☑️رمان امنیتی #برای_آزادی_دو ☑️
🔻قسمت بیست و نه🔻
حرفش را یک بار دیگر برای خودم تکرار میکنم:
-چرا اینقدر پول میریزم توی حلقتون؟
یعنی جابر در داخل مرزبانی نفوذی دارد که از ماجرای تغییر ساعت شیف خبردار شد؟ نفسم را به آرامی به بیرون میدهم و منتظر حرکت بعدیاش میشوم. من از جابر اطلاعات کافی ندارم و با اینکه به اندازهی کافی به او نزدیک شدهام؛ اما نمیتوانم بیگدار به آب بزنم. باید حساب شده و دقیق عمل کنم، سعی میکنم با نفسهای منظم و حساب شده ضربان قلبم را کنترل کنم تا ضمن حفظ آرامش، بتوانم در برابر سرمای بیرحمانهی هوا دوام بیاورم. موبایلم را از درون جیبم بیرون میآورم و زیر کاپشنم میبرم تا همان اشتباه جابر را تکرار نکنم و نور صفحهاش باعث لو رفتنم نشود. سپس بدون آن که بخواهم به صفحه موبایل نگاه کنم و به لطف پیامهای زیادی که با این گوشی نوشتهام، موفق میشوم که یک پیغام برای کمیل بنویسم:
-من تو یک قدمی جابرم، موقعیتم مکانیمم روشنه. بیا زودتر...
جابر مستأصل و نگران است. چند باری یک مسیر ده دوازده متری را میرود و برمیگردد. به جز کولهای که روی دوشش است، چیز دیگری همراهش نیست. فندکش را بالا میآورد تا سیگاری روشن کند. لبخند رضایت با دیدن این کارش به روی لبهایم نقش میبندد... روشن کردن سیگار توسط سوژه در این نقطهای که ایستادهایم سه معنی خوب برای ما دارد. اولا مطمئن میشویم که راه از پیش تعیین شدهای برای فرار ندارد و آنقدر تحت فشار است که به سیگار کشیدن پناه برده است.
دوما تا تمام شدن سیگاری که روشن کرده برای ما وقت خریده تا کمیل بتواند از رو به رو به سوژه مشرف شود و راه انجام عملیات را هموار کند. از همه مهمتر هم نقطه روشن سیگار سوژه میتواند موقعیت دقیق او را نشان ما دهد که این خیلی ارزشمند است.
همه چیز باب میل من پیش میرود، برای استفاده از اسلحه تردید دارم. یک لحظه پیش خودم فکر میکنم که میتوانم با ضربهای دقیق به پایش او را زمین گیر کنم و لحظهای دیگر خیال میکنم که بهتر است صبور باشم تا کمیل نیز به ما اضافه شود. اگر بتوانیم با کمترین هزینه و خسارت او را دستگیر کنیم، قطعا برای خود ما نیز بهتر است. جابر هنوز به نیمههای سیگارش نرسیده که به سمت رودخانه میرود. جریان آب سریع و غیر قابل پیش بینی است. جابر سیگارش را در بین لبهایش نگه میدارد و با نوک انگشتان دست راستش آب را لمس میکند. لبهایم را با استرس به یکدیگر میساووم و در دل دعا میکنم که کمیل زودتر برسد. با اینکه اطلاعات چشم گیری از جابر در دست نداریم؛ اما این نکته را خیلی خوب میدانم که دستگیری او اصلا کار سادهای نیست.
جابر کنار رودخانه زانو میزند و کولهاش را از روی دوشش در میآورد، سپس به چپ و راستش نگاه میکند و اسلحهاش را از داخل کوله بیرون میآورد. نمیدانم متوجه من شده یا محض احتیاط تصمیم گرفته مابقی مسیر را مسلح ادامه دهد. چند قدم جلوتر میروم تا از روشن بودن سیگارش استفاده کنم و فاصلهام را تا حد ممکن با او کم کنم ناگهان...
یک صدا از سمت رو به رویم در دل کوه میپیچد! ته دلم خالی میشود، انقدر فشار عصبی به رویم زیاد میشود که در یک لحظه احساس میکنم منشأ تولید صدا خودم بودهام؛ اما کمی بعد و در حالی که از شدت استرس حالت تهوع گرفتهام به پیش رویم نگاه میکنم... به جایی که کمیل قرار است جابر را غافلگیر کند. نمیدانم دلیل آن صدای لعنتی چه چیزی است، صدای جانوری است که در کوههای این منطقه هراسان است یا خدایی نکرده کمیل و حسنپور سوتی دادهاند!
میخواهم گوشی را دوباره به زیر کاپشنم ببرم که برای کمیل پیامی بنویسم؛ اما خودش زودتر این کار را انجام میدهد. بلافاصله متنش را باز میکنم:
-پای حسنپور تو یکی از تلههای فلزی اینجا گیر کرده عماد... یه کاری کن تا صداش در نیومده از درد!
یاحسین... این دیگر چه خبری است که کمیل برایم فرستاده؟
نفسم را حبس و سپس به بیرون میدهم و اسلحهام را برمیدارم. از کنار تکه سنگی که به آن تکیه دادهام دور میشوم و سعی میکنم از پشت سر نزدیک جابر شوم، هنوز یکی دو قدم بیشتر برنداشتم که جابر صدای قدمهایم را میشنود.
به سمتم برمیگردد و اسلحهاش را به طرفم نشانه میرود. کمیل از پشت سرش صدا میکند:
-بسه دیگه، بیانداز اسلحهات رو...
جابر پریشان به سمت او برمیگردد، حالا نوبت من است:
-درست تشخیص دادی، یکی هم پشت سرته... حالا دیگه اسلحهات رو بزار زمین و تسلیم شو!
جابر هراسان به سمت من برمیگردد. چند لحظه این و آن پا میکند و سپس میگوید:
-بلوف میزنید، همین دو نفرید!
حسنپور از آن سمت فریاد میزند:
-اره همین دو نفریم!
جابر که حالا دیگر خودش را از پیش باخته میبیند، کولهاش را روی زمین میاندازد و در پیش چشمهای حیرت زده ما به داخل رودخانه میپرد.
نویسنده:
#علیرضا_سکاکی
انتشار از کانال رمان امنیتی:
@RomanAmniyati
☑️رمان امنیتی #برای_آزادی_دو ☑️
🔻قسمت سی🔻
همزمان با دویدن به سمت جابر نور مهتاب به صورت کمیل میتابد. رنگ پریده و وحشت زده است، مردد نگاهش میکنم. کمیل لبهایش را تکان میدهد:
-حسنپور... حسنپور رو چیکار کنم؟
راننده از پشت سر به من نزدیک میشود. نفس نفس میزند و منتظر است تا کسب تکلیف کند. با اشاره دست از او میخواهم تا به سمت حسنپور برود و سپس کمیل را خطاب قرار میدهم:
-تو از بالای رود برو... فقط سعی کن زودتر از... جریان آب... بدوی...
کلمات را منقطع و یکی در میان میگویم و سپس یک یاحیدر بلند میکشم و به درون آب میپرم.
آب به قدری سرد است که به یک باره احساس میکنم کنترل دست و پایم را از دست میدهم و تمام بدنم بیحس میشود. به زیر آب عمق دار رودخانه میروم و جریان آب من را با خودش به جلو میبرد. به سختی دستهایم را حرکت میدهم و موفق میشوم که سرم را از آب بیرون بیاورم. دهانم را طوری باز میکنم که گویا این آخرین باری است که به من اجازهی نفس کشیدن داده شده است و سپس تمام فضای ریهام را پر از اکسیژن میکنم و دوباره همراه با جریان آب به زیر کشیده میشوم. با اینکه دهانم بسته است؛ اما سرمای بیش از حد هوا دندانهایم را بهم قفل میکند. بار دیگر سرم را بالا میآورم و این بار که بدنم کمی به شدت سرمای آب رودخانه و هوای زمستان مناطق کوهستانی عادت میکند، موفق میشوم جابر را ببینم. در دستش اسلحه است و با دیدن من که به درون آب پریدهام، درون آب میچرخد و تصمیم میگیرد به سمتم شلیک کند؛ اما بلافاصله سرم را به زیر آب میبرم و سعی میکنم به سمت چپم شنا کنم تا اگر هم به سمتم شلیک کرد، موفق نشود. کمیل از بیرون رودخانه فریاد میزند:
-ایست، بهت گفتم وایستا!
آرزو میکنم کاش از تحلیلی که دربارهی فرار جابر داشتم مطمئن میبودم و حالا یک ردیف از نیروهای ویژه را درون رودخانه به صف میکردم تا دیگر به چنین دردسری نیافتم. سرم را از آب بیرون میروم و این بار من تصمیم میگیرم تا با شلیکی به دست و پایش از سرعت رفتنش کم کنم. جابر که متوجه نیتم میشوم، شبیه به خودم به زیر آب میرود و سعی میکند تا هر طور که شده مسیرش را تغییر دهد. بدنم را شل میکنم تا جریان آب من را جلو ببرد، کاری که جابر مطمئنا انجام نمیدهد. او قطعا در چنین شرایطی به عرض رودخانه شنا خواهد کرد تا شانس برخورد گلولهی من به خودش را کم کند... درست شبیه کاری که من هم چند لحظهی پیش انجامش دادم.
جریان آب بسیار بیشتر از چیزی است که حدسش را میزدم. جابر سرش را بالا میآورد تا نفس بگیرد که کمیل بلافاصله با شلیکی به درون آب او را مجبور میکند تا تنها برای لحظاتی بسیار ناچیز به روی آب بیاید و همین هم اتفاق بسیار خوبی برای ماست... او اگر حالا درگیر نفس کشیدن شود، تمرکزش از روی فرار برداشته میشود و این مهم شانس ما را برای دستگیریاش بیشتر میکند.
جابر سرش را بالا میآورد و درست چند لحظهی بعد کمیل فریاد میزند:
-بزنش آقا، سمت راستته!
اسلحهام را بالا میآورم و به سمتش شلیک میکنم؛ اما موفق نمیشوم... او خیلی حرفهای تر از چیزی است که فکرش را میکردیم.
از شدت آب کاسته میشود و تقریبا میشود گفت به منطقهای رسیدهایم که آب ساکن و بیحرکت شده است؛ با نگاهی به چند متر جلوتر و تحرکات روی آب میشود حدس زد که این اتفاق آرامش قبل از طوفان است و شدت آب به زودی بیشتر از چیزی بود خواهد شد.
جابر سرش را از آب بیرون میآورد تا نفس بگیرد. بلافاصله موقعیت مکانیاش را تشخیص میدهم و با حرکت پاهایم در آب سعی میکنم تا خودم را به او نزدیک و کار را یک سره کنم. دانههای سفید رنگ برف از آسمان به سمت زمین رقص کنان سقوط میکنند و به یک باره شدت میگیرند. چند نفس عمیق میکشم تا بتوانم از لرزشی که به اندامم افتاده و همینطور صدای بهم ساوویده شدن دندانهایم جلوگیری کنم.
یک سانت یک سانت به او نزدیک میشوم و هر چند ثانیه یک بار به آرامی سرم را از آب بیرون میآورم تا اوضاع را رصد کنم. حدود یک و نیم متر با جابر فاصله دارم و اصلا دلم نمیخواهد با یک کار عجولانه بساط رفتنش را فراهم کنم. بار دیگر سرم را به زیر آب میبرم و بیرون میآورم تا به او نزدیک شوم که ناگهان..
چشمهایم درست رو به روی چشمهای از حدقه بیرون زدهاش قرار میگیرد.
میخواهم دستم را بالا بیاورم تا کارش را تمام کنم؛ اما او دستانش را به دور گردنم حلقه و با حرکتی سنگین سعی میکند تا گردنم را بشکند.
چشمهایم گرد و نفسم در سینه حبس میشود و بدون آن که فرصت فریاد کشیدن داشته باشم به زیر آب میروم.
در دل تاریکی هوا و بدون هیچ کسی که بتواند کمکم کند.
تنها در دلم یک جمله را زمزمه میکنم:
-اغثنی یا صاحب الزمان...
نویسنده:
#علیرضا_سکاکی
انتشار از کانال رمان امنیتی:
@RomanAmniyati
کپی بدون قید آیدی کانال و ذکر نام نویسنده، به هیچ عنوان مورد رضایت صاحب اثر نیست
از طالقانی را کی کشته تا شهادت آیت الله مدنی در محراب
از دستگیری مهسا امینی تا اغتشاشات خیابانی
آیت الله طالقانی در ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ به ملکوت اعلی پیوست.اما منافقین دیوار نویسی کردند و شعار میدادند که:
طالقانی را کی کشته ،بهشتی چشم درشته!!!
بهشتی بهشتی ،طالقانی را تو کشتی!!!
بهشتی کیست ؟
آیت الله بهشتی همان شخصیت وارسته ای که حضرت امام خمینی ره در مورد او فرمودند: بهشتی یک ملت بود برای این ملت.
این جرثومه های فساد،می خواستند در زمان حیات آیت الله طالقانی با عناوین پدر طالقانی از وجود او برای اهداف شوم شان استفاده کنند،وقتی نتوانستند از مرگ آن استفاده کردند.
در ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ همین منافقین در محراب نماز جمعه، آیت الله مدنی را به شهادت رساندند.
از اتهام زنی به جمهوری اسلامی تا به شهادت رساندن یک عالم ربانی در محراب نماز.
دیروز اینگونه چهره کریه خود را نشان دادند و مردم به پشت صحنه و توطئه های آنان پی بردند.
اما امروز
یک دختر جوان بنام مهسا امینی توسط گشت ارشاد برده می شود و این دختری که از کودکی بیمار بوده و عمل مغزی انجام داده ، میمیرد و از مرگ او جهت اهداف شوم شان مثل اول انقلاب استفاده می کنند.
مهسا را کی کشته ؟!!!
مأمورین نظام کشتند!!!
و به این بهانه ایجاد اغتشاش و درگیری و نظام را زیر سوال بردند و چه خسارت هایی که نزدند.
و چقدر افراد ساده لوح فریب این منافقین را خوردند و باور کردند که او کشته شده است!!!
شنیده بودیم که مومن دو بار از یک سوراخ گزیده نمی شود ولی دیدیم که گزیده شد.
امروز هم بعد از گذشت یک سال ،این جرثومه های فساد ، به بهانه سالگرد مهسا تلاش برای ابراز وجود می کنند.
باید با هوشیاری این توطئهها را مثل اول انقلاب در نطفه خفه کرد.
این دشمنان اسلام و مردم ، از هر جنایتی ابا ندارند.
مردم غیور و فهیم ایران، با جهاد تبیین و بیان حقایق به مقابله با تحریف حقایق و خنثی کردن توطئهها باید شتافت.
و من الله التوفیق 🌹🌹🌹🌹🌹
🔻در مدت اخیر ۴۰۰ بمب کشف و خنثی شد
وزیر اطلاعات:
🔹۴۰۰ بمب در مدت اخیر کشف و خنثیسازی شد که ۴۰ بمب برای انفجار در ایام محرم طراحی شده بود.
🔹بودجه ۵۰ سرویس اطلاعاتی از بودجه کل کشور بیشتر است و هدف آنها براندازی است.
🔹یکی از کشورهای همسایه در مرز ایران کارخانه اسلحهسازی ایجاد کرده بود که تمام تولیدات آن به داخل کشور قاچاق میشود.
🎥 پشت پرده شکلگیری اغتشاشات در مستند «اختاپوس»
🔹مستند «اختاپوس» با محوریت نمایش پشت پرده اغتشاشات و کارزار نبرد اطلاعاتی آمریکا در ایران جمعه ۲۴ شهریور حوالی ساعت ۱۷ از شبکه پنج سیما روانه آنتن میشود.
🚩 جستجوی سریع جلسات دهه سوم #ماه_صفر در اصفهان
*┄┅═✧🏴❁﷽❁🏴✧═┅┄*
📌 فهرست جلسات صبح و عصر
📲 eitaa.com/isfrozeh/27658
📌 فهرست جلسات مغرب و شبانگاهی
📲 eitaa.com/isfrozeh/27728
🙏 التماسدعای فرج
✌️ لطفا این پیام را برای دیگران ارسال کنید.
⚠️ چند تذکر مهم درباره اطلاعیهها 🔗
◼️ #روضه 🚩 #ماه_صفر
📍 #اصفهان
☑️ اطلاعرسانی جلسات روضه 👇
https://eitaa.com/joinchat/2958164240C04ddca55df
❤️ لا یخلف الله وعده؛ آیه نصب شده در حسینیهی امام خمینی؛ در دیدار مردم سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی و با رهبر انقلاب. ۱۴۰۲/۶/۲۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 روایتی از بانوی معلول سیستانی که با پای خود به رهبر معظم انقلاب نامه نوشت و به دیدار ایشان رفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب هماکنون در دیدار مردم سیستانوبلوچستان و خراسان جنوبی:
⚠️ معلومات اطلاعاتی ما به ما میگوید که دولت آمریکا در این کشور، مجموعهای با اسم گروه بحران درست کرده است؛ با ماموریت بحرانسازی در کشورها از جمله ایران؛
تا بگردند نقاطی را که در کشور بنظر آنها موجب میشود بحران درست بشود، تحریک کنند.
🔻 آنها با فکر و مطالعه به این نتیجه رسیدند که در ایران چند نقطه بحرانساز وجود دارد: اختلافات قومی، تفاوتهای مذهبی و مساله جنسیت و زن که باید اینها را برای بحرانسازی تحریک کرد.
🔺 این برنامه آمریکاست و شتر در خواب بیند پنبه دانه!
۱۴۰۲/۶/۲۰
📩 رهبر انقلاب: اولین حرکت آشکاری که بنده در مقابله با دستگاه طاغوت انجام دادم با همراهی مردم و علمای سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی بود
✏️ حضرت آیتالله خامنهای هماکنون در دیدار مردم سیستانوبلوچستان و خراسان جنوبی:
برای من دیدار شما عزیزان خاطرهانگیز است. هم مردم بیرجند و خراسان جنوبی، هم مردم سیستان و بلوچستان.
بنده اولین مبارزهی آشکار با رژیم طاغوت را در بیرجند انجام دادم. در ماه محرم سال ۱۳۴۲، یعنی شصت سال پیش.
دومین برخورد در زاهدان بود. آن هم در ماه رمضان همان سال ۱۳۴۲.
🔹 در بیرجند در روز تاسوعا بنده را بازداشت کردند. بردند بازداشتگاه شهربانی نگه داشتند. مردم بیرجند روز عاشورا میخواستند به شهربانی حمله کنند، بنده را از آنجا بیرون بیاورند.
درایت مرحوم آقای تهامی عالم برجسته و درجهی یک بیرجند نگذاشت که این اتفاق بیفتد. گفت این موجب ایجاد مشکل برای فلانی میشود.
مردم و علما آن روز همراه بودند با این حرکت، ما تنها نبودیم.
یک بیرجند با همهی مردمش، با علمای بزرگش با ما همراه شدند.
🔹 ماه رمضان همان سال بنده رفتم زاهدان، آنجا دو عالم بزرگ در زاهدان بودند؛ عالم درجه یک شیعه مرحوم آقای کفعمی بود، عالم درجه یک سنی مرحوم مولوی عبدالعزیز ملازهی بود. بنده را آنجا هم دستگیر کردند آوردند تهران بردند قزلقلعه. مرحوم کفعمی علناً از ما حمایت کرد، مرحوم مولوی عبدالعزیز یک حکمی صادر کرد در جهت همان حرفهای ما.
🔹 یعنی اولین حرکت آشکاری که خود این حقیر در مقابلهی با دستگاه طاغوت انجام دادم با همراهی این دو مرکز مهم که امروز مرکز دو استانند با مردمش، با علمایش انجام گرفت. ۱۴۰۲/۶/۲۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب: دشمن در دشمنی و نقشهکشی خودش جدی است و ما هم در مقابله با دشمن به شدت جدی هستیم.
🌷 #ایران_عزیز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 قدردانی صمیمانه رهبر انقلاب از دولت، ملت، نیروهای انتظامی و حشدالشعبی عراق برای پذیرایی از ۲۲ میلیون زائر اربعین حسینی
🔹 از نیروی انتظامی خودمان هم صمیمانه تشکر میکنم که در این قضیه رفتوآمدها و مرز، فکرشان را به کار انداختند و شب و روز نشناختند؛ قدر این جوانان خوب را در بخشهای مختلف باید بدانیم
🌷 #ایران_عزیز
💻 Farsi.Khamenei.ir
پول نفت چی میشه؟!
🔸 ۲۱۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان از بدهی دولت روحانی به صندوقهای بازنشستگی تسویه شد!
🔸دولت سیزدهم با رویکرد پایبندی بر تثبیت منابع صندوقهای بازنشستگی، آنها را از لبه پرتگاه ورشکستگی نجات داد. نشانی آن توقف استقراض از منابع صندوقهای بازنشستگی، پرداخت بخشی از میزان بدهیهای آنها و عدم کسری بودجه صندوقهای بازنشستگی در ۶ ماهه نیمه اول امسال است.
🔸حالا که دو سال از سپری شدن مدیریت دولت سیزدهم بر ارکان اجرایی کشور میگذرد، دیگر نشانی از ناترازی در آنها وجود ندارد. ناترازی که حاصل سوءمدیریت دولتهای گذشته و بهخصوص دولتهای یازدهم و دوازدهم بود.
🔸در قانون برنامه پنجم و ششم توسعه گفته شده بود که باید همه بدهیهای صندوقهای بازنشستگی تسویه شود، اما گویا صدایی در درون دو دولت گذشته شنیده نشد و شد آنچه که نمیبایست بشود. نشان به آن نشان که در ابتدای دولت یازدهم یعنی اولین دولت تدبیر و امید در سال ۹۲، میزان بدهی دولت به صندوقهای بازنشستگی، ۶۸ همت بود که این رقم بدهی در سال ۱۴۰۰ یعنی پایان دولت دوم تدبیر و امید به ۴۴۸ همت افزایش یافته بود.
🔸یعنی دولتهای تدبیر و امید در ۸ سال زمامداری اجرایی کشور، صندوقهای بازنشستگی را به عنوان قلک تصور کرده بودند و بدون آنکه برنامهای برای اصلاح امور بویژه در حوزه مدیریت مناسب بر صندوقهای بازنشستگی داشته باشند، آنها را به ورطه ورشکستگی رساندند، بهطوری که میزان رشد استقراض از منابع صندوقهای بازنشستگی ۵۹۹ درصد برآورد شده است که این میزان از حجم در دولتهای پس از انقلاب بیسابقه بوده است.
📸مرد بلوچ که با انتشار ویدئویی آرزو کرده بود بتواند در دیدار با رهبر انقلاب شرکت کند در جلسه امروز حضور داشت.
🔴 خطاب غیر مستقیم رهبر معظم انقلاب به عبدالحمید:
مراقب باشید جدول دشمن را کامل نکنید / اگر دیدید راهی که میروید کفار را خوشحال میکند یعنی همراه پیغمبر نیستید
رهبر معظم انقلاب:
🔹باید مراقب باشیم راه را خطا نرویم اشتباه نکنیم حق را با باطل عوضی نگیریم.
🔹قرآن معیار داده به ما، قرآن میفرماید که «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ» آیا ما با پیغمبر هستیم یا نیستیم؟ راه این است دیگر، علامت دارد.
🔹 «وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» اگر شما دیدید این راهی که داریم میرویم راهی است که کفّار را خوشحال میکند، بدانید که أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ نیستید. پس مع رسول اللّه نیستید، همراه پیغمبر نیستید.
🔹حواسمان باید جمع باشد. بدانیم چه کار میکنیم بدانیم چه میگوییم، حرفی که میزنیم در جهت نقشهی دشمن نباشد، جدول دشمن را کامل نکند.
🔹 گاهی غفلت ممکن است بکند کسی یک حرکتی بکند یک حرفی بزند که جدول نقشهی دشمن را کامل کند، این خطرناک است. باید مراقبت کرد که این اتفاق نیفتد. اگر ما مراقب باشیم دشمن هیچ غلطی نمیتواند انجام بدهد.
🏔چرا به گفتهی رهبر معظم انقلاب نزدیک قلهایم؟
#ایران_قوی
#انقلاب_کارآمد_است
🔹رتبه اول منطقه و جزو ۱۰ کشور برتر پژوهشگر دنیا در زمینه سلولهای بنیادی
🔸سرعت ۱۱ برابری تولیدات علمی نسبت به متوسط جهانی
🔹جزو ۱۰ کشور برتر با بزرگترین ناوگان زیردریایی نظامی
🔸جزو ۱۰ کشور اول تولید کننده واکسن کرونا
🔹رتبه ۴ در تولید علم نانو
🔸جزو ۱۷ ارتش قدرتمند جهانی در سال ۲۰۲۳
🔹جزو ۱۰ کشور برتر تولید کننده فولاد
🔸رتبه ۱۰ جهان از نظر تعداد اختراعات
🔹 جزو ۱۰ قدرت برتر موشکی جهان
🔸جزو ۵ قدرت برتر پهبادی جهان
🔹رتبه ۹ تولید انرژی در جهان
🔸 رتبه ۱۵ تولید علم در دنیا
🔹 جزو ۶ کشور تولید کننده موشک هایپرسونیک
🔸جزو ۱۰ کشور سازنده پرتابگر و ماهواره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴دشمن دو نقطهی اساسی را هدف گرفته. یکی وحدت ملّی، یکی امنیت ملّی. وحدت ملّی مهم است. نگذارید وحدت را بهم بزنند. وحدت یعنی چه؟ یعنی آنجایی که پای منافع ملت در میان هست اختلافات مذهبی، اختلافات سیاسی، اختلافات گروهی، اختلافات قومی باید کنار گذاشته بشود. همه باید در کنار هم باشند. اقوام مختلف، مذاهب مختلف در کنار هم. آنجایی که یک جهتگیری مشخصی هست، این وحدت مهم است.
و امنیت؛ آن کسانی که امنیت ملی را تهدید میکنند دشمن ملتاند برای دشمن کار میکنند چه بفهمند خودشان چه نفهمند.
دشمن این دو نقطه را یعنی وحدت را و امنیت را آماج حملهی خودش قرار داده. باید در مقابلش ایستاد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۲ میلیون نفر در سفر اربعین شرکت کردن، شیعه تونست مدیریت کنه
۷۰ هزار نفر توی آمریکای ابرقدرت تو فستیوال Burning man شرکت کردن و همگی تو گِل گیر کردن و گشنه و تشنه و داغون دارن فرار میکنن به سمت خونههاشون
دقت کنید، ۲۲میلیون نفر اینور ۷۰هزار نفر اونور، اینور تونست، اونور نتونست
*علی بیطرفان