان
اشــــارت کرد بر لبهــای پاره
هــزاران حـــرف دارد این اشاره
ســـلامی داد با آهنــگ محزون
برآن رویِ پر از خاکستــر و خون
ســلام من بر آن شَیبُ الخَضیبت
نموده مستم امشب ، عطر سیبت
منــــور کرده ای ویــــرانه ام را
صفــــا دادی دلِ غمـــخانه ام را
به دیــدار آمــدی الحمـــــدلله
به ما هــــم سر زدی الحمــــدلله
مــرا آب حیـــات آوردی امشب
دلــم را نـــور باران کردی امشب
یتیمـم خوانده اند عیبــی ندارد
که دارد دخترت جان می سپارد
اگر رویم کبـــود و ارغـــوانیست
همه از صـــورت مادر نشانیست
سنان هر بار ، سیلی ، بی هوا زد
شبیــه مادرت در کوچه ها زد
بریدم دیگـــر از دنیــای بی تو
که من می ترسم از فردای بی تو
من از این فاصله می گریم اینجا
ز ترس حرملــــه می گریم اینجا
مرا با خود ببر دیگر توان نیست
توان ماندنم در این مکان نیست
ز بس نالیـــد در ویرانه جان داد
زمیــن و آسمــانها را تکان داد
غمـی تازه ســـراغ زینـــب آمد
فلـــک لرزید و در تاب و تب آمد
شبــانه ناله ها در شـــام پیچید
نـــوای مـــادر آلام پیــچیــــد
به وقت غســـل یاد مـــادر افتاد
به یاد نالــه و میـــــخ دَر افتاد
رقیـــه کشتـــهٔ دور از وطــن شد
رقیـــه مثــل بابا بی کفــن شد
جهان ،یک قطره و دریا رقیه است
برات "کیمیــا" هــم با رقیه است
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
400.9K
❃﷽❃
#مدح_روضه
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شعراز_رقیه_سعیدی_کیمیا
#بانوای_مداح_اهل_بیت_آقای_تورجی_زاده
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
رقیه دختر سلطان عشق است
رقیه غنچهٔ باغ دمشق است
دمشـــق آباد از نام رقیه است
دمشـــق آگَه ز آلام رقیه است
#گروه_اشعارمناسبتی🏴
𝐉𝐎𝐈𝐍➤eitaa.com/joinchat/3114598604C3a6953ab80
451.4K
❃﷽❃
#شب_سوم
#زمزمه_با_امام_زمان_عج
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
قلبــــم گواهی می دهد دلدار می آید
تسکیـــن قلب دختری غمحوار می آید
هرجا که بزم غم به نام عمه جان باشد
صــاحب عزا با گریه ای خونبار می آید
آن طالب خون خدا بر انتقــامی سخت
با ذوالفقــــار حیــــدر کـــرّار می آید
با اینکه می دانیم سخت است انتظارش
اما یقیــــن داریـم روزی یار می آید
در انتــــظار یار ، باید خــون دل باشد
با انتــــظار واقعــــی دلـــدار می آید
باید بیـــاموزیم اصــــرار از رقیه ، چون
دانســت بابا ، با کمــــی اصـــرار می آید
تاریکی شب بود ، اما خوب می دانست
خورشید در این شــامگاه تار می آید
تعبیـــر شد خواب رقیـه ، دید بابایش
با ســر ، برای آخــــرین دیدار می آید
از بس شبــیه مادرش زهرا شده ، گویا
بانویی از بیـــن در و دیــوار می آید
آهنگ تشییـــع شـــبانه از مدینـه تا
ویرانســــرا تکـرار در تکـرار می آید
از کاروان جــاماند ،اما اربعــین هر سال
همـــراه صــدها دستــــهٔ زوّار می آید
مثل رقیــــه در سرم ، شور حرم دارم
با او که باشم راههـــا همـوار می آید
باید به خاتون سه ساله عرض حاجت برد
هر جا که بر ما کارها ، دشوار می آید
هرکس که خاک درگهش شد"کیمیا“ گردد
اعجـازها از خــاک این دربار می آید
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
𝐉𝐎𝐈𝐍➤eitaa.com/joinchat/3114598604C3a6953ab80
#گروه_اشعارمناسبتی☝
#برادرتورجی_زاده🎧🎤
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
کانال اشعار رقیه سعیدی(کیمیا)
❃﷽❃ #محرم #زمزمه_سینه_زنی_ترکی #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا سبک:یارالی زهرا،،،گِ
#شب_سوم👆
#نوحه_زمزمه_ترکی
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#سبک:یارالی زهرا ....گئت سنی تاپشوردوم اللها...
❃﷽❃
#شب_سوم
#زمزمه_با_امام_زمان_عج
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شعراز_رقیه_سعیدی_کیمیا
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
قلبــــم گواهی می دهد دلدار می آید
تسکیـــن قلب دختری غمحوار می آید
هرجا که بزم غم به نام عمه جان باشد
صــاحب عزا با گریه ای خونبار می آید
آن طالب خون خدا بر انتقــامی سخت
با ذوالفقــــار حیــــدر کـــرّار می آید
با اینکه می دانیم سخت است انتظارش
اما یقیــــن داریـم روزی یار می آید
در انتــــظار یار ، باید خــون دل باشد
با انتــــظار واقعــــی دلـــدار می آید
باید بیـــاموزیم اصــــرار از رقیه ، چون
دانســت بابا ، با کمــــی اصـــرار می آید
تاریکی شب بود ، اما خوب می دانست
خورشید در این شــامگاه تار می آید
تعبیـــر شد خواب رقیـه ، دید بابایش
با ســر ، برای آخــــرین دیدار می آید
از بس شبــیه مادرش زهرا شده ، گویا
بانویی از بیـــن در و دیــوار می آید
آهنگ تشییـــع شـــبانه از مدینـه تا
ویرانســــرا تکـرار در تکـرار می آید
از کاروان جــاماند ،اما اربعــین هر سال
همـــراه صــدها دستــــهٔ زوّار می آید
مثل رقیــــه در سرم ، شور حرم دارم
با او که باشم راههـــا همـوار می آید
باید به خاتون سه ساله عرض حاجت برد
هر جا که بر ما کارها ، دشوار می آید
هرکس که خاک درگهش شد"کیمیا“ گردد
اعجـــازها از خــاک این دربار می آید
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
❃﷽❃
#مدح_روضه
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شعراز_رقیه_سعیدی_کیمیا
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
رقیه دختر سلطان عشق است
رقیه غنچهٔ باغ دمشق است
دمشـــق آباد از نام رقیه است
دمشـــق آگَه ز آلام رقیه است
حریمـــش حرمت بسیـــار دارد
دوا بر درد هـــر بیمـــــار دارد
بـزن دل را به درگـــاه رقیـــــه
اثـر دارد غــــم و آه رقیـــــه
دَم بـــاب الحــــوائج دارد آری
ز دستـــانش کــرم می بارد آری
کــرامت ، آبرو می گیـــرد از او
قیـامت می کند آن دست و بازو
مقام و جایگاه او عظیـــم است
به دریای کرم ، دُرّ یتیـم است
کَــرَم ، شایستـــــهٔ دســت رقیه
دلـــم گــردیده پابـست رقیه
رقیه ، داغِ دل ، چون لاله دارد
نشان از یاس هجده ساله دارد
رُخش نیلی،تن پاکش کبود است
گناه این گل زیبا چه بوده است؟
چه زجری داده زجری صورتش را
ندیده در نگـاهــش حســرتش را
به هــر جــایی که برده نام بابا
نشـــسته بر رخش سیـلی ِ اعدا
میان خواب و بیــدار است انگار
که دستش را گرفتــه روی دیوار
پرید ازخـواب ، ناگَـه در دلِ شب
هراسان شد،صدا زد عمه زینب!
بیا عمـــه! پدر را خـواب دیدم
ســـرش در هــالهٔ مهتــاب دیدم
پدر آمــد مرا هـم با خودش برد
دلم از غــربت ویــرانه پـژمرد
بگو تعبیــر خوابم چیست عمه؟
جواب اضــطرابم چیست عمه؟
ولی این بار خــوابم فرق دارد
و جنس اضطـرابم فرق دارد
جواب بی قراری های من چیست؟
بگو معنای این رویای من چیست؟
میــان این ســؤال بی جـــوابش
طَبَـــق شد معنــی و تعبیر خوابش
رسیــــد از راه ، یار دلنـــوازش
شکـــوفا شد گل از رخســار نازش
چو از روی طبــق برداشت سرپوش
گرفت آن رأس خونین را در آغوش
نــوازش کـرد با دســـتان لـــرزان
خوشـــامد گفت با چشمان گریان
اشــــارت کرد بر لبهــای پاره
هــزاران حـــرف دارد این اشاره
ســـلامی داد با آهنــگ محزون
برآن رویِ پر از خاکستــر و خون
ســلام من بر آن شَیبُ الخَضیبت
نموده مستم امشب ، عطر سیبت
منــــور کرده ای ویــــرانه ام را
صفــــا دادی دلِ غمـــخانه ام را
به دیــدار آمــدی الحمـــــدلله
به ما هــــم سر زدی الحمــــدلله
مــرا آب حیـــات آوردی امشب
دلــم را نـــور باران کردی امشب
یتیمـم خوانده اند عیبــی ندارد
که دارد دخترت جان می سپارد
اگر رویم کبـــود و ارغـــوانیست
همه از صـــورت مادر نشانیست
سنان هر بار ، سیلی ، بی هوا زد
شبیــه مادرت در کوچه ها زد
بریدم دیگـــر از دنیــای بی تو
که من می ترسم از فردای بی تو
من از این فاصله می گریم اینجا
ز ترس حرملــــه می گریم اینجا
مرا با خود ببر دیگر توان نیست
توان ماندنم در این مکان نیست
ز بس نالیـــد در ویرانه جان داد
زمیــن و آسمــانها را تکان داد
غمـی تازه ســـراغ زینـــب آمد
فلـــک لرزید و در تاب و تب آمد
شبــانه ناله ها در شـــام پیچید
نـــوای مـــادر آلام پیــچیــــد
به وقت غســـل یاد مـــادر افتاد
به یاد نالــه و میـــــخ دَر افتاد
رقیـــه کشتـــهٔ دور از وطــن شد
رقیـــه مثــل بابا بی کفــن شد
جهان ،یک قطره و دریا رقیه است
برات "کیمیــا" هــم با رقیه است
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
❃﷽❃
#نوحه_زمزمه
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک: دوس دارم نگات کنم توهم منو نگا کنی
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
خواب دیدم با ذوالجناحت/ اومدی کنار من
دستا تو کشیدی رو / چشمای غصه دار من
دیده بودی توی خواب /چقد پریشونت بودم
روز و شب توی همین/ خرابه گریونت بودم
غریبـــم بابا (۴)
قلب بی تاب منو / دیدی و با سَر اومدی
مث خورشید، میونِ /ستاره ها در اومدی
بابا جون خوش اومدی / به کنج ویرانهٔ ما
روشن از نور تو شد / گوشهٔ غمخانهٔ ما
غریبـــم بابا (۴)
سر به رویِ دامنم / بذار که خیلی خسته ای
این همه راه اومدی/ پلکی رو هم نبسته ای
بابا جون به صورتِ/ زخمی و گلگونت سلام
به لبِ بریده و / شکسته دندونت سلام
غریبـــم بابا (۴)
بابا جون به ما میگن/خارجی ، یعنی چی بابا؟
دخترای شامی هم/ به ما یتیم میگن چرا؟
بابا جون بِهِم بگو / «مَنِ الّذی اَیتَمَنی»؟
یا به دخترای شامی / بگو بابای منی
غریبـــم بابا (۴)
بابا جون یادش بخیر/ همیشه رو دوشت بودم
بابا جون یادش بخیر/ زینت آغوشت بودم
می کشیدی دستاتو/ همیشه رویِ سرِ من
حالا نیست دستای تو/ پاک کنه اشک تر من
چی شده دستای تو/میگن بریده ساربان
لب و دندون تورو/شکسته چوب خیزران
غریبـــم بابا (۴)
دوس دارم باباسرت /تا صبح کنارم بمونه
قصه ی کرب و بلا رو/ برام از سر بخونه
دوس دارم بِهِم بگی/ علی اکبرم کجاست
یاکه شش ماهه گلم/علی اصغرم کجاست
یابگی عمو چرا /رفت و سری به ما نزد
وقت غارتِ حرم / سری به خیمه ها نزد
غریبـــم بابا (۴)
بابا جون یادم میاد/ وقت خداحافظی مون
با چه حالی دستامو/ سپردی دست عمه جون
از همون لحظه دیگه / عمه برام سپر شده
بس که تازیونه ها/خورده شکسته پر شده
دیگه بسّه بابا جون/که خیلی زحمتش دادم
با خودت ببر منو/ چون دیگه از پا افتادم
غریبـــم بابا (۴)
بابا جون عمه میگه / شدم شبیه مادرت
توی این سه سالگی / خمیده قَدّ دخترت
اومدی تو دل شب / تا دلم آروم بگیره
میدونی بدون تو / دلم از این دنیا سیره
به دلم برات شده /جداییمون تموم میشه
دل من فقط ، بدون/ کنار تو آروم میشه
غریبـــم بابا (۴)
ای خدا مثل رقیه / هیشکی بی بابا نشه
تویِ قلب کوچکش / داغ یتیمی جا نشه
غریبـــم بابا (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
✍شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
کانال اشعار ایتا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❃﷽❃
#شب_سوم_محرم
#نوحه_زمزمه
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
تو دل شب یه دختری /بهونه بابا گرفت
دستای لرزونشو باز/به سمت کربلا گرفت
میگفت بابای خوب من/ اگه بیایی ازسفر
دیگه نمیذارم بری/ این دفعه ازما بی خبر
بیا ببین که بازوهام/کبوده ازتازیونه
میگن کبودیام مثِ/دستای مادر می مونه
آخه همه به من میگن/ فاطمه سه ساله ام
می پیچه توخرابه ها/شبا صدای ناله ام
عمه دیگه خسته شده/ازبی قراریای من
تنش کبود وزخمیه/ازبس شده فدای من
هرجاکه گفتم به عدو/باگریه بابامو میخوام
جلوی تازیونه ها / عمه سپر شده برام
همینجوری یکی یکی /حرفاشو میگفت به باباش
گریه اَمونش رو برید / پیچید صدای گریه هاش
یه وقت دیدن اهل حرم /خرابه شد چراغونی
سر بریده روطبق /اومده شب به مهمونی
غریب حسین غریب حسین
رسمه کجا؟ یه دختری/ بخواد ببینه بابا شو
سرِ بابا روبیارن/آروم کنن گریه هاشو
آره صداش درنیومد/ تا سر بابا رو که دید
آروم گرفت توبغلش / رو صورتش دست می کشید
بابای خوب من سلام /به صورت خونی تو
بگو چرا بابا جونم / شکسته پیشونی تو؟
سلام بر اون محاسنِ/ رنگ خضابت بابایی
کشتنت وندادنت / یه قطره آبت بابایی
به اون لبای تشنه ی/ زخمی وغرق خون سلام
به دندون شکسته از/ ضربه ی خیزرون سلام
بابای خوب من بگو/ کجاست تن بی سرتو؟
طاقت ندارم بمونم /با خود ببر دختر تو
ازبس صدا زد بابا رو / دیدن، سر افتاد یه طرف
همسفر بابا شد و / این دختر افتاد یه طرف
شدیه مدینه دیگه / گوشه ویرانه سرا
یه زهرای سه ساله و/یه غسل ودفن بی صدا
ازآه وگریه الامان / ازدل زینب الامان
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
✍ رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
❃﷽❃
#پنجم_صفر
#نوحه_روضه_ترکی
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گلمیشم خرابه لر ده نی کیمی نوایه عمه
ئولمه میش گِدِیدیم ای کاش بیر ده کربلایه عمه
بیر قوشام کی من جفادن ، بال و پر شکسته یم من
اوچماقا یوخومدی شهپر ، قول قانادی بسته یم من
قمچی لر ووروبلار از بس ، ناتوان و خسته یم من
اؤچ یاشیم واریمدی اما غم نن آشنایم عمه
گلمیشم خرابه لر ده نی کیمی نوایه عمه
ئولمه میش گِدِیدیم ای کاش بیر ده کربلایه عمه
هر زمان کی آغلادیم من ، سن منیله همدم اولدون
اللرون نوازشی لن هر یاراما مرهم اولدون
گؤن به گؤن سُووشدی غمدن آی خم اولدی سن خم اولدون
آهیمیز چاتوب هر آخشام عرش کبریایه عمه
گلمیشم خرابه لر ده نی کیمی نوایه عمه
ئولمه میش گِدِیدیم ای کاش بیر ده کربلایه عمه
حیف اولا خزان الینده گؤل کیمی سارالمیشام من
یاسلی یاس پر پرم کی ، باشه قاره سالمیشام من
شامه گلمیشم ولیکن ، کربلاده قالمیشام من
قارداشیم جوان ئولؤبدی صاحبِ عزایم عمه
گلمیشم خرابه لر ده نی کیمی نوایه عمه
ئولمه میش گِدِیدیم ای کاش بیر ده کربلایه عمه
تازه بیر گؤلیدیم اما سیلی دَیدی پرپر اولدوم
گؤز یاشیملا بیر بولود تک اشک حسرتیله دولدوم
آیریلاندا پیکر اؤستن زلفیمی یُول اؤسته یُولدوم
بلبلم که اوخشاماقدا غملی نینوایم عمه
گلمیشم خرابه لر ده نی کیمی نوایه عمه
ئولمه میش گِدِیدیم ای کاش بیر ده کربلایه عمه
طاقتیم گدیبدی الدن یورقونام خرابه لردن
ایندی سن بویور گلِیجاق پس هاچان بابام سفردن؟
گؤرمؤشم یوخومدا اما سالمیوب منی نظردن
بو گجه گلر قوناقیم باب با وفایم عمه
گلمیشم خرابه لر ده نی کیمی نوایه عمه
ئولمه میش گِدِیدیم ای کاش بیر ده کربلایه عمه
ایله بیر دعا کی گلسین ، اول منیم عزیز قوناقیم
گؤرسدیم کی زجر الیندن دای اشیتمیری قولاقیم
واردی چوخ تیکان یاراسی یاره لیدی اَل اَیاقیم
دای دؤزنمیرم بابام سیز محنت و بلایه عمه
گلمیشم خرابه لر ده نی کیمی نوایه عمه
ئولمه میش گِدِیدیم ای کاش بیر ده کربلایه عمه
سن منی باغیشلا عمه ، چوخ سنی اذیت ائتدیم
یولدا کاروان گلنده ، بی خبر مزاره گئتدیم
سِنّی کمده چوخ بلالر گؤردیم عمری باشه یئتدیم
فاطمه ننه م کیمین من ئولمه گه رضایم عمه
گلمیشم خرابه لر ده نی کیمی نوایه عمه
ئولمه میش گِدِیدیم ای کاش بیر ده کربلایه عمه
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─