#آیت_الله_حق_شناس :
تمام کلمات ما مستند است
اگر اين طور نباشد، انسان باید در هرچیزی شک کند.
مثلاً وقتی طبیب به شما میگوید: تب مالت دارید!!
میگویید از کجا معلوم طبیب راست میگوید؟!
وقتی انسان به اهل خبره رجوع میکند، باید حرف آن ها را بپذیرد.
مبادا شیطان در عرفان و شناخت شما رخنه کند!
#حاج_قاسم
#کواکس
#شهید_محمد_علی_رهنمون
🌷🌷🌷🌷🌷
خیلیدرسمیخواند؛ هلاڪ میکرد خودشرا…
هر بار که به او میگفتم:
_بسه دیگه! چرا این قدر خودتو اذیت میکنـے؟!
میگفت:
_اذیتی نیست.
اولاً که خیلی هم کیف میده
دوماً هم وظیفهمونه!
باید این قدر درس بخونیم که هیچ کسی نتونه بگه بچه مسلمون ها بیسوادن👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
#کرونا
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
#نهضت_انتظار ۱۲۶
بسم رب الحسین علیه السلام
وقتی در جامعه مدیریت قوی باشه
چه اتفاق هایی میفته؟؟
مدیریت خود هم همین گونه هست
یعنی همون اتفاق ها در درون انسان میفته👌
حال مدیریت یعنی چی؟
یعنی من هر چیزی را که خواستم
👈 باید ببینم الان وقتش هست برآورده کنم یا نه؟؟
مثلا برید به رئیس دانشگاه یا مدرسه یا
هر جایی که برا خودش مدیر داره
یه حرفی بهش بزنید
اگه همین جوری قبول کرد و اجرا کرد
ایشون اصلا مدیر نیست❌
بی خود ایشون را گذاشتن تو این مسئولیت
یا برعکسش اگه کسی همین جور الکی
حرف شما رو رد کرد و گذاشتتون کنار
ایشونم مدیر نیست😒
اما یه مدیر خوب وقتی حرف شما رو بشنوه
اولین چیزی که به شما میگه
میگه 👈 بزار بررسی کنم
تو روایت هم هست می فرماید
👈 اذا تفقه الرفیع تواضع
بعضی از ما فکر می کنیم تواضع کردن ینی این که
دست به سینه بزاریم و جلو طرف مقابل خم و راست بشیم😏
نمیدونم هی کله اش رو مقابل ایشون بیاره پایین
نه این تواضع نیست❌
بلکه تواضع این هست که اگه یه مقام و منصبی داری
اگه حرفی چیزی بهت گفتن بشینی قشنگ بررسی کنی👌
اگه بررسی نکنی داری تکبر می ورزی😢
همین که میگی صبر کن یکم بررسی کنم
این قدم فوق العاده ای است در مدیریت خود😍
و مبارزه با هوای نفس
👈 چیزی جز مدیریت خود نیست
مبارزه با گرایش های بی ارزش
چیزی جز مدیریت با خود نیست❌
و مدیریت خود به این معنا نیست که
ما مقابل لذت به طور مطلق بایستیم😖
نه،
بلکه باید برنامه ریزی کنیم تا به بالاترین لذت ها برسیم😍
صلی الله علیک یا اباعبدالله
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت✅🌷✋
سفیران محرم
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۲۰۹ *═✧❁﷽❁✧═* صمد گفت:《باباجان چند بار بگویم. تنها جنا
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۲۱۰
*═✧❁﷽❁✧═*
پدرشوهرم دیگر چیزی نگفت🤐 اما شب 🌃رفت خانه آقا شمس الله، گفت: «می روم به بچه هایش سری بزنم.»
بچه ها که دیدند صمد آن ها را به بازار نبرده، ناراحت شدند😔صمد سربه سرشان گذاشت. کمی با آن ها بازی کرد و بعد نشست به درسشان 📚رسید. به خدیجه دیکته گفت و به معصومه سرمشق📝 داد. گوشه ای ایستاده بودم و نگاهش می کردم. یک دفعه متوجه ام شد. خندید 😁و گفت: «قدم😍 امروز چه ات شده. چشمم نزنی! برو برایم اسپند دود کن😅»
گفتم: «حالا راستی راستی می خواهی بروی⁉️»
گفت: «زود برمی گردم؛ دو سه روزه. بابا ناراحت است. به او حق بده. داغ دیده است. او را می برم تا لب اروند؛ جایی که ستار شهید🌷 شده را نشانش می دهم و زود برمی گردم.»
به خنده گفتم: «بله، زود برمی گردی😏»
خندید و گفت: «به جان قدم، زود برمی گردم. مرخصی گرفته ام. شاید دو سه روز هم نشود. حالا دو تا چای ☕️بیاور برای حاج آقایتان. قدر این لحظه ها را بدان😍»
فردا صبح🌄 زود پدرشوهرم آمد سراغ صمد. داشتم صبحانه آماده می کردم. گفت: «دیشب خواب ستار را دیدم😢 توی خواب کلافه بود. گفتم ستار جان! حالت خوب است⁉️ سرش را برگرداند و گفت من صمدم. رفتم جلو ببوسمش😘، از نظرم پنهان شد.»
بعد گریه😭 کرد و گفت: «دلم برای بچه ام تنگ شده. حتماً توی خاک دشمن کنار آن بعثی های کافر👹 عذاب می کشد. نمی دانم چرا از دستم دلخور❣ بود؛ حتماً جایش خوب نیست.»
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
🌸💫🌸💫
#سوره مبارکه ی غافر آیه ۵۵
🌻بسم الله الرحمن الرحیم🌻
👈فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ
لِذَنْبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ
وَالْإِبْكَارِ .
👌پس (ای پیامبر!) صبر و شكیبایی
پیشه كن كه وعده خدا حقّ است، و
برای گناهت استغفار كن، و هر صبح و
شام تسبیح و حمد پروردگارت را بجا
آور!
💫🌸💫🌸