هدایت شده از هوالشهید🇵🇸🇮🇷
یک وقت هایی دلت از عالم و آدم میگیره
میخوای بری و دور بشی از همه،
تصمیم میگیری کوچ کنی به یک سیاره دور، دورترین سیاره. تنهای تنها...
جایی که دست هیچ کس بهت نرسه.
دست آدمایی که درکت نمی کنن،
تنهاترت می کنن،
لالت می کنن،
تحقیرت میکنن،
همونایی که تا کارشون راه افتاد دیگه تحویلت نمیگیرن،
خسته ات می کنن،
دلتو می شکنن و راحت فراموشت میکنن.
اما وسط همه ی این دلشکستگی ها و غصه ها، وسط این تصمیم های پر از اشک، یک احوالپرسی متفاوت، یک مهربانی ناگهانی، یک شاخه گل، یک دوست قدیمی، یک حال خوب، یک بیا ببینمت، یک دلم برات تنگ شده، یک خیلی برام عزیزی، باعث میشه دوباره فرود بیای، به سیاره ی خودت و دلت رو قرص میکنه، که هنوز مهربانی هست، عشق هست، ماندن و نرفتن هست، هوای دل هم رو داشتن هست، بوی ناب آدمیزاد هست...
پ.ن:
وسط سیاره ی پر از رنجمون هوای دل همدیگرو داشته باشیم، دستای همدیگرو محکم بچسبیم، توی شلوغیای دنیا گم میشیم، یادمون میره، تنها میشیم. دلمون تنگ میشه برای مهربونیای سابق، اما وقتی پشیمون میشیم که دیگه دیره. دسته گل بردن واسه سیاره ی اون دوست مُرده، فایده نداره.... #سحرشهریاری
@saharshahriary
هدایت شده از هوالشهید🇵🇸🇮🇷
کاش میشد دست دلت را بگیری و از آدم ها دور بشوی و بروی یک جای دور... انقدر دور... که با دلتنگی و اشک و چشم انتظاری تنهای تنها باشی.
گاهی فقط گریه حال دلت را میداند...
@saharshahriary
سخت است بازمانده ی جنگ بودن...
آنکه از معرکه ی جنگ، خسته و مجروح و پریشان برمیگردد، زخمی ابدی داخل قلبش می ماند که به هر صدایی، به هر فریادی، به هر گریه ای، به هر شکستنی، به هر نگاه آخری، خون تازه از لابه لای شیارهای آن زخم کهنه بیرون میزند...
آب میدید گریه می کرد،
طفل شیرخوار میدید گریه میکرد،
گوسفند در هرحال ذبح میدید گریه میکرد،
دختر بچه ی شیرین زبان میدید گریه میکرد،
میگفت یعقوب یک یوسف از دست داد و یک عمر گریست، چگونه گریه نکنم، وقتی هجده یوسفم را در نصفه روزی سر بریدند...
آری...
از جنگ برگشته ها همیشه یک بغض جگرسوز دارند... همیشه...
|💔
#یاامامسجاد
#سحر_شهریاری
@saharshahriary
هوالشهید🇵🇸🇮🇷
سخت است بازمانده ی جنگ بودن... آنکه از معرکه ی جنگ، خسته و مجروح و پریشان برمیگردد، زخمی ابدی داخل ق
.
از خیمه نگاه می کنی بابا را
پیکار شغال ها و آدم ها را
فرداست که گریه های تو خون بکند
چشمان زمین و قلب هر دریا را...
.
#یاسیدالساجدین 🖤🖤🖤
@saharshahriary
♻️ دختر آبی سلام
میدانم که میدانی از میان کلیددارها
این روزها کسی به فکر تو نیست.
کسی به قصد تو هشتک نمیزند.
گزارش نمیسازد،
مصاحبه نمیکند.
مسأله آنها تو نیستی
اشتباه نکن، مسأله آنها
آن دختر آبی دیگر که برای
افکار عمومی تراشیدهاند،
هم نیست... چرا؟
همینهایی که این روزها
رنگ آبی دختری را بهانه کردهاند
و برایش هشتک میزنند
و اشک میریزند،
همینها چند ماه قبل،
دختری که همسر یکی از هم قبیله ای هایشان بود با پنج گلوله
قرمز شده بود،
دیدند و خفه خون گرفتند...
#قبیله_گرایی
@saharshahriary
شببخیرِ واقعی یعنی تو راحت میخوابی و خبرنداری که قرار است سی و چند شب دیگر کوله بر دوش، وسط جاده ی عشق باشی...
|💚🌙|
#شبتونواقعیبخیر
#سحر_شهریاری
@saharshahriary
✨﷽✨
👈 #تقریری_مدیریتی_از_لعنهای_زیارت_عاشورا
همه نیروها بسیج شدند، همه منابع انسانی دست به دست هم دادند، هر کس یک گوشه کار را گرفت تا کاری زمین نماند...
یکی رفت پی تهیه شمشیر، یکی سپر، یکی نیزه، یکی تیر و کمان...کارها خوب تقسیم شده بود.
برای اینکه همه در این کار سهیم باشند خیلی دقت کردند، 30 هزار نفر با دقت چیده شدند، حتی عدهای برای اینکه نقشی داشته باشند و از دیگران عقب نیفتند گونه دیگری خدمت کردند: عدهای مسؤول تجهیز زین اسبها شدند، عدهای مسؤول بستن لجام بر دهنه اسبها شدند، حتی بر روی جزئیات هم دقت میکردند تا اشتباهی صورت نگیرد...
عجب صحنه رقابتی شده بود!
عدهای هم فقط آمده بودند که "آمده باشند"، چون اثر "سیاهی لشکر" را در جنگ روانی میدانستند، میدانستند "نفْس حضور" میتواند دلها را خالی کند و یا دل بچهها را بهتر بلرزاند.
فلذا همه شمر و سنان و خولی و عمر سعد نبودند، اما همه مشمول لعن قرار گرفتند؛ همه سنگ تمام گذاشتند تا حسین بهتر کشته شود...
لااله الا الله...
لعنت بر تمامشان
لعن الله امة اسرجت/ الجمت/ تنقبت/ تهیات/ شایعت/ بایعت/ تابعت/.../اللهم العنهم جمیعا
حاشیه: در اینجا سیاهی لشکر هم حساب است، پس خوشا به حال سیاهی لشکر امام، خوشا بر چایریز و کفش جفتکنهایش!
خوشا به حال زائرین #اربعینش!
کاش ما هم برای اماممان این قدر تشکیلاتی باشیم!
#تشکیلات_عاشورایی
#تشکیلاتی
#اربعین
🔴 متأسفانه امروز هم برخی از مردم ما در شبکههای اسرائیلیِ واتساپ، اینستاگرام و... سیاهی لشکر یزیدِ زمان شدهاند!
#سحر_شهریاری
@saharshahriary
هدایت شده از پلاک خاکی
🌷| برای کارهای #فرهنگی از جان و دل مایه می گذاشت
از خواب و #خوراکش می زد تا بتواند بهترین #فعالیت را داشته باشد
#ماه رمضان تا ساعت 12 شب در مسجد می ماند و #کارهای فرهنگی می کرد
#کلاس_قرآن، سفره افطار، حلقه صالحین و برنامه های #مذهبی و ....
برای هر #کدام از جان و دل مایه می گذاشت |🌷
#شهید_مصطفی_صدر_زاده
🍃🌸
@pelakkhakii 👈👈
هدایت شده از پلاک خاکی
👆👆👆توصیه های شهید صدرزاده به فعالان فرهنگی
#حتمابخوانیم
#حتماعملکنیم
@pelakkhakii 👈👈👈
هدایت شده از پلاک خاکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین فیلم شهید بزرگوار مصطفی صدر زاده (سید ابراهیم)
سردار سلیمانی تو یکی از خاطره هاش میگه وقتی این شهید رو برای اولین بار دیدم عاشقش شدم...
یک جوان تو دل برویی بود...
پ ن : آقا مصطفی ما از رو یه فیلم ارادتمندتون شدیم، سلام مارو به حضرت عباس برسونید،تو فیلم میگید ایشاالله تاسوعا پیش عباسم،"هر حرف که از دل برآید لاجرم بردل نشیند"
ظهر تاسوعای آبان ۹۴ رفتید محضر سردار علقمه...
میگفتن میخواین حالتون همیشه خوب باشه یه رفیق خوب داشته باشین، آقا مصطفی از امروز بهترین رفیق آسمانی ما شمایید...
#سحر_شهریاری
@saharshahriary
هدایت شده از هوالشهید🇵🇸🇮🇷
یک فیلم منتشر شده و دست به دست میشه از لحظه ی تیر خوردن #مصطفیصدرزاده و شعارهای مردونه ی نحن شیعه علی بن ابیطالبش تا آخرین لحظات....
بله!
باید دیده بشه، که بدونن چه خون هایی از سینه ی سوخته و ترکش خورده ی چه دسته گل هایی ریخته شده، تا بدونن بسیجی نه میترسه نه کم میاره! تا بدونن چرا هیئتی و امام حسینی عاشق جهاده!
اما میخوام بگم به خدا درد داره دیدن این صحنه ها، قلب آدم میخواد پاره بشه... روضه ی مکشوفه... روضه ی گوداله... زینب تو سر نعش برادر چه کشیدی!!!!
نمیتونم بشینم و برای این صحنه ها اشک بریزم...فکر سنگینی اون لحظات، اون درد سینه، اون جان دادن در غربت، دیوانم میکنه...
لحظه ی شهادت آقا مصطفی رو دیدید، قبول باشه. ساختار وجودی این آدم رو هم ببینید. وقتی امید داشته که من شهید نمیشم، برمیگردم و توی شهرهامون کار فرهنگی میکنم...
این یعنی چی؟
یعنی آآآآی بچه مذهبی! جهاد در دانشگاه و محله و فامیل و بین رفقات که نماز و حجاب و اعتقاداتشون نم کشیده، کم از جهاد نظامی نداره. ولله سخت تر هم هست، انقدر رجزِ "منم باید برم" سر ندیم وقتی عرضه نداریم همین جا از خواب و استراحتمون برای فعالیت فرهنگی بزنیم. وقتی پامون به مسجد و بسیج باز نمیشه، وقتی نمیتونیم با هم کار کنیم و همش غر میزنیم... وقتی عرضه ی گرفتن دست چهارتا نوجوان رو نداریم که دشمن براشون خوابهای رنگی دیده....
آتش به اختیار، مصطفی صدرزاده بود که اول، کار فرهنگی خودجوش و تمیز کرد و ثابت کرد مرد میدون جهاده.
وقتی حتی منزل شخصی اش رو فروخت، تا کانکس بخره و اونجا رو پایگاه جذب جوونای محل کنه، که هنوز مادراشون بگن سیگاری نشدن و نماز خون بودن بچه مون رو مدیون آقا مصطفاییم... اینا قصه نیست... افسانه نیست، یه کسانی دارن توی همین شهر و محله های کوچیک گمنام و صبور، با دست خالی، جهاد فرهنگی میکنن. بدون غر زدن، بدون کم آوردن، بدون ناامیدی و بهانه گیری.
تو که میخوای عالمو هدایت کنی و بزنی به قلب اسرائیل، آرمانت قشنگه و برحق! اما جان شهدا، بیا اول دور و بر خودتم نگاه کن. یه وقت جهاد همین جا در قلب محله و ساختمون خودته. توی محل کار و تحصیلت...
شهدا اولویت شناس بودن، اولین آرمانشون زندگی جهادی بوده، که رزقشون شهادت شده.
راه دور نرو. شهیدانه زنگی کن تا شهید بشی!!!.... #سحر_شهریاری
@saharshahriary
هدایت شده از هوالشهید🇵🇸🇮🇷
••┈┈••✾❀☘🌷☘❀✾••┈┈••
به حالش غبطه خوردم...
سید مصطفی از دوستش خواست که برای شهادتش دعا کند اما جواب شنید: فعلا این جبهه ها به تو نیاز دارد، دعا میکنم در سپاه حضرت حجت عجل الله فرجه و در رکاب «او» شهید شوی!
سید مصطفی پاسخ داد: خدا سفرهای را پهن کرده که ببیند من و تو چقدر کاسبیم، وگرنه کار خدا زمین نمیماند...
وقتی حرف از کارهای فرهنگی میشد، سید میگفت: از خدا میخواهم این جنگها تمام شود،
تا با خیال راحت برویم در شهرمان کار فرهنگی کنیم...
#جایت_خالیست_مرد
#شهید_مدافع_حرم
#سیدمصطفی_صدرزاده
••┈┈••✾❀☘🌷☘❀✾••┈┈••
@saharshahriary
هدایت شده از پلاک خاکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نحن شیعة علی بن ابیطالب
کاش آخرین ذکر زندگیم باشه....
همیشه با خودم فکر میکنم، چقدر دلم از این ایمان ها میخواهد، از این نترسیدن ها، ازین یقین های محکم، از این اراده های جدی که نه از کار خسته بشوم، نه حرف و حدیث ها ناامیدم کند، نه کمبود امکانات بی خیال و وامانده...
دلم از این نشاط و مقتدر بودن های مومنانه، تا پای جان دادن میخواهد....
دلی که طاقت دیدن این صحنه را ندارد، نمیخواهد لحظه ی شهادت یک جوان مومن انقلابی را ببیند، اما تنها صدایی که باید هرلحظه در گوشم طنین بیاندازد همین رجز عاشقانه است، که قوت قلبم بدهد تا سرباز خوبی باشم برای رهبرم، خادم خوبی برای امامم...
این من و این تا آخرین نفسی که بالا می آید: نحن شیعة علی بن ابیطالب...
#سحر_شهریاری
@saharshahriary
شهدا زنده اند... گوش کن هنوز صدایشان از دل کانال و پشت خاکریزها می آید...
صدای دست های بسته، لبهای خشک، چشم های پراز خاک، پلاک های شکسته، گوش کن...
شهدا یکبار در انقلاب به شهادت رسیدند و تفاله های پهلوی را بیرون راندند.
یکبار در غرب و جنوب شهید شدند، تا با صدام و حرمله های زمان بجنگدند و دفاع مقدس را جاودانه کنند و زیر شنی های تانک بمانند اما وجبی خاک ندهند
شهدا یکبار نه... هر روز و هر روز در بازی کثیف اصلاح طلب و برانداز داخلی و سلبریتی آلوده دهان و عربده کشان شبکه های انطرف ابی به اتهام ترویج خشونت و جنگ طلبی و گرفتن پول و سهمیه لابه لای تیتر روزنامه ها، اخبار کانالها، پست های اینستاگرامی و حالا در جلسات خبیثانه حذف نام شهید از کوی و معبرها دارند شهید میشوند...
هر روز... و عجب جوششی دارد این خون...
عجب غیرتی دارند شهدا در مقاومت و ایستادگی برای دین خدا...
#کوچه_شهید
#سحر_شهریاری
@saharshahriary
هوالشهید🇵🇸🇮🇷
شهدا زنده اند... گوش کن هنوز صدایشان از دل کانال و پشت خاکریزها می آید... صدای دست های بسته، لبهای
اینکه شورای شهر و روستاها شده محل تجمع لشکریان شیطان و براندازان داخلی (به جز معدود نمایندگان انقلابی و دلسوز بعضی شهرها) و راه به راه خبر اختلاس و لفت و لیس مالی شون منتشر میشه و با دستبند از وسط صحن شورا جمعشون میکنن، اینکه یه مشت حامی حقوق چرنده و خزنده و سگ و گربه توی شهرداری و شورا جمع شدن و تنها کاری که نمیکنن مدیریت شهری و حل مشکلات شهروندانه!!!!
اینکه تنها اقدامشون توی این چند سال، بیرون اومدن از استخر و اتاق ماساژ و تکان دادن پنجه هاشون برای امضای تغییر نام اتوبان نیایش به نام مرحوم مغفور جنت مکان آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی بهرمانی بوده و اینکه دقیقا دومین اقدامشان هم دوباره مرتبط به تغییر نام هست اما این بار، خیلی آرام و نرم و بی سر و صدا نام شهید را از سر تابلوی کوچه و خیابانها عوض کردند، ریشه در همان رنگ بنفشی دارد که با افتخار بعضی ها تکرارش کردند، تا نفوذ و غرب زدگی و اشرافی گری، مبارزه با مقدسات و جنگ با حجاب و تفکر مقاومت، به جنگ تن به تن انقلابی ها با مهره های دشمنان چیده شده در صندلی شورای شهرها کشیده شود.
مشکل سر یک کلمه ی شهید و حنامالی این اقدام منافقانه توسط حناچی که گفته بخاطر جلوگیری از طولانی شدن نوشته ی تابلوها این اقدام صورت گرفته نیست!
این تفاله های دوم خردادی خوب میدانند عنوان #شهید فقط یک کلمه ۴ حرفی نیست
یک کتاب مقاومت است،
یک تفکر برای همه ی نسل ها که همیشه دنیا را آزاد و رها میخواهند چه علی اکبر و قاسم بن الحسن باشد، چه چمران و همت، چه تهرانی مقدم و احمدی روشن ، چه بیضایی و خلیلی...
دکترمهندس های شهرداری چی و شورای شهری همه ی اینها را میدانند ولی یک چیز را در فرمولهای اربابان غربی شان یاد نگرفته اند:
اینکه
"خون شهید لیزه... هرکس روش راه بره با سر زمین میخوره... جوری که نتونه پاشه خودشو جمع کنه."
چه قدرت عجیبی داره این نام شهید که حتی از نوشتنش بر در و دیوار شهر میترسند...و البته ترس برادر مرگ است... و صد البته مرگ بر خودتان و تفکر افساد طلبی بنفشتان.
#کوچه_شهید
#سحر_شهریاری
@saharshahriary