eitaa logo
کانال پایگاه صاحب الزمان عج
341 دنبال‌کننده
22.1هزار عکس
25هزار ویدیو
231 فایل
دراین مکان فعالیتهای سیاسی،اجتماعی،دینی، رانشرمیدهیم و تبیین میکنیم ارتباط با مدیر کانال: @Moein_Re
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️رمان امنیتی ☑️ 🔻قسمت نهم🔻 اپراتور ستاد ۱۱۴ - ساعت ۱۸ عصر با گذشت یک ساعت از زمان تجمع در خیابان ولیعصر، جمعیت حالا کاملا در یک نقطه متمرکز شده است. شعارها هر لحظه بیشتر می‌شود و از آرایشی که لیدرهای حاضر در دل جمعیت به خود گرفته‌اند، مشخص است که هدف خاصی را دنبال می‌کنند. همانطور که در بین افراد حاضر در صحنه به دنبال نفراتی هستم که قصد به آشوب کشیدن اغتشاشات و همچنین آسیب زدن به اموال عمومی را دارند، به صفحه‌ی مانیتور دیگرم نگاه می‌کنم تا جواب استعلام پلاک آن هاچبک را بررسی کنم: -سینا سپهری، متولد هفده اسفند هشتاد، ساکن محله‌ی نازی آباد، کوچه‌ی... از خواندن آدرس کاملش صرف نظر می‌کنم، باید ثانیه‌ها را غنیمت بشمارم. عکس فریز شده‌اش را با تصویر استعلام پلاک خودرو تطبیق می‌دهم... خودش است. فورا کد ملی‌اش را بررسی می‌کنم تا اطلاعات کامل‌تری از او به دست بیاور،. آدرس دقیق محل سکونت، شماره همراه، سوابق کیفری، تمام شماره‌ حساب‌ها و... که می‌تواند در تصمیم‌گیری‌ام نسبت به او کمک کند. زنی که در وسط جمعیت شعارها را دریافت و فریاد می‌زد، خودش را خیلی آرام به کنار یکی از صندوق‌های صدقات کنار خیابان می‌رساند و در حالی که کنار دو زن دیگر روی یکی از نیمکت‌های اطراف خیابان می‌نشیند، شروع به سیگار کشیدن می‌کند. همزمان با تاریک شدن هوا مدام به ساعتش نگاه می‌کند و گویا منتظر فردی است که از قبل با او قرار ملاقات گذاشته است. صبر... باید صبر کنم و چشم از او برندارم. یکی از دوربین‌ها را روی صورتش نگه می‌دارم و با کمک دیگر دوربین‌ها بار دیگر به دل جمعیت می‌زنم و پسر جوانی را می‌بینم که روی دستش پر از طرح‌های مختلف تتو است. یک جای زخم در گوشه‌ی پیشانی‌اش به چشم می‌خورد و موهایش خشک و شکننده به نظر می‌رسد. می‌خواهم از کنارش عبور کنم؛ اما متوجه همان پسری که راننده‌ی پراید هاچبک بود می‌شوم که با اشاره‌ی دست از او می‌خواهد تا نزدیکش شود و چند لحظه‌ی بعد نیز یک بسته‌ی نامشخص را به او می‌رساند و فورا غیبش می‌زند. شبیه یک جعبه‌ی میوه است که صد البته درونش ممکن است هر چیزی به غیر از میوه باشد؛ هر چند تا اقدام به باز کردن درب جعبه نکند، هیچ چیز مشخص نخواهد شد. فورا دستم را روی شاسی بیسیم نگه می‌دارم و مطابق قرار قبلی که در سازمان گذاشتیم، اطلاعات مهم و حیاتی را به سرتیم عملیاتی می‌دهم تا به صلاحدید خود عمل کند: -آقا کمیل خدا قوت، اون تی‌شرت نارنجیه که صورتش رو پارچه‌ی سیاه پوشونده و یه بسته دسته‌ش داره رو ببینید، سی درجه به چپ... کنار تابلوی کوچه! آقا کمیل فورا جواب می‌دهد: -دیدمش... همون نارنجیه! چی شده؟ توضیح می‌دهم: -به بسته‌ای که داره مشکوکم، از یکی از ماشین‌های خاکستری تحویل گرفته و ممکنه توش وسایل آتیش بازی باشه. آقا کمیل که روحیه‌ای کاملا عملیاتی و جهادی دارد، کد دریافت پیام را می‌گوید و همانطور که با دست به یکی از نیروهایش اشاره می‌کند، به سمت سوژه می‌رود. نمی‌دانم چرا؛ اما با توجه به تصویری که از دوربین‌های کنترل ترافیک می‌بینم، احساس می‌کنم جمعیت به سمت کوچه‌ای که سوژه ما با جعبه‌ی در دستش داخلش شده، سرازیر می‌شود... انگار عده‌ای سعی دارند تا با کشاندن جمعیت به آن سمت مرد نارنجی‌پوش را پوشش دهند. ابروهایم را بهم نزدیک می‌کنم و در حالی که به طرف صفحه‌ی مانیتور خم می‌شوم، روی سوژه‌ام زوم می‌کنم. با اشار‌ه‌ی دست از افرادی که دورش هستند، می‌خواهد او را استتار کنند. آقا کمیل و دو نفر از نیروهایش به دل جمعیت می‌زنند و هم‌زمان فرمانده‌ی یکی از دسته‌های بسیجی که به احتمال زیاد با بچه‌های آقاکمیل هماهنگ است، از آن سمت کوچه حرکت می‌کند تا جمعیت را متفرق کند. آقا کمیل حالا تقریبا در چند قدمی سوژه قرار گرفته که یکی از نفراتی که نزدیک سوژه است دستش را به زیر پیراهنش می‌برد و در حالی که پشت به آقاکمیل و نیروهایش ایستاده، یک اسلحه‌ی کلت کمری بیرون می‌آورد و مسلح می‌کند. ناخودآگاه از جایم می‌پرم و در حالی که فریاد یا حسین سر می‌دهم، شاسی بیسیمم را نگه می‌دارم: -اسلحه، اون که پیراهن مردانه‌ی چهارخونه قرمز و مشکی پوشیده اسلحه داره... آقا کمیل درست کنارته، می‌شنوی؟ سپس به تصاویر دوربینم نگاه می‌کنم و متوجه نکته‌ای می‌شوم که ممکن است جان آقاکمیل اعضای تیمش را به خطر بیاندازد... درست پیش روی آقاکمیل دو نفر هستند که پیراهن مردانه‌ی چهارخانه‌ی قرمز و مشکی دارند... در حالی که فقط یک نفر از آن‌ها مسلح است و این یعنی اگر به سمت فرد غیرمسلح بروند، آن یکی حتما به سمتشان شلیک خواهد کرد... یعنی یک افتضاح... نویسنده: انتشار از کانال رمان امنیتی: @RomanAmniyati ‌➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ❌کپی بدون قید آی‌دی کانال و ذکر نام نویسنده، به هیچ عنوان مورد رضایت صاحب اثر نیست❌
دوستان رمان امنیتی(ستادصدوچهارده) را حتما دنبال کنید منتظر قسمت دهم و یازدهم این رمان باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم دوربین مدار بسته اقدامات مجرمانه ماهان صدرات/ فرو کردن چاقو به بدن یک شهروند عادی 🔹متهم ماهان صدرات با جمعی از دوستان خود در خیابان به دو فرد موتور سوار را به عنوان لباس شخصی شناسایی کرده و با لگد موتور را سرنگون و یکی از افراد را با کارد سلاخی مجروح می‌کنند. 🔹متهم صدارت با کارد سلاخی باک موتور را سوراخ کرده و موتور را به آتش می‌کشد. فریادهای متهم صدرات که لباس شخصی زدم لباس شخصی زدم پس از اقدام مجرمانه‌اش در خیابان بلند می‌شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اعتراف شاهین نجفی درباره شکست اغتشاشات و عدم همراهی مردم
📸لشکرکشی رسانه های معاند برای برهم زدن آرامش روان اعضای تیم ملی 🔹دو تصویر یکسان از زن و مرد اجاره‌ای که با تیشرت های زن، زندگی، آزادی هم در جام جهانی قطر حضور داشتند و هم در جام جهانی کشتی آزاد در آمریکا!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فحش‌های جنسی براندازان اجاره‌ای به کشتی‌گیران ایرانی! 🔹براندازان اجاره‌ای حالا در مسابقات کشتی آمریکا ظاهر شدند و تمام تلاش‌شان را می‌کنند که آزادکاران ایران نتیجه نگیرند. 🔹این افراد در مسابقه قاسم‌پور و کشتی‌گیر ژاپنی هم انواع و اقسام فحش‌های رکیک جنسی را به قاسم‌پور دادند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 جدید‌ترین تکنولوژی براندازی جمهوری اسلامی رونمایی شد 🔹‌ عین خر عرعر کردن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴واکنش برخی چهره‌ها به اعدام یک اغتشاشگر 🔹چهره‌هایی که خودشان تاب دیدن آسیب اجتماعی به عزیزانشان را ندارند!