بسم الله الرحمن الرحیم
متن نامه اي كه شهید النمر پيش از اعدام به مادرش نوشت.
▪️▪️▪️▪️▪️
شهید النمر که مدافع حقوق مردم عربستان بود در نامهای به مادرش خداوند را به خاطر همه چیز سپاس گفته و تاکید کرده بود که خودش را تسلیم مشیت الهی کرده است.
متن این نامه به این صورت است: به مادر صبورم ام جعفر؛ در هر حال خداوند را سپاس میگویم؛ مادرم خداوند را به خاطر هر چه که در تقدیر ما نهاده است شکرگزار باش. تقدیر الهی بهتر از تقدیر ماست و انتخابش بهتر از انتخاب ماست. ما چیزی را انتخاب میکنیم اما همواره خدا بهترین را برای ما برمیگزیند. ما چیزی را میخواهیم و به خدا میگوییم که آنچه که خیر است برای ما پیش بیاور. خداوند پاک و منزه است و هیچ کسی در این دنیا جز با مشیت الهی نمیتواند حرکتی بکند، هیچ چیزی از چشم و اراده خدا پوشیده نیست.
مادر همین کافی است؛ مادامی که امور مقابل چشم و تحت اراده خدا باشد همین کافی است. همین برای ما کافی است. خداوند تو را حفظ کند و در پناه خود نگهدارد و خداوند همگان را حفظ کند.
@safiran_khahar
@dr_soheil_asaad
🕊🍃🌼
🍃🌼✧✦•﷽ ✧✦•
🌼
📌چندی قبل يك خانم #آلمانی به من تلفن كرد و گفت: آنجا مسجد است.
گفتم: بله.
گفت: شما امام مسجد هستيد.
گفتم: بله.
گفت: من از شما خواهش میكنم يك حرز* فاطمه، #حرز حضرت زهرا برای من بفرستيد.
گفتم: ما چنين چيزی نداريم. چه هست؟ مقصودتان چيست؟
📌گفت: من چندی پيش به پاريس مسافرت كرده بودم، در #مسجد پاريس چيزی به من فروختند به نام حرز فاطمه و من بچه اولم همراهم بود، اين حرز را پيش او گذاشتم و در اين مدت تجربه كردهام كه او از #بيماری و رنج و ناراحتی دور بوده است، حالا بچه دومی دارم و برای او هم يك چنين چيزی ميخواهم.
🌐 @rahyafte_com
📌به او گفتم: خانم، من نماينده اين اسلام حِرزساز نيستم. #اسلام، اين نگهبانی ها را به صورت غيبی و الهی اش مخصوص خدا میداند و بعد هم به ما انسانها می گويد برای نگهبانی كوچك و بزرگ در برابر خطرها و بيماريی ها تنها از دو عامل می توانيد استفاده كنيد: دعا به درگاه #خدا و استفاده از وسايلی كه خدا در اين طبيعت برای مبارزه با بيماریها، رنجها و مشكلات آفريده است و در اختيار شما نهاده است.
📌به او گفتم: شما بهتر است به جای اينكه از من حرزی بخواهيد، از من نشريهای بخواهيد كه #فكر شما را درباره اسلام روشن كند.
شهید آیتالله دکتر بهشتی(ره)
#تبلیغ_بین_المللی_اسلام
#ستاد_هسته_های_فکری_تبلیغی
#سفیران_انقلاب
@safiran_khahar
@rahyafte_com
🌼
🍃🌼
🕊🍃🌼
🔷« عائیشه» زن تازه مسلمان برزیلی که پیش از این «ناتالی» نام داشت و در فرانسه بزرگ شده است از قصه روی آوردن به اسلام روایت می کند، وی شش سال اول زندگی اش با مادرش زندگی می کرده و بعد از آن خانواده دیگری سرپرستی او را پذیرفتند و او را به فرانسه آوردند.داستان تحول دختر جوان اینگونه رقم خورد که می گوید ورود به #اسلام خداحافظی با #کابوس ها بود.
🔸🔸اسلام موتور شفای من بود.اسلام موجب شد تا زنده بمانم، و این درست زمانی بود که در برهه ای از زندگی ام یک هفته ای خود را مشغول دیدن فیلم های آخرزمان کرده بودم و به شدت افسرده بودم در حالی که آن روزها را روزهای آخر عمرم می پنداشتم راهی نورانی و بی پایان به رویم گشاده شد.ازدواج من را با اسلام آشنا کرد، همسرم را در آوریل ۲۰۰۹ دیدم
🔷شوهرم انگیزه نزدیکی به خدا را در من زنده کرد، جالب است بدانیم مادرم در همان روز ازدواجم مسلمان شد و گفت: چرا نباید به الله ایمان بیاورم در حالی که این همان خدایی است که همه عمر از او برای دخترم طلب آمرزش و سلامتی می کردم. مادرم بیمار بود و همه دکترها او را جواب کرده بودند با گرایش به اسلام او #شفا پیدا کرد....
#تبلیغ_بین_المللی_اسلام
#ستاد_هسته_های_فکری_تبلیغی
#سفیران_انقلاب
@safiran_khahar
@rahyafte_com
داشتم فکر می کردم
جذاب ترین پدیده انقلاب چیست؟
سخنرانی شد با موضوع سید علی
برای همه مخاطبین مسیحی جالب و جدید بود
ولایت عشق
ولی عاشق مردم
مردم عاشق ولی
#تبلیغ_بین_المللی_اسلام
@safiran_khahar
@Tabl
✳️ “ما شب و روز جان می کنیم که مردم را #مسلمان کنیم، شما چرا کوشش می کنید که آنها را از #دین بیرون کنید؟!”
📌 در آن زمان در شهر ما [شهر تربت] و دیگر شهرها اداره ای بود به نام «ادارهٔ تحدید برای خرید و فروش تریاک»، یکی از #علمای دینی شهر ما که مردی محترم و نسبتاً عالم و باهوش بود لکن یا سلیقه اش چنین بود که زود به اشخاصی حمله می کرد و نسبت #کفر و #فسق می داد یا دوست می داشت که گاهی بدین وسیله سر و صدایی راه بیندازد، نمی دانم هر چه بود این آقای عالم، رئیس آن اداره را #تکفیر کرد. مردم هجوم بردند که او را بکشند. یکی از خوانین محلی که در آن زمان عهده دار امور انتظامی بود او را رهانید و مخفی کرد.
📌 مدتی آن مرد مخفی بود تا آنکه آبها از آسیاب افتاد. روز عید غدیری بود و مردم به دیدن پدرم [حاج آخوند #ملاعباس_تربتی، ۱۲۵۰-۱۳۲۲ شمسی] می آمدند. او نیز آمد و با پدرم مصافحه کرد و نشست و چای خورد و سپس خداحافظی کرد و رفت. این کار عملاً باعث #تبرئه آن مرد شد. خبر به گوشی آن آقای عالم رسید. نزد پدرم آمد و به شدت پرخاش کرد که چرا شخصی را که من تکفیر کرده ام شما پذیرفته و با او به رسم مسلمانی مصافحه کرده اید.
پدرم گفت: شما به چه دلیلی او را تکفیر کرده اید و از کجا کفر او بر شما معلوم گشت؟ آیا خودش نزد شما، العیاذبالله، یکی از ضروریات دین را انکار کرده؟ آیا دو شاهد عادل نزد شما شهادت داده اند؟
گفت: کسانی که محل #وثوق من هستند گفته اند.
📌مرحوم پدرم گفت: این کسانی که محل وثوق شما هستند آیا شما پشت سر آنها نماز میخوانید؟ آیا مال یا ناموس خود را نزد آنها به امانت میسپارید؟ آیا بر فرضی که آنها را متدین بدانید به فهم و تشخیص آنها هم وثوق دارید؟
پس از آن گفت: جناب آقای …. ما شب و روز جان می کنیم که مردم را مسلمان کنیم، شما چرا کوشش می کنید که آنها را از دین بیرون کنید؟! این چگونه خدمتی است که شما به دین می کنید؟ از باطن آنها چه خبر داریم؟ در ظاهر با همهٔ آنها معاملهٔ مسلمانی می کنیم و باید بکنیم. ما حق نداریم کسی را که به #ظاهر مانند همه مسلمانها اظهار مسلمانی می کند بگوییم تو مسلمان نیستی، باید از خدا بترسیم.
📌من سالها بعد با همان مرد تکفیر شده آشنا شدم و اتفاقا جزو مسلمانهای دو آتشه و مردی دانشمند و زحمتکش و نیک خوی بود. خدا همهٔ گذشتگان را بیامرزد.
🌈راوی: حجت الاسلام مرحوم حسینعلی راشد
@safiran_khahar
@rahyafte_com