eitaa logo
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
1.7هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
5.6هزار ویدیو
169 فایل
🏵️ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻲ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰﺷﻮﺩ، ﭼﻴﺴت؟ النَّجْمُ الثَّاقِبُ🌠 ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﺭﺧﺸﺎنیﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﻇﻠمت را می شکافد ناشناس: https://gkite.ir/es/nashenas1401 @Sarbaze_Fadaei_Seyed_Ali ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻اقدام مسلحانه در سیستان و بلوچستان ▪️شهادت رئیس پلیس آگاهی سراوان 🔹تیراندازی افراد مسلح ناشناس به سمت خودروی رئیس پلیس آگاهی شهرستان سراوان منجر به شهادت وی شد. 🔹همسر او نیز در جریان این حمله مجروح شد که گفته می شود حال ایشان نیز مساعد نمی باشد. 🔹شناسایی عامل یا عاملین این حادثه در دستور کار قرار گرفته است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یادمان نرود_5924895960218993255.mp3
3.03M
سخنرانی: حجت الاسلام عالی ♦️موضوع: غیبت امام زمان عجل الله فرجه عادی شده😔 🔴 از هر معصومی حاجت بخواین فقط با اجازه امام زمان بهتون میدن 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
⭕️‌ خیالی را که آب با خودش برد... 🔻‌ ١٠ ارديبهشت روز ملی خلیج فارس 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🔰پایان کار فاطمی‌‌امین در وزارت صمت/ استیضاح وزیر رای آورد 🔹نمایندگان مجلس با استیضاح سیدرضا فاطمی‌امین وزیر صنعت، معدن و تجارت موافقت کردند. از مجموع ۲۷۲ نفر، ۱۶۲ نفر موافق و ۱۰۲ نفر مخالف استیضاح وزیر بودند.
هدایت شده از 🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
📗📗 کتاب "قرارگاه محمود" به قلم خانم مهدیه دانایی ، روایتی داستانی از زندگی شهید محمود نریمانی است. شهید محمود نریمانی از دانشجویان شاخص استان البرز بود که در جریان حملات تکفیری داعش بارها به سوریه اعزام شده بود و در نهایت در مرداد ماه سال ۹۵ به فیض شهادت نائل آمد. داشته ها و باورهای ایمانی شهید نریمانی مهمترین شاخصه این کتاب داستانی است که با توجه به زمان بندی معین شده یکساله و در جریان مصاحبه های مختلف از خانواده و همرزمان این شهید والامقام نگارش شده است. شهید محمود نریمانی در یکی از روزهای سرد دی ماه سال ۱۳۶۶ در روستای دروان کرج به دنیا آمد. پس از اخذ دیپلم به دانشگاه امام حسین سپاه راه یافت و دوره های نظامی را پشت سر گذاشت ، همچنین وی در رشته مهندسی کامیپوتر دانشگاه علمی کاربردی مشغول تحصیل بود . شهید نریمانی به صورت داوطلبانه ۴ نوبت برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) به سوریه رفت در حالی که خانواده و نزدیکانش فقط از دو نوبت پایانی اطلاع داشتند ، سرانجام در روز دهم مرداد ماه سال ۹۵ در جریان خنثًی سازی بمب های خوشه ای در منطقه حماء سوریه به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای کرج آرمید. از شهید نریمانی یک فرزند به نام محمدهادی به یادگار مانده است.
Part09_قرارگاه محمود.mp3
3.9M
📗کتاب صوتی فصل 9⃣ "چمدانی با عطر و بوی حرم"
Part10_قرارگاه محمود.mp3
8.04M
📗کتاب صوتی فصل 0⃣1⃣ "تولد محمد هادی، بلوغ دوباره عشق "
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روحت شاد با غیرت با مرام 🖤🌙 🌷صد پسر در خون بغلتد، گم نگردد دختری 🚩 داغیست به دل، رفتن خوش غیرت‌ها 🌷شهید حمیدرضا الداغی 🌷شهادت: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ 🌷سبزوار. هنگام دفاع از دختر ایرانی 🔹دختری با پوشش نامناسب در خیابان حاضر می شود 🔹گرگ های انسان نما به او طمع می کنند و می خواهند او را بربایند 🔹جوانمردی سر می رسد و با اهدای جان خود، آن دختر را نجات می دهد. 🔺آیا اگر آن دختر حجاب درستی می داشت، این جوان به شهادت می رسید؟ 🔺اگر رسانه ها در طول این سالها اینقدر غیرت مردها (پدر، برادر، شوهر، پسر) را سرکوب نمی کردند، این جوانمرد دست تنها می ماند و باز هم به شهادت می رسید؟ 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
#دختر_شینا قسمت پنجاه و یکم بچه ها توی اتاق آمده بودند و با سر و صدا بازی می کردند. مهدی از خواب ب
قسمت پنجاه و دوم کنار رفتم و او با آن پای لنگ رفت. گفته بودم چشم؛ اما از درون داشتم نابود می شدم. نتوانستم تحمل کنم. قرآن جیبی کوچکی داشتیم، آن را برداشتم و دویدم توی کوچه. قرآن را توی جیب پیراهنش گذاشتم. زیر بغلش را گرفتم تا سر خیابان او را بردم. ماشینی برایش گرفتم. وقتی سوار ماشین شد، انگار خیابان و کوچه روی سرم خراب شد. تمام راهِ برگشت را گریه کردم. این اولین باری بود که یک هفته بعد از رفتنش هنوز رشته زندگی دستم نیامده بود. دست و دلم به هیچ کاری نمی رفت. مدام با خودم می گفتم: «قدم! گفتی چشم و باید منتظرِ از این بدترش باشی.» از این گوشه اتاق بلند می شدم و می رفتم آن گوشه می نشستم. فکر می کردم هفته پیش صمد اینجا نشسته بود. این وقت ها داشتیم با هم ناهار می خوردیم. این وقت ها بود فلان حرف را زد. خاطرات خوب لحظه هایی که کنارمان بود، یک آن تنهایم نمی گذاشت. خانه حزن عجیبی گرفته بود. غم و غصه یک لحظه دست از سرم برنمی داشت. همان روزها بود که متوجه شدم باز حامله ام. انگار غصه بزرگ تری از راه رسیده بود. باید چه کار می کردم؛ چهار تا بچه. من فقط بیست و دو سالم بود. چطور می توانستم با این سن ّ کم چرخ زندگی را بچرخانم و مادر چهارتا بچه باشم. خدایا دردم را به کی بگویم. ای خدا! کاش می شد کابوسی دیده باشم و از خواب بیدار شوم. کاش بروم دکتر، آزمایش بدهم و حامله نباشم. اما این تهوع، این خواب آلودگی، این خستگی برای چیست. دو سه ماهی را در برزخ گذراندم؛ شک بین حامله بودن و نبودن. وقتی شکمم بالا آمد. دیگر مطمئن شدم کاری از دستم برنمی آید. توی همین اوضاع و احوال، جنگ شهرها بالا گرفت. دم به دقیقه مهدی را بغل می گرفتم. خدیجه و معصومه را صدا می زدم و می دویدیم زیر پله های در ورودی. با خودم فکر می کردم با این همه اضطراب و کار یعنی این بچه ماندنی است. آن روز هم وضعیت قرمز شده بود. بچه ها را توی بغلم گرفته بودم و زیر پله ها نشسته بودیم. صدای ضد هوایی ها آن قدر زیاد بود که فکر می کردم هواپیماها بالای خانه ما هستند. مهدی ترسیده بود و یک ریز گریه می کرد. خدیجه و معصومه هم وقتی می دیدند مهدی گریه می کند، بغض می کردند و گریه شان می گرفت. نمی دانستم چطور بچه ها را ساکت کنم. کم مانده بود خودم هم بزنم زیر گریه. با بچه ها حرف می زدم. برایشان قصه می گفتم، بلکه حواسشان پرت شود، اما فایده ای نداشت. در همین وقت در باز شد و صمد وارد شد. بچه ها اول ترسیدند. مهدی از صمد غریبی می کرد. چسبیده بود به من و جیغ می کشید. صمد؛ خدیجه و معصومه را بغل کرد و بوسید؛ اما هر کاری می کرد، مهدی بغلش نمی رفت. صدای ضد هوایی ها یک لحظه قطع نمی شد. صمد گفت: «چرا اینجا نشسته اید؟!» گفتم: «مگر نمی بینی وضعیت قرمز است.» با خنده گفت: «مثلاً آمده اید اینجا پناه گرفته اید؛ اتفاقاً اینجا خطرناک ترین جای خانه است. بروید توی حیاط بنشینید، از اینجا امن تر است.» دست خدیجه و معصومه را گرفت و بردشان توی اتاق. من هم مهدی را برداشتم و دنبالش رفتم. کمی بعد وضعیت سفید شد. صمد دوشی گرفت. لباسی عوض کرد. چای خورد و رفت بیرون و یکی دو ساعت بعد با یکی از دوستانش با چند کیسه سیمان و چند نبشی آهن برگشت. همان روز جلوی آشپزخانه، توی حیاط با دوستش برایمان یک سنگر ساختند. چند روز که پیش ما بود، همه اش توی سنگر بود و آن را تکمیل می کرد. برایش یک استکان چای می بردم و جلوی در سنگر می نشستم. او کار می کرد و من نگاهش می کردم. یک بار گفت: «قدم! خوش به حال آن سالی که تابستان با هم، خانه خودمان را ساختیم. چی می شد باز همان وقت بود و ما تا آخر دنیا با آن دل خوشی زندگی می کردیم.» گفتم: «مثل اینکه یادت رفته آن سال هم بعد از تابستان از پیشم رفتی
Live3_1.mp3
28.04M
📣📣📣بنا بر درخواست های شما همراهان گرامی 🔊انتشار صوت «سومین» جلسه پاسخگویی به شبهات 🟠در بستر پخش زنده پیامرسان ایتا 📺مشاهده فایل تصویری جلسه👇 https://aparat.com/v/0Vw6r 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
✍ذلت های پهلوی 🔻قسمت بیست و نهم 🔸اعتراف به وضع بد پزشکی در ایران در زمان پهلوی شب دکترهایی که چشم خانم علم و علیا حضرت ملکه پهلوی را عمل کردند مهمان من بودند آن قدر از وضع پزشکی ما صحبت داشتند که واقعاً غرق در خجالت شدم، یکی از آنها می گفت به عنوان نمونه فیلم عمل چشمی را در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران به من نشان دادند که اگر سر آن عمل بودم ناچار بودم کار را از دست دکتر عمل کننده بگیرم و خودم عمل را انجام بدهم چون مطمئن بودم با این عمل مریض را کور می کند بعد هم از نبود نظم و وجدان طبی در ایران سخن ها گفت. 📚کتاب یادداشت های علم، ج۲، ص۲۱۸ 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
ذلت های پهلوی 🔻قسمت سی 🔸اوج ذلت در برابر آمریکا عرض کردم به شاهنشاه با کمال تاسف شیشه عمر ما هم در دست آمریکاست، یعنی اگر آمریکا اینجا شکست بخورد دیگر فاتحه دنیای آزاد خوانده شده است، شاهنشاه فرمودند درست است است. 📚کتاب یادداشت های علم، ج۲، ص۲۵۲ 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
💠 صله رحم بودن زیارت قبور ارحام 💬 سوال: آیا زیارت قبر پدر بزرگ و مادر بزرگ صله ی رحم محسوب می شود؟ ✅ پاسخ: ◀️واجب نیست اما ثواب آن در حد ثواب صله رحم است. 🔷از امير‌المومنين نقل شده: 🔹به زيارت مُرده‌هاى خود برويد. آنها از زيارت شما شاد مى‌شوند. 🔺 سایت آیت الله مکارم | احکام معاشرت و صله رحم 🔺 الكافي، ج‌۳، ص۲۳۰. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
    ✘ اینکارو نکن! این حرف و نزن! این لباس و نپوش... به صلاحت نیست! ✘آخه دوست دارم! آخه خوشم میاد! چی میشه آدما از چیزی که به صلاحشون نیست، اینقدر خوششون میاد؟
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
لیبرال ها می گویند ما برده و بنده خداییم فقط (حرف به ظاهر قشنگ ) در صورتی که خدا در قرآن فرموده (اط
تعجب نکنید اگر لیبرال ها در برنامه زنده تلوزیونی امام خمینی (ره) و امام خامنه ای را افراد غیر متخصص در امر اقتصاد می دانند . این طیف در ابتدا انقلاب وقتی انقلاب اسلامی در حال تلاش برای تثبیت موقعیت سیاسی خود بود تلاش داشتند موضوع ولایت فقیه را با چالش جدی و شکست مواجه کنند که به ذکر نمونه هایی از آن خواهم پرداخت : 1- رحمت الله مقدم مراغه ای : این فرد در ابتدا انقلاب (سال 58) از طریق نمایندگی مجلس خبرگان رهبری سعی در جلوگیری از تصویب بحث ولایت فقیه در قانون اساسی را داشت و بعد ها از طریق استانداری آذربایجان شرقی با حزب خلق مسلمان بر علیه انقلاب اسلامی همدست شد . و بعد ها در لانه جاسوسی اسنادی بر همکاری او با آمریکا بر علیه جمهوری اسلامی افشا شد 2- عباس امیر انتظام : این فرد از طریق نفوذ در دولت موقت سعی داشت اصل ولایت فقیه را با چالش مواجه کند و بعد ها هنگامی که به عنوان یک مقام دیپلماسی ایران به سوئد سفر کرد یکی از مأمورین سیا به سفیر آمریکا در سوئد نامه نوشت و امیر انتظام را دوست خود معرفی کرد و آن سفیر را به همکاری جدی با امیر انتظام تشویق کرد . و بعد ها در لانه جاسوسی اسنادی بر همکاری این فرد با آمریکا بر ضد جمهوری اسلامی ایران کشف شد . ادامه دارد
داریم بٰا ، حُسِین پیر مٖےشَویم خوشحٰال اَز این جَوانےِ ازدَست رَفتِه‌ایم شبتون حسینی 🌙 التماس دعا
آفتاب؛ شعاع مهربانی شما بر کوچک و بزرگ این شهر است و نسیم؛ لطافت دستان تان است، آن هنگام که برای مان، دست به دعا برمی دارید!... مهربان تر از پدر و دل سوزتر از مادر؛ امام زمان !... امروز را هم بعد از بردن نام خدا، با یاد شما شروع می کنم!... امروز، بی نظیرترین روز زندگی ام خواهد بود!... سلام بر تو ای سرچشمه ی زندگانی!........امیدوارم ما این که عکس میگه نباشیم.  سلام بر همه.....السلام علیک یا حجهْْ الله علی خلقه.السلام علیک یا بقیهْْ الله.اللهم عجل الولیک الفرج🤲🕊
دیشب تو گروه خانوادگی دعوا شد😐😔 عموم گفت 😄zer nazanin گفتم عمو نازنین کیه؟😜 یهو زن عمومم اومد گفت ناصر،نازنین کیه؟😡 دعوا رو بیخیال شدن.😐😄 فردا قراره طلاق بگیرن 😂😂😂 به نام خداوند بیزار از اذیت و آزار دیگران سلام امام سجّاد عليه السلام كَفُّ الأذى ، مِنْ كَمالِ العَقلِ وفيهِ راحَةٌ لِلبَدَنِ عاجِلاً و آجِلاً خوددارى از آزار رساندن، نشانه كمال خرد و مايه آسايش دو گيتى است. تحف العقول ، ص 283 آزار رسانی به دیگران افزون بر افراد دیگر خود انسان را نیز آزرده خاطر و غمگین می کند. مراقب باشیم حد اقل برای آسایش و آرامش خویش از اذیت دیگران پرهیز کنیم ✍مشاور 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ «وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَي بِاللّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» (رعد/۴۳) ❌ و كسانى كه كفر ورزيدند می‌گويند: تو فرستاده (خدا) نيستى. بگو: گواهى خدا و كسى كه علم كتاب نزد اوست، ميان من و شما كافى است. 💥 وقتى يكى از اطرافيان حضرت سليمان علیه السلام كه مقدارى از علم كتاب را دارد، مى‌تواند در كمتر از يک چشم برهم زدن، تخت ملكه سبأ را در پيش روى آن حضرت حاضر كند، پس اگر كسى تمام علم كتاب را داشته باشد، چه قدرتى مى‌تواند داشته باشد؟! مطابق روايات، مراد از كسى كه علم همه كتاب را دارد، حضرت امیرالمؤمنین امام على عليه السلام و اهل بيت پيامبر عليهم السلام مى‌باشند. 🔸 آگاهى بر كتاب الهى، مقام انسان را تا به آنجا بالا مى برد كه گواهى او در كنار گواهى خداوند قرار مى گيرد. 🔸 ايمان به حمايت خداوند، بهترين پشتوانه در برابر هرگونه تكذيب و تحقير است. 📚 تدبر در قرآن 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ 🔴 خودت را خسته نکن، بگوئی یا نگوئی، برای ما فرق نمی‌کند، ما گوش نمی‌دهیم ❌ قرآن می‌فرماید «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَیْ‏ءٍ» (انعام/۴۴) 🔸 وقتی فراموش کردند تذکرات ما را «نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ» ما به آنها تذکر می‌دهیم، آنها اعتنائی نمی‌کنند «فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَیْ‏ء» باز می‌کنیم بر اینها درهای همه چیز را تا به متاع ناچیز دنیا مغرور شوند، آن قدر متاع دنیا به اینها می‌دهیم تا خدا را فراموش کنند و غرق غفلت شوند... 🔸قرآن می‌فرماید وقتی به اینها تذکر می‌دهیم، بی اعتنائی می‌کنند، حالا که بی اعتنائی می‌کنند باید تنبیه شوند، در قرآن دو مرتبه «سواء» داریم، سواء یعنی مساوی، یعنی می‌خواهی بگو، می‌خواهی نگو، کفار به پیغمبر می‌گفتند یا رسول الله خودت را خسته نکن، بگوئی، ما گوش نمی‌دهیم، نگوئی، ما گوش نمی‌دهیم، گفتن یا نگفتنت برای ما یکسان است «قالُوا سَواءٌ عَلَیْنا أَوَعَظْتَ‌ام لَمْ تَكُنْ مِنَ الْواعِظینَ» (شعراء/۱۳۶) بگوئی یا نگوئی، ما کار خودمان را خواهیم کرد، آن وقت روز قیامت قرآن می‌فرماید این افراد در جهنم هر چه فریاد می‌‌زنند و از شدت عذاب نعره می‌کشند «سَواءٌ عَلَیْنا أَجَزِعْنا‌ ام صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحیصٍ» (ابراهیم/۲۱) خداوند می‌‌گوید بسوزید یا نسوزید، فریاد بزنید یا نزنید، صبر کنید یا نکنید، برای ما یکسان است، بیاد بیاورید که در دنیا در جواب دعوت به توحید به پیامبران چه می‌گفتید، این تساوی در مقابل آن تساوی، قرآن می‌فرماید که روز قیامت افرادی کارنامه عمل را با دست راست می‌‌گیرند و افرادی با دست چپ، کسانی که نامه را «وَراءَ ظُهُورِهِم» (بقره/۱۰۱) کسانی که قرآن را پشت سر انداختند، به قرآن بی‌اعتنائی کردند، آنجا هم نامه را از پشت سر با دست چپ دریافت خواهند کرد... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ✍️ حبیب‌الله یوسفی 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺