- رمان امنیتی #کلنا_قاسم - - قسمت هفتم - در میان شلوغی و تجمع مردم در حال عبور و مرور، سوژه‌ی من که از ایران به دبی سفر کرده وارد برج خلیفه می‌شود تا با ملیس رابرت دیدار کند و احتمالا خلاصه‌ای از وضعیت عملکرد خود و شبکه‌ی تحت فرمانش در تهران به او بدهد. بلافاصله بعد از اینکه مطمئن می‌شوم سوژه وارد برج می‌شود، با تیم پشتیبان هماهنگ می‌کنم: -رفیقمون وارد برج شد. خیلی طول نمی‌کشد که تیم مستقر در یکی از ماشین‌های پارک شده در کنار خیابان اطراف برج تحت عنوان تیم پشتیبان، جواب می‌دهد: -احتمال داره داخل آپارتمان مهمونی باشه، مراقب باش که مزاحم نشی. لب‌هایم را با حرص بهم فشار می‌دهم. من خیلی خوب می‌دانم که این شهر عمودی ۱۶۳ طبقه‌ای چه امکاناتی را در خود جای داده است. از استخرها و رستوران‌های متعدد گرفته تا یکی از بزرگ‌ترین سالن‌های بدنسازی و آپارتمان‌های خصوصی که عموما رفت و آمد درون آن‌ها زیر ذره‌بین تیم حفاظتی برج صورت می‌گیرد و اگر سوژه‌ی من بخواهد در یکی از آپارتمان‌ها با ملیس ارتباط بگیرد، کار برای رسیدن به آن افسر لعنتی باز هم گره خواهد خورد. سوژه چرخی در حوالی برج می‌زند و به خیال خودش سعی می‌کند تا از امن بودن اوضاع مطمئن شود. حالا هر دو ما می‌دانیم که او از ایران یک ماموریت مهم را رها نکرده که بخواهد چند صد کیلومتر آن طرف به خرید و تماشای مراکز تجاری برج بنشید. من آدم مغروری نیستم و خوب می‌دانم که غرور در شغل ما می‌تواند در کسری از ثانیه انسان را به تباهی بکشاند؛ اما می‌توانم ادعا کنم که در طول این سال‌ها کارم را خیلی خوب یاد گرفته‌ام. سوژه‌ام به درون سرویس بهداشتی می‌رود و من در حالی که حدود هشت، نه متر با او فاصله دارم و مشغول ورق زدن کتاب‌های درون قفسه‌ی یک کتابفروشی فوق العاده زیبا در رو به روی درب سرویس هستم، شش دانگ حواسم را جمع می‌کنم تا از او رو دست نخورم. خیلی طول نمی‌کشد تا سوژه با ظاهری جدید از سرویس خارج می‌شود. فورا گوشی همراهم را پشت جلد کتاب نگه می‌دارم و چند عکس از ظاهر جدیدش می‌اندازم. تی‌شرت زرد رنگ و شلوارک مشکی رنگی به تن کرده تا حسابی نسبت به ظاهر رسمی و دیپلمات چند دقیقه‌ی قبلش متفاوت شده باشد. از کتاب فروشی خارج می‌شوم و با حفظ فاصله‌ی مطمئن با سوژه به حوالی کابین آسانسور می‌رسم. دکمه‌ی آسانسور را فشار می‌دهد. چشم‌هایم را می‌بندم و با تمرکز سعی می‌کنم تا در کسری از ثانیه نقشه‌ی برج را در ذهنم مرور کنم. طبقه ۳۹ و طبقات زیرین برای هتل آرمانی استفاده می‌شود؛ طبقات ۳۹ تا ۱۰۸ عمدتا به‌عنوان بخش‌های مسکونی به کار می‌روند که درمجموع شامل ۹۰۰ آپارتمان شخصی می‌شوند و ما باید آرزو کنیم که هدف سوژه رفتن به سمت آپارتمان های شخصی نباشد. تعقیب و مراقبت در این مجتمع‌ها به علت گستردگی امکانات کار دشواری است. این آپارتمان‌ها شامل استودیوها و سوئیت‌های یک، دو، سه و چهار خوابه هستند. لابی‌های اختصاصی اسکای در طبقات ۴۳، ۷۶ و ۱۲۳ شامل باشگاه تناسب اندام، استخرهای سرپوشیده و روباز، جکوزی و اتاق سرگرمی برای دورهمی‌ها و رویدادها است و اگر هدف سوژه از آمدن به برج رفتن به یکی از این مراکز باشد، نور علی نور خواهد شد. درب کابین باز می‌شود و سوژه وارد کابین می‌شود تا ضربان قلبم برای حل شدن معمای مقصد او در این برج غول پیکر هر لحظه تند و تندتر شود. نویسنده: #علیرضا_سکاکی @RomanAmniyati - پایان قسمت هفتم- ❌کپی با ذکر نام نویسنده و قید آی‌دی کانال مجاز است❌

- رمان امنیتی #کلنا_قاسم - قسمت هشتم - کلاه لبه دارم را تا روی ابروهایم پایین می‌کشم و در حالی که کاملا حواسم را به دوربین‌های دور و اطراف می‌دهم، شاسی بیسیمم را فشار می‌دهم: -ایمان با مهمونمون برو داخل کابین. سپس پشت به کابین می‌شوم و همان‌طور که به سمت ویترین جذاب و رنگارنگ ساعت‌های مچی نگاه می‌کنم، صفحه‌ی گوشی‌ام را باز می‌کنم تا تصاویر خروجی از دوربین ایمان را مشاهده کنم. برایم مثل روز روشن است که اگر حالا بگذارم سوژه به تنهایی وارد کابین شود، دیگر نمی‌توانم ردش را بزنم. نفس کوتاهی می‌کشم و از انعکاس شیشه‌ی ویترین به ایمان نگاه می‌کنم که شانه به شانه‌ی سوژه وارد کابین می‌شود. مرد عجیبی است، با همان چشم‌های آبی اروپایی نیم نگاهی به لباس بلند عربی‌ ایمان می‌کند. ایمان نیز با اتکا به تجربه‌ی چندین و چند ساله‌اش در امارات با لهجه‌ی غلیظ بومی به زیر لب زمزمه می‌کند: -تفضل. سپس به ‌صفحه طبقات اشاره می‌کند تا او دکمه را فشار دهد. سوژه لبخندی می‌زند پشت را به ایمان می‌کند و با انگشت اشاره پنل لمسی طبقات را باز می‌کند. از پشت گوشی چهار چشمی به صفحه‌ی طبقات خیره می‌شوم تا بتوانم متوجه مقصدش شوم. دو بار پشت هم عدد یک را فشار می‌دهد و با کمی مکث عدد هفت را فشار می‌دهد؛ اما طوری که از رفتن پشیمان شده باشد، اعداد وارد کرده را با نگاهی نامطئن به طرف ایمان پاک می‌کند و بلافاصله با وارد کردن عدد چهل و پنج، مسیرش را تغییر می‌دهد. مطمئن هستم که او برای برگزاری یک جلسه‌ی مهم پا به اینجا گذاشته و شبیه مابقی توریست‌ها امکان وارد کردن اشتباه یک عدد برای مقصد را ندارد. به همین خاطر سعی می‌کنم به احساسم اعتماد کنم و در طبقه صد و هجده منتظرش بمانم. همان‌طور که منتظر کابین آسانسور هستم، از صفحه‌ی گوشی به رفتار سوژه نگاه می‌کنم که خیلی زود در طبقه‌ی چهل و پنج از کابین خارج می‌شود. پروتکل‌های امنیتی به من اجازه‌ی صحبت کردن در چنین شرایطی را نمی‌دهد. به همین خاطر یک پیام برای مرکز می‌نویسم: -مهمون به دلش به برگزاری مهمونی نیست؛ اما گمونم میزبان بین طبقه‌ی صد و یازده تا صد و نوزده مستقره. مرکز خیلی زود جواب می‌دهد: -پس ایمان رو مرخص می‌کنیم، برو نزدیک محل مهمونی. آه کوتاهی می‌کشم و بعد از اینکه وارد کابین می‌شوم، بلافاصله عدد صد و هفده را وارد می‌کنم تا بتوانم زودتر از سوژه خودم را به آنجا برسانم. فقط باید امیدوار باشم که اشتباه نکرده باشم... در چنین شرایطی کوچک‌ترین اشتباه می‌تواند سخت‌ترین تبعات را با خود به همراه داشته باشد. خیلی طول نمی‌کشد که درب کابین باز می‌شود و من پا به طبقه‌ای می‌گذارم که اگر خوش شانس باشم، قرار است میزبان یکی از مهم‌ترین جلسات نیروهای اطلاعاتی امنیتی رژیم صهیونیستی باشد. من به دلیل آشنایی با شرایط حساس و ویژه‌ی طبقات مسکونی می‌دانم که کافی است چند دقیقه بی دلیل بیرون کابین بمانم و انتظار رسیدن سوژه را بکشم تا ازطریق دوربین‌ها ردم را بزنند و به من شک کنند، آن وقت است که باید منتظر تیترهای مختلف به روی جلد جراید آشنا و غریبه درباره‌ی شکست اطلاعاتی ایران باشیم. پس عاقلانه رفتار می‌کنم و کاملا خونسرد و مطمئن به طرف راهرویی می‌روم که واحدهای مختلف در آن قرار گرفته است. انتهای راهرو دربی قرار دارد که رو به یکی از بالکن‌های چشم نواز این طبقه باز می‌شود و می‌تواند بهترین پوشش برای من باشد. با گام‌هایی استوار به داخل بالکن می‌روم و سپس از خلوتی داخل راهرو استفاده می‌کنم و در حالی که پشت به مناظر بی‌نظیر زیر پایم می‌ایستم، شبیه یوزپلنگی که در انتظار شکار آهو ساعت‌ها به یک نقطه خیره می‌شود، با دقت تمام به درب کابین آسانسور چشم می‌دوزم... به جایی که احتمال می‌دهم سوژه‌ام با ایلاک رون دیدار کند... نویسنده: #علیرضا_سکاکی @RomanAmniyati - پایان قسمت هشتم - ❌ کپی با ذکر نام نویسنده و قید آی‌دی کانال مجاز است❌

قسمتهای هفتم وهشتم👆👆

╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲

⭕️این دخترکان که این چنین اشک شان جاری و قلبشان آکنده از صفا و پاکی است، ایرانی نیستند. عرب هم نیستند. اینجا روسیه است، جایی که شاید همه می انگارند مردمانی سنگدل دارد. با خود میآندیشم که دخترانِ سرزمین ما را چه شده که جهان شان اینچنین حقیر و پر از بازی های پوچ شده؟ ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲

⭕️تو چند ساعتی که با گنجشک‌ درنده احساس پیروزی میکردن! حزب الله : دو سکوی گنبد آهنین نابود کرد القسام : چند نفربر نظامی و چند رأس صهیون سقط کرد انصارالله : ناوشکن آمریکایی یواس‌اس‌کارنی و دوتا کشتی نفتی هدف حمله موشکی و پهپادی قرار داد ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲

⭕️فرزند بسیجی شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده در مراسم فاطمیه بیت رهبری ‌ ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲

#آهنگ راز یلدا #امیر_چهارم ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲

پاییز هزار رنگ می‌رود و زمستان سپید رنگ از راه می‌رسد و در این میان شبی است بلند به بلندای یک فرهنگ آئینی رنگارنگ به سان پاییز و درون مایه‌ای سپید به رنگ زمستان شب یلدا، شب کنار هم بودن‌ها بر شما مبارک ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲

#آهنگ شب یلدا #حامد_محضرنیا ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲

یجوری خرکیفن از هک پمپ بنزین که انگار شق القمر کردن! یادمون نرفته هکرها گوشی رییس موساد رو هک کردن و عکسای سرویس شدن دهن و دندونشو پخش کردن یا اینکه یکسال تمام دوربین های امنیتی تلاویو زیر نظر هکرها بود و نهادهای امنیتیشون هیچ غلطی نتونسته بودن بکنن! با ما دیگه از هک نگید خب:) ✍🏻 مینا رشیدی ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲

👁️📽️ چطوری میشه صبح تا شب از فقر تو سیستان‌وبلوچستان ناله کنی ولی چند ده میلیارد هزینه اسکورتت‌ باشه!! ‼️ کار به جایی رسیده که با هایلوکس و کلاش وسط مملکت رژه می‌روند! مگر کشور قانون ندارد؟ طرف برای خودش ارتش شخصی درست کرده!!!! این مصداق ایجاد رعب و وحشت نیست؟ #راوی #عبدالحمید ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲

👁️📽️ دم خروس اماراتی ها‼️ این روزها که شاهد رفتارهای خائنانه اماراتی ها در قبال مسئله #فلسطین هستیم خوب است این فیلم که مربوط به سال ۱۳۹۹ و صحبت کردن نماینده شیخ محمد بن زاید امیر امارات (ولیعهد آن زمان) با نتانیاهو به زبان عبری است را مشاهده کنید. به نظرتان چرا مسئولی در یک کشور مسلمان از میان این همه زبان بین المللی باید زبان عبری را بیاموزد؟!! آیا واقعا در کلاس های آنلاین آموخته یا در کلاس های حضوری آموزش جاسوسان در سرزمین های اشغالی؟! و آیا زبان عبری را بعد از عربی آموخته یا اساسا خودش یهودی است؟!! ✍ #تحلیلگر_انقلابی #راوی #طوفان_الأقصى 💔 یَا الله یَا رَحْمَانُ یَا رَحیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ 💔 ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲

واقعا اونی که میتونه با این آقا دشمنی کنه چه بلایی بر سر قلبش اومده.. چی باعث شده به این نقطه برسه.. بعدم یه چیز دیگه.. ایشون نائب عام امام زمان ارواحنا فداست اینقدر چهره نورانی و زیباست..😋😊 تصور کنید خود امام زمان سلام الله علیه چه جمالی داره.. به به.. جانم.. 😍 راستی آقاجان وقتی وارد حسینیه میشی و مریدانت بال بال میزنن به زیر لب چه‌ می‌خوانی..؟ میدونم اذکاری رو زیر لب زمزمه میکنی که کبر و حب قدرت رو زیر پات له کنی.. ای فدای این همه اخلاص و تواضعت.. خدایا تا ابد ممنونیم ازت برای نعمت شیرینه ولایت.. ❤️🙏 ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲

جواب کوبنده یک دخترکلاس سومی ✅ ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲

🟥 دختر ۳ ساله غزه ای که رفتارش مثل مادربزرگ ها شده است ! روشنفکران نگویند که درباره درد جانکاه حضرت رقیه (س) اغراق شده است! دختر سه ساله ای که بخاطر وحشت ناشی از سوغات لیبرال دموکراسی آمریکایی _ اروپایی ، ترس و لرز شدید بدنی دارد اما وقتی ترس و لرز برادر ۲ ساله اش را می بیند،خودش را مدیریت می کند و با بوسه ای اورا آرام می سازد ! ✔️برخی درد و رنج حضرت رقیه (س) را و نوع جان دادن اورا انکار می کردند اما غزه رنج شلاق ها و درد اسیری و شهادت آن سه ساله ی مظلوم در خرابه های شام را زنده کرد و البته چقدر خوب گفت استاد مطهری که آن شمرها مُردند و شمر امروز موشه دایان است ! ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲

باورتان می شود!👇 ۸۵ استاد دانشگاه های آمریکا و تعدادی از اساتید دانشگاههای غرب که تنها به خاطر اظهار نظر سیاسی از دانشگاه اخراج شده اند. از جمله آنها: ۱- «‌الیز استفنیک‌» از اساتید دانشگاه ‌هاروارد بدلیل زیرسوال بردن انتخابات 2020 آمریکا که به پیروزی جو بایدن منجر شده بود، بدون آن که سندی ارائه کند ۲- « آدام برومبرگ‌» استاد یهودی دانشگاه هنر ‌هامبورگ به علت انتقاد از رژیم صهیونیستی با وجود اینکه خودش یهودی است و از بازماندگان [‌افسانه] هولوکاست! ۳- «جوی کارگا» استادیار دانشگاه اوبرلین در اوهایو آمریکا بدلیل نسبت دادن حمله تروریستی11 سپتامبر به صهیونیست‌ها ۴- « آنتونی‌هال» استاد دانشگاه لث بریج کانادا، بدلیل زیر سئوال بردن و غیرواقعی دانستن هولوکاست با ارائه چند سند ۵- «‌دیوید میلر» استاد جامعه‌شناسی دانشگاه بریستول انگلیس، بدنبال انتقاد به جنایات رژیم صهیونیستی، اخراج کردند! ۶- «‌تیم ‌اندرسون»، استاد دانشگاه سیدنی استرالیا، به خاطر مواضع ضد‌استکباری و ضد‌صهیونیستی خود ۷- « برونو گلنيش» استاد دانشگاه لیون فرانسه، بدلیل زیر سؤال بردن هلوکاست ۸- «توماس بِرِنان» استاد فیزیک دانشگاه فریس در ایالت میشیگان، به دلیل اظهار‌نظری درباره «مافیای یهودی» در توئیتر و.. ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲

🔴فیلمی که همه بازیگران #قبل_از_انقلاب در آن بازی کردند 🔺برزخی‌ها، فیلمی که توسط #رهبری مجوز پخش گرفت اما.....👆 🔺حدیث؛ جاهل را نمیبینی جز در افراط یا تفریط لطفا کلیپ رو ببینید👆 ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲

کلیپی زیبا از زیارت عاشورا به همراه متن با صدای علی فانی #زیارت_عاشورا #التماس_دعا_برای_ظهور🤲