eitaa logo
🌺سفیران شهدا(موزه شهدای شهرستان ابهر)🌺
437 دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
25 فایل
کانال موزهٔ شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس شهرستان ابهر(شهرداری ابهر) پل ارتباطی @Khademe_shohadai
مشاهده در ایتا
دانلود
‌از امام صادق ع روايت شده است: رؤيا و خواب ديدن بر سه قسم است: ترسانيدن شيطان خواب‌هاى پريشان. ___ 🍃 اون روز خیلی حالم خراب بود همش فکراین که آیاشهدابرای ما کاری میکنند!؟ بااین همه گناه چه کنیم. که بازهم روی خوش  و . ازکارتفحص برگشته بودیم گرمای هوا،سختی کار،وزش بادهمراه باخاک رمقی نمانده بود؛که خواب رفتم. دیدم تازه ازماموریت برگشتم خونه. کنارخانواده نشسته ام تلویزیون داره مستندجبهه نشون میده. اعزام نیرو وصحنه های شهادت، مجروحیت بچه ها،یهویی به خانمم همون در  گفتم خانم اینجایی که رزمنده هادارن اعزام میشن همین  روبروی خونه ماست. گفتم بزاربرم ببینم میتونم بچه ها راببینم. توخواب ازجام بلندشدم رفتم سمت مسجد. یکی ازهمون رزمنده ها که توی تلویزیون دیده بودم جلوی درب مسجدایستاده بود.  ازش پرسیدم شماهمان بچه هایی هستیدکه تازه فیلمتون پخش شد؟ گفت اره دیگه مابودیم! گفتم اون حاجی که  شما بودکجاست؟ گفت داخلِ... گفتم میشه ببینمش جواب دادآره الان میرم صداش میزنم.  همین که خواست راه بیافته من هم همراش رفتم برگشت نگاهم کردگفت شماها نمیتونیدوارداینجابشید.😔 حالاتوخواب بخودم میگم خوشابحالتون شما . رفت داخل دیدم درب بازشدیک آقایی قدبلندچهارشونه موهای طلایی ریش طلایی خیلی خوش هیکل وخوش تیپ ازدرب آمد بیرون.  توعالم خواب به خودم گفتم عه،این بنده خداچقدر برام آشناست گفتم آره میشناسم این  هست. رفتم جلوباهاش روبوسی کردم.  بهش گفتم من دارم فلان جاکار میکنم از بچه های .  همین حالا هم ازماموریت برگشتم گفت میدونم.  کلی باهم حرف زدیم. مشغول صحبت بودیم.  یهویی دیدم یکی سراسیمه آمد جلو.  یه نگاهی به آقا  کرد گفت : حاج اقا باز یکی از بچه هاتون خراب کاری کرده.  یک دفعه دیدم رنگ صورت آقا نوید عوض شد.   تنش بود که خونی بود.  دیدم آقا نوید پیراهنش را از تن در آورده داره میره... گفتم حاجی چرا با این پیراهن این لباس حرمت داره.  یه  بهم کرد.  گفت... شما چی فکر میکنید... هروقت رفقای ما اشتباهی ... یا  کنند ما مجبوریم با همین پیراهن خونی  گفت بچه ها بعضی وقتا با کاراشون آبروی ما را میبرن... این را گفت و رفت...!!! از خواب که بیدار شدم دیگه حالم دست خودم نبود.. خدا کمک کنه این قدر مایه  نباشیم @safiran_shohadaa @safiran_shohadaa
#اولین واکنش #فرمانده جدید سپاه قدس #سردار قاآنی: کمی صبر کنید و با چشمان خود بقایای اجساد شیطان بزرگ را در خاورمیانه خواهید دید. #انتقام_سخت
🔺 فرمانده سپاه تهران بزرگ گفت: شهید قاسم سلیمانی در مراسم اربعین وی توسط قرائت می شود و ( سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) نیز در این مراسم سخنرانی خواهند کرد. 🔺مراسم بزرگداشت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی روز پنج شنبه ۲۴ بهمن بعد از نماز مغرب و عشا در مصلی تهران برگزار خواهد شد که در این مراسم مهمانانی از کشورهای مختلف خواهیم داشت. @safiran_shohadaa
‍ ‍ «إنا ‌للّه و إنا ‌إليه ‌راجعون سردار حاج به یاران شهیدش پیوست.» خبری کوتاه که آتش به جان همه انداخت ، باورش سخت بود و شاید برای بچه های که هرکدام با حاجی خاطراتی داشتند سخت تر.. قرار بود قسمت آخر مستند_مسابقه_فرمانده پخش شود که فرمانده، همه را با غافلگیر کرد. حالا بچه های فرمانده از گوشه و کنار آمده بودند تا برای بار آخر با فرمانده خود وداع کنند. خیلی هایشان نمیتوانستند حاجی را با آن هیبت نظامی در تصور کنند. غم نبودن حاج محمد روی دلشان سنگینی می‌کرد ، در و دیوار شهر پر بود از بنر هایی با حاجی و دو کلمه که داغ دل همه را تازه میکرد: ... چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ساعت ۱۹ بود که همه در فرودگاه مهرآباد به انتظار نشسته بودند ، به انتظار آمدن فرمانده. ولی برای هیچکس این استقبال خوشایند نبود. حضور حاج قاسم سلیمانی در خانه ناظری ها بود برای اعضای خانواده و حرف هایش آبی بود بر آتش قلبشان . حاج قاسم می‌گفت و اطرافیان به گوش دل می سپرند: "حاج محمد ناظری سی ساله که ، ما سر سفره بزرگ شدیم ، از سال ۵۸ که من نیروی آموزشی ایشان بودم تا به حال به یاد ندارم که تغییری کرده باشن تو این سالها همون روحیه پر کار و سخت کوشی و حفظ کردن." پنجشنبه سوم شعبان تولد پسر و روز بود که پیکرش تشییع شد و چه جمعیتی آمده بود تا او را به سمت خانه ابدی‌اش ، بدرقه کند. شاید خانواده‌اش و عوامل مسابقه فرمانده منتظر بودند تا روز پاسدار را به این پاسدار همیشه در صحنه تبریک بگویند اما خبر نداشتند باید آن روز را هم تبریک بگویند. امروز ،سه سال از آن روز گذشته و سومین سالگرد آسمانی شدن اوست. سه سال گذشته و اکنون چند ماهی ست که حاج قاسم سلیمانی هم به یاران شهیدش پیوسته است . به قول خودش سر سفره حاج محمد بزرگ شده است و کسی که سر سفره این مرد بزرگ شود بعید است راهی جز انتخاب کند ، شهادت رسم این مردان بی ادعاست... سالگرد مبارک حاج محمد... به مناسبت سالگرد شهادت تاریخ تولد :۶ خرداد ۱۳۳۴ تاریخ شهادت : ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ مزار : علی اکبر چیذر @safiran_shohadaa 👇👇👇👇👇
ساعت حدوداً ۹ شب بود. ۱۴ فروردین ۱۳۹۵، که دیدم گوشیم زنگ میخوره. بود. دسته. _سلام خوبی؟ چه خبر؟ _سلام، خوبی؟ _جانم در خدمتم.. _خبر داری؟ _چه خبری ؟ _امشب یا فردا پروازه... _پرواز کجا؟؟ اونور...؟ جعفر طیار؟ _آره. _چه بی خبر...!؟ _حسین تو توی لیست نیستی بخاطر فوت پدرت. اگه امکان داره من و میثم رو برسون آخر شب... _چشم ، حتما. _ممنون؛ منتظریم؛ خوابت نبره؛ یاعلی. _چشم؛ یاعلی. حدوداً ساعت یک شب شده بود. من رفتم دنبال میثم و بعدشم رفتیم دنبال . داداش میثم اومد و ازمون چندتا عکس یادگاری جلو در خونه گرفت وحرکت کردیم به سمت پادگان. تو پادگان کنار سید که رو تخت دراز کشیده بود، نشستم و آخرین عکسم رو باهاش گرفتم. آخرین عکس یادگاری من و وَه که جدا نمی‌شود؛ نقـشِ تو از خیالِ من تا چه شود به عاقبت؟! در طلبِ تو حالِ من! @safiran_shohadaa
دلگویه های نبرد کربلای ۹۵ حماسه شانزدهم، هفدهم اردیبهشت ۹۵ ۱- شهادت شهید محمود محمود ، سیدرضا جانم، جانم محمود جان، دشمن مارو محاصره کرده، آتش بریزید کمک کنید. چشم، الان اقدام میشه. عبدالله، عبدالله، سیدرضا بفرما بفرما عبدالله جان، من تیر خوردم، دارم حسینی میشم. الان بچه ها دارند می‌رسند، مقاومت کنید. ۲- شهادت سیدرضا، سیدرضا، مشتاق جانم، بله. سیدرضا جان، دارم میام، ازکجا بیام؟ مشتاق، نیا، اینجا توی خونه زرد پر از تکفیریهای ملعون هستند. مشتاق، دارم میام به کمکت، مشتاق، بچه ها من وارد خونه زرد شدم. عبدالله، عبدالله، مشتاق. بفرمایید. مشتاق، تکفیریها اطراف خونه زرد پرهستند، تانک شون آمد توی خونه زرد، کمک بفرستید، محمود، محمود، مشتاق، جانم، جانم محمود جان، آتش بریزید، کمک بفرستید، چشم، الان هم نیروی کمکی میاد وهم آتش میریزم، ای دوستان، من مشتاقم، زخمی شدم، دارم حسینی میشم، ان شاء الله، دوستان دیدار به قیامت، درخونه زرد با حماسه سازی شهیدا و و یاران حماسه ای درتاریخ ۱۶ اردیبهشت ۹۵ رقم خورد، با رشادت ها و سلحشوری، این شهیدان، به دشمنان تکفیری تلفات وخسارات سنگینی وارد شد. روحشان شاد و راهشان پررهرو باد. _رستمیان مدافعان حرم @safiran_shohadaa