رهبر انقلاب: کسانی که مخاطب دارند وظیفه دارند مردم را به انتخابات دعوت کنند
🔹علمای اعلام، اساتید دانشگاه، اساتید حوزه، صداوسیما، مطبوعاتیها، جوانها، افراد در داخل خانواده، اینها همه میتوانند منادی انتخابات باشند. مردم را، مخاطبان خودشان را به انتخابات دعوت کنند، انتخابات آن وقت انتخابات پرشوری خواهد شد.
🔹اگر مشارکت ضعیف باشد مجلس ضعیف خواهد شد. مجلس ضعیف توانایی کامل برای رفع مشکلات نخواهد داشت. اگر میخواهیم مشکلات برطرف بشود باید مشارکت را بالا ببریم، این وظیفۀ همه است. هر که میخواهد مشکلات کشور برطرف بشود راهش این است.
رهبر انقلاب: رقابت یعنی میدان باز باشد برای مسابقه جناحهای سیاسی، جوانها و افراد باتجربه و با سابقه
🔹رقابت یعنی جناحهای سیاسی برای شرکت در انتخابات با هم مسابقه بگذارند، گرایشهای گوناگون سیاسی و اقتصادی در انتخابات با هم مسابقه بگذارند.
🔹میدان باز باشد برای مسابقه جناحهای سیاسی و نگاههای سیاسی و نظرات سیاسی، همچنین اقتصادی، همچنین فرهنگی. این معنای رقابت است.
🔹رقابت یعنی جوانهایی که میخواهند وارد میدان انتخابات بشوند مسابقه بگذارند با افراد سابقهدار و با تجربه، اینها تلاش کنند، آنها هم تلاش کنند و یک مجلس خوب و قوی آن مجلسی است که هم از این جوانها در آن باشند، هم از آن مجرّبها و با سابقهها در آن باشند.
🔹رقابت یعنی همه بتوانند تبلیغات کنند، منتها تبلیغات درست. تبلیغات بایستی همراه با اخلاق و دیانت باشد، تبلیغات غیر از تهمت زدن است، غیر از دروغ گفتن است، غیر از وعده خلاف دادن است، تبلیغات یعنی انسان نظرات خودش را برای مردم بیان کند این تبلیغات است.
🔹بنده ۴ خصوصیت را در اول امسال راجعبه انتخابات به ملت ایران عرض کردم. اولاً مشارکت قوی، ثانیاً رقابت واقعی، ثالثاً سلامت به معنای حقیقی کلمه و رابعاً امنیت انتخابات. این ۴ خصوصیت باید انجام بگیرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدرت هوش مصنوعی 😄
🎬 تخریب کتابخانه عمومی غزه نشانه وحشت صهیونیستها از اصالت فرهنگی فلسطین بود
🔹مهدی رمضانی در پی اقدام غیر انسانی و ضد فرهنگی رژیم اشغالگر قدس مبنی بر تخریب آرشیو ملّی غزه و کتابخانه اصلی در نوار غزه یادداشتی را منتشر کرد.
🎞
زینب سلیمانی: شهید سلیمانی معتقد بود همه دعوای ما با عالم غرب بر سر «مسجد الاقصی» است و برای این اعتقاد جنگید.
🔹این روزها که مردم فلسطین به خروش آمده و برای آزادی آن مسجد میجنگند، چهارمین سالگرد شهید عزیزمان را با عنوان #شهید_القدس گرامی و زنده نگاه خواهیم داشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️استخاره کردن ، خرافاته یا واقعیت؟
👇👇👇
#کانال_رسمی_پاسخ_به_شبهات_و_شایعات
┏⊰✾✾⊱━━━─»»»━━┓
🆔 @mobahesegroup
┗━━─»»»━━━⊰✾✾⊱┛
https://eitaa.com/joinchat/1402208256Cb57404510b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 تا حالا شده یکی از ژاپنی ها به یکی ازین قوانین متعرض شه و بگه نه به حجاب یا پوشش اجباری؟!
🔹 قانون قانونه و کسی به قانون کشورش نمیگه اجبار!
🔹 مگه اینکه وطن فروش یا غربگدا باشه
07-zamine.mp3
13.75M
🔊 #صوتی | #زمینه
📝 عجل لولیک الفرج یا الله
👤 حاجسیدمجید #بنی_فاطمه
◾️ #امام_زمان
🏴 ایام #فاطمیه ؛ ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ هشدار! دارای صحنههای دلخراش ‼️
🔶 کودکان همچنان قربانی اصلی جنایات رژیم صهیونیستی در غزه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خوابی که غرب برای ما دیده است...
🔻 یکی از عوامل قدرت ما ایرانیها #خانواده است؛
تو ژاپن خانواده رو اجاره میکنند یعنی تو شبای عید، شب یلدا، تولد، عروسی و هر مناسبتی که ما ایرانی ها دور هم جمع میشیم، اونها تو حسرتند و باید پول بدن برای ساختن یه خانواده اونم برای ۲ ساعت!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅️عروسی در #یمن این روزها😎
🔺 با #انتخابات می شود در کشور تحول ایجاد کرد
🔰دیدار مردم استان های کرمان و خوزستان با رهبر انقلاب/ شنبه ۲ دی ۱۴۰۲
❤️ #اقتدا_به_همسر_در_نماز
💠 یکی از زیباییهای زندگی زناشویی این است که زن و شوهر اگر به مسجد نرفتهاند نماز خود را در خانه به #جماعت بخوانند!
💠 اینکار در ایجاد #همدلی و محبت بین زن و شوهر بسیار اثرگذار میباشد.
💠 و در پایان نماز، برای نزدیکی دلها و عاقبت بخیری همسرتان #دعا کنید.
💠 #دعا در حق همسر، از اسباب تولید #محبت و باعث رفع گرفتاری است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥چرا ایرانی هایی که میرن خارج غُر میزنن؟!
💥شونصد تا دلیل داره میاره که اونجا اون بهشتی که براشون تصور کردن نیست، بعد میگه خیلی هم بد نیستا اما اینا که میان شوکه میشن و غُر میزنن
چندتا دلیلاش:
💥۸ساعت کار باید بکنن که ۴ساعت و نیم اولش میشه هزینه مالیاتشون
💥ساعت ۶ عصر به بعد همه جا خاموشیه اثری از پارتی نیست
💥هر جور دلشون بخواد نمیتونن پول در بیارن
💥و میگه کلا ۷۰ درصد اون چیزی که توی ذهنشونه اتفاق نمیفته
- رمان امنیتی #کلنا_قاسم -
- قسمت هفدهم -
دستم را روی دنده ماشین محکم میکنم و حرکت میدهم. بلافاصله از پارکینگ خارج میشوم، شش دانگ حواسم به دور و اطرافم جمع است. با اینکه برج پارکینگهای مختلف و خروجیهای زیادی دارد و احتمال اینکه بتوانند ردم را بزنند بسیار اندک است؛ اما ریسک نمیکنم. مدام از آیینههای داخل ماشین کمک میگیرم تا مبادا در تور نیروهای امنیتی ایران قرار گرفته باشم. مضطربم، دست و پایم سست شده و از درون در حال لرزیدن به خودم هستم. حال شناگری را دارم که به کمک جریان آب و به لطف تجربهی زیادش توانسته از درون دهان کوسهای به بیرون بپرد؛ اما اینکه همیشه شانس با من یار باشد یا خیر را نمیدانم...
چهارراهی که پیش رویم قرار گرفته را به سمت چپ میپیچم و به یک باره متوجه ماشینی میشوم که با فاصلهی چند متر در پشت سر من در حال حرکت است.
ابروهایم ناخودآگاه به یکدیگر گره میخورند، بار دیگر احساس خطر شبیه خونی که در رگهایم پمپاژ میشود، تمام بدنم را در بر میگیرد.
کمی سرعتم را بیشتر میکنم و وارد پمپ بنزین میشوم. ماشینی که به آن مشکوک بودم از کنارم عبور میکند، فورا خط ماهوارهایام را که قابلیت ردگیری ندارد از درون داشبورد ماشین بیرون میآورم و شماره کسی را میگیرم که مامور تامین است. شمعونی از آن سوی خط بدون مکث جواب میدهد:
-سلام، روز بخیر.
آه کوتاهی میکشم:
-سلام. امروز هوا خیلی ابریه، منم چتر همراهم نیست.
طوری خونسرد و سریع پاسخ میدهد که گویا از قبل متوجه درخواستم شده است:
-دقیقا چه کمکی ازم برمیاد؟ چتر میخوای یا سرپناه؟
چند ثانیه صبر میکنم، وحشت زده به آیینه وسط ماشینم نگاه میکنم و میگویم:
-سرپناه.
کلمات را درست پشت سر هم بیان میکند:
-جای نگرانی نیست. ماشینت رو همون گوشه و کنار پارک کن و بیا این سمت خیابون... توی همین ماشین سفیده که کنار داروخونه وایستاده...
متعجب به آن طرف خیابان نگاه میکنم و چراغهای ماشین سفیدی که رویش به سمتم است خاموش و روشن میشود. فورا ماشینم را به گوشهای از خیابان میسپارم و به آن سمت دیگر میروم.
دو نفر درون ماشین نشستهاند که تا به حال آنها را ندیدهام. چهرهشان کاملا معمولی است. به محض نشستن روی صندلی میگویم:
-اوضاع داخل برج اصلا مناسب نیست، مجبور شدم بادیگاردهای خودمم دور بزنم... نمیتونستم ریسک کنم و از سلامتشون مطمئن بشم، اونا... اونا تا بیخ گوشم رسیدند و این اصلا خوب نیست.
مردی که روی صندلی جلو و کنار راننده نشسته، بدون آن که به سمتم برگردد، میگوید:
-اوضاع اونقدری هم که میگید بد نبوده... اونا دو نفر بودند و شما هم کارتون خیلی خوب انجام دادید.
نمیدانم از خونسردی بیش از حدش عصبی میشوم یا از اینکه هنوز نتوانسته شرایطم را به درستی درک کند و من را به خوبی بشناسد. صدایم را بلندتر میکنم:
-یعنی چی که اوضاع بد نبوده؟ ما داریم یکی یکی مثل اردک شکار میشیم و امنیت نداریم... میدونید این یعنی چی؟!
چند لحظهای سکوت مطلق در ماشین شکل میگیرد و بعد همان نفر جلویی با حرکت دست از راننده میخواهد که حرکت کند. با گوشهی چشم به پشتم نگاه میکنم و سپس به صندلیام تکیه میدهم.
آب دهانم را قورت میدهم و از چشمهای سرخم کمک میگیرم تا در تلهای دوباره گیر نکنم. من بهتر از هر کسی میدانم که سرچشمهی این تهدیدها از کجاست و چرا در تیررس نیروهای امنیتی سپاه پاسداران قرار گرفتهام...
ترور صیاد خدایی در تهران آنها مصممتر کرده تا از کینهی قدیمی عقده گشایی کنند. بارها و بارها و از مسیرهای مختلف خبری به گوشم رسیده بود که در لیست ترور انتقام سپاه قرار گرفتهام؛ اما کم توجهیام به اخبار مهمی که شنیدهام کار را به جایی رساند که مجبور شوم به صورت تن به تن با آنها مبارزه کنم و همهی اینها یک سر منشا بیشتر ندارد...
من خوب میدانم که همهی این اتفاقات به آن شب لعنتی برمیگردد...
به سوم ژانویه سال دو هزار و بیست... به ماجراهای آن نیمه شب نفرین شده در فرودگاه بغداد...
به ترور ژنرال سلیمانی...
نویسنده:
#علیرضا_سکاکی
@RomanAmniyati
- پایان قسمت هفدهم -
❌ کپی با ذکر نام نویسنده و قید آیدی کانال مجاز است❌