eitaa logo
سفینه
1.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
104 فایل
ارتباط با ادمین @Safine_1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┈•‌‌‌‌‌‌꧁༼﷽༽꧂•┈ 💠حدیث کسا 💠 [ذکر اين حديث شريف براي رفع گرفتاري و  برآورده شدن حاجت بسيار مؤثر است و بارها تجربه شده است. فقيه عارف مرحوم ملافتح اللّه شوشتري (وفايي) در ديوان خود اين حديث را با توجه به نکات عرفاني  آن، خيلي خوب به نظم در آورده است] 📚انیس الصادقین /ص ۲۷۰ 🔸«دکتر محمدرضافریدونی» •┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈ • ✅ @d_mr_Fereydooni
《 منظومه حدیث شریف کساء 》 ملا فتح الله شوشتری (وفایی) مرا طبع اگر نا رسا یا رسا نباشد گریز از حدیث کسا گذشتن مرا از حدیثی چنین بسی دور باشد ز رای متین ز روح القدس جویم اول مدد که جان را رَشَد باید از وی رسد پس آنگه کنم عشق را پیش رو نِهم عقل را در برِ او گرو که گر عشق نَبوَد دلیل رهم نشاید که پای اندر این ره نِهم وفایی، دمی قصه آغاز کن به آل عبا خویش دمساز کن وفایی، وفاداری از سر بگیر ز آل عبا فیض دیگر بگیر حدیثی است از حضرت فاطمه که بی واهمه گویمش با همه بگفتا که یک روزی از روزها پدر شد مرا وارد اندر سرا بفرمود کای دخت دلبند من مرا ضعف و سستی است اندر بدن بگفتم پدر ضعف و سستی تو را مبادا و بادا پناهت خدا بفرمود کای دختر با وفا بیاور مرا آن یمانی کسا یمانی کسا را بیار این زمان بپوشان مرا زیر این طیلسان که سرّی نهان در پس پرده است که بی پرده این پرده آید به دست خدا خواهد از پرده سازد عیان خدایی خود بر زمین و زمان به خود خواهد او عشقبازی کند به مُلک و مَلک سرفرازی کند نظر کردمش چون بپوشیدمش رخی چون درخشنده مه دیدمش چنان رویش از نور رخشنده بود که بدر درخشنده‌اش بنده بود برای مثل گفته شد ماه بدر وگر نه مه و بدر را چیست قدر پس آنگه حسن پورم از ره رسید سلامی بداد و جوابی شنید رسد گفت بویی مرا بر مشام که آن بو بود بوی خیر الأنام بگفتم که ای میوه‌ی جان من نکو برده‌ای بوی جانان من بود جدّ پاکت به زیر کسا به خواب خوش آسوده باشد بسا پس آنگه حسن همچو روح روان روان شد سوی سرور انس و جان بگفتا ز من بر تو ای جدّ سلام بود تا کنم در برت من مقام بگفتش به رأفت رسول مجید بیا ای مرا مایه‌ی هر امید نشد آنقدر کاندر آمد ز در حسینم روان همچو قرص قمر چنین گفت بعد از درود و سلام که آید مرا بوی جدّ بر مشام مگر جدّ پاکم رسول خدا ز مهر اندرین جا نموده است جا بگفتم تو را جدّ رسول امین به زیر کسا با حسن هر دو بین پس آنگه بسوی کسا رفت شاد به جدّ مکرّم سلامی بداد بگفت ای که ایزد تو را برگزید ز بودِ تو آورده عالم پدید بود تا که آیم به پیش تو باز ز قربت شوم تا ابد سرفراز بگفتش تو من من تویی ما و من چو جان اندر آمد مرا در بدن بیا ای مرا سایه‌ی افتخار به تو تا قیامت من امیدوار تو خود مایه‌ی افتخار منی به هر دو سرا اعتبار منی تویی مَظهر و مُظهر عشق حق به کار تو کس را نباشد سبق بیا ای شهیدی که اندر جزا جزائی نباشد تو را جز خدا نبی با حسین بود اندر سخن که ناگه درآمد ز در بوالحسن به دخت پیمبر بداد او سلام بگفتا که بویی رسد بر مشام که آن بو بود بوی ابن عمم ز دل می‌زداید هزاران غمم مگر ابن عمّم در اینجاستی که خاک سرا عطر پیراستی بگفتم بلی آنکه دلبند توست به زیر کسا با دو فرزند توست بسوی کسا آن شه لافَتی نظر کرد و دید او به چشم خدا به عَین خدا دید عِین خدا تجلی نموده است اندر سه جا به چشم خدا دید نور ازل تجلی نموده‌ است در سه محل چو روی خود اندر سه مرآت دید خدا را حقیقت در آیات دید بگفتا سلام ای رسول امین ز من یعنی از مالک یوم دین پیمبر جواب سلامش بداد پی اِذنش آغوش جان برگشاد چو با عقل‌کل عشق‌کل شد قرین نمود آفرین عقل و عشق آفرین پس آن عقل کل مایه‌ی هر وجود سخن با علی از علی می‌سرود که ای آنکه بر سر تویی تاج من تو مقصود من از دو معراج من دو معراج بودم ز جان آفرین یکی در سما دیگری در زمین یکی در سما با دو صد واهمه یکی در زمین خانه‌ی فاطمه یکی در شب و دیگری روز بود که آن روز و شب هر دو فیروز بود ولی شب کجا می‌رسد پای روز که شب تیره و روز شد دلفروز نظر کرد سوی کسا فاطمه به زیر کسا دید یاران همه بسوی کسا شاد و خرسند رفت سوی شوی و باب و دوفرزند رفت بگفتا سلام و رسیدش جواب گرفت اذن وپس ‌رخصتش داد باب به زیر کسا رفت چون فاطمه فتاد اندر افلاکیان همهمه ز بانوی حق چون عدد شد تمام خدا را خدایی شد آندم به کام خدا بین نبیند به زیر کسا کسی را بجز خمسه یعنی خدا خدا خود منزه بود از عدد ولی این عدد واحد است و احد خدا را اگر بود جا و مکان نهان بود در زیر آن طیلسان خدا گر منزه نبودی ز جای همی گفتمی شد به زیر کسای پس آمد ندائی به صوت علی به صوت علی بود و صوت جلی ندانم من آیا ز تحت کسا بر آمد ندا یا ز فوق سما که ای ساکنان سماوات من به ذات و صفات و به آیات من نکردم من این خلق و نه آسمان نه خلق زمین و نه خلق زمان نه عرش و نه کرسی نه لوح وقلم نه ایجاد هستی ز ملک عدم مگر از پی حبّ این پنج تن که هستند مطلوب و محبوب من ✅ @d_mr_Fereydooni
پس آنگه امین خدا جبرئیل بگفتا که ای کردگار جلیل کیانند آیا به زیر کسا که بر ماسِوایند میر و کیا جواب آمد از مصدر عزّ و شان به جبریل کی جبرئیلا بدان که زهراست با باب و با شوی او و با هر دو فرزند دلجوی او گر این پنج ما را نبودند یار نه شش بود و نه هفت و نه سه ، نه چار نمی‌بود بودِ نُه افلاک را نه بودِ تو و خیل املاک را چو جبریل واقف شد از سرّ هو بخاطر خلیدش مر این آرزو که یا ربّ چه باشد گر این بینوا نوا یابد از قرب اهل کسا دهی اذنم از فضل و جود و کرم دل پر ز اندوه شاد آورم به اعزاز و اجلال این پنج تن که سازی مرا سادس انجمن بفرمودش ایزد برو سویشان ولی خود مرو سویشان بی‌نشان تو از ما نشانی به همراه بر که تا سوی ایشان شوی راهبر به یک سو بنه رأی و تدبیر را نشانی بر آیات تطهیر را پس از ما رسان بر رسول انام هزاران درود و هزاران سلام که ما را خدایی به کام از شماست ازل تا ابد بر دوام از شماست زخلق مه و مهر و عرش بلند تو مارا غرض ای شه ارجمند رسید و رسانید بعد از سلام پیام خدا پس طلب کرد کام سری از پی اِذن بر خاک سود زبونی و پستی و پوزش نمود گرفت اذن و شد در کسا جبرئیل به یک گوشه پنهان چو عبد ذلیل خدایی که می‌جست در لامکان عیان دید در زیر آن طیلسان پس آنگه خداوند این نُه قباب علیِّ ولیّ لایق این خطاب بپرسید از پادشاه رسل که این انجمن را چه باشد نزل پس آنگه بگفت آن رسول مجید به حق کسی کو مرا برگزید به حقی که حقش مرا از ازل بداد اصطفی تا ابد بی زلل به هر محفلی باشد این گفتگو شود رحمت حق در آنجا فرو سِتِغفار گویان ملایک همه به بزمی که دارند این همهمه زبان خدا پس سرود این سخن که خود رستگارند یاران من رسول خدا بار دیگر بگفت دُرِ این سخن را دگر بار سُفت به هر جا شود ذکر این ماجرا ز حقّ هست هر حاجت آنجا روا به بزمی کزین بزم یاد آورند دل پر ز اندوه شاد آورند دگر باره گفت آن زبان خدا که ما رستگاریم و یاران ما حدیثی به یاد آمدم سوزناک ز کرب و بلا و از آن جانِ پاک به یاد آمدم قصّه‌ ای جانگزا ز سلطان دین خامسِ این کسا چو در کربلا شد بر او کار، تنگ ز بیدادِ آن قومِ بی نام و ننگ پس آن حجّت از بهر قوم عَنود  به اتمام حجّت زبان برگشود که من خود، یکی هستم از آن کسا که اهلش به پاکی ستوده خدا من استم از آن خمسه ی بی بدیل که سادس بر آن خمسه شد جبرئیل منم آن که پیغمبر پاک زاد  مرا، بر سر دوش خود، می نهاد همی گفت آن خسرو خافقین حسین از من است و منم از حسین گر از من نباشد شما را قبول بپرسید از اصحاب خاص رسول شنیدند و دیدند و بشناختند به روی خدا ، تیغ کین آختند کشیدند بر روی حق، تیغ کین بکشتند دین و امام مبین بکشتند تهلیل و تکبیر را مخاطب به آیات تطهیر را نمودند دانسته او را شهید که ماییم محکومِ حکم یزید «وفایی» از این ماجرا خون گِری بر آن شاه لب تشنه جیحون گِری دیوان آخوند ملا فتح الله شوشتری (وفایی) ✅ @d_mr_Fereydooni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5834749570248081930.MP3
4.92M
┈•‌‌‌‌‌‌꧁༼﷽༽꧂•┈ 💠قرائت حدیث شریف کساء 🔸«دکتر محمدرضافریدونی» •┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈ • ✅ @d_mr_Fereydooni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▫️«فضه نوبیه» خدمتگزار فاطمه الزهرا دختر پیامبر اسلام بود. شهرت فضه به خاطر روایت احادیث منتسب به فاطمه الزهرا است. ▫️آیت الله شیخ محمد حسین کمپانی در دیوان خویش نام فضه کنیز حضرت زهرا سلام الله علیها را آورده و این شعر را آورده و فرمود: «مفتقرا» متاب رو از در او به هیچ سو زآنکه مس وجود را فضه ی او طلا کند ✅ @d_mr_Fereydooni
بقعه فضه کنیز حضرت زهرا سلام الله علیها درسوریه ، آرامستان باب الصغیر ✅ @d_mr_Fereydooni
💥منزلتِ "فضه" کنیز حضرت زهرا سلام الله علیها ✍🏻 محدث قمی رحمه الله می‌نویسد: 🔘قشیری نقل کرده: عبدالله بن مبارک که سالی از كاروان حج عقب مانده بود مى‌گويد: 🔸 بانویی را در بيابان تنها ديدم، سوار بر شتر بودم و نزد او رفتم و هرچه از او پرسيدم، با آيه قرآن بمن جواب داد، به اين ترتيب که: به او گفتم: تو كيستي؟ گفت: "وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ: و بگو سلام بر شما، امّا خواهند دانست." (زخرف- ۸۹) ▫️ عبدالله گوید: بر او سلام كردم و گفتم: تو در اينجا چه می‌کنی؟ گفت: "وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَمالَهُ مِنْ مُضِلٍ: هر كس را خدا هدايت كند هيچ گمراه كننده‌ای نخواهد داشت." (زمر- ۳۷) فهميدم كه راه را گم كرده است. ▫️به او گفتم: آيا از جن هستى يا از انس⁉️ گفت‌: "يا بَني آدَمَ حُذُوا زينَتَكُمْ _ اى فرزندان آدم، زينت خود را برداريد. (اعراف- ۳۱) فهميدم كه از انس است. ▫️به او گفتم: از كجا می‌آئی؟ گفت: "يُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعيدٍ: آنها از مكان دور، صدا زده مى‌شوند." (فصّلت- ۴۴) فهميدم كه از راه دور مي‌آيد. ▫️گفتم: كجا می‌روی؟ گفت: "وَلِلّهِ عَلَي النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ: «خداوند بر مردم مستطيع، حجّ كعبه را واجب كرده است» (آل عمران- ۹۷) فهميدم كه عازم مكّه است. ▫️گفتم: چه وقت از كاروان جدا شدی؟ گفت: "وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ فِي سِتَّةِ اَيّامٍ: ما آسمانها و زمين و آنچه را در ميان آنهاست، در شش روز آفريديم» (ق- ۳۸) فهمیدم شش روز است از كاروان جدا شده است. ▫️ گفتم: آيا به غذا ميل دارى؟ گفت: "وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يأْكُلُونَ الطَّعامَ: ما آنها را پيكرهائی كه غذا نخوردند قرار نداديم." (انبياء- ۸) فهميدم كه به غذا ميل دارد. ▫️گفتم شتاب كن و تندتر بيا. گفت: "لا يُكَلِفُ اللَّهُ نَفْساً اِلّا وُسْعَها: خداوند هيچكس را جز به اندازه توانائيش تكليف نمی‌كند." (بقره- ۲۸۶) فهميدم كه خسته شده و قدرت راهرَوی ندارد. ▫️ گفتم: بر شتر در رديف من سوار شو. گفت: "لَوْ كانَ فِيهما آلِهَةٌ اِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا: اگر در زمين و آسمان خداياني جز خداى يكتا باشد، بهم مى‌خورند." (انبياء- ۲۲) - فهميدم كه از سوار شدن به پشت سر من، حيا مى‌كند. ▫️ پياده شدم و او را تنها سوار بر شتر كردم، وقتى سوار بر شتر شد گفت: "سُبْحانَ الَّذي سَخَّرَ لَنا هذا: «پاك و منزّه است خدائی كه اين را مُسَخر ما ساخت." (زخرف- ۱۳) ▫️ وقتى كه با كاروان رسيديم، به او گفتم: آيا از بستگان تو كسى در ميان كاروان هست؟ گفت: "يا داوُدُ اِنّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْاَرْضِ: اى داود ما تو را نماينده خود در زمين قرار داديم. وَ ما مُحَمَّدٌ اِلّا رَسُولٌ: و نيست محمّد، جز رسول. يا يَحْيي خُذِاْ الكِتّابَ بِقُوَّةٍ: اي يحيى، كتاب را با قوّت بگير. يا موسي اِنّي اَنَا اللَّهَ: «اي موسي، منم خداوند." دريافتم كه افرادى بنام‌های داود، محمّد، يحيی و موسى، داخل كاروان هستند و با او خويشاوندی دارند، آنها را با نام صدا زدم، ناگهان چهار نفر جوان بسوى آن زن آمدند، ▫️ به او گفتم: اين افراد با تو چه نسبتی دارند؟ گفت:" اَلْمالُ وَ الْبَنُونُ زِينَةُ الْحياةِ الدُّنْيا: و فرزندان زينت حيات دنيا هستند» (كهف- ۴۶) فهميدم كه آنها فرزندان او هستند. وقتى كه آنها نزد زن آمدند، زن گفت: " يا اَبَتِ اسْتَأجِرْهُ اِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأجَرْتَ الْقَوِيُّ الْاَمينُ: پدرم، او را استخدام كن، چرا كه بهترين كسى را كه استخدام مى‌توانی كنى، آن كس است كه نيرومند و امين است." (قصص- ۲۶) فهميدم كه به آنها مى‌گويد مزدی بمن بدهند، ▫️آنها مقداری پول بمن پاداش دادند. سپس گفت: "وَاللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ: خداوند آن پاداش را براى هركس بخواهد، چند برابر مي‌كند." (بقره- ۲۶۱) فهميدم به آنها مى‌گويد: زيادتر بدهيد، آنها بر پاداش من افزودند. ▫️از آنان پرسيدم: اين زن كيست؟ گفتند: اين زن، مادر ما «فضّه» است كه كنيز حضرت زهرا سلام الله علیها بود، و بيست سال است به غير از قرآن، سخني نگفته است. 📔 بیت الاحزان ، ص ۴۲ ✅ @d_mr_Fereydooni
4_6028530660623254784.MP3
27.24M
🔘 منظومهٔ حدیث شریف کسا ⬅️ « آقای موحدی- آبان ۹۸ » 💠 در جمع دوستان عالم ربّانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه 📚 دیوان وفایی (ملا فتح الله شوشتری) 💠 @sadeghin_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔘 حرز حضرت زهرا عليهاالسلام : ⬅️ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمِ، ▫️يا حَىُّ يا قَيُّومُ، بِرَحْمَتِکَ اَسْتَغيثُ، ▫️فَاَغِثْنى وَ لا تَکِلْنى اِلى نَفْسى طَرْفَةَ عَيْنٍ اَبَداً، ▫️وَ اَصْلِحْ لى شَأْنى کُلَّه. [خواندن آن در سجده مناسب است] 💠 به نام خداوند بخشنده مهربان، ▫️اى زنده، ای پاینده، به رحمتت رو آورده و فریاد خواهی می کنم، ▫️ پس به فریادم برس و هرگز مرا یك چشم برهم زدن به خود وا مگذار، ▫️و همه امورم را برایم اصلاح کن. 📚 « انیس الصادقین-حرزها » ✅@d_mr_Fereydooni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔘فاطمیه 🌹امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرمایند: (سلام‌الله‌علیها) دختر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) همواره بود و از خود و محروم گردید و درباره او به توصیه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) عمل نشد و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و خدای بزرگ نسبت به (سلام‌الله‌علیها) مراعات نشد و به عنوان داور و از کافی است. 📚امالی طوسی ص ۱۵۵ ✅ @d_mr_Fereydooni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘# حاج_قاسم_ سلیمانی 🔸 روضه‌خوانی حاج قاسم سلیمانی برای حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها @d_mr_Fereydooni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┈•‌‌‌‌‌‌꧁༼﷽༽꧂•┈ 🔘اَلَیْسَ اللهُ بِکافٍ عَبْدِه 🔸ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﯾﻮﺳﻒ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﯾﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﺎﻩ ﺑﯿﻔﮕﻨﻨﺪ،ﯾﻮﺳﻒ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ! ▫️ﯾﻬﻮﺩﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺨﻨﺪﯼ؟! ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻨﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ...! ﯾﻮﺳﻒ ﮔﻔﺖ: ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﻓﮑﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ با ﻣﻦ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﮐﻨﺪ، ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﻧﯿﺮﻭﻣﻨﺪﯼ ﺩﺍﺭﻡ...! ﺍﯾﻨﮏ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻣﺴﻠﻂ ﮐﺮﺩ، ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ"ﻧﺒﺎﯾﺪ جز خدا ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺑﻨﺪﻩﺍﯼ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﺮﺩ..." 🔸ﺁﯾﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ؟ 🔸اَلَیْسَ اللهُ بِکافٍ عَبْدِه 📚ﺳﻮﺭﻩ ﺯﻣﺮ، ﺁﯾﻪ۳۶ 🔸«دکتر محمدرضافریدونی» •┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈• ✅ @d_mr_Fereydooni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا