eitaa logo
کتابخانه نقد تصوف و عرفان🕸صفیر شیطان🕸
524 دنبال‌کننده
378 عکس
85 ویدیو
104 فایل
📚اولین کتابخانه دیجیتال نقد تصوف و عرفان 🌟معرفی آثار تخصصی و دانلود رایگان جستجو بر اساس مولف، موضوع،زبان، قرن 🛡 تلگرام: 🆔 https://telegram.me/safiresheytan 🛡 ایتا: 🆔 https://eitaa.com/safiresheytan وبلاگ: 🌐 http://safiresheytan.blogfa.com/
مشاهده در ایتا
دانلود
🤡 🕍صوفي سوار بر خرش به رسيد و تصميم گرفت كه شب را در آن جا بگذراند پس خرش را به اسطبل برد و به دست مردي سپرد تا مراقبش باشد. خود به درون خانقاه رفت و به صوفيان ديگر كه در بودند پيوست. 🔹او با ديگر به مشغول بود ، که ناگاه آهنگ ضرب را عوض كرد و شعري تازه خواند كه مي گفت ؛ 🐴خر برفت و خر برفت و خر برفت♨️ 🔸 با آواز مرشد ، صوفيان و از جمله آن مرد صوفي شور و حال تازه ای يافتند و دسته جمعي خواندند ؛ 🐴خر برفت و خر برفت و خر برفت♨️ و اینگونه تا صبح كردند و "خر برفت" را خواندند تا اينكه مراسم به پايان آمد و يك يك خداحافظي كردند و خانقاه را ترك گفتند . 🔹 نیز وسايلش را برداشت تا راه بيفتد و برود. وقتی به اسطبل رسید وسراغ خرش را از مسئول آنجا گرفت ،مرد با تاسف گفت ؛ 🐴خر برفت و خر برفت و خر برفت♨️ 🔸صوفي با تعجب پرسيد: منظورت چيست⁉️ گفت : ديشب جمعي از صوفيان پايكوبان به من حمله كردند و مرا زدند و خر را گرفتند و بُردند و فروختند .ومن نتوانستم جلوي آنها را بگيرم. 😋آنچه دیشب خورديد و نوشيدید از پول همان خر بود ‼️ 🔹صوفي با عصبانیت گفت : پس چرا داد و فرياد نكردي و به من خبر ندادي⁉️ مرد گفت: من چندین بار آمدم كه به تو خبر بدهم و خبر هم دادم كه اي مرد صوفيان مي خواهند خرت را ببرند ولي تو با ذوق مي خواندي، 🐴خر برفت و خر برفت وخر برفت ♨️ من با خود گفتم: حتما خودت اجازه داده اي كه خرت را ببرند و بفروشند. 🆔 @safiresheytan🕸‌