eitaa logo
حضرت صاحب الامر عج
104 دنبال‌کننده
975 عکس
209 ویدیو
97 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت صاحب الامر عج
. 2⃣ راجع به مسئله‌ی این مؤسّسه‌‌ی عالی فقه، خب ما ادّعا نداریم که این تنها نقطه‌ای است که در قم دار
. 3⃣ عرض کردیم، حوزه‌ی علمیّه یک ظرفیّتهای بی‌شماری دارد؛ حقیقتاً ظرفیّتهای بی‌شماری دارد. این دقّتهایی که انسان در مباحث فقهی و در مسائل کم‌اهمّیّت در بین فقها مشاهده میکند -که از لحاظ عملی و از لحاظ جایگاهش در مجموعه‌ی احکام اسلامی خیلی چیز مهمّی نیست- واقعاً شگفت‌آور است؛ یعنی این‌ جور [دقّتهای] عمیق و ریزبین و ژرف‌نگر، در کارهای فقهی ما و در علمای ما وجود دارد؛ خب این خیلی ظرفیّت مهمّی است، این خیلی چیز مهمّی است. بنده یک مدّتی یک بحث قصاص میکردم و نظرات حقوق‌دان‌های غربی را دوستانی که با ما همکاری میکردند و بلد بودند، اینها را برای بنده می‌آوردند و من گاهی اوقات نگاه میکردم به نظراتی که آنها داشتند در مسائل گوناگون. خب تعمّقهای خوبی هست در کارهایشان، امّا واقعاً با آن دقّتی که مثلاً فرض کنید صاحب‌جواهر یا مِن‌باب‌مثال مرحوم آقای خوئی -فقیه معاصر خود ما- یا دیگری در این زمینه دارند، خیلی فاصله دارد؛ اینها خیلی عمیق‌ترند، خیلی ژرف‌نگرترند، خیلی به لوازم فتوا و نظر خودشان متوجّه‌ترند؛ خب اینها است. این حوزه میتواند همه‌ی را، جامعه‌ی اسلامی را برآورده کند و همین‌ طور که آقای صدر گفتند، اگر چنانچه نهادسازها -یعنی مثلاً فرض کنید بانک مرکزی یک نهاد است، یا دستگاه دانشگاه یک نهاد است- برای مدیریّت اسلامیِ خودش سؤالی پیدا کند، به چه کسی باید مراجعه کند؟ به حوزه باید مراجعه کند. الان این اتّفاق نمی‌افتد، یعنی این کار الان وجود ندارد. یک نمونه‌اش را حالا مثلاً شما ملاحظه کنید که غالباً شبیه این نمونه، خیلی خیلی ‌خیلی نادر است؛ مثلاً فرض کنید که یک روزی پاکستانی‌ها در صدد برآمدند بانک اسلامی درست کنند؛ فراخوان دادند به ‌ فقهای دانشمندان اسلامی؛ مرحوم شهید صدر آن البَنک‌اللاربَوی را نوشت و فرستاد؛ خب آن یک نمونه است. حالا آن البَنک‌اللاربَوی چقدر جوابِ نهاد بانک را در دنیای امروز میدهد، آن بحث دیگری است که حالا ممکن است نواقصی داشته باشد امّا بالاخره یک پاسخی داده شد، شما چند نمونه از این پاسخها سراغ دارید؟ خیلی کم، خیلی کم؛ اگر دوّمی‌‌ای، سوّمی‌ای‌ داشته باشد، مسلّماً دهمی ندارد؛ در حالی که حوزه این توان را دارد، سبک کار در حوزه و سبک تحقیق در حوزه جوری بوده که دقّتِ نظر و ژرف‌نگری و عمق‌یابی جزو طبیعت کار حوزه است؛ و این جزو امتیازات ما است و حوزه میتواند این کار را انجام بدهد و حالا امروز با توجه به این نیازها، این انگیزه بیشتر شده، پس باید حوزه تحقّق ببخشد این آرزو را. این بود که ما به فکر افتادیم که این کار را حالا از یک گوشه‌ای شروع کنیم. البته عرض کردم: ادّعا، این نیست که [این کار] فقط همین‌ جا هست؛ دیگران هم دارند میکنند، در مؤسسات خوب و مفیدی که در حوزه بحمدالله هست، دارند کارهایی را انجام میدهند [منتها] این هم یک مجموعه‌ای است. به نظر من آقای صدر و دوستانشان خوب برنامه‌ریزی کرده‌اند، همکارانشان خوب برنامه‌ریزی کرده‌اند، این برنامه‌ریزی برنامه‌ریزی خوبی است. این «تحت اِشراف» هم که گفته میشود، معنایش این نیست که بنده نسبت به برنامه‌ها نگاه میکنم، دقّت میکنم، اظهار نظر میکنم؛ نه، من اصلاً نه مجالش را دارم، نه فرصتش هست؛ این ‌[کار] را خود آقایان میکنند؛ حالا بالاخره به‌نحوی به ما منتسب است امّا مربوط به خود آقایان است که دارند کار میکنند.
حضرت صاحب الامر عج
. 3⃣ عرض کردیم، حوزه‌ی علمیّه یک ظرفیّتهای بی‌شماری دارد؛ حقیقتاً ظرفیّتهای بی‌شماری دارد. این دقّت
. 4⃣ عرض من این است: اوّلاً این سبکی که ذکر کردند در تدریس و تدرّس که طلبه مشارکت میکند در پاسخ‌یابی، سبک خوبی است،‌ سبک مفیدی است؛ منتها خب تسلّط استاد و تصرّف استاد، نبایستی تحت‌الشّعاع قرار بگیرد؛ بالاخره استاد است که دارد هدایت میکند، دارد کار میکند و جمع‌و‌جور میکند؛ وَالّا اگر چنانچه مطلب سپرده بشود به اذهان ده نفر، بیست نفر طلبه‌ای که حالا در این کلاس هستند، این معلوم نیست به یک نظام و مجموعه‌ی درستی [برسد]، ؛ [امّا] اگر اینها هم کمک کنند و همراهی کنند خوب است. در مورد که ایشان فرمودند متوسّط [دوره‌ی] آن در حوزه پانزده سال است، خیلی برای من تعجّب‌آور است و این هیچ خبر خوبی نیست از نظر بنده. اصول خب لازم و ضروری است؛ برای تفقّه، بلاشک اصول لازم است. خب مرحوم آقای خوئی (رضوان‌ الله ‌علیه) فقیه اصولی بود دیگر؛ از ایشان اصولی‌تر کیست؟ در فقه او هم کاملاً اصول واضح است، آشکار است؛ من شنیده‌ام که دوره‌ی اصول ایشان پنج سال طول میکشد؛ خب ایشان مثلاً چه کار میکرده؟ چه چیزی را از اصول می‌انداخته که پنج سال میشده؟ یعنی بنابراین میشود اصول را پنج سال گفت، میشود شش سال گفت. متوسّط که پانزده سال است، یعنی مثلاً تا بیست سال هم دارد! چقدر بخوانند؟ چرا بخوانند؟ به چه دردشان میخورد؟ کجای فقه استفاده میشود از این اصول؟ نه، به نظر من یک مقداری در مورد اصول بایستی جمع و جورتر و به‌اصطلاح مُضیَّق‌تر حرکت کرد، مواظبت کرد؛ غیر از فقه است؛ ، هر چه میتوانید در زمینه‌های فقهی کار کنید، به نظر ما خیلی خوب است.
حضرت صاحب الامر عج
. 4⃣ عرض من این است: اوّلاً این سبکی که ذکر کردند در تدریس و تدرّس که طلبه مشارکت میکند در پاسخ‌یا
. 5⃣ این سؤالاتی که این برادر عزیزمان، این جوان عزیز کردند، سؤالات قابل توجّهی است؛ خواهش من این است که جناب آقای صدر و بقیّه‌ی برادرها بنشینند [اینها را] برای طلّاب روشن کنند؛ لکن این را میخواهم سفارش بکنم که جوانها توجّه به جوانی خودشان داشته باشند؛ یعنی همه‌ی آن چیزی که شما میخواهید و احساس میکنید، مورد نیاز شما نیست، برایتان مفید هم نیست. منتظر نباشید که سی سال بگذرد پیر بشوید، بعد این را بفهمید. خب ما آن سی چهل سال بعد از شما را گذرانده‌ایم، یک چیزهایی را ما میدانیم؛ از تجربه‌ی کسانی که کردند، استفاده کنید. همه‌ی این چیزها لازم نیست؛ اینکه حالا آدم مثلاً برای تحلیل سیاسی باید چه جوری عمل بکند و مثلاً از نظرات چه کسی و تضارب آراء استفاده کند، نه، اینها معلوم نیست که کلّیّت داشته باشد؛ یک مواردی ممکن است لازم باشد، یک چیزی لازم باشد. امّا من میخواهم این را عرض بکنم که طلّاب این مجموعه دنبال اساتیدشان حرکت کنند، یعنی به نظر اساتید و تشخیص اساتید و کسانی که مدیران این مجموعه هستند، اهمّیّت بدهند و طبق آن حرکت بکنند و کار بکنند تا انتظام پیدا کند، تا این مجموعه یک مجموعه‌ی منتظمی باقی بماند و ان‌شاءالله پیش برود؛ اگر منتظم نبود، پیش نمیرود. از لحاظ کمّیّت هم که حالا یک فراخوانی دادند و چون ذکر نکردید، من نمیدانم که شما چه تعدادی میخواهید طلّاب در سطوح گوناگون بگیرید، من در آن مورد نظری ندارم، بالاخره هر چه کار با دقّت و با ملاحظه انجام بگیرد و هر قدمی که میخواهیم برداریم، بدانیم که این قدم را کجا میخواهیم بگذاریم و زیر پایمان محکم باشد، این بهتر است؛ ممکن است یک مقداری با بُطء همراه باشد امّا عیبی ندارد. کار بطیء و محکم بهتر از کار سریع و متزلزل و نامحکم است.
حضرت صاحب الامر عج
. 5⃣ این سؤالاتی که این برادر عزیزمان، این جوان عزیز کردند، سؤالات قابل توجّهی است؛ خواهش من این است
. 6⃣ یک نکته‌ی دیگری در ذهن من هست -البتّه این را در مورد کلّ حوزه بنده عقیده داشته‌ام که تا حالا هم نشده، بارها هم با مسئولین حوزه، بخصوص حوزه‌ی قم، مطرح کرده‌ایم [امّا] ظاهراً سخت است برایشان- که کسی که یک درسی را میخواند و به یک جایی میرسد، احتیاج به دارد، احتیاج به شهادت دارد. اشتباه بزرگ این بود که آمدند این شهادت را با شهادتهای دانشگاهی مخلوط کردند؛ حالا اوّل که [حتّی] میخواستند اسمش را دکتری و مانند اینها بگذارند که غلط بود، بعد معادل دکتری [گذاشتند]؛ این هیچ لزومی ندارد. بیایید شما مشخّص کنید که [اسم] کسی که مثلاً فرض کنید این سه سال اوّل عمومی را میگذراند -یک سه سال عمومی دارید دیگر- چیست؛ اسم آن طلبه‌ای که محصول سه سال درس خواندن در این مؤسسّه است که لزوماً مطابق با سه سال درس خواندن در حوزه‌ی آزاد نیست و یک خصوصیّات بیشتری دارد چیست، یک اسمی برایش معیّن کنید. بعد یک سه سال دیگر شما دارید که کار تخصّصی در آن میکنید؛ آن کسی که آن سه سال را گذراند، یک صلاحیّتهایی پیدا میکند، برای او هم یک اسمی مشخّص کنید و که او به این حد رسیده. بعد یک دو سال دارید که آن دو سال، دو سال تحقیق و پژوهش و مانند اینها است؛ آن دو سال را وقتی گذراندید، [طلبه] یک صلاحیّتهای جدیدی پیدا میکند؛ همچنان که در نظام غربی دانشگاهی ما که از غرب تقلید شده، مثلاً‌ فرض کنید که حالا آن زمانهای قدیم، زمان جوانی ما، سیکل اوّل و سیکل دوّم و مانند اینها بود، همین دبیرستان هم دو قسمت بود، اسمش را سیکل اوّل و سیکل دوّم میگذاشتند، بعد دیپلم، بعد مثلاً لیسانس، بعد فوق لیسانس، بعد دکتری؛ یک درجاتی دارد؛ یعنی بر حسب صلاحیّتهایی که تعریف شده یک اسمی میگذارند و یک شهادتی میدهند؛ شما بدون اینکه از آنها تقلید بکنید و بخواهید با آنها انطباق بدهید -که مطلقاً به نظر من این کار جایز نیست که ما بیاییم با آنها منطبق کنیم کار خودمان را و بگوییم مثلاً این برابر دکتری است، این برابر مثلاً ارشد است، این برابر [کارشناسی است]؛ این اصلاً معنی ندارد؛ چون نوع کار آنها با نوع کار ما متفاوت است- امّا شما شهادتهایتان را مشخّص کنید؛ وقتی که آن دو سال آخرِ هشت سال را شما انجام دادید، یک صلاحیّتی پیدا میکنید؛ این صلاحیّت را مشخّص بکنید، یک شهادت بدهید؛ به نظر من این کار خیلی خوب است. ما البتّه از قدیم داشته‌ایم یک چنین چیزی؛ این اجازه‌ی اجتهادی که رایج بوده همین است دیگر؛ یعنی طلبه به یک نقطه‌ای میرسد که مجتهد میشود؛ قدیم معمول بود که اجازه‌ِی اجتهاد به او میدادند. یا به آن که مثلاً در حدیث پیشرفت میکرد و اهل حدیث بود، مثلاً اجازه‌ی روایت حدیث میدادند، به او اجازه‌ی نقل حدیث میدادند، این کار معمول بود؛ حالاها متأسّفانه نیست؛ واقعاً متأسفانه، چون خیلی خوب بود اگر چنانچه بود. آقایان ملاحظه میکنند، اجازه‌ِی اجتهاد نمیدهند به خاطر اینکه نبادا یک تبعه‌ای بر آن مترتّب بشود؛ در حالی که نه؛ میشود یک جوری عمل کرد که تبعه‌ای هم مترتّب نشود. امّا حالا خود شما این کار را انجام بدهید؛ یعنی یک شهادتی برای فلان مرحله‌ی از [تحصیل بدهید]؛ این هم یک نکته.
حضرت صاحب الامر عج
. 6⃣ یک نکته‌ی دیگری در ذهن من هست -البتّه این را در مورد کلّ حوزه بنده عقیده داشته‌ام که تا حالا هم
. 7⃣ نکته‌ی دیگر، سؤال شد که برای ورود در یعنی اُنس با قرآن و اُنس با حدیث، حقیر چه چیزی پیشنهاد میکنم؛ من البتّه در برنامه‌های درسی نمیدانم -چون آقایان زحمت کشیده‌اند نشسته‌اند برنامه‌ریزی کرده‌اند، بنده نمیشود از کمر کار وارد بشوم بگویم تفسیر این جوری است- امّا معتقدم از تفسیر، رها و جدا نشوید؛ یعنی تفسیر حالا ممکن است جزو برنامه‌ی درسی‌تان نباشد، شاید به اینکه برنامه‌ی درسی باشد احتیاج هم نداشته باشید، امّا حتماً [لازم است]؛ مثلاً فرض کنید یک دوره تفسیر مجمع‌البیان؛ بسیار تفسیر خوبی است؛ مجمع‌البیان بسیار تفسیر عالمانه‌ای است، یعنی مرحوم طبرسی در یک جاهایی و در ذیل یک آیاتی، مُلّاییِ خودش را و تبحّر خودش را در استدلال و استنباط نشان داده؛ گاهی اوقات این جوری است؛ یک جایی هم که البتّه احتیاج نبوده، نه؛ مثلاً فرض کنید [مجمع‌البیان]. اُنس با قرآن جداگانه و اُنس با تفسیر جداگانه، به نظر ما لازم است؛ و همین طور البتّه حدیث که شما احتیاج هم دارید؛ یعنی شما برای فقاهت چون به منابع حدیثی نیاز دارید، به رجال و به حدیث و علم حدیث و به این چیزها طبعاً احتیاج دارید؛ لابد در برنامه‌هایتان هم علی‌القاعده باید باشد، لابد در برنامه‌ها هست؛ و راه آن این است و باید انجام بگیرد.
حضرت صاحب الامر عج
. 7⃣ نکته‌ی دیگر، سؤال شد که برای ورود در #حدیث_و_قرآن یعنی اُنس با قرآن و اُنس با حدیث، حقیر چه چیز
. 8⃣ آن [دو] نکته‌ی آخری که میخواهم عرض بکنم: مواظب باشید ، مقهور هیچ کدام از این شاخصها و مهمّات کار این مؤسّسه قرار نگیرد؛ جهت‌گیری انقلابی. طلبه‌ی ما، استاد ما، فاضل ما، عالِم ما، مرجع ما اگر چنانچه معتقد به این تحوّل عظیمی که اسمش انقلاب است، بود، به درد این کشور خواهد خورد. اگر معتقد به این نبود، به درد کشور نمیخورد، به درد جمهوری اسلامی نمیخورد؛ باید معتقد باشد. اینکه بنده میگویم ، معنایش این نیست که حالا حتماً در مثلاً فلان‌ جا شعار [بدهد]؛ حالا یک وقت لازم هم باشد، شعار هم باید داد؛ بنده هم گاهی که لازم است، شعار میدهم لکن مهم این است که عمیقاً از بن دندان معتقد باشد که این تحوّلی که در این کشور اتفاق افتاده، باید همچنان ادامه پیدا بکند. تحوّل یک چیز متوقف‌شدنی نیست. یعنی یک دگرگونی‌ای که هر روز و و و میشود؛ این و ما معتقد باشیم. دشمنانمان را بشناسیم، دشمنان این نظام را بشناسیم، دشمنان این حرکت تحوّلی را بشناسیم. اگر نه، کشور به رکود خواهد انجامید و مغلوب سیاستها و گرایشهای دشمنان این ملّت و دشمنان اسلام خواهد شد. امروز نگاه اسلام به مجموعه‌ی جمهوری اسلامی است؛ من به شما عرض بکنم. الان در گرایش به احیای اسلام و به زندگی اسلامی به معنای واقعی خیلی زیاد است. مردمی که، ملّتهایی که سرخورده شده‌اند از این تمدّنهای مادّی غربی و شرقی، به اسلام گرایش دارند منتها ملجأیی، مرجعی، شاخصی، ستونی که به او تکیه کنند، کسی که به او مراجعه کنند ندارند؛ لذا نگاهشان به جمهوری اسلامی یک نگاه واقعی است؛ این وجود دارد. البتّه دشمنها نمیگذارند و نمیخواهند این معلوم بشود امّا وجود دارد. امروز در هر کدام از این کشورهای اسلامی عربی که سرانش به خون ماها تشنه هستند، اگر چنانچه از جمهوری اسلامی یک نشانی، اثری، برگه‌ای آنجا پیدا بشود، شخصی برود، شخصیّتی برود، افرادی بروند، کتابی برود و مانع از طرف سرانشان نباشد، مردم به او اقبال میکنند. الان تقریباً همه‌ی این کشورهای اسلامی از شرق تا غرب همین جور هستند؛ از اندونزی و مالزی و مانند اینها بگیرید تا آفریقا. مردم چشمشان به اینجا است؛ دنیای اسلام امروز نیاز دارد به این حرکت انقلابی ما. این کسانی که در داخل حرف میزنند، کار میکنند، اظهاراتی میکنند که با گرایش انقلابی است، ولو متضاد هم نباشد، امّا همین قدر که مغایر با گرایش انقلابی است، دارند میزنند، این ضربه‌ی به آنها است و میکنند. بنابراین حرکتتان حرکت انقلابی باشد و کار انقلابی.
حضرت صاحب الامر عج
. 8⃣ آن [دو] نکته‌ی آخری که میخواهم عرض بکنم: مواظب باشید #جهت‌گیری_انقلابی، مقهور هیچ کدام از این ش
. 9⃣ و ؛ یعنی واقعاً بدون توجّهات معنوی نمیشود، بدون توسّل، بدون دعا، بدون نماز شب، بدون مراجعه‌ و خواندن صحیفه‌ی سجادیه نمیشود. اگر چنانچه آدم بخواهد ارتباط قلبی خودش را، ارتباط معنوی خودش را با خدا حفظ نکند و مراقبت نکند از آن، کار پیش نمیرود. خدا رحمت کند، مرحوم حاج احمدآقا میگفت نیمه‌ی شبها که امام پا میشود گریه میکند -حالا امامِ پیرمردی که آن وقتی که ایشان میگفت، مثلاً هشتاد و چند سال یا قریب نود سال سنّش بود- دستمالهای معمولی کفایت نمیکند که اشکهایش را پاک کند، حوله‌ی دست و رو خشک کنی امام دمِ دستش میگذارد که اشکهایش را با آن پاک کند؛ خدا هم به او توفیق داد، کمک کرد، به خاطر همین معنویّت،‌ به خاطر همین استغاثه‌ی به خدای متعال و توکّل به خدا و درخواست از خدا. شماها جوانید، دلهایتان پاک است، پاکیزه است، گرفتاری‌تان کمتر است و خیلی خوب میتوانید این دلها را متوجّه خدا کنید، نمازها را خوب بخوانید، با دعا و توسّلات اُنس داشته باشید، با ذکر ائمّه (علیهم ‌السّلام) اُنس داشته باشید. و بخصوص من توصیه میکنم را تا آنجایی که میتوانید، ولو یک وقتی هم نتوانستید، را [بخوانید]، ترک نشود؛ یعنی دنبال کنید اینها را، اینها خیلی اثر میگذارد، نورانیّت میدهد به شما و آن وقت این نورانیّت، به شما کمک میکند در پیدا کردن راه. یک چیزهایی را انسان از این و آن هم هر چه سؤال کند، به درد نمیخورد؛ یعنی گاهی از یک کسی هم یک چیزی می‌شنود اما در انسان اثری نمیگذارد. اگر آن نورانیّت پیدا شد، دلها را باز میکند، انفتاح میدهد، بهجت معنوی به انسان میدهد. و شماها جوانید؛ شما هم از این جهت از ماها جلوترید،‌ بهترید، آسان‌تر است برای شما کار تا برای ما. ان‌شاءالله که خداوند شماها را موفق بدارد؛ ما که شما را دعا میکنیم، شما هم ما را دعا کنید. والسّلام علیکم و‌ رحمة‌الله و برکاته
هدایت شده از فرهنگی مدرسه صاحب الامر(عج)
#اطلاعیه مراسم شام شهادت امام هادی علیه السلام و یاد بود مرحوم محمد علی دهقانی اشکذری (پدر حجت الاسلام زهیر دهقانی) سخنران:آیت الله بهشتی مداح: حجت الاسلام بهمن یکشنبه 19 اسفندماه بعد از نماز مغرب و عشاء کوچه 13خیابان اراک،مدرسه علمیه حقانی #هیات_شهدای_مدرسه_علمیه_حقانی 🆔https://instagram.com/haghani_heiat 🆔@haghani_heiat 🆔️ @haqanews
🔆 رهبر کبیر انقاب اسلامی از چه زمانی با لقب «امام» خطاب شد؟! نخستين بار چه كسی ايشان را با اين لقب خواند؟ ⭕️امام جمعه محترم رشت اخیرا در حضور رئیس جمهور٬ حسن روحانی را اولین شخصی نامید که عنوان (الامام) را برای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به کاربرده است پرونده یک را بار دیگر گشود.این ادعا در حالی است که پیش از این در فیلم انتخاباتی این نقل به وی منتسب و از آن بعنوان مهم ترین سابقه مبارزاتی وی یاد شده بود. 🔹حجةالإسلام والمسلمین تاریخ‌نگار برجسته انقلاب اسلامی در سایت بنیاد تاریخ پژوهی انقلاب اسلامی در پرسشی که "چه کسی اولین بار این لفظ را برای امام به کار برد" اینچنین پاسخ می دهند. ◀️« .. استاد فرزانه محمدرضا حكيمی بود، كه در كتاب «سرود جهش‌ها» كه در سال ۱۳۴۲ به رشته نگارش كشيد، چنين آورد: «در اين روز و روزگار، ديگر اين نشان تشيع را بر كسي نديديم و اين سخن عزيز شيعی «انتم علی احدی الحسنيين» را از كسي نشنيديم، مگر از پيشوای شيعی‌انديش معاصر و يادگار پيشينه‌های شيعه، امام خمينی... ◀️شاعری نيز در سال ۱۳۴۳ در پی تبعيد امام به تركيه چنين سرود: «اي ز وطن دور اي مجاهد دربند اي دل اهل وطن به مهـر تو پيوند ... ای ز وطن دور اي امام خميني ای تو علي را يگانه پور.» ◀️سروده ديگر اين شاعر درباره امام چنين است: «الا ای امام بحق برگزيده الا ای تو اسلام را نور ديده ... زعيما! اماما! از ايران چه پرسـی كه سجن بزرگيست در خون طپيده ...» ◀️ هم‌چنین كتاب‌هايی كه در نجف اشرف از سال ۱۳۴۸ منتشر شده مانند «حكومت اسلامي يا ولايت فقيه»، «مبارزه با نفس يا جهاد اكبر»، «آوای انقلاب» و... نيز از قائد بزرگ اسلام به عنوان «امام» نام آورده است. و سرانجام كتاب تاريخ نهضت اسلامی ايران كه در سال ۱۳۵۶ در لبنان منتشر شده است نيز به نام «بررسی و تحليلي از نهضت امام خمينی» نامگذاری شده است و در جای جای اين كتاب از آن ابر‌مرد تاريخ با عنوان امام نام برده است. ◀️علاوه بر اين در ماهنامه ۱۵ خرداد (دوره اول) كه تا سال ۱۳۵۴ در نجف اشرف منتشر می‌شد نيز با عنوان «امام خمينی» از رهبر كبير انقلاب اسلامی نام برده است. ❇️ بدين‌گونه روشن می‌شود كه عنوان «امام» براي آن رهبر محبوب ملت سابقه‌ای ديرينه دارد و به دوران اوج انقلاب اسلامی و پس از پيروزی آن محدود نمي‌شود. ❌ البته سخنان آقای حسن روحانی در مراسم چهلم شهادت آيت الله حاج سيد مصطفی خمينی (رحمة الله عليه) در مسجد ارک تهران نيز در زمينه رواج عمومی این عنوان در عموم مردم مؤثر بود.  @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
هدایت شده از بدون سانسور🇮🇷
🔴محرمانه‌های سفر بشار اسد به تهران صبح دوشنبه ششم اسفند، تهران یک مهمان خاص داشت که با اسکورتی کوچک، اما قوی و آزموده، فرودگاه مهرآباد را به مقصد ساختمانی در مرکز شهر ترک کرد. اتومبیل مشکی، حدود ساعت‌9 به محل دیدارهای رهبر انقلاب در انتهای خیابان فلسطین رسید و بدون طی تشریفات متداول، وارد ساختمان مقصد شد. مهمانان دعوت شده به ساختمان دیدارهای رهبری که ساعتی قبل‌تر به این دیدار دعوت شده بودند می‌دانستند که جمهوری اسلامی میزبان یکی از رهبران بزرگ جبهه مقاومت است، اما نام او را کمتر حدس می‌زدند؛ لحظه‌ای بعد آقای بشار اسد و سپس فرمانده شهیر سپاه قدس از خودرو پیاده شدند. آقای اسد با یک هواپیمای ایرانی، دمشق را به شکلی کاملاً محرمانه، به مقصد تهران ترک کرده بود. موضوع سفر رییس‌جمهوری سوریه از مدت‌ها قبل در دستور کار بود؛ اما روز و ساعتش به شدت، سرّی نگه داشته می‌شد و شاید کمتر از انگشتان یک دست می‌دانستند که او چه زمانی به تهران خواهد آمد. چرا؟ آیا در تهران، نمی‌شد از جان او حفاظت کرد یا مشکلی دیگر در میان بود؟ اسد در طول هشت سال گذشته، حتی به‌ندرت از دمشق خارج شده بود؛ علت آن تهدید جانی مستمر او از جانب تکفیری‌ها و به‌طور ویژه رژیم صهیونیستی بود. کاملاً محتمل بود که جان او، در حین سفر از سوی این رژیم تهدید شود. در گذشته، چهره‌های شناخته‌شده‌ای در راه سفر به ایران، توسط عوامل دشمن کشته شدند؛ مهم‌ترین آنها محمدبن‌یحیی، وزیر امور خارجه وقت الجزایر بود که در اوایل جنگ، برای میانجی‌گری راهی تهران شد و صدام، هواپیمای او را در نقطه مرزی ایران سرنگون کرد. درز خبر سفر اسد، می‌توانست صهیونیست‌ها را برای اجرای سناریوی خود تقویت کند، هرچند که ایران امروز می‌تواند در افق‌هایی دورتر از مرزهای جغرافیایی‌اش، تأمین امنیت هوایی به وجود آورد، اما خطر بالایی در این زمینه وجود داشت. سفر محرمانه رییس‌جمهوری سوریه به تهران نشان داد که دستگاه نظامی-امنیتی مرتبط با این برنامه تا چه حد در راز نهانی موفق بوده است. اسد بلافاصله بعد از دیدار گرم و صمیمی‌اش با رهبر انقلاب، راهی دفتر رییس‌جمهوری شد؛ آقای حسن روحانی یک روز پیش‌تر در جریان موضوع قرار داشت و دعوت از وزیر خارجه در اختیار وی بود. با این همه رییس‌جمهوری ترجیح داد حتی تا ساعتی قبل از رسیدن، موضوع را با کمتر کسی در میان بگذارد و همین امر، موجب قرار نگرفتن پرچم سوریه در هنگام دیدار شد. اتفاقی که در دیدار اسد از روسیه هم افتاده بود و در محل حضور ولادیمیر پوتین، پرچم این کشور به دلیل در جریان نبودن تشریفات، قرار نداشت. رییس دفتر رییس‌جمهوری به بیرون از ساختمان رفته بود و انتظار حضور مهمان ویژه را از دری غیرمتعارف می‌کشید تا ورودش را به اطلاع روحانی برساند؛ او نیز به درستی مطلع نبود چه کسی قرار است با پای پیاده وارد ساختمان دولت شود. رییس‌جمهوری پس از اطلاع از ورود اسد به محوطه، اتاق کار خود را ترک و در راهروی ورودی به استقبال اسد رفت و آن‌ها به گرمی یکدیگر را در آغوش گرفتند. تیم همراه اسد نیز بسیار محدود بود و نه وزیر خارجه او از این سفر خبر داشت و نه سفیرش در تهران؛ البته هیچ کدام از آن‌ها عجولانه استعفا ندادند و این اتفاق بزرگ را به حاشیه نبردند. اسد بعد از دیدار دوم، پس از حدود چهار ساعت حضور در پایتخت ایران اسلامی، با سردار سلیمانی به سمت فرودگاه و با او به دمشق رفت؛ تا زمانی که او به محل استقرار خود در پایتخت سوریه رسید، عکاسان و فیلمبرداران در قرنطینه قرار داشتند و بعد از آنکه پیغام فرمانده رسید، اطلاع‌رسانی‌های محدود و سپس خبررسانی وسیع صورت گرفت. سفری که «رأی الیوم» آن را این‌گونه روایت کرد: «استقبال ایران از بشار اسد و لبخندهای گرمی که توسط دوربین‌ها ضبط شد، یک صحنه استثنایی یا تصویر سیاسی عجیبی به نظر نمی‌رسد؛ چرا که آنچه دو کشور ایران و سوریه را به ‌هم پیوند می‌دهد، بسیار عمیق‌تر از دوستی یا رابطه دو همسایه نزدیک است. در اینجا صحبت از استحکام روابط ائتلاف راهبردی بین دمشق و تهران است که در نتیجه جنگ سوریه حاصل شد و در پی آن، دو طرف خوانش عمیق و مشترکی از اتفاقات سوریه در طول هشت سال گذشته دارند. حال باید گفت این سفر نه فقط برای رساندن پیام‌های سیاسی به دشمنان، بلکه با هدف بررسی مرحله آینده، چالش‌ها، موانع و راه حل‌ها انجام شد.» پیروزی راهبردی دیگری برای محور مقاومت رقم خورده بود./فارس ✅اگر از دعواهای سياسی خسته شدین، شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794