eitaa logo
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
1.7هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
5.8هزار ویدیو
172 فایل
🏵️ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻲ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰﺷﻮﺩ، ﭼﻴﺴت؟ النَّجْمُ الثَّاقِبُ🌠 ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﺭﺧﺸﺎنیﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﻇﻠمت را می شکافد ناشناس: https://gkite.ir/es/nashenas1401 @Sarbaze_Fadaei_Seyed_Ali ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ #داستان_شهدا #خداحافظ_سالار قسمت پنجاه و ششم شهادت شهبازی داغی سنگین بر دل حسین
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ قسمت پنجاه و هفتم همون طور که مصائب خانم زینب از امتحان امام حسین سخت تر بود. با تمام وجود می‌فهمم که چه میگی، اما به زینب کبری، قسمت میدم، تو هم شرایط من رو درک کن.» اسم مبارک حضرت زینب را که آورد، ساکت شدم و چشمم به انگشتری عقیقی که محمود شهبازی به او هدیه کرده بود، افتاد. آن روز نهار حاج آقا سماوات میهمانمان کرد. وهب با همه شلوغیاش وقتی به خانه حاج آقا می‌رفتیم ساکت میشد. حسین از زحماتی که حاج آقا و حاج خانم در نبودنش متحمل شده بودند، تشکر کرد. حاج آقا گفت:«حسین آقا می‌بینی که طبقه پایین خالیه. شما هم که تو منطقه هستین. قبلاً قول داده بودید که برید منطقه و برگردید، اسباب کشی می‌کنید. نذار بیشتر از این پروانه خانم و بچه ها توی چاله قام دین غریبانه زندگی کنند.» حسین نگاهی به من کرد. سکوت کردم بیکلام هم نظرم را می‌دانست. گفت:«حاج آقا من و خانواده ام تا همین جا هم خیلی مدیون شماییم. می‌دونی که الآن عجله دارم و باید برم کرمانشاه، اجازه بده بمونه برا بعد.» کرمانشاه مرکز منطقه ۷ کشوری سپاه بود که سه استان همدان، ایلام و کرمانشاه را تحت پوشش داشت. حسین قبلش گفته بود که «قراره هر استان به تیپ مستقل از نیروهای مردمی تشکیل بدن و اگه این تیپ برای استان همدان شکل بگیره، رزمندگان استان همدان مثل قبل، به یگان‌های رزم استان تهران نمیرن.» اما هیچ‌گاه نگفت که قرار است خود او فرمانده این تیپ باشد. به محض رفتن حسین به کرمانشاه، حاج آقا سماوات گفت: «فکر میکنم هم پروانه خانم راضی باشن، هم عمه خانم.» و منتظر آمدن حسین نشد. اسباب و اثاثیه مان را بار ماشین کرد و از برهوت چاله قام دین، نجاتمان داد. حسین از کرمانشاه آمد و جا خورد. یک طبقه مستقل و کامل در اختیارمان بود. وهب با یاسر، پسر حاج آقا همبازی شده بود و من همدمی مؤمن و مهربان مثل خانم حاج آقا پیدا کرده بودم. عمه هم که بیشتر پیش ما بود تا خانه خودش، دعاگوی حاج آقا سماوات و خانمش بود. حسین که این وضعیت را دید، و خاطرش کمی آسوده شد کمتر از قبل به خانه می‌آمد. تا پایان زمستان سال ۶۱ به جبهه های استان کرمانشاه می‌رفت و می آمد. بعدها شنیدیم، در این فاصله برای هدایت عملیات مسلم بن عقیل در سومار در کنار حاج همت بوده و با هم کار می‌کردند. ایام نوروز رسید مثل سال‌های گذشته کنارمان نبود. تیپ ۳۲ انصار الحسین را در اسلام آباد غرب تأسیس و راه اندازی کرده بود و حسابی سرش گرم بود. نیمه دوم فروردین با حاج آقا سماوات از اسلام آباد آمدند و بعد از یک توقف کوتاه به ملایر رفتند، پیش امام جمعه ملایر حضرت آیت الله حاج آقا رضا فاضلیان. انگار مژده گرفته و به مرادشان رسیده، هر دو خوشحال و بانشاط بودند. حسین از حاج آقا سماوات خواسته بود که نگوید فرمانده تیپ است؛ اما من پس از پنج سال زندگی با حسین، درونش را می‌خواندم، حتی اسرار مگویش را. پرسیدم:« اقور بخیر، پارسال دوست، امسال آشنا. بی خبر می‌آی و یهو میری ملایر و شاد و شنگول بر میگردی. خودش را به آن راه زد:«پروانه توی اسلام آباد، رزمنده های بسیجی، حالی دارند، دیدنی. شب‌ها توی سوله ها همه برای نماز شب خواندن بیدارن، درست مثل شبهای احیای ماه رمضون. همدان که یک گردان نیرو بیشتر نداشت. حالا، پنج شش گردان پیاده داره و یعنی یک تیپ مستقل. پرسیدم: «فرمانده تیپ کیه؟» بدون اینکه بخندد خیلی عادی گفت: «ما همه انصارالحسینیم. نه نه اشتباه گفتم، پیرو انصارالحسین هستیم. انصار و یاوران واقعی امام حسین، علی اکبر، قاسم بن الحسن، ابالفضل العباس، مسلم بن عقیل، علی اصغر بودند. پس ما نشستیم زیر بیرق انصارالحسین. همون بیرقی که یه عمر پاش سینه زدیم و اشک ریختیم. اینا اسامی گردانای ما هستن که حاج آقا رضا پیشنهاد داد.» نخواستم با پرسیدنم، بیشتر اذیتش کنم، گفتم:«خوش به حالتون. ما چی؟ همسران رزمندهها کجای این قافلهان؟» گفت: «آنجا که زینب کبری بود.» طبقه پایین خانه حاج آقا سماوات، زندگی گرمی داشتم. مشکلاتمان کمتر شده بود. شاید هم من با شرایط کنار آمده بودم. وقتی حسین می‌آمد همه را جمع می‌کرد. خواهرانم ایران و افسانه و شوهرانشان، خواهران خودش منصور خانم و اکرم خانم و خانواده و آقام با زنش و اصغرآقا که از تهران می آمد. درست مثل سال‌هایی که همه مجرد بودیم و تو خانه بزرگ محله «برج» با هم زندگی می‌کردیم. از آن جمع فقط مادرم نبود. همه از حسین می‌پرسیدند و او هم شرایط راخوب و عادی و امیدوارکننده نشان میداد و لام تاکام از مسئولیتش، سختی جنگ و عملیاتهای پی در پی، حرف نمی‌زد. مرداد سال ۶۲، حمید پسر منصور خانم، از عملیاتی که تیپ انصار الحسین در مناطق کوهستانی کردستان عراق به نام والفجر۲ انجام داده بود، آمد. حال حسین را پرسیدم خیلی خونسرد و عادی گفت: خوبه.» ❤️ 🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️🍃❤️
رئیس دیوان عالی: دشمن به‌دنبال ضربه به اسلام در فضای مجازی است 🔸دشمنان امروزه از فضای مجازی برای تحقق خواسته‌های نامشروع خود استفاده و با سرمایه‌گذاری در این زمینه سعی در تخریب باورهای دینی و اخلاقی مردم دارند. لذا در حال حاضر یکی از جلوه‌های جهاد فی سبیل‌الله این است که انسان بتواند در این فضا به نبرد با تبلیغات دشمن بپردازد. 🔸مجاهدین فی سبیل الله حسناتی دارند و جایگاهشان به گونه ای است که فرشتگان عاجزند از آگاهی به اینکه ثواب و اجر آنان چقدر است. 🔸در این مقطع زمانی جهاد فی سبیل الله و حفظ این نظام الهی بر همه ما واجب است و اگر در این زمینه کوتاهی کنیم عندالله مسئولیم. امروز جهاد تنها مبارزه تن به تن نیست بلکه در فضای مجازی باید از ارزش های والای امت اسلامی دفاع کنیم. 🔸جنایات صهیونیست ها در غزه و رفح با پشتیبانی آمریکا، تقابل با اسلام است و این رژیم به خوبی نشان داد که به هیچ یک از ارزش های دینی، اخلاقی و حتی شرف انسانی پایبند نیست و ان شاءالله به زودی مضمحل و نابود خواهد شد. @SAGHEBIN
6.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ادامه اعتراضات دانشجویی در سایه افزایش تهدیدها @SAGHEBIN
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ #داستان_شهدا #خداحافظ_سالار قسمت پنجاه و هفتم همون طور که مصائب خانم زینب از ام
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ قسمت پنجاه و هشتم جواب کوتاهش شکم را برانگیخت. ذهنم پرید به روزی که حسین را دو نفر با عصا آوردند. آن روز هم همراهانش می‌خواستند، همه چیز را عادی نشان بدهند درست مثل حالا. گفتم:« اما دلم شور میزنه. حس می‌کنم اتفاقی برای حسین افتاده.» کمی صدایش لرزید:« زن دایی نگران نباش. حال دایی خوبه.» تا خواستم بیشتر سؤال کنم، خداحافظی کرد و شتاب زده رفت. مثل مرغ سرکنده شده بودم. خواستم دنبال حمیدآقا بروم و اصرار کنم که از حسین بیشتر بگوید. چادرم را پوشیدم مهدی را بغل کردم و دست وهب را گرفتم. به آستانه در نرسیده بودم که صدای زنگ آمد. فکر کردم که حمید آقاست که برگشته. وهب در را باز کرد. دیدن حاج آقا سماوات و خانومش، از یادم برد که می خواستم دنبال حميدآقا بروم. آن دو نگاهی به هم کردند. انگار هر کدام از دیگری می‌خواست، شروع کند، و من همان موضوعی را که آنها برای گفتنش مشکل داشتند، پرسیدم: «برای حسین اتفاقی افتاده؟!» می توانستم رنگ پریده خودم را در آینه نگاهشان ببینم. خانم حاج آقا با ته مایه ای از ترحم نگاهم می‌کرد. حاج آقا گفت:« یه ترکش کوچولو خورده به کمرش.» گلویم خشک شده بود اما به خودم نهیب زدم که محکم باش. پرسیدم:«الآن کجاست؟ کدوم بیمارستانه؟» -حسین آقا بیدی نیست که با این بادها بلرزه. حتی راضی نمی‌شد بیمارستان بره. می خواست بمونه تو خط. بچه ها به اصرار آوردنش عقب. می دانستم که حاج آقا شب گذشته از جبهه برگشته و حتماً از وضعیت حسین دقیقاً خبر دارد. کمی آرام شدم. اما لحنم همچنان، مایه ای از نگرانی داشت. «اگه یه خراش جزئی برداشته، پس چرا نیومده؟!» -شما که حسین آقا رو بهتر از من می‌شناسید. میانه ای با بیمارستان نداره، قراره فردا خودم برم بیارمش.» حاج آقا رفت و حسین را تا بیاورد، مُردم و زنده شدم. ظاهرش سرپا بود. اما از کمرش می‌گرفت و راه می‌رفت. حتی توان نداشت، مهدی را بغل بگیرد یا وهب را روی پایش بنشاند. به حاج آقا سماوات در گوشی چیزی گفت و کنجکاوی ام را برانگیخت، تشویشی جانکاه بر وجودم چنگ میزد. سکوتشان و در گوشی حرف زدنشان، آزارم داد. حاج آقا سماوات سکوت را شکست: «شما یه چیزی بگو، پروانه خانم.» گفتم:« من که حسابی سردرگم شدم، نمی‌دانم شما از چی حرف می‌زنید.» حسین وارد گفت وگو شد:« این حاج آقا، زیادی ماجرا رو شلوغ می‌کنه، یه ترکش نخودی که نیازی به جراحی و اتاق عمل نداره.» حاج آقا سماوات گفت: «اما دیروز دکترت گفت که باید بری تهران پیش متخص.» حسین خواست آتش درون مرا بخواند:« هرچی خانم بگه، دکتر من پروانه خانمه.» گفتم: «بریم تهران.» وهب و مهدی را پیش خواهرانم گذاشتم. با آمبولانسی که از سپاه آمد، راهی تهران شدیم. حسین پشت آمبولانس دراز کشیده بود ناله می‌کرد و ناله اش نگرانم می کرد. او که وجودش با درد عجین شده بود. از فرط درد، بی اراده ناله می‌کرد. عکس از کمرش گرفتند، ترکش کنار نخاعش بود. دکتر گفت: «دیر اومدین. سریع باید عمل بشه.» چند ساعت اتاق عمل بود و لحظه های انتظار به کندی می‌گذشت. بالاخره آوردنش و تا چند ساعت بیهوش بود. سطر سطر دعای توسل را با اشک‌هایم خیس کردم تا چشم حسین باز شد. و نگاهش به من افتاد. دو سه بار گفت:« «پروانه ،پروانه پر....» و باز پلک هایش افتاد. عمه و اصغرآقا هم آمدند. عمه کنار تختش نشست و سیر گریه کرد. حسین دوباره چشم باز کرد. بچه های سپاه هم با حاج آقا سماوات آمده بودند و اتاق گوش تاگوش، پر بود. حسین انگشتان پاهایش را تکان داد تا من و عمه بفهمیم که فلج نشده است. حالا گریه ام از شادی بود اما بیرون از اتاق. کنار ستون فقراتش را به اندازه یک کف دست شکافته بودند و یک ترکش کوچولو، به قول خودش نخودی، درآورده بودند. جای بخیه ها، زیگزاگی روی کمرش بود. راه که می‌رفت، گاهی می‌ایستاد. پایش تیر می‌کشید. عکس رادیولوژی نشان می داد که پزشکان ترکش نخودی را درآورده اند. اما یه ترکش دیگر، آزارش می‌داد. دکتر گفته بود اگر می‌خواستیم ترکش دوم را برداریم، قطع نخاع می‌شد. باید با آن بسازد و تا مدتی استراحت در منزل داشته باشد. مدتی ماند، وهب دوست داشت با پدرش برود بیرون اما حسين حتى قادر نبود، بغلش کند. انگشت کوچک وهب را توی انگشتش حلقه می‌کرد و داخل اتاق، آهسته آهسته راه می‌رفت. روی خودش نمی آورد ولی من می‌فهمیدم که وهب کوچولو راحت تر از پدرش راه می‌رود. اتاقش محل جلسات مسئولین تیپ شده بود. این آمدن‌ها و رفتن‌ها را دوست داشتم، چون حسین پیش ما بود. اما دیری نپایید که ساز رفتن زد. گفتم:« مگر این روش چه اشکالی داره که بیان و توی خونه گزارش بدن.» خندید و خنده اش کش آمد:« اون وقت میگی مردم زخم زبان میزنن و بدوبیراه میگن. خب اگه فرمانده تو خونه اش بنشینه و نیروهاش زیر آتش باشن، میشه همون حرف طعنه گوها.» ❤️ 🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️🍃❤️
آیت‌الله مکارم شیرازی در دیدار رئیسی: پرکاری شخص جنابعالی و ارتباط گسترده شما با مردم، مایۀ امیدواری دوستداران انقلاب و ناامیدی دشمنان است ◽️اقدامات دولت در ‌مسکن‌سازی در قم قابل تقدیر است. همواره برای موفقیت جنابعالی و دولت مردمی دعا می‌کنم. اقدامات موثر برای تکمیل طرح منوریل و فرودگاه بین‌المللی قم ضروری است. 🔸رئیسی: دولت نسبت به رفاه و معیشت مردم حساس است. بنای ما بر این است که مسائل را به شکل میدانی و از نزدیک رصد کنیم؛ روش این دولت عبور از کنار مشکلات نیست بلکه نگاه ما حل مسائل است. @SAGHEBIN
◽️رئیسی: خستگی و ناامیدی ممنوع؛ هیچ کاری در کشور نباید معطل بماند برخی می‌خواستند با برجام دو‌ و سه، روی توانایی موشکی ایران هم معامله کنند. موشک و توانایی نظامی ایران قابل معامله نیست. نظر من در مورد عفاف و حجاب نظر اسلام است. نظر اسلام و شرع وجوب را حکم می‌کند و ما هم موظف هستیم نظر اسلام را عمل کنیم. ◽️ ۷ خرداد آغاز رسمیِ مجلس دوازدهم سخنگوی شورای نگهبان: بعد از برگزاری انتخابات مرحلۀ دوم و اعلام نتیجه توسط وزارت کشور، یک هفته فرصت داده شده تا تخلفات و شکایات منعکس شود. بعد از آن بررسی‌ها انجام می‌شود تا ۷ خرداد مجلس دوازدهم آغاز شود. ◽️پاپ از ایتالیایی‌ها خواست بچه‌دار شوند پاپ فرانسیس: بحران جمعیتی آینده کشور را تهدید می‌کند. سگ و گربه کم نداریم؛ کمبود بچه وجود دارد. سیاست‌های مؤثر، انتخاب‌های شجاعانه، ملموس و درازمدت به فوریت مورد نیاز است. @SAGHEBIN
🌷امیرالمومنین علیه السلام: باید برای هر روز کاری کنی که رشد و صلاح تو در آن است. 📗میزان الحکمه ج۸ ص۱۲۸ @SAGHEBIN
8.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️اگر حرف مردم برامون مهمه : به بیماری «شِرک» دچاریم! @SAGHEBIN
☑️ شناسایی و دستگیری نفراتی که به عوامل اجرایی توهین و فحاشی کرده بودند ◽️مأموران مرکز سایبری سازمان اطلاعات انتظامی زنجان یک آقا و خانم که اقدام به توهین و فحاشی به عوامل اجرایی طرح نور کرده بودند را با کمک سیستم های هوشمند تشخیص چهره شناسایی و دستگیر کردند.
66.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖥 توضیحات استاد رائفی پور درباره تهمت پول‌شویی و انتشار اسناد مالی و خصوصی مردم 🔸این که یک نفر در لباس روحانیت و از مدافعان سرسخت آقای قالیباف در ایام انتخابات بدون توجه به مسائل شرعی و قانونی اطلاعات خصوصی و حساب‌های شخصی مردم را در فضای مجازی برای تخریب مؤسسه‌ای که همیشه شفاف بوده منتشر می‌کند، نشان از احساس خطر این جماعت از کنش‌گری‌های صبح ایران می‌باشد که قرار است بساط خیلی از روال‌های غلط را جمع کند. 🔸یک روحانی با کدام مجوز و به پشت‌گرمی چه کسانی چنین گستاخانه اطلاعات خصوصی مردم را منتشر می‌کند؟ 🔸امروز هم بدون لکنت زبان و برای بار چندم مصاف مسائل مالی‌اش را مانند گذشته شفاف می‌کند. 🗓 ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
☑️ دستور رئیس کل بانک مرکزی برای بررسی دقیق چگونگی دسترسی و انتشار غیرقانونی اطلاعات مالی یک مؤسسه 🔸رئیس کل بانک مرکزی به‌دنبال انتشار غیرقانونی اطلاعات مالی مؤسسه مصاف در فضای مجازی، ضمن تاکید بر خلاف قانون بودن این اقدام نادرست از سوی هر فرد و جریانی، طی جلسه عصر پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت‌ماه دستور پیگیری فوری و بررسی ابعاد مختلف آن را صادر کرد و گفت: «اگر محرز شود ارسال اطلاعات مالی این مؤسسه از طرف شبکه بانکی بوده باشد با عاملان این اقدام غیرقانونی شدیدا برخورد خواهد شد.» 🔸دکتر فرزین همچنین ضمن تاکید مجدد بر اینکه دسترسی غیرقانونی به تراکنش‌ها و اطلاعات مالی و بانکی افراد و مؤسسات بدون دستور قضایی و انتشار آن در فضای مجازی، جرم محسوب می‌شود تصریح کرد: «بر همین اساس، مدیران و مسئولان ذی‌ربط باید فورا تحقیقات، پیگیری‌ها و بررسی‌های لازم در قبال سناریوهای مختلف و فنی این اقدام غیرقانونی را از مؤسسه مربوطه، افراد خاطی انتشاردهنده و حساب‌های این مؤسسه در بانک‌های عامل، انجام و نتایج آن را ارائه کنند.» 🔸رئیس کل بانک مرکزی تصریح کرد: «با متخلفان این اقدام غیرقانونی در هر سمت و مقامی که باشند قطعا طبق ضوابط قانونی، برخورد قاطع صورت می‏گیرد.» @SAGHEBIN