سفیران فاطمیه
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ #داستان_واقعی #عارفانه قسمت ۲۴ ❥✺ ﷽ ✺❥ #محرم شب اول محرم که می رسیدهمه ی مسجد🕌امین ا
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_واقعی
#عارفانه
قسمت۲۵
*┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄*
وقتی فهمیدکه من هستم خندید☺️وگفت:اینجاوقت من دراختیار سپاه است.اگرکاری داشتی شب🌃 توی مسجدصحبت می کنیم.شب هم توی مسجد🕌به سراغ احمدآقارفتم.نیروهای واحدسیاسی اطلاعات مهمی دراختیارداشت.گفتم:احمدآقاچن تا ازخبرهای دست اول رابه من بگو!نگاهی👀 به من کردوبرای اینکه دل من رانرنجاندچن خبرمهم همان روزراکه همه ی مردم ازاخبارشنیده بودن بیان کرد!احمدآقادوسال درواحدسیاسی سپاه حضورداشت.دراین مدت به اواجازه ی حضوردرجبهه رانمی دادند🚫تااینکه توانست موافقت مسئولان رابرای حضوردرجبهه بگیردوبه صورت بسیجی راهی شد.
#موتور
یک دستگاه موتورسیکلت 🏍تریل ۲۵۰ ازطریق سپاه پاسداران دراختیاراحمدآقابود.نامه ای💌 ازسپاه برای معرفی به راهنمایی رانندگی دریافت کردومشکل گواهینامه رابرطرف کرد
ازمسئولین سپاه اختیارکامل موتورراگرفته بود,یعنی اجازه داشت درامورمختلف شخصی وکارهای مسجدازآن استفاده کندوهمه هزینه های💵 موتورراخودش پرداخت کند.این موتورخیلی بزرگ بودبه طوری که وقتی توقف می کردپای احمدآقابه سختی به زمین می رسید😐یک روزسراغ ایشان رفتم وگفتم:برایکی ازکارهای مسجددوساعت ⌚️موتوررالازم داریم.ساعت دوعصر موتورراتحویل دادوماهم حسابی مشغول شدیم!خیلی حال می داد😌دوساعت ما,تاغروب قرارادامه پیداکردوباهزارخجالت وناراحتی😔 رفتم درب خانه ی احمدآقا.برادرایشان دم درآمد.گفتم:می شه احمدآقاراصداکنید.می خواهم موتور
راتحویل بدهم🙁برادرشان رفت وبرگشت وگفت بدیدبه من.آن شب وقتی احمدآقابه مسجدآمدخیلی خجالت زده بودم🙈امّاخیلی عادی باماصحبت کرد.اواصلاً ازماجرای موتورحرفی نزد❌بعداً فهمیدیم که ازبدقولی ماحسابی ناراحت بوده.برای همین خودش برای گرفتن موتورپشت درنیامد.تاناراحتی وعصبانیتش ازبین برود✅موتوراحمدآقاکاملاً دراختیارکارهای مسجدبود.ازعدسی 🍵گرفتن برای دعای ندبه ی مسجدتا...یک روزبه همراه احمدآقابه دنبال یکی ازکارهای مسجدرفتیم.بایدسریع برمی گشتیم.برای همین سرعت موتورراکمی زیادکرد.خُب خیابان هم خلوت بود.موتورتریل ۲۵۰هم کمی شتاب بگیره دیگرکنترلش سخت است😮باسرعت ازخیابان درحال عبوربودیم یکدفعه خودرویی🚕 که درسمت چپ ماقرارداشت بدون توجه به مابه سمت راست چرخید!درسمت راست ماهم یک خودروی دیگردرحال حرکت بود
زاویه ی عبور ماکاملاًبسته شد😵دریک لحظه گفتم:تمام شد.الان تصادف می کنیم.ازترس😨 چشمم رابستم ومنتظرتصادف بودیم!لحظاتی بعدچشمم رابازکردم دیدم احمدآقابه حرکت خودادامه می دهد😱
من حتی یک درصدهم احتمال نمی دادم که سالم ازآن صحنه عبورکرده باشیم.بارنگ پریده وبدن لرزان😰 گفتم:چی شد?مازنده ایم⁉️
احمدآقاگفت:خداروشکر.بعدهاوقتی درباره ی آن لحظه صحبت کردم به من گفت:خداوندمتعال ماراعبورداد💯مابایدآنجاتصادف می کردیم.امّافقط خداوندمتعال بودکه مارانجات داد.من درآخرین لحظه کنترل موتورراازدست دادم وفقط گفتم:خدا✅بعددیدم که ازمیان این دوخودروبه راحتی عبورکردیم❗️
┅─═ঊঈ🌟ঊঈ═─┅
👈 ادامه دارد... 🔜👉
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_نساء_آیه۱۳۲
#هشدار_و_تهدید_برای_مخالفان_اوامر_الهی
( ای کسانی که با امر الهی مخالفت می کنید بدانید که خداوند هیچ نیازی به اطاعت و فرمانبرداری شما ندارد زیرا که) هر آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست( و مالکیت سراسرهستی برای خداست)
و خداوند برای اداره کردن و کارسازی و نگهداری ( همه امور جهان هستی به تنهایی) کافی است.
🌺🍀💐🍀💐🍀🌺
#یاصاحب_الزمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
خون پاڪ شهـدا منتظر توست بیا
سرِ مصباحِ هدے منتظر توست بیا
وارث خون خدا و پسر خون خدا
به خدا خون خدا منتظر توست بیا
صبح هم منتظر صبح ظهـور تو بوَد
روز ما و شب ما منتظر توست بیا
بر سر گنبد زرّین حسـین بن علـے
پرچم ڪرب و بلا منتظر تو است بیا
عَلَم و مَشڪ و لب خشڪ جگرسوختگان
دستِ افتاده جدا منتظر توست بیا
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#شهید_احمد_جلالی
🌷🌷🌷🌷🌷
دلتنگۍ که از مرز هشدار بگذرد
بغض میشوۍ
اشڪ میشوۍ
و رودۍ جارۍ...
اۍ شهید
من همانم که در امتحاندنیا
وجودم مچاله شد
ڪارۍ بڪن.....🙏
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
شادی روح مطهر امام راحل و شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
بسم الله الرحمن الرحیم
سهم#روز_ بیست_و_دوم
#صحیفه_سجادیه
#دعا_برای_صبحها_و_شبها
══ ೋღ🌀ღೋ══
﴿16﴾ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لَنَا فِي كُلِّ سَاعَةٍ مِنْ سَاعَاتِهِ حَظّاً مِنْ عِبَادِكَ ، وَ نَصِيباً مِنْ شُكْرِكَ وَ شَاهِدَ صِدْقٍ مِنْ مَلَائِكَتِكَ .
(16) خدایا! در هر ساعتی از ساعات روز، بهرهای از بندگیات و سهمی از شکرگزاریات و گواه درست و پاکی از فرشتگانت، برای ما قرار ده.
﴿17﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ احْفَظْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِينَا وَ مِنْ خَلْفِنَا وَ عَنْ أَيْمَانِنَا وَ عَنْ شَمَائِلِنَا وَ مِنْ جَمِيعِ نَوَاحِينَا ، حِفْظاً عَاصِماً مِنْ مَعْصِيَتِكَ ، هَادِياً إِلَى طَاعَتِكَ ، مُسْتَعْمِلاً لِمَحَبَّتِكَ .
(17) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و ما را از پیش رو و پشت سر و طرف راست و سمت چپ و از تمام ناحیههایمان، حفظ کن؛ حفظی که ما را از نافرمانیات باز دارد و به فرمان برداریت راهنمایی کند و برای عشق و محبّتت به کار گیرد.
﴿18﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ وَفِّقْنَا فِي يَوْمِنَا هَذَا وَ لَيْلَتِنَا هَذِهِ وَ فِي جَمِيعِ أَيَّامِنَا لِاسْتِعْمَالِ الْخَيْرِ ، وَ هِجْرَانِ الشَّرِّ ، وَ شُكْرِ النِّعَمِ ، وَ اتِّبَاعِ السُّنَنِ ، وَ مُجَانَبَةِ الْبِدَعِ ، وَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ ، وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ ، وَ حِيَاطَةِ الْإِسْلَامِ ، وَ انْتِقَاصِ الْبَاطِلِ وَ إِذْلَالِهِ ، وَ نُصْرَةِ الْحَقِّ وَ إِعْزَازِهِ ، وَ إِرْشَادِ الضَّالِّ ، وَ مُعَاوَنَةِ الضَّعيِفِ ، وَ اِدْرَاكِ اللّهيِفِ
(18) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و ما را در این روز و شبمان و در همۀ روزگارمان برای این امور موفّق بدار: به کارگیری خیر و دوری از شرّ و شکر نعمتها و پیروی از روشهای نیک و دوری از نوآوریهای ضد اسلام و امر به معروف و نهی از منکر و پاسداری اسلام و کم کردن و خوار ساختن باطل و یاری و گرامی داشت حق و راهنمایی گمراه و کمک کردن به ناتوان و پناه دادن به اندوهگین وناراحت.
﴿19﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اجْعَلْهُ أَيْمَنَ يَوْمٍ عَهِدْنَاهُ ، وَ أَفْضَلَ صَاحِبٍ صَحِبْنَاهُ ، وَ خَيْرَ وَقْتٍ ظَلِلْنَا فِيهِ
(19) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و امروز را فرخندهترین روزی که تا کنون شناختهایم و برترین همنشینی که با او همراه بودهایم و بهترین زمانی که در آن به سر بردهایم، قرار ده.
❖═▩ஜ••💠💠💠💠••ஜ▩═❖
سفیران فاطمیه
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ #داستان_واقعی #عارفانه قسمت۲۵ *┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄* وقتی فهمیدکه من هستم خندید☺️وگفت:اینجا
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_واقعی
#عارفانه
قسمت۲۶
*┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄*
#تابستان_۶۴
تهدیدش کرده بودند😱گفته بودند:توراترورمی کنیم.حتی به محل کاراحمدآقازنگ 📞زده بودندوگفتند:تورامی کشیم😶آمده بودمسجدوبرای بچه هاصحبت کرد.تقریباً اوایل تابستان سال🗓۱۳۶۴بود.آن زمان احمدآقادراوج مسائل معنوی بود👌بعدازجلسه برای من ویکی ازبچه هاگفت:ظاهراًتقدیرخداوندمتعال برشهادت 🌷من است.توی همین چندروزآینده!خیلی تعجب😳 کردیم.آن موقع ماچهارده ساله بودیم.گفتیم:احمدآقایعنی چی?شماکه جبهه نیستی!گفت:بله,امّامن درتهران شهیدمی شوم.به دست منافقین.مابه حرفهای احمدآقاکاملاً اعتمادداشتیم✅برای همین خیلی ناراحت شدیم.هرروزمنتظریک خبرناگواردرمحل بودیم.شب هاوقتی درمسجدچشم مابه احمدآقامی افتادنفسی😤 به راحتی می کشیدیم ومی گفتیم:خدای متعال راشکر.تااینکه یک شب 🌃بعدازنماز,وقتی پریشانی رادرچهره ام دیدبه من گفت:ناراحت نباش,قضاوقدرالهی تغییرکرده,من فعلاًشهیدنمی شوم🚫
بعدادامه داد:من چندماه دیگردرکنارشماخواهم بود.نمی دانیدچقداین خبربرای من خوشحال 😌کننده بود.بعدهاازبرادراحمدآقاشنیدم که این قضیه خیلی جدی بوده وبرای همین آن چندروزاحمدآقابه صورت مصلح🔫 درمحل حضورداشته.مسجد🕌امین الدوله درماه 🌙رمضان ودرتابستان ۱۳۶۴عجیب بود.نوای مناجات های مرحوم سیدعلی میرهادی,سخنرانی های انسان ساز حاج آقاحق شناس ,زندگی درکناراحمدآقاو...این هاشرایطی راپدیدآوردکه یکی ازبه یادماندنی ترین ایام عصرمن شد💯حاضرم هرچه خداوندمتعال می خواهدبدهم ویک باردیگرآن ایام نورانی تکرارشود👌سحرهابعدازخوردن سحری دوباره به مسجدمی امدیم وبعدازنمازبااحمدآقاقرآن می خواندیم.آن موقع من وایشان تنهابودیم.بسیاری ازنصیحت های انسان سازازایشان مربوط به آن سحرهای نورانی بود✅درایام تابستان واوایل پاییز۱۳۶۴حال وروزاحمدآقابسیارتغییرکرده بود نمازهای اوازقبل عجیب ترشده بود.درزمان اقامه ی نمازجماعت صورتش ازاشک😭 خیس می شد.بدنش به شدت می لرزید.مانندپرنده ای🕊 شده بودکه دیگر توان ماندن درقفس دنیارانداشت.من باخودم می گفتم:
بعدازاین احمدآقاچگونه می خواهدزندگی کند❓ازهمان ایام وقتی درباره ی کرامات ومشاهده ی اعمال افرادو...صحبت می کردم کمترجواب می دادومی گفت:برای کسی که می خواهدبه سوی خداوندمتعال حرکت کنداین مسائل سنگریزه های راه است❗️
یامثال می زدکه خداوندمتعال به برخی ازسالکان طریق وانسان های واراسته عنایاتی مانندچشم برزخی ویاطی الارض عطاکرد.امّاآن هاباتضرع😢 ازخداوندمتعال خواستندکه این مسائل راازآن هابگیرد! چون این هانشانه ی کمال انسان نیست❌ احمدآقامی گفت:بزرگان ماعلاقه دارندزندگی عادی مانندبقیه مردم داشته باشند.یادم هست می گفت:همین طی الارض که برخی آرزوی آن رادارندازاولین کارهایی است که یک مومن می تواندانجام دهد.امّااهل سلوک همین راهم ازخدای متعال نمی خواهند🚫یادم هست احمدآقاعینکی شده بود.گفتم:خُب شماقرآن بیشتربخوان.می گویند:هرکس قرآن بخواندمشکلات ودردچشمانش برطرف می شود.لبخندی 😊زدوگفت:می دانم که اگربه نیت شفای چشم خودم قرآن بخوانم,حتماًضعف چشمانم برطرف می شود💯بعدادامه داد:امّانمی خواهم به این نیت قرآن بخوانم!می خواهم زندگی ام روال عادی داشته باشه!آن ایام نورانی خیلی زودسپری شد.باشروع پاییزمدارس🏦 بازشدوتابستان زیبای من به پایان رسید😔امّانمی دانستم این آخرین فرصت های من درکناراحمدآقاست که سریع طی می شود.
➖🌷➖🌷➖🌷➖🌷➖🌷➖
👈 ادامه دارد......
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_نساء_آیه۱۴۴
#ارتباط_دوستان_کافران_ممنوع_است
ای کسانی ایمان آورده اید, کافران( ومنافقان را ) به جای مومنین تیکه گاه و دوست خود انتخاب نکنید.
( چرا که پذیرفتن رهبری و یاور کافر, شرک و کفر محسوب می شود و به دلیل شرک و کفر مستحق عذاب شدید خداوند می شوید)
آیا می خواهیددلیل روشنی بر علیه خود در پیشگاه پرودگار درست کنید?
#سلام_امام_زمانم🧡
🔅السّلام علیکَ ایُّها المقدَّمُ المأمول...
🌱سلام بر تو ای مولایی که آرزوی آمدنت بهترین آرزوهاست و آرزومندان و منتظرانت، برترین مردم تاریخ...
📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان
#مولای_من
🥀دلتنگم پدر...
دلتنگ دیدارتان،
💔دلتنگ شنیدن صدایتان،
آرام شدن در کنارتان...
🥀هر شکوفه که میشکفد،
هر جوانه که باز میشود،
نسیم که میوزد...دلم بهانهگیرتر میشود...
🌱شما بگویید...
چه کنم با این دل بیقرار؟
با این چشمان خیس به راه مانده
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
سفیران فاطمیه
بسم الله الرحمن الرحیم سهم#روز_ بیست_و_دوم #صحیفه_سجادیه #دعا_برای_صبحها_و_شبها ══ ೋღ🌀ღೋ══ ﴿16﴾
بسم الله الرحمن الرحیم
سهم#روز_ بیست_و_سوم
#صحیفه_سجادیه
#دعا_برای_صبحها_و_شبها
══ ೋღ🌀ღೋ══
﴿20﴾ وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَرْضَى مَنْ مَرَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ مِنْ جُمْلَةِ خَلْقِكَ ، أَشْكَرَهُمْ لِمَا أَوْلَيْتَ مِنْ نِعَمِكَ ، وَ أَقْوَمَهُمْ بِمَا شَرَعْتَ مِنْ شرَائِعِكَ ، وَ أَوْقَفَهُمْ عَمَّا حَذَّرْتَ مِنْ نَهْيِكَ .
(20) و ما را از میان همۀ آفریدههایت، از خشنودترین کسانی که شب و روز بر آنها گذشته و شاکرترین کسانی که نعمتهایت را به آنان دادهای و مستقیمترین آنان، در عرصهگاه قوانینی که وضع کردهای و خویشتندارترین مردمی که از نافرمانیات بیمشان دادهای، قرار ده.
﴿21﴾ اللَّهُمَّ إِنِّي أُشْهِدُكَ وَ كَفَى بِكَ شَهِيداً ، وَ أُشْهِدُ سَمَاءَكَ وَ أَرْضَكَ وَ مَنْ أَسْكَنْتَهُمَا مِنْ مَلائِكَتِكَ وَ سَائِرِ خَلْقِكَ فِي يَوْمِي هَذَا وَ سَاعَتِي هَذِهِ وَ لَيْلَتِي هَذِهِ وَ مُسْتَقَرِّي هَذَا ، أَنِّي أَشْهَدُ أَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، قَائِمٌ بِالْقِسْطِ ، عَدْلٌ فِي الْحُكْمِ ، رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ ، مَالِكُ الْمُلْكِ ، رَحيِمٌ بِالْخَلْقِ .
(21) خدایا! قاطعانه تو را گواه میگیرم و تو از نظر گواه بودن کافی هستی و آسمان و زمینت و فرشتگانی که میان آسمان و زمینت ساکن کردهای و دیگر آفریدههایت را در امروزم و این ساعتم و این شبم و این جایگاهم گواه میگیرم که من شهادت میدهم که همانا تویی خدا؛ و خدایی جز تو نیست، بر پایۀ قسط، در داوری عدالت خالصی، بر بندگانت مهربانی، مالک هستی، رحیم به آفریدههایی.
22﴾ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ و خِيَرَتُكَ مِنْ خَلْقِكَ ، حَمَّلْتَهُ رِسَالَتَكَ فَأَدَّاهَا ، وَ أَمَرْتَهُ بِالنُّصْحِ لِأُمَّتِهِ فَنَصَحَ لَهَا
(22) و شهادت میدهم که محمّد (صلی الله علیه و آله)، بنده و فرستاده و برگزیدهات، از میان آفریدههای توست. رسالتت را برعهدهاش گذاشتی و او حقّ آن رسالت را ادا کرد و حضرتش را به خیرخواهی برای امّتش دستور دادی و او برای امّت خیرخواهی کرد.
﴿23﴾ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، أَكْثَرَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ ، وَ آتِهِ عَنَّا أَفْضَلَ مَا آتَيْتَ أَحَداً مِنْ عِبَادِكَ ، وَ اجْزِهِ عَنَّا أَفْضَلَ وَ أَكْرَمَ مَا جَزَيْتَ أَحَداً مِنْ أَنْبِيَائِكَ عَنْ أُمَّتِهِ
(23) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست، بیش از آنچه بر احدی از آفریدههایت درود فرستادهای و از سوی ما بهترین چیزی که به یکی از بندگانت دادهای، به او عنایت کن و از ناحیۀ ما برترین و کریمانهترین پاداشی که به یکی از پیامبرانت از طرف امّتش دادهای، به او بده.
﴿24﴾ إِنَّكَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْجَسِيمِ ، الْغَافِرُ لِلْعَظِيمِ ، وَ أَنْتَ أَرْحَمُ مِنْ كُلِّ رَحِيمٍ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْاَخْيَارِ الْاَنْجَبيِنَ .
(24) همانا تو بسیار احسان کنندهای؛ احسان کننده به نعمتهای کلان و آمرزندهای؛ آمرزندۀ گناهان بزرگ و تو از هر مهربانی مهربانتری، پس بر محمّد و آل پاکیزه و پاکش که نیکوکاران برگزیدهاند، درود فرست.
❖═▩ஜ••💠💠💠💠••ஜ▩═❖
#شهید_حسینعلی_اکبری
🌷🌷🌷🌷🌷
بوی عطر عجیبی داشت.
نام عطر را که میپرسیدیم جواب سر بالا میداد.
شهید که شد در وصیتنامهاش نوشته بود:
به خدا قسم هیچ گاه عطری به خود نزدم.
هر وقت خواستم معطر بشم، از ته دل میگفتم:
"السلامعلیکیااباعبداللهالحسین👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
شادی روح مطهر امام راحل و شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
سفیران فاطمیه
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ #داستان_واقعی #عارفانه قسمت۲۶ *┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄* #تابستان_۶۴ تهدیدش کرده بودند😱گفته ب
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_واقعی
#عارفانه
قسمت۲۷
*═✧❁﷽❁✧═*
#ویژگی_ها
مادرمعارف اسلامی خودمان داریم که راههای رسیدن به خداوندمتعال به تعدادانسان هافراوان است👌وانسان باتوجه به صفات واستعدادهای خاص خودکه منحصربه فرداست,راه رسیدن به سوی خدای متعال راباسرعت ودقت بیشترمی تواندطی کند.به این صفات منحصربه فرداصطلاحاً《کلیدشخصیت》می گویند✅که باشکوفایی این صفات وپیداکردن کلیدشخصیت قفل 🔓جان آدمی بازمی شود.وبه سوی خدای خودپروازمی کند.کلیدشخصیت احمدآقابعدازگذشت سه دهه که اززندگی اومی گذردقابل تحلیل است💯بسیاری ازدوستان بعدازشنیدن خاطرات ایشان علاقمندشنیدن ویژگی های شخصیتی این بنده ی مخلص خدای متعال شدند.به آن هابایدعرض کنیم که:اولاًاحمدآقابسیارانسان کتومی بود,یعنی ازحالات درونی خودنمی گفت❌اوکه دردرجات بالای عرفانی ومعرفت قرارداشت مانندساده ترین مردم رفتارمی کردتاهیچ کس ازدرون اومطلع نشود.
#راز_مطلب
دراینجاست ,انسانی که شور😍خدای متعال رادرسرداردتمام حالات ودریافت های درونی خودرامی پوشاند.ولی خداوندمتعال مهراوراوعظمت اورادردل ها💚قرارمی دهد.خیلی هاازاحمدآقاچیزی خاصی نمی دیدند.همان نمازواخلاق خوب وتواضع و...بودامّاعاشقش💞 بودند.ایشان قلب هارافتح کرده بود.اوبه دیگران یادداده بودکه می توان درجریان عادی زندگی قرارداشت ومال دیگران ودرمیان مردم زندگی کردامّاباخداوندمتعال بود👌احمدآقابرخی ازداشته های درونی خودراروی کاغذ📄می آوردتایادگاربماندوبه تعدادی ازدوستان رازدارخودبیان می کردتاشایدآن هاهم حرکتی کنند.گاهی اوقات که پاره ای ازعنایات الهی رابرای دوستان خاص خودمی گفت:بلافاصله تاکیدمی کرد:تازنده هستم برای کسی نگویید❌یعنی معلوم است که این احمدآقاازگفته های خودچیزی نمی خواهدجزرشددیگران.می خواست راه سفربه سوی خدای متعال برای دوستان ناممکن جلوه نکندودیگران به خاطرسختی های راه وزمانه ناامیدنشوند.وبدانندکه راه رسیدن به محبوب همیشه بازاست💯ویژگی دیگراوهمت بالاوپشتکاردرمسیرخدای متعال بود.اویک باربه ندای توحیدلبیک گفت وتاآخرعمردراین راه استقامت کرد.خداوندمتعال درآیه ی ۱۳سوره احقاف می فرماید:
۱۰۴ص《به درستی که کسانی که بگویندبه پروردگارایمان آورده ایم واستقامت داشته باشندپس برای آن ها هیچ ترس واندوهی نیست💯》ایمان احمدآقامقطعی نبود.وقتی تصمیم گرفت مردانه همت💪 می کردوکاررابه سرانجام می رساند.نمونه ی این فعالیت هادرنمازجمعه بچه هاوبرگزاری دعای ندبه و....قابل مشاهده است.اودرکارهای مسجد🕌خالصانه برای خداوندمتعال زحمت کشیدوباهمتی وصف نشدنی تلاش کرد.ازدیگرویژگی های ایشان سیرمطالعات ایشان بود.احمدآقابانظم خاصی مشغول مطالعه می شدوهیچ گاه ازمطالعه غافل نشد.به یکی ازدوستان گفته بودمن حداقل روزی یک ساعت⌚️ برنامه ی مطالعه ی جایی دارم.احمدآقامخاطب شناسی راسرلوحه ی کارهای خودش درمسجدقرارداده بود.اودرکناربچه های کوچک ترمانندخودآن هامی شددرمواجه بابچه های شلوغ ومشکل سازبسیارصبوربودو....بیشترین وبارزترین صفت ایشان ادب ومهربانی وتواضع بود✅هیچ کس ازاحمدآقابی ادبی ندیده بود
احترام وتواضع ومهربانی ایشان زبانزد بچه های مسجدبود.ایشان همه ی بچه هارامودبانه صدامی کرد.هیچ کس درحضوراوکوچک نبود.ممکن نبودباکسی به خصوص نوجوانان باخشونت😖 برخوردکند.بزرگ ترین عامل جذب ایشان ادب ومهربانی ایشان بود👌
ایشان درمقابل همه ی تازه واردهاازجابلندمی شدواحترام می کردبرای تشویق بچه هابه آن هاهدیه 🎁می دادکه بیشترهدایای ایشان کتاب📓 بود.هرگزندیدیم که درامورمعنوی ودینی کسی رامجبورکند,بلکه آن قدرعاشقانه 😍اززیبایی های اعمال دینی می گفت تاهمه به آن گفته هارفتارکنند.اگرموضوع خنده داری گفته می شد,مانندهمه می خندید😊و...امادرمقابل معصیت وگناه واکنش نشان می داد.همه می دانستندکه اگردرمقابل احمدآقاغیبت کسی راانجام دهند,باآن هابرخوردخواهدکرد📛درکناراین مواردبایدادب درمقابل قرآن واهل بیت(علیه السلام)رااضافه کرد.احمدآقابسیاراهل توسل بود.درباره قرآن هم هرروزخواندن بادقت قرآن رافراموش نمی کرد.ایشان دروصیت نامه ی خودنیزبه قرآن بسیارسفارش کرده است👌این صفات وقتی درکنارهم قرارمی گیردچهره ی زیباومعصوم احمدآقارابه نمایش می گذارد;جوانی 👱مطیع حضرت حق بودودرکنارمابه سادگی زندگی کرد.
┅─═ঊঈ💝🌷💝ঊঈ═─┅
👈 ادامه دارد... 🔜👉
✨📿✨📿✨📿✨📿✨