eitaa logo
سفیرفارفان
2.3هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
74 فایل
اولین کانال خبری در شرق اصفهان خبری🌹 🌴شعر و ترانه🌴 🍂تک بیت های ناب🍃 🌻جملات ناب قرآنی ♥عارفانه و..... ارتباط با ادمین @safirtavakol
مشاهده در ایتا
دانلود
قاصدک هان چه خبر آوردی ؟ از کجا وز که خبر آوردی ؟ خوش خبر باشی اما اما گرد بام و در من بی ثمر می گردی انتظار خبری نیست مرا نه ز یاری، نه ز دیّار و دیاری باری برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس برو آنجا که تو را منتظرند قاصدک در دل من همه کورند و کرند دست بردار از این در وطن خویش غریب قاصد تجربه های همه تلخ با دلم می گوید که دروغی تو، دروغ که فریبی تو، فریب ! قاصدک هان … ولی … آخر … ای وای راستی آیا رفتی با باد ؟ با توام آی کجا رفتی ؟ آی ! راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟ مانده خاکستر گرمی جایی؟ در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز؟ قاصدک "ابر های همه عالم شب و روز در دلم می گریند" 🍁🍂 سفیر فارفان 🍂🍁 🍁 @safirfarfan 🍁
هدایت شده از سفیرفارفان
« دوستت دارم را من دلاويز ترين شعر جهان يافته ام اين گل سرخ من است، دامنی پر كن ازين گل كه دهی هديه به خلق، كه بری خانه دشمن كه فشانی بر دوست ! راز خوشبختی هر كس به پراكندن اوست ! در دل مردم عالم، به خدا، نور خواهد پاشيد، روح خواهد بخشيد . » تو هم ای خوب من، اين نكته به تكرار بگو ! اين دلاويزترين حرف جهان را، همه وقت، نه به یک بار و به ده بار، كه صد بار بگو ! دوستم داری را از من بسيار بپرس دوستت دارم را با من بسيار بگو . . 🍁🍂 سفیر فارفان 🍂🍁 🍁 @safirfarfan 🍁
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند هرچه آفاق بجویند کران تا به کران میروم تا که به صاحب نظری بازرسم محرم ما نبود دیده کوته نظران دل چون آینه اهل صفا میشکنند که ز خود بیخبرند این ز خدا بی خبران دل من دار که در زلف شکن در شکنت یادگاریست ز سر حلقه شوریده سران گل این باغ به جز حسرت و داغم نفزود لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران ره بیدادگران بخت من آموخت ترا ورنه دانم تو کجا و ره بیدادگران سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن کاین بود عاقبت کار جهان گذران شهريارا غم آوارگی و در به دری شورها در دلم انگیخته چون نوسفران 🍁🍂 سفیر فارفان 🍂🍁 🍁 @safirfarfan 🍁
مناظره نخود و لوبیا 🌺🌺🌺 نخودی گفت لوبیائی را کز چه من گردم این چنین، تو دراز گفت، ما هر دو را بباید پخت چاره‌ای نیست، با زمانه بساز رمز خلقت، بما نگفت کسی این حقیقت، مپرس ز اهل مجاز کس، بدین رزمگه ندارد راه کس، درین پرده نیست محرم راز بدرازی و گردی من و تو ننهد قدر، چرخ شعبده‌باز هر دو، روزی در اوفتیم بدیگ هر دو گردیم جفت سوز و گداز نتوان بود با فلک گستاخ نتوان کرد بهر گیتی ناز سوی مخزن رویم زین مطبخ سر این کیسه، گردد آخر باز برویم از میان و دم نزنیم بخروشیم، لیک بی آواز این چه خامی است، چون در آخر کار آتش آمد من و تو را دمساز گر چه در زحمتیم، باز خوشیم که بما نیز، خلق راست نیاز دهر، بر کار کس نپردازد هم تو، بر کار خویشتن پرداز چون تن و پیرهن نخواهد ماند چه پلاس و چه جامهٔ ممتاز ما کز انجام کار بی‌خبریم چه توانیم گفتن از آغاز پروین اعتصامی 🍁🍂 سفیر فارفان 🍂🍁 🍁 @safirfarfan 🍁
ما که می‌خواستیم خلق جهان، دوست باشند جاودان با هم. ما که می‌خواستیم نیکی و مهر، حکم رانند در جهان با هم. شوربختی نگر که در همه عمر، خود نبودیم مهربان با هم! ای شمایان! که باز می‌گذرید بعد ما زیر آسمان با هم، گر رسید آن دمی که آدمیان، دوست گشتند و همزبان با هم، آن زمان با گذشت یاد کنید یادِ نومید رفتگان! با هم! 🍁🍂 سفیر فارفان 🍂🍁 🍁 @safirfarfan 🍁
فقیهِ مدرسه دی مست بود و فَتوی داد که مِی حرام ولی بِه ز مالِ اوقاف است به دُرد و صاف تو را حُکم نیست خوش دَرکَش که هر چه ساقیِ ما کرد عینِ اَلطاف است بِبُر ز خَلق و چو عَنقا قیاسِ کار بگیر که صیتِ گوشه‌نشینان ز قاف تا قاف است حدیثِ مُدّعیان و خیالِ همکاران همان حکایتِ زَردوز و بوریاباف است خموش حافظ و این نکته‌های چون زر سرخ نگاه‌دار که قَلّابِ شهر، صرّاف است ✨ سفیر فارفان ✨ ✨ @safirfarfan
نوبت وصل و لقاست نوبت حشر و بقاست نوبت لطف و عطاست بحر صفا در صفاست درج عطا شد پدید غره دریا رسید صبح سعادت دمید صبح چه نور خداست صورت و تصویر کیست این شه و این میر کیست این خرد پیر کیست این همه روپوش‌هاست چاره روپوش‌ها هست چنین جوش‌ها چشمه این نوش‌ها در سر و چشم شماست در سر خود پیچ لیک هست شما را دو سر این سر خاک از زمین وان سر پاک از سماست ای بس سرهای پاک ریخته در پای خاک تا تو بدانی که سر زان سر دیگر به پاست آن سر اصلی نهان وان سر فرعی عیان دانک پس این جهان عالم بی‌منتهاست مشک ببند ای سقا می‌نبرد خنب ما کوزه ادراک‌ها تنگ از این تنگناست از سوی تبریز تافت شمس حق و گفتمش نور تو هم متصل با همه و هم جداست مولانا دیوان شمس غزل ۴۶۴ ✨ سفیر فارفان ✨ ✨ @safirfarfan
بسیار سالها به سر خاک ما رود کاین آب چشمه آید و باد صبا رود این پنجروزه مهلت ایام، آدمی بر خاک دیگران به تکبر چرا رود؟ ای دوست بر جنازهٔ دشمن چو بگذری شادی مکن که با تو همین ماجرا رود دامن کشان که می‌رود امروز بر زمین فردا غبار کالبدش در هوا رود خاکت در استخوان رود ای نفس شوخ چشم مانند سرمه‌دان که درو توتیا رود دنیا حریف سفله و معشوق بیوفاست چون می‌رود هر آینه بگذار تا رود اینست حال تن که تو بینی به زیر خاک تا جان نازنین که برآید کجا رود بر سایبان حسن عمل اعتماد نیست سعدی مگر به سایهٔ لطف خدا رود یارب مگیر بندهٔ مسکین و دست گیر کز تو کرم برآید و بر ما خطا رود سعدی علیه الرحمه ✨ سفیر فارفان ✨ ✨ @safirfarfan
‌ خواهی که شوی باخبر از کشف و کرامات مردانگی و عشق بیاموز و دگر هیچ روزی که دلی را به نگاهی بنوازند از عمر حساب است همان روز و دگر هیچ زین مدرسه هرگز مطلب علم که اینجاست لوحی سیه و چند بدآموز و دگر هیچ روح پدرم شاد  که میگفت به استاد فرزند مرا عشق بیاموز و دگر هیچ تقی بهار ملقب به ملک الشعرای بهار ✨ سفیر فارفان ✨ ✨ @safirfarfan
ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما ای از تو آبستن چمن و ای از تو خندان باغ‌ها ای بادِ نایِ خوش نفس ، عشّاق را فریاد‌رس، ای پاک‌تر از جانِ جا‌ن ، آخر کجا بودی کجا‌؟ ای فتنهٔ روم و حبش‌، حیران شدم کاین بوی خوش پیراهن یوسف بوَد یا خود ردایِ مصطفی‌؟! ای جویبار راستی از جوی یار ماستی بر سینه‌ها سیناستی بر جان‌هایی جان فزا ای قیل و ای قال تو خوش‌، و ای جمله اَشکال تو خوش ماه تو خوش سال تو خوش ای سال و مه چاکر تو را   مولانا دیوان شمس غزل شماره ۱۲ ✨ سفیر فارفان ✨ ✨ @safirfarfan
فروغ فرخزاد میگه:‌ ‌ اگر مستضعفی دیدی ولی از نان امروزت به او چیزی نبخشیدی. به انسان بودنت شک کن…! اگر چادر به سر داری ولی از زیر آن چادر به یک دیوانه خندیدی به انسان بودنت شک کن…! اگر قاری قرآنی ولی در درکِ آیاتش دچارِ شک و تردیدی به انسان بودنت شک کن…! اگر گفتی خدا ترسی ولی از ترس اموالت تمام شب نخوابیدی به انسان بودنت شک کن…! اگر هر ساله در حجّی ولی از حال همنوعت سوالی هم نپرسیدی به انسان بودنت شک کن…! اگر مرگِ کسی دیدی ولی قدرِ سَری سوزن ز جای خود نجنبیدی به انسان بودنت شک کن…! ✨ سفیر فارفان ✨ ✨ @safirfarfan
وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من ‌ ناله زیر و زار من زارتر است هر زمان بس که به هجر می‌دهد عشق تو گوشمال من ‌ نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو دست نمای خلق شد قامت چون هلال من ‌ پرتو نور روی تو هر نفسی به هر کسی می‌رسد و نمی‌رسد نوبت اتصال من ‌ خاطر تو به خون من رغبت اگر چنین کند هم به مراد دل رسد خاطر بدسگال من ‌ برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد فقر من و غنای تو جور تو و احتمال من ‌ چرخ شنید ناله‌ام گفت منال سعدیا کآه تو تیره می‌کند آینه جمال من ✨ سفیر فارفان ✨ ✨ @safirfarfan