eitaa logo
کانال پایگاه صاحب الزمان عج
315 دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
22.2هزار ویدیو
205 فایل
دراین مکان فعالیتهای سیاسی،اجتماعی،دینی، رانشرمیدهیم و تبیین میکنیم ارتباط با مدیر کانال: @yaroghayehossein
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 📽 | کودک دست فروش 🔸️حرفهای عجیب کودک دست فروشی که به صورت خودجوش در متروتئاترشهر تذکرحجاب داد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- رمان امنیتی - - قسمت نهم - صدای ایمان را توی گوشم می‌شنوم: -غفور جان آمار رفیقت رو دارم، دوباره سوار آسانسور شد. لبخندی کم رنگ با شنیدن پیغام ایمان به روی لب‌هایم نقش می‌بندد. همین که سوژه دوباره به داخل کابین برگشته یعنی حدسم درست بوده است و یک دستی نگرفته است. در پنت‌هاوس طبقه‌ی صد و هفده چرخی می‌زنم و سعی می‌کنم از این انتظار شیرینی که می‌تواند ما را به ملیس رابرت برساند، لذت ببرم. خیلی از انسان‌ها هستند که وحشت حضور در ارفاع را دارند؛ اما من به ایستادن در بلندی عادت دارم و حتی لذت می‌برم، از این نقطه‌ای که ایستاده‌ام دریاچه‌های بزرگ و مجتمع‌های غول پیکر شبیه به نقاطی کوچک و بی‌ارزش تبدیل شده‌اند. اینجا همه چیز کوچک است، انقدر کوچک که جزئیات رفتاری تمام آدم‌های آن پایین را بشود به راحتی زیر نظر گرفت. نمی‌توانم از تحرکات داخل سالن جا بمانم، فورا به پشت شیشه‌ای که میدان دید خوبی تا درب کابین آسانسور دارد برمی‌گردم. از جایی که ایستاده ام با چشم غیر مسلح امکان خواندن اعداد کنار درب کابین نیست، پس انگشتان دستم را به دور دوربین کوچکی که به همراه دارم می‌پیچم و نگاهی به اعداد می‌اندازم. کابین آسانسور چهار طبقه با من فاصله دارد و این من را امیدوار می‌کند که باید منتظر رسیدن سوژه‌ام باشد. خیلی طول نمی‌کشد که درب آسانسور باز می‌شود، فورا دوربینم را درون جیبم جا می‌دهم و خودم را به پشت ستونی که در بالکن قرار دارد می‌کشانم؛ اما در کمال تعجب دو مامور حفاظتی از کابین خارج می‌شوند و در حالی که تونفاهای مشکی رنگی که به کمر آویز کرده‌اند را تاب می‌دهد به سمت من می‌آیند. گوشم می‌خارد! نمی‌دانم تا به کی قرار است با این عادت مسخره به زندگی کردن ادامه بدهم. تیک عصبی در زمان اضطراب برای منی که تمام عمرم را در استرس و زیر بار فشار کاری می‌گذارنم شکنجه‌ی سختی است. انگشت کوچک دست راستم را توی گوشم می‌چرخانم و به حرکت نیروهای حفاظتی برج خیره می‌شوم. کمی بعد از رسیدن آن‌ها به اواسط سالن صدای کوبیده شدن پایی را از سمت پله‌های اضطراری می‌شنوم. لعنتی... حس خوبی به صدایی که از درون راهروی پله‌های اضطراری می‌آید، ندارم. احتمال می‌دهم که لو رفته‌ام و ماموران مسیرهای خروج از این طبقه را به رویم بسته‌اند... احساس می‌کنم باید منتظر دو مامور دیگر از مسیر پله‌های اضطراری باشم... در کسری از ثانیه این پنت‌هاس بزرگ و چشم نواز برایم شبیه زندانی تنگ و تاریک می‌شود. شبیه پرنده ای که درون قفس افتاده باشد، به گوشه‌ای می‌خزم و سعی می‌کنم تا آخرین لحظه چشم از انتهای سالن برندارم. ماموران همانطور که قدم زنان به طرفم می‌آیند، با حرکت دست از بسته بودن درب اتاق‌ها مطمئن می‌شوند. نمی‌دانم وقتی با آن‌ها مواجه شدم، چه رفتاری داشته باشم. قطعا برای اولین سوال از من می‌خواهند تا گذرنامه‌ام را به آن‌ها بدهم... اصلا اگر بگویند توی این طبقه چه کار می‌کنم، چه جوابی باید بدهم؟ اگر تصمیم به دستگیری و انتقال من برای پرسیدن سوالات بیشتر گرفتند چه؟ باید همراه آن‌ها بروم یا... در بین دریای پر تلاطم سوالاتی که در سرم موج می‌زند، سعی می‌کنم تا نفس بکشم... ماموران در چند قدمی‌ام هستند. یکی از آن‌ها دستش را روی دستگیره‌ی پنت هاوس برج می‌گذارد و وارد می‌شود. دیگری نیز سرش را به سمت پله‌های اضطراری برمی‌گرداند و با ادب و احترامی خاص مشغول سلام و خوش آمد گویی با فردی می‌شود که نمی‌توانم ببینمش... باید از پشت ستون خارج شوم تا بتوانم آن مرد را ببینم؛ اما این غول بی شاخ و دم در حالی که دست‌هایش را از پشت به یکدیگر گره زده تصمیم دارد به پشت ستونی که من را پنهان کرده، سرک بکشد... نفسم را در سینه حبس می‌کنم و در حالی که کمرم را کاملا به ستون چسبانده‌ام تصمیم می‌گیرم تا بعد از چشم در چشم شدن با او، با یک ضربه‌ی اساسی به گردنش کارش را بسازم. نویسنده: @RomanAmniyati - پایان قسمت نهم - ❌ کپی با ذکر نام نویسنده و قید آی‌دی کانال مجاز است❌
- رمان امنیتی - - قسمت دهم - تمام توانم را در دست راستم جمع می‌کنم تا با همان ضربه‌ی اول کارش را بسازم و مجبور به درگیری و زد و خورد نشوم. سایه‌اش روی زمین نقش می‌بندد و بعد پای راستش را جلو می‌گذارد و می‌خواهد به این سمت ستون بیاید که ناگهان صدای همکارش او را از حرکت متوقف می‌کند: -سمير، انظر هنا... به لطف سال‌ها فعالیت برون مرزی در امارات، حالا زبان آن‌ها را خیلی خوب متوجه می‌شوم، از همکارش که سمیر نام دارد می‌خواهد تا به سمت کسی که از پله‌های اضطراری خودش را به این طبقه رسانده برود. نفسم را بدون هیچ تولید صدایی از سینه خارج می‌کنم و سعی می‌کنم تا با حفظ آرامش بتوانم متوجه نفری شوم که برای این دو مامور انقدر مهم و عزیز است. گوش‌هایم را تیز می‌کنم و می‌شنوم که سمیر نیز شبیه همکارش با غریبه‌ای که به طور غیر معقول وارد این طبقه شده سلام و علیک گرمی می‌کند و بعد از یک احوال پرسی کوتاه اسمی را به روی زبان جاری می‌کند که شاخک‌هایم را تکان می‌دهد. او می‌گوید: -هل أنت راضٍ عن استقبالنا يا (تایلور)؟ تایلور؟ خدای من... یعنی سوژه ما تصمیم گرفته تا از راه اضطراری پا به این طبقه بگذارد؟ باید اعتراف کنم که او با این حرکت حسابی شگفت زده‌ام کرد. به جای تمرکز روی جملاتی که بین ماموران به احتمال زیاد تحت کنترل موساد، فورا تلفنم را از جیب شلوارم بیرون می‌کشم و با خط امن پیام ورود تیلور را به طبقه‌ی صد و هفده ارسال می‌کنم. نگاه دوباره‌ای به دور و اطراف می‌اندازم، جایی بهتر از پشت همین ستون بزرگ برای ایستادن من در اینجا نیست. اصلا برای سرک کشیدن عجله نمی‌کنم، خیلی خوب می‌دانم فردی که برای آمدن به این طبقه از تمامی تکنیک‌های ضد تعقیب استفاده کرده، قطعا ممکن است به دفعات پشت سرش را نگاه کند. شش‌هایم پر و خالی می‌شوند تا شاید با تزریق اکسیژن بیشتر به بدنم، بتوانم از شدت استرسی که دارم کم کنم. سرک کشیدن از ستون ممکن است برایم خیلی گران تمام شود، پس چاره‌ی دیگری ندارم. سرم را به ستون تکیه می‌دهم و چشم‌هایم را می‌بندم تا روی گوش‌هایم به جای تمام حواس دیگرم متمرکز شوم. صدای قدم‌هایش را می‌شنوم... تق، تق، تق... سعی می‌کنم در این پس این سیاهی به وجود آمده در پشت پلک‌هایم، بهتر و دقیق‌تر بشنوم. صدای قدم‌هایش متوقف می‌شود. نفس کوتاهی می‌کشم، باید تصمیم بگیرم و بهترین کار را انجام دهم. نمی‌توانم به سی و هشت باری که صدای قدم‌هایش را شنیده‌ام اکتفا کنم. اتاق‌ها آنقدر با هم فاصله ندارند که بتوانم با تعداد قدم‌های سوژه مقصدش را حدس بزنم. در میان اضطرابی که من را دلپیچه انداخته، موضوع مهمی را به خاطر می‌آورم. موضوعی که در چنین شرایطی برایم مثل داشتن چراغی در دل تاریکی شب است. به یاد یکی از اساتید دوران آموزشم می‌افتم که به نقل از روزهای جنگ تعریف می‌کرد ک هر گاه برای عملیات شناسایی به دل خاک عراق می‌زدند، با خلوص نیت آیه‌ی شریفه‌ی وجعلنا را زیر لب زمزمه می‌کردند و از چشم دشمن دور می‌ماندند. ناخودآگاه لبخندی می‌زنم و این آیه را زمزمه می‌کنم، سپس کمی به آن طرف ستون سرک می‌کشم و به سوژه نگه می‌کنم که جلوی اتاق سی صد و سیزده ایستاده و صاف به سمت نگاه می‌کند. نویسنده: @RomanAmniyati - پایان قسمت دهم - ❌ کپی با ذکر نام نویسنده و قید آی‌دی کانال مجاز است❌
989_26298302738563.mp3
7.78M
بیتاب احسان یاسین ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲
ناکامی تروریست‌ها در عملیات کور در سیستان و بلوچستان 🔹صبح امروز در یک اقدام تروریستی کور، یک مین کنار جاده‌ای در مسیر خودری خدماتی و پشتیبانی تیپ ویژه ۱۱۰ سلمان فارسی در منطقه شورو زاهدان منفجر شد. 🔹در این حادثه به هیچ یک از خدمه خودرو آسیبی وارد نشده و صرفا شیشه‌های خودرو آسیب جزئی دیده است. ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲
4_6019354119397968029.mp3
9.39M
احسان یاسین ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👏👏👏 این کلیپ فوق العاده زیبا رو از دست ندید ببینید آقای قرائتی در محضر حضرت آقا چقدر زیبا از قرآن می گویند... ما هنوز مَزِه ي قرآن را نچشیدیم... ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲
⚫️ شهادت دانش آموخته لبنانی دانشگاه صنعتی اصفهان مهندس علی موسی در جنگ ظالمانه رژیم غاصب صهیونیستی در غزه را به جامعه دانشگاهیان دانشگاه صنعتی اصفهان صمیمانه تبریک و تسلیت عرض می‌نمائیم. ▪️شهید علی موسی در دو مقطع لیسانس و فوق لیسانس مهندسی برق در دانشگاه صنعتی اصفهان مشغول به تحصیل و در مجموعه سرای متأهلین امام جواد (ع) ساکن بودند. وی در سال ۱۳۹۷ فارغ التحصیل شده، به کشور خویش بازگشت و در راه خدمت مقدس به کشورش و مبارزه با رژیم اشغالگر و جنایتکار اسرائیل به درجه اعلا شهادت نائل آمد. نام و یادش جاودان ✦✦✦ 🎙 روابط عمومی دانشگاه صنعتی اصفهان ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر صبح روزمان را با سلام به ساحت مقدس چهارده معصوم علیهم السلام منور و متبرک کنیم.🌹 ❤️بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ❤️ ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ و رحمة الله و بركاته ❣️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ علي بن ابي طالب و رحمة الله و بركاته ❣️السلام علیکِ یا فاطمةَﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀو رحمة الله وبركاته ❣️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ و رحمة الله و بركاته ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها الشهيد و رحمة الله وبركاته ❣️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦِ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ و رحمة الله وبركاته ❣️السلا‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ایّها ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ و رحمة الله وبركاته ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ایّها ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ و رحمة الله وبركاته ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ایّها ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ و رحمة الله وبركاته ❣️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ايّها ﺍﻟﺮﺿَﺎ و رحمة الله وبركاته ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ و رحمة الله وبركاته ❣️السلاﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ايّها ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ و رحمة الله وبركاته ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ و رحمة الله وبركاته ❣️السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان 🌷السلام عليكم جميعاً ورحمة الله و بركاته🌷 التماس دعا 🙏🙏🙏🤲 ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲
🍀🍀🍀🍀🍀 روز چهارشنبه به نام بن جعفر(ع) و (ع) و (ع )و (ع) عليهم السلام است، 🌺السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلِيَاءَ اللَّه 🌺ِ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا حُجَجَ اللَّه 🌺ِ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا نُورَ اللَّهِ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ 🌺السَّلامُ عَلَيْكُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكُمْ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللَّهَ مُخْلِصِينَ وَ جَاهَدْتُمْ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاكُمُ الْيَقِينُ فَلَعَنَ اللَّهُ أَعْدَاءَكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِينَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا إِبْرَاهِيمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى يَا مَوْلايَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَنَا مَوْلًى لَكُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَ جَهْرِكُمْ مُتَضَيِّفٌ بِكُمْ فِي يَوْمِكُمْ هَذَا وَ هُوَ يَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ فَأَضِيفُونِي وَ أَجِيرُونِي بِآلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ. ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲
📅 امروز چهارشنبه ☀️ 29 آذر ماه 1402 شمسی 🌙 06 جمادی الثانی 1445 قمری ❄️ 20 دسامبر 2023 میلادی ☀️ 🔸 تجليل از مهندس "محمدجواد تندگويان" وزيرنفت ايران در دولت "شهيد رجايي" (1370ش) درگذشت آیت‌الله محی‌الدین حائری شیرازی (1396 ش) 🔸 شهادت شهید حمیدرضا اسداللهی از شهدای مدافع حرم (1394 ش) 🔸 روز بسيج كارگری 🌙 🔸 آغاز سفر هفت ساله‏ "حكيم ناصر خسرو قباديانی" حكيم و شاعر ايرانی (437 ق) ❄️ 🔸 حمله نظامی نيروهاي امريكا به كشور "پاناما" (1989م) 🔸 اسارت مانوئل نوریگا رییس جمهور پاناما توسط ارتش امریکا(1989م) 🔸 بازگشت حاكميت چين بر "ماكائو" پس از چهار قرن استعمار پرتغال (1999م) 🔸درگذشت "جان اشتايْنْ بِكْ" رمان ‏نويس بزرگ امريكايي (1968م) 🔸پايان جنگ هند و پاكستان بر سر استقلال بنگلادش (1971م) ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲
♻️ به مناسبت سالروز رحلت آیت الله حائری شیرازی ✍ محمدصادق(محی الدین) حائری شیرازی (۱۳۱۵-۱۳۹۶ش) از روحانیون فعال در انقلاب اسلامی ایران و از اساتید اخلاق حوزه علمیه قم بود. 🔸ورود وی به مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی، مربوط به سال‌های پس از تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه است. و به همین دلیل چندین بار بازداشت، زندانی و تبعید شد. 🔸 وی در دوره اول مجلس شورای اسلامی و نیز دوره اول، دوم و چهارم مجلس خبرگان رهبری به نمایندگی از مردم شیراز حضور داشت و با شهادت سید عبدالحسین دستغیب از سوی امام خمینی(ره) به امامت جمعه شیراز منصوب گردید. 🔸و به مدت ۲۷ سال عهده دار این منصب بود. آیت الله بروجردی، سید محمد داماد و امام خمینی از اساتید وی در حوزه علمیه قم بوده‌اند. 🔸 او در مجلس خبرگان پس از رحلت حضرت امام به عنوان اولین مخالف شورایی شدن رهبری سخنرانی کرد. وی در ۲۹ آذر ۱۳۹۶ش، در قم درگذشت و در حرم حضرت معصومه دفن شد. ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲
🌹شهادت شهید حمیدرضا اسداللهی از شهدای مدافع حرم (1394 ش) ✍ شهید حمیدرضا اسداللهی (۱۳۶۳ تهران - ۱۳۹۴ حلب سوریه) دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات عرب در دانشگاه تهران بود؛ او همچنین از فعالان و نخبگان حوزه بین الملل بود که ارتباط مؤثر و مستمری با نیروهای جهادی دیگر کشورها داشت. 🔸در بزرگداشت یاد و نام این شهید والامقام، مراسم‌هایی در کشورهای عراق و یمن و پاکستان برگزار شد. 🔸 او که فعالیت‌های فرهنگی مختلفی در کشورهای مسلمان منطقه داشت، از بانیان کنگره لقاءالحسین (ع) بود. 🔸در مراسم وداع با پیکر مطهر این شهید مدافع حرم، دوستان عرب زبان او از کشورهای عراق و لبنان نیز حضور داشتند؛ همچنین خانواده شهید عماد مغنیه نیز در مراسم تشییع پیکر مطهر او، حضور داشتند. 🔸 پیکر مطهر او پس از تشییع باشکوهی در بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شد. ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘ ارزش خانه داری در اسلام ⚘ هیچ مسئله ای به اندازه حضور در تاکید نشده است؛ گاهی بانوان مذهبی فکر می کنند اگر بیرون بودند بهتر به می رسیدند و یا اگر مثلا جایی مشغول بودند و حریم مقدسی بودند و امثال این کارها که در جای خودش مطلوب است. بله اگر کسی بتواند بین داری و همسرداری و فرزند و کار بیرون جمع کند اشکال ندارد ولی طبق ها و هایی که است برخی زنانی که بیرون کار می کنند نسبت به مسئله خانه داری و تربیت فرزند کم کاری می کنند و بعدها پشیمان میشوند و دوبرابر آنچه کار کردند را برای رفع مشکلات هزینه میکنند و نهایتا هم مشکلات زندگی حل نمیشود. اگر کسی احادیث اسلامی را نگاه کند هیچ کار و ارزشی برای یک زن در دین به پای ارزش خانه داری و همسر بودن و مادر بودن نمی رسد. فقط قسمتی از احادیث تقدیم میشود تا ارزش خانه داری بانوان روش شود: ۱- هرگاه زنی برای مرتب کردن خانه چیزی را از جایی به جای دیگر ببرد خداوند به او نظر میکند..  پیامبر اکرم (ص) ۲- در هربار شیر مکیدن نوزاد خداوند ثواب آزاد کردن یک بنده را به زن میدهد.   پیامبر اکرم (ص) ۳- زن خوب شوهرداری کردن است. امام علی (ع) ۴- بهترین زنان زنی است که برای شوهرش باشد.   امام صادق( ع) ۵- چند گروه از زنان با حضرت زهرا در قیامت محشور میشوند. یکی از انان زنانی هستند که بر بداخلاقی خود صبر میکنند.  امام صادق (ع) ۶- هیچ چیز برای زن در شب اول بهتر از رضایت شوهرش نیست.   امام محمد باقر (ع) ۷- یک لیوان دست شوهر دادن بهتر از یک سال نماز شب خواندن و روزه گرفتن است.  پیامبر اکرم (ص) ۸- چون زنی به شوهر خود آب گوارایی دهد خداوند 60 گناه او را میبخشد.  پیامر اکرم (ص) ۹- هیچ زنی نیست که دیگ را بشوید مگر آنکه خدواند او را از گناهان وخطا ها می شوید.  حضرت فاطمه( س) ۱۰- هیچ زنی نیست که هنگام نان عرق کند مگر آنکه خداوند بین او و جهنم هفت خندق قرار دهد.  حضرت فاطمه (س) ۱۱- هیچ زنی نیست که لباس (بدوزد) مگر آنکه خداوند برای هر نخی صد حسنه می نویسد وصد گناه محو می کند.  حضرت فاطمه (س) ۱۲- هیچ زنی نیست موی فرزندان خود شانه بزند ولباس آنان را ، مگر آنکه خداوند برای هر مویی حسنه ای بنویسد و برای هر موی گناهی را پاک کند واو رادر چشم مردم زینت دهد. حضرت فاطمه (س) ۱۳- بهتر وبرتر از همه اینها رضای خدا ورضای مرد از همسرش است .رضای همسر رضای خدا وغضب غضب خدا می باشد. حضرت فاطمه (س) ۱۴- هیچ زنی نیست که با اطاعت همسرش بمیرد مگر آنکه بر او واجب میشود. حضرت فاطمه( س) ۱۵- هیچ زنى نیست که شوهرش را یکبار آب دهد (یک لیوان) مگر اینکه این رفتار براى او از یک سال که روزهایش را روزه بگیرد و شبهایش به شب زنده دارى مشغول باشد بهتر است وخداوند در عوض هر بار که شوهرش را آب دهد ، شهرى در بهشت براى او بنا مى کند وشصت گناه از او می آمرزد. امام صادق (ع) منبع احادیث:  کتاب وسائل الشیعه ج ۲ص۳۹ ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
83102686.mp3
1.07M
┄┅─✵💝✵─┅┄ الهی... تو را سپاس میگويم از اينکه دوباره خورشيد مهرت از پشت پرده ی تاريکی و ظلمت طلوع کرد و جلوه ی صبح را بر دنيای کائنات گستراند " سلام صبح عالیتان متعالی " 💚🍃 ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا