eitaa logo
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
1.7هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
5.6هزار ویدیو
169 فایل
🏵️ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻲ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰﺷﻮﺩ، ﭼﻴﺴت؟ النَّجْمُ الثَّاقِبُ🌠 ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﺭﺧﺸﺎنیﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﻇﻠمت را می شکافد ناشناس: https://gkite.ir/es/nashenas1401 @Sarbaze_Fadaei_Seyed_Ali ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
توییت استاد رائفی پور: صهیونیست ها در رعب و وحشت از انتقام سخت ایران به روایت خودشان... @saghebin
♦️رسانه های عربی:با توجه به شواهد پاسخ تهران تند و دردناک است و دیگر نمادین نیست. ♦️یک فروند پهپاد آمریکایی MQ9 سی میلیون دلاری ساعاتی پیش توسط انصارالله یمن سرنگون شد ♦️به گزارش الجزیره فیلم‌های ویدئویی ای از خیابان‌های تل‌آویو اسرائیل گرفته شده است که در آن مردم ادعا می کنند از واکنش حزب الله و ایران هراس دارند. ♦️یک مقام ایرانی در گفتگو با الجزیره: رژیم صهیونیستی از تمام خطوط قرمز ایران عبور کرد و دیگر نمی‌تواند با فرستادن میانجیگران و تهدید، مانع پاسخ سخت ایران شود. پاسخ ایران برای رژیم صهیونیستی گران تمام خواهد شد. @saghebin
♦️توییت دهباشی درباره ماندن ظریف @saghebin
❓حمله چه موقع آغاز میشه؟ ♦️وقتی دیشب شب چهارمی هست که شهرک نشینان غاصب صهیونبستی مجبور هستن با موتور برق و باکس های آب و غذا که بعد از هجوم بردن به فروشگاه‌های مواد غذایی، تهیه کردن، ترسان و لرزان در پناهگاها مخفی بشن! ♦️وقتی بازار سرمایه و بورس آمریکا در وضعیت نزولی بی سابقه قرار گرفته و کارشناسان اقتصادی جهان زیان۲/۹ تریلیون دلاری رو بعد از تهدید ایران اعلام کردن! ♦️وقتی فرودگاه های رژیم صهیونیستی به حالت تعطیل و نیمه تعطیل در اومدن و پروازها یکی پس از دیگری در حال کنسل شدن هست! ♦️وقتی دیگه هیچ صهیونیستی حاضر نیست به سرزمین های اشغالی برای اسکان مهاجرت کنه! ♦️وقتی بنا به گفته خودشون تا امروز بیش از ۵۰۰ هزار شهرک نشین که با وعده امنیت پا به این سرزمین اشغالی گذاشتن از اونجا خارج شدن و همچنان در حال خروج هستن! ♦️وقتی موساد، ساختمون مرکزی خودشو از ترس تخلیه میکنه! ♦️وقتی کارخانه ها و بنادرشون دستور توقف فعالیت دریافت کردن و از چرخه فعالیت و تولید خارج شدن! ☑️ یعنی حمله شروع شده اما ما توجه نداریم... @saghebin
⚫️ شمار شهدای به ۳۹ هزار و ۵۸۳ نفر رسید ◾️وزارت بهداشت غزه اعلام کرد شمار شهدای غزه از پانزدهم مهر تاکنون به ۳۹ هزار و ۵۸۳ نفر افزایش یافته و تعداد مجروحان ۹۱ هزار و ۳۹۸ نفر رسیده است. @saghebin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎦 ۱۱۵۵ روز انفرادی بدون دیدن نور خورشید! 🔹بدون تعارف با مردی که قرار بود تا ابد در زندان اروپایی‌ها اسیر باشد. @saghebin
الفيل بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ 🌸 أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ ﺁﻳﺎ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﺎ ﻓﻴﻞ ﺳﻮﺍﺭﺍﻥ ﭼﻪ ﻛﺮﺩ ؟(١) 🌸 أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ ﺁﻳﺎ ﻧﻴﺮﻧﮕﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺒﺎﻫﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺩ [ ﻭﻧﻘﺸﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﻘﺶ ﺑﺮ ﺁﺏ ﻧﺴﺎﺧﺖ ؟ ! ](٢) 🌸 وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ ﻭ ﺑﺮ ﺿﺪ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﮔﺮﻭﻩ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻧﻲ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ;(٣) 🌸 تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ [ ﻛﻪ ] ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺳﻨﮓ ﻫﺎﻳﻲ ﺍﺯ ﻧﻮﻉ ﺳﻨﮓ ﮔِﻞ ﻣﻰ ﺍﻓﻜﻨﺪﻧﺪ .(٤) 🌸 فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولٍ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎم ﻫﻤﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﭼﻮﻥ ﻛﺎﻩ ﺟﻮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ .(٥) https://eitaa.com/saghebin
ویرآوا ویراستی در مورد جنگ پیش رو منتظر نظرات شما همراهان گرامی هستیم. https://virasty.com/Aliakbarmehrad/1722774827462122081
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
ویرآوا ویراستی در مورد جنگ پیش رو منتظر نظرات شما همراهان گرامی هستیم. https://virasty.com/Aliakbar
پایان جلسه درصورتی که امکان ارسال فایل باشه سعی میکنیم در دوپارت در کانال ثاقبین بارگذاری بشه انشالله اگر امکانش باشه جلسات بعدی در کانال اطلاع رسانی میشه https://eitaa.com/saghebin
jehad tabiin 35 annaso.mp3
4.64M
🟢برنامه جهاد تبیین 🔸قسمت۶ با حضور 🔺پاسخ به 👇🏻 از قدیم گفتن «الناس علی دین ملوکهم» رفتار مردم برگرفته از رفتار مسئولانه. پس مشکل اصلی تو رفتار اونهاست😏. به مردم چرا گیر میدین آقا⁉️😠 @SAGHEBIN
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ #داستان_شهدا #خداحافظ_سالار قسمت هشتاد و پنجم به همدان رفتیم و میهمان خواهر بز
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ قسمت هشتاد و ششم گفتم:« حسین بیا بریم دیدن مهدی.» گفت:« اون وقت دوستای مهدی بهش میگن، بچه ننه.» گفتم:» من مادرم دلم براش یه ذره شده، میریم جلوی پادگان میبینیمش.» گفت:« اون وقت کسانی که مامان و باباشون رو ندیدن دلشون می‌شکنه، مهدی هم راضی نیست به این کار.» گفتم:« باشه، یه قراری توی شهر می‌ذاریم که کسی ما رو با بچه مون نبینه.» همین کار را کردیم. مهدی مثل مجرم‌ها، دور و بر را نگاه می‌کرد که کسی او را با ما نبیند. و غر می‌زد که «اصلاً چرا اومدید؟ مگه من بچه م!» وقتی از کاشان برگشتیم، حسین گفت:« برا مهدی برو خواستگاری.» دیگه مثل ماجرای وهب، از سن وسال و کار پسرم حرفی نزدم. گشتم و چند گزینه خوب و مناسب پیدا کردم. مهدی از کاشان آمد. از میان آن‌ها، اسم خانواده آقای دریایی را که آوردیم، سرش را پایین انداخت و گفت:« هرچی شما صلاح می‌دونید.» ماجرا را با حسین در میان گذاشتم گفت:« آقای دریایی رو سال‌هاست می شناسم. خانواده خیلی خوبی ان.» دوره آموزشی مهدی که تمام شد، قرار و مدارها بسته شد. پیشنهاد کردند که خطبه عقد را حضرت آقا بخواند. حسین پیگیری کرد. گفته بودند که:« قراره آقا سفری به همدان داشته باشن، اونجا میشه خطبه عقد رو بخونن.» سفر حضرت آقا انجام شد. حسین برای استقبال قاطی مردم با لباس شخصی رفت و از سر شب لباس سپاه پوشید و مثل یک سرباز تا آخرین روز کنار آقا بود. دفتر گفته بودند که عروس خانم و آقاداماد بیایند اما همان زمانی را که مشخص کرده بودند، عروس خانم آزمون سراسری داشت و نتوانست به همدان بیاید. دوباره من و مهدی به حسین اصرار کردیم که برای تهران هماهنگ کن. گفت:« این اصرار ما نوعی خود خواهیه. مگه ما کی هستیم که با بقیه مردم فرق داشته باشیم. یه ملته و به رهبر با یه دنیا درد دل، وقت آقا باید به امور مهم تر صرف بشه.» همه پذیرفتیم و خطبه عقد را یکی از سادات در تهران خواند. هنوز از کش و قوس‌های ازدواج مهدی بیرون نیامده، برای دخترم، زهرا خواستگار آمد. اسم خواستگار امین آقا بود یک خانواده آرام و مؤمن و بی سروصدا که با هم در یک آپارتمان توی شهرک فجر زندگی می‌کردیم. مادر امین آقا زهرا را به پسرش پیشنهاد داده بود. یکی دو جلسه با هم صحبت کردیم و موافقت اولیه شد ولی گفتم:« اگه میشه آقا پسرتون با حاج آقای ما یه دیدار و گفت وگو داشته باشن.» امین آقا که بعداً داماد ما شد، تعریف می‌کرد که وقتی مادرم گفت:« باید با آقای همدانی، جداگانه صحبت کنی، اولش ترسیدم. بعد نماز خوندم و آروم شدم با خواندن حدیث کساء آروم تر شدم. رفتم مقابل حاج آقا نشستم. از قبل خودم را برای سؤالات احتمالی از شغل و تحصیلات و درآمد و اعتقادات و عالم سیاست آماده کرده بودم. درست مثل پرسش کنکور برای هر سؤالی، پاسخی داشتم اما حاج آقا نه از مهر دخترش حرفی زد و نه از تحصیلات و شغل و درآمد من. فقط یک جمله گفت:« زهرا خانم تا الآن پیش من از جانب خدا امانت بود. خیلی سعی کردم که به اون و بقیه بچه هام، نون حلال بدم و حروم توی زندگی ام نیاد. اگه قسمت بشه که با شما ازدواج کنه تنها درخواستم اینه که شما هم نون حلال بهش بدی. حاج آقا با طرح موضوع ورود مال حلال به زندگی، مطلبی رو از من خواست که تو سایه ی اون، همه ی امور زندگی معنا می‌شد. تو همون اولین دیدار شیفته اش شدم و گفتم تلاش می‌کنم مثل شما نان حلال بهش بدم.» دیدار امین آقا و حسین، زمینه توافق نهایی دو خانواده را فراهم کرد و عقد شدند. ازدواج مهدی و زهرا در یک سال، زندگیمان را طراوتی تازه داد. دورمان شلوغ شد و عمه که حالا نوه هاش به خانه بخت رفته بودند، تا مدتی میهمانمان بود. یک روز داشت برای نماز صبح وضو می‌گرفت که افتاد و با ناله و فریاد او حسین زودتر از ما بالای سرش رفت. دید از بینی‌اش خون می‌آید. خواست بغلش کند که عمه گفت:« حسین جان تکونم نده، کمرم شکسته.» با عجله اورژانس را خبر کردیم. پرستاران بهش دست که می‌زدند، ناله اش بالا رفت و مرتب حسین را صدا می‌زد مأموران اورژانس بلندش کردند و بی توجه به ناله و التماس او و نگاه نگران من و حسین، بردنش بیمارستان. بیمارستانی که اوضاع نابسامانی داشت. هیچ کس، پاسخگو نبود. من و ایران به دنبال پتو و بالش و ملحفه تمیز بودیم که نبود و حسین رفت دنبال دکتر که او هم سر شیفت کاری اش نبود. گفت:« مامان می برمت به بیمارستان درست و حسابی.» پرونده اش را گرفت و به بیمارستان بقیه الله الاعظم رفتیم. حسین جلسه مهمی با فرمانده کل سپاه داشت. باید می‌رفت ولی دلش پیش مادرش بود. به اصرار ما رفت و زود حسین برگشت. وزنه به پاهای عمه بستند، دردش چند برابر شد. التماس می‌کرد که وزنه ها را برداریم.من وزنه ها را کم می‌کردم تا فشار به کمرش کمتر شود. همین که پرستارها می آمدند وزنه ها را می‌گذاشتم سرجایشان. تا بالاخره تیم پزشکی حسین را صدا زدند گفتند:« ❤️ 🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️🍃❤️
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ #داستان_شهدا #خداحافظ_سالار قسمت هشتاد و ششم گفتم:« حسین بیا بریم دیدن مهدی.»
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ قسمت هشتاد و هفتم باید عملش کنیم اما اگر بیهوشی کامل بهش بدیم، برنمی‌گرده و چاره ای جز بیهوشی موضعی نیست.» حسین طبق معمول با پیشنهاد متخصصین اعتراضی نداشت ایران گفت:« پروانه تو خسته ای، برو خونه، حسین آقا هم که باید بره دارو و پلاتین بخره، من می‌مونم پیش عمه.» و با اینکه خودش حال و وضع خوبی نداشت، پیش عمه ماند. همان روز پدرم از همدان آمد. پیرهن سیاه به تن داشت باوجود خنده نابهنگام، نتوانستم عصبانیتم را پنهان کنم. گفتم:« آقا چرا لباس عزا پوشیدی؟!» رفت و قبل از اینکه همه ببینندش، لباسش را عوض کرد. همه پشت اتاق عمل به انتظار نشستیم حتی ایران که چند ماه پیش خودش آن عمل طولانی و سنگین را پشت سرگذاشته بود و چشممان به تابلویی بود که وضعیت مریض‌ها را در اتاق، عمل لحظه به لحظه گزارش می‌کرد. پس از چند ساعت روی تابلو نوشت:« گوهرتاج شاه کوهی، پایان عمل جراحی.» امیدوار شدیم و دقایقی دیگر نوشت:« در حال ریکاوری» اما هرچه نگاه کردیم. خبری از به هوش آمدن عمه ندیدیم. همچنان نگران نشسته بودیم که دکتر خاتمی رئیس بیمارستان، حسین را گوشه راهرو دید و گفت:« آقای همدانی بریم اتاق من یه چای با هم بخوریم.» حسین رو کرد و به من و ایران، گفت:« مامان رفت.» فردا برای مراسم تدفین و فاتحه به همدان رفتیم. حسین قبری را که کنار قطعه شهدا برای خودش خریده بود. به عمه داد. وقتی از سر خاک برمی گشتیم گفت:« از دار دنیا همین یه قبر رو داشتم، قسمت نبود که همسایه شهدا بشم.» همان جا کنار مزار مادرش نشست و از یکی از بسیجیان خواست زیارت عاشورا بخواند. مراسم مسجد هم خیلی معمولی برگزار شد. حسین در مسیر تهران چندبار بغض کرد. تا به خانه رسیدیم، سفره را انداختم خیلی خودش را نگه داشت که پیش میهمان‌ها بنشیند. اما یک باره گریه امانش نداد و بلند شد و رفت توی اتاقش. حسین با حاج احمد کاظمی خیلی رفیق بود. خیلی هم قبولش داشت. فرمانده کل سپاه از حاج احمد خواسته بود که قرارگاه ثارالله تهران بزرگ را به حسین بسپارد و فرمانده نیروی هوایی سپاه شود. حسین بر خلاف دفعه قبلی در پذیرش مسئولیت لشکر، هیچ مقاومتی نکرد و به جای حاج احمد به عنوان جانشین قرارگاه ثارالله معرفی شد. حسین با فرمانده کل سپاه شرط کرده بود که کارهای فرهنگی و امور خیریه و قرض الحسنه و هیئت رزمندگان استان را ادامه دهد و این اواخر تشکیلات دیگری را تحت عنوان مجمع پیشکسوتان جهاد و شهادت به امور سابق، اضافه کرده بود. با اینکه در مسئولیت قرارگاه ثارالله، کم نمی‌گذاشت اما تا فرصت پیدا می‌کرد راهی همدان می‌شد و می‌گفت:« پروانه، خبرهای بدی از همدان می‌رسه که مجبورم چند روز یک بار برم همدان.» و نگفت که خبر بد چیست و من هم نپرسیدم. می‌رفت و می‌آمد و فکرش درگیر بود. نمی خواست دغدغه فکرش را به من و بچه ها انتقال دهد. بالاخره کاسه صبرم سرآمد. از وهب و مهدی پرسیدم: «چه اتفاقی افتاده که بابا این قدر آشفته شده؟!» گفت:« عده ای جوسازی کردن و شایعه انداختن که صندوق عدل اسلامی، ورشکست شده و سپرده گذاران تحت تأثیر این شایعه جلوی شعبه ها، ازدحام کردن که پولشون رو بگیرن!» یک آن عرق سردی روی پیشانی ام نشست و دنیا پیش چشمم تیره و تار شد و تصویر ازدحام همراه با اعتراض مردم در خاطرم جان گرفت و قیافه مظلوم حسین كه حتماً هدف اتهام‌ها و دشنام ها بود. پرسیدم:« کدام از خدا بی خبری این شایعه رو انداخته؟!» وهب که اصول بانکداری را خوب می‌شناخت جواب داد:« آن‌ها که از یک مدل موفق بانکداری اسلامی آسیب دیدن.» حسین گاهی روزی دو بار به تهران می‌آمد و به همدان برمی‌گشت. حرف نمی‌زد. همین سکوت غریبانه اش، دلم را می‌سوزاند. دیگر نگفتم که من از وقوع این اتفاق تلخ، واهمه داشتم. فقط به دلداری گفتم:« حسین تو و دوستات به خاطر خدا وارد این عرصه شدین و حالا که کار به مشکل خورده، برو مشکل رو با مسئولین مملکتی مطرح کن.» او که تا این لحظه سکوت کرده بود، صورتش برافروخته شد و با تندی و ترشرویی گفت:« به مسئولین کشور چه ارتباطی داره؟!» من هم غضبناک شدم و پرسیدم:« یعنی با روزی دو سه بار رفتن تو از تهران به همدان، این شایعه جمع میشه و مردم به پولشون میرسن؟» سعی کرد خشمش را بخورد و بر خودش مسلط شود و با طمأنینه گفت:« اگه خدا کمکمون کنه، بله.» گفتم:« من دلم طاقت نمیاره، باید بیام همدان، ببینم چه خبره، مگر آبروی تو به شبه به دست اومده که بخواد، یه شبه از دست بره.» سوار شدیم و تا همدان تخت گاز کرد. توی راه گفت:« عده ای به مخالفت از من و عده ای به موافقت، در مسجد جامع شهر تحصن کردن. سردمداران مخالفین به سپرده گذاران گفتن که حسین همدانی، پول شما رو برداشته و به دبی فرار کرده و عده ای هم شایعه کردن که به تل آویو رفته ام. حالا حق ندارم که خودمو به اونا نشون بدم.» ما را گذاشت چاله قام دین و به مرکز شهر رفت. ❤️ 🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️🍃❤️
🌹امام على علیه السلام: فرصت ‏ها چون ابر بهارى در میگذرند. پس آن را در انجام دادن انواع خير غنيمت بدانيد؛ زيرا در غير اين صورت، پشيمانى به بار می‌آيد. 📕غررالحكم حدیث۳۵‌۹۸ @saghebin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️عصارهٔ تجربهٔ ۲۵ سالهٔ حاج‌آقـا در فضـــای تربیت دینی و سبک زندگی اسلامی در وبینار رایگان: ❤️ در ارتباط بـــا همسرت مشکل داری⁉️ تــو تـــربــیــت فـــرزنـــدت کــــم آوردی⁉️ نمیتونی با پدر مادرت ارتباط بگیری⁉️ 🏴 همراه بـــا بخش کوتــاهی در مورد اربعین خانوادگی 🔹زمان:چهارشنبه،۱۷مرداد،ساعت۱۷ 🔸 برگزار کننده: کــــانــــال 🌐 لینک ثبت‌نــــــــــام: ktft.ir/wbnr1 ⭕️ همین الان در کـــــانــــال عضو شــو تا جا نمونی
🟠 آغاز فعالیت دو ایستگاه رادیویی داعش در شمال افغانستان منابع محلی از آغاز فعالیت ایستگاه‌های رادیویی مرتبط با داعش خراسان در ولایات شمالی افغانستان خبر داده‌اند مطالعات قفقاز و آسیای مرکزی https://eitaa.com/saghebin
🌙 اول ماه صفر 🌹اعمـــــال مـــــاه صفـــــر ▪️ماه صفر ماه حزن اهل بیت علیهم السلام ♦️اعمال ماه صفر: ۱- خواندن نماز اول ماه دو رکعت در رکعت اول بعد از حمد سی مرتبه سوره قل‌هوالله احد در رکعت دوم بعد از حمد سی مرتبه سوره قدر بعد از نماز صدقه دهد. ۲- خوانده دعای؛ " یَا شَدِیدَ الْقُوَى وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. " روزی ۱۰مرتبه که در مفاتیح الجنان آمده. ۳- روز سوم نمازی دارد به این نحو: دو رکعت در رکعت اول سوره حمد سوره فتح و در رکعت دوم حمد و توحید. بعد از نماز صد مرتبه صلوات، صد مرتبه بگوید: اللهم العن آل ابی سفیان و صد مرتبه استغفار کند. ۴- صدقه دادن هم در طول ماه مطلوب است. (بسیار صدقه مورد تاکید است) https://eitaa.com/saghebin
2.27M
خلاصه وضعیت منطقه درآستانه جنگ مقدس ایران آماده گرفتن انتقام و خونخواهی واعلام رسمی ایالات متحده مقاومت 🆔️ https://eitaa.com/saghebin
در میان گروه هایی که مقابل امام حسین (ع) در کربلا ایستادند قبیله ای بود که در کربلا سکونت داشت . این قبیله از مخالفین سر سخت اهل بیت (ع) بودند و تاریخ می گوید زمانی که سب امیر المومنین (ع) توسط بنی امیه باب شد این قبیله پارا فراتر گذاشته و به سب حضرت زهرا (س) هم می پرداختند . نکته بعدی درباره این قبیله این است که زنان این قبیله هم دوشادوش مردانشان به جنگ با امام حسین (ع) پرداختند . یعنی از سب حضرت زهرا (س) به تقابل با حجت خدا رسیدند . ولی آیا اهانت کنندگان به حضرت زهرا (س) فقط محدود به آن برهه تاریخی هستند ؟ و آیا فقط در ظاهر و با زبان به اهانت به آن حضرت می پردازند؟ در جواب باید گفت خیر نه این اهانت کنندگان محدود در زمان امام حسین (ع) هستند و نه اهانت آن ها محدود به اهانت لفظی است . بلکه در زمان ما هم این اهانت کنندگان حضور دارند و چه بسا خطرشان در اهانت کردن از اهانت لفظی به حضرت بالا تر باشد چون این قشر چادر حضرت زهرا (س) را به سر می کنند و به ظاهر به حضرت احترام هم می گذارند ولی در باطن با عمل خود به جایگاه حضرت اهانت می کنند . از حضرت زهرا (س) می گویند ولی اخلاق نیکو و حسنه زهرایی ندارند بلکه مغرور و بد خلق اند ، علم دارند ولی علمشان زهرایی نیست و به جای این که به آن ها تواضع بدهد آن ها را اسیر دریایی از تکبر و حجاب های معنوی کرده است ، از سیره خانوادگی حضرت زهرا (س) می گویند ولی در‌ برخوردهای با اعضا خانواده ذره ای اخلاقشان زهرایی نیست بلکه با بد رفتاری روح اعضا خانواده خود را عذاب می دهند محبان حقیقی حضرت زهرا (س) خطر این اهانت کنندگان به ارزش های فاطمی را دریابید @saghebin
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شناخت تمدن غرب آثار غرب بر عملکرد دولتها و مسئولان ایران 🛑🛑🛑 شبکه تبیین فدکیه @SAGHEBIN
2.42M
💥آیا جنگ تمام عیار و‌گسترده با اسرائیل اتفاق می افته؟ چه کسانی در پازل اسرائیل بازی می کنند؟ ➖بفرست برای افراد حقیری که اظهار ضعف می کنند در مقابل دشمن صهیونیستی @SAGHEBIN
عصر جدید 3 - جنگ های سایبری و هواپیماهای بدون سرنشین(1).mp3
11.2M
🌟مجموعه سخنرانی های نظم جدید جهان عنوان : جنگ های سایبری و هواپیماهای بدون سرنشین (٣) 🎙میلاد نورپور @SAGHEBIN