eitaa logo
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
1.7هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
172 فایل
🏵️ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻲ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰﺷﻮﺩ، ﭼﻴﺴت؟ النَّجْمُ الثَّاقِبُ🌠 ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﺭﺧﺸﺎنیﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﻇﻠمت را می شکافد ناشناس: https://gkite.ir/es/nashenas1401 @Sarbaze_Fadaei_Seyed_Ali ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ 🔴 ایمان (۹) 🔹مؤمنین نباید در اعتقادات خود ذره ای شک و تردید داشته باشند «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا» (حجرات/۱۵) ❌ اولین ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ نداشتن ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﺩﻭ ﺩﻟﻰ ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ ﺍﺳﻠﺎم ﺍﺳﺖ، مؤمن باید در ایمان خود مقاوم و ثابت قدم باشد. ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻴﺎﺭ ﻗﺮﺁﻧﻰ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺳﻨﺠﺶ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻭﺍﻗﻌﻰ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﺑﺮﻳﻢ ﻣﻌﻠﻮم ﻧﻴﺴﺖ ﺍﺯ ﺍﻧﺒﻮﻩ ﻣﻴﻠﻴﻮﻧﻬﺎ نفر ﻣﺪﻋﻴﺎﻥ ﺍﺳﻠﺎم ﭼﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﺆﻣﻦ ﻭﺍﻗﻌﻰ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻭ ﭼﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻇﺎﻫﺮﻯ... ❌ ايمانی کامل است که انسان از وجود آن خجالت نکشد، یعنی چه خجالت نکشد؟ یعنی یک خانم محجبه در جمع بی حجابان از حجابش خجالت نکشد، بلکه به آن افتخار کند، یک نماز خوان در جمع بی نمازها از اقامه نماز خجالت نکشد، مسخره می کنند؟ اشکال ندارد، در عوض روز قیامت خداوند آنها را مسخره می کند، اگر تحمل کنی در عوض تو در روز قیامت آنها را مسخره می‌کنی، به آنها می‌خندی، به شرطی که مثل آنها نشوی، در دنیا آنها تو را مسخره می‌کنند، در آخرت تو آنها را مسخره می‌کنی... «فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ» (مطففین/۳۴) ﭘﺲ ﺍﻣﺮﻭﺯ، ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ میﺧﻨﺪﻧﺪ ❌ خودت که به آنها می‌خندی هیچ، خداوند هم آنها را مسخره می‌کند «اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ» (بقره/۱۵) خداوند آنان را استهزاء می‌کند، و آنها را در طغیانشان نگه می‌دارد. وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ✍️ حبیب‌الله یوسفی ادامه دارد ان‌شاءالله @saghebin
🔰درس‌های عاشورایی آزادگی @saghebin
غول چراغ جادو اومده پیشم گفت : یه آرزو بکن گفتم : یه خونه میخوام💪 گفت : اگه اینکار ازم برمیومد خودم تو آفتابه نمیخوابیدم😒 خدایی خیلی قانع شدم😂 دقیقا مثل دکتر کاشت مو که خودش کچله و دکتر لیزر چشم که خودش عینکیه.😜😄 به نام خدای حق مدار سلام 🍃 حق محور در قرآن کریم فرمودند: وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَـكْـتُمُوا الْحَقَّ وَ اَ نْتُمْ تَعْلَمونَ حق را با باطل مخلوط نكنيد، و حقيقت را با اين كه مى دانيد، پنهان نكنيد. [سوره بقره📖، آيه ۴۲✨] ✍🏻امتياز انسان، به شناخت اوست و كسانى كه با ايجاد شكّ و وسوسه و شيطنت، حقّ را مى‌پوشانند و شناخت صحيح را از مردم مى‌گيرند، در حقيقت يگانه امتياز انسان بودن را گرفته‌اند و اين بزرگترين ظلم است. حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: اگر باطل خالصانه مطرح شود، نگرانى نيست. (چون مردم آگاه مى‌شوند و آن را ترك مى‌كنند.) و اگر حقّ نيز خالصانه مطرح شود، زبان مخالف بسته مى‌شود. لكن خطر آنجاست كه حقّ و باطل، بهم آميخته شده و از هر كدام بخشى چنان جلوه داده شود كه زمينه‌ى تسلّط شيطان بر هوادارانش فراهم شود. البته اگر ما شاهد فریب و جانشینی باطل برای حق باشیم باید دیگران را آگاه کنیم زیرا در جایی که حق و باطل درحال جنگند سکوت کردن جز دفاع از باطل نیست. ✍مشاور @saghebin
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
📗کتاب صوتی #شاهرخ_حر_انقلاب قسمت 4⃣ #کانال_ثاقبین @saghebin
با عذر خواهی از دوستان گرامی وتشکر از یادآوری شما دوست عزیز قسمت چهارم تقدیم شد
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
💠مقصود از پیشرفت و عقب ماندگی زن چیست؟ ✨ پیشرفت و عقب ماندگی در دل خود یک پیش فرض دارد. ابتدا یک ه
💠اصل بندگی جنسیتی نیست❗️ ✨خدا وقتی که ما را آفرید میل به بندگی را با گلمان عجین کرد. خانه ما در آسمان بود و به زمین آمدیم. بال بندگی را برای پریدن به ما داد و گفت هر کس با بال خودش. اگر مرد بخواهد با بال زن به آسمان برود یک وجب هم از زمین فاصله نمی‌گیرد و زن نیز اگر بخواهد بال مرد را قرض بگیرد بالش می‌شکند. ✨مقصد آسمان است مرد و زن هم ندارند کار ما پرکشیدن است این هم مرد و زن ندارد اما بال‌ها نباید جابجا شود زیرا این یکی مرد و زن دارد. کاش زن‌ها می‌فهمیدند که بال سنگین مردان که به آنان برسند آن بال‌ها دیگر برای پر کشیدن نیست برای بیشتر به زمین چسبیدن است.⚠️ ادامه دارد... ✍محسن عباسی ولدی 📚آسمانی نشان، آسمانی بمان @Saghebin
📢 پیام تشکر رهبر انقلاب به مناسبت قهرمانی تیم ملی والیبال جوانان در جهان ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی، از تیم ملی والیبال جوانان جمهوری اسلامی ایران به مناسبت قهرمانی در جهان تقدیر کردند. متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسمه تعالی جوانان عزیز قهرمان والیبال دل ملت ایران را با بازی خوب خود شاد کردید. از همه‌ی شما متشکرم. سیّدعلی خامنه‌ای ۲۶ تیرماه ۱۴۰۲ @saghebin
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ #داستان_شهدا #خداحافظ_سالار قسمت شانزدهم نزدیک اذان ظهر بود و ما مجبور بودیم
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ قسمت هفدهم بعد از خوردن غذا، به سمت سفارت ایران که در نزدیکی بازار بود حرکت کردیم. به سفارت که رسیدیم، حسین گفت: از اینجا باید برم دنبال کاری، شمام با ابوحاتم برید به سمت بیروت. اونجا هماهنگی های لازم با دوستان سفارت برای اسکان شما انجام شده، اونجا بمونید و دعا کنید اوضاع آروم بشه تا بتونم خیلی زود بیام پیش شما! من هم که دقیقا مثل دخترها مشتاق بودم تا دوباره به سوریه برگردیم و در متن حوادث باشیم، گفتم: فردا ماه مبارک شروع میشه، ما اونجا قصد ده روز میکنیم و بعدش میایم پیش شما. حسین که به خوبی کنایه ام را فهمیده بود، با خوش رویی گفت: «ان شاء الله، سالار!» مدت زیادی بود که سالار صدایم نکرده بود. دخترها قصۀ سالار را نمی دانستند چند بار پرسیده بودند که چرا بابا شما را سالار صدا می‌کند اما من طفره می‌رفتم. سالار قصه کودکی ام بود و نمیخواستم به آن روزهای سخت فکر کنم. نزدیک های عصر بود که از هم جدا شدیم. حسین رفت و شور و حال را هم از بینمان برد. عصرهای جمعه به خودی خودش دلگیر هست، حالا حسین رفته بود و هیچ کداممان حال و حوصله هیچ چیز را نداشتیم. هرکدام به سویی چشم دوخته بودیم و زیر لب دعایی را به نیت سلامتی حسین می‌خواندیم. ابوحاتم که این پژمردگی ما را دیده بود، به واسطهٔ دلبستگی ای که به حسین داشت، دلش برای ما سوخت و خواست که تغییری در حال ما ایجاد کند، برای همین گفت: میبینید؟ هرچه از دمشق دورتر میشیم اثرات تخریبی جنگ کمتر می‌شه، البته این به اون معنی نیست که مسلحین اینجاها نیستن. اونا خیلی از مناطق اطراف دمشق رو هم تصرف کردن مثل همین منطقه زبدانی که سر راهمونه. نام زیدانی خیلی برایم آشنا بود، اما یادم نمی آمد که کجا و چطور آن را شنیده ام! کمی با خودم کلنجار رفتم تا یادم آمد که نام آن را سال‌ها قبل، در دوران دفاع مقدس از حسین شنیده بودم. روزهای پس از آزادسازی خرمشهر در خرداد ۶۱، پس از عملیات رمضان برایم گفته بود که رزمندگان لشکر محمد رسول الله به فرماندهی حاج احمد متوسلیان برای مقابله با حمله احتمالی اسرائیل به منطقه زیدانی رفتند. حسین همیشه حسرت آن روزهایی را می‌خورد که پای پله هواپیما از حاج احمد متوسلیان جدا شد. حسین به جبهه بازگشت و حاج احمد رفت به جنوب لبنان. رفتنی که البته تا امروز بازگشتی نداشته است. وقتی بعد از چند لحظه از فضای یادآوری این خاطره بیرون آمدم، ابوحاتم هنوز داشت به حرفهایش ادامه می‌داد انگار او هم خاطراتی از زبدانی داشت که از پدر شهیدش شنیده بود و اتفاقا با خاطراتی هم که چند لحظه پیش داشتم مرورشان می‌کردم بی ربط نبود. او که معلوم بود کاملاً با افتخار صحبت می‌کند، می گفت: زبدانی، محل تولد مقاومت لبنان و پیدایش حزب اللهه. حتی سید مقاومت هم از ثمرات آموزشهاییه که رزمندگان ایرانی سال‌ها قبل، همینجا به شیعیان لبنان دادن. مسیر دو ساعت و نیمۀ دمشق تا بیروت به کندی می‌گذشت و حرکت خودروهای مردمی که از ترس هجوم تکفیری‌ها به سمت لبنان می‌گریختند، آهنگ رفتنمان را کندتر هم می‌کرد. به غیر از خودروها حاشیه های جاده نیز، از انبوه زنان و کودکان و پیرمردهایی که بار و بنه چند روزهای صرفاً برای زنده ماندن با خود به دوش می‌کشیدند، پر بود. نگاهشان میکردیم؛ بیشتر کودکان، پابرهنه بودند، چقدر این صحنه شبیه روزهایی بود که زنان و کودکان عرب خوزستان از سوسنگرد و بستان و هویزه و حمیدیه آواره بیابان‌ها بودند و به طرف اهواز فرار می‌کردند. دلم از درد ریش ریش شده بود اما چکاری از دستمان برمی آمد؟ نزدیک مرز لبنان که رسیدیم، ابوحاتم گذرنامه هایمان را به مأموران لبنانی داد و آنها مهرشان کردند. برای عبور از مرز مشکلی نداشتیم. اما نمیدانستیم که مردم آواره سوری، چگونه از این مرز عبور می‌کنند و اصلاً به اینجا می‌رسند یا نه ؟ ای کاش می‌ماندیم و با تاول پاهایشان، با چشمان اشک بارشان و دلهای شکسته شان همراهی می‌کردیم. لبنان کشور نسبتاً کوچکی است، از مرز تا بیروت خیلی راه نبود، وارد شهر که شدیم همه چیز برعکس دمشق بود. خلوتی خیابان‌ها، جای خود را به ترافیک سنگین خودروها داده بود. تقریباً کرکره هیچ مغازه ای پایین نبود. جلوی پیاده روها و سر بلوارها، چراغهای رنگی، لابه لای درختان کاج سبز و کوتاه که نماد کشور لبنان هم هستند، خاموش و روشن می‌شد. ساختمان‌های بلند به واسطه ظاهر استوار و چراغ های روشنشان زنده به نظر می آمدند. شهر پر بود از شور و نشاط. مردم غالباً با خیال آسوده و به دور از ناامنی، سرگرم زندگی روزمره شان بودند. به یک میدان بزرگ رسیدیم. کاجهای چند طبقه با فاصله، منظم دورتادور میدان، از توی چمنها قد کشیده بودند و وسطشان، فواره آبی بالا می رفت و به شکل نیلوفری میشکفت و پایین می‌ریخت. ❤️ 🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️🍃❤️
  تصویر امام و شهدا در مسجد برای تعظیم مقام امام و شهدا عکس آن‌ها را درست بالای محراب نصب کرد‌ه‌اند. هر چند تعظیم مقام این عزیزان کار پسندیده‌ای است، اما چون نماز خواندن در برابر تصویر کسی که روح دارد مکروه است، بهتر است روی عکس‌ها را هنگام نماز بپوشانند.   @saghebin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 برشی زیبا و دوست داشتنی از مستند «روایت فتح» در خصوص شهدا و... ♦️شاید تا حالا بارها این قطعه را تماشا کرده اما سیر نشده ام! @saghebin