🦋 • 🌱 • 🦋 • 🌱
🌱 • 🦋 • 🌱
🦋 • 🌱
🌱
لحظات و ساعات خاصی داشت که دوستش داشت و از دست نمیداد.
خیلی اهل صحبت با خدا بود.
•
مینشست پای کلامی که دلش میخواست با خالقش بگوید؛
مناجات، خلق لحظات خاص پیامبر خدا بود با خدا!
•
میان 365 روز سال هم، یک چهل روز را گذاشته بود که صبح
تا شب، شب تا صبحش هیچکس نبود و همهکسش بود خدا.
•
از شهر دل میکند و بار میبست و پا میکشید سمت غاری که در
دل کوه یافته بودش و شده بود خانهی اختصاصیاش
که خانهی او بود و خدا!
•
سال پنجم پیامبریاش
روز چهلم خلوت
جبرئیل در غار حرا نزدش آمد.
سیب با خود آورد و مژدهی به دنیا
آمدن فاطمه را!
•
شعف آمدن او لبخند را بر لبان پیامبر ‹ص› نشاند.
در آسمانها کنار فاطمهاش بود و دنیا آمدن او را انتظار میکشید...
•
جبرئیل گفت:
- نامش در زمین فاطمه است اما در آسمان، منصوره.
- منصوره...
•
او در آسمان دوستدارانش را یاری میکند و روی زمین فاطمه است،
چون شیعیان خود را از آتش جدا میکند.
○●
همهی خوبان عالم!
در این دنیا اگر از طرف آسمان یاری نشوند،
در خیلی از کارها درمانده میشوند.
•
برای همه
بهترین یاور ، مادر است.
مادری که مادریاش محبت دارد، لطافت دارد، عزت دارد... ارزش دارد.
•
این مادر اگر فاطمهی زهرا باشد و این یاوری اگر از جانب او باشد،
یاری شونده به آسمان رود و کار آفتاب کند...
📖| #کتاب_مادر
✍| #نرجس_شکوریان_فرد
ا🦋
ا🌱 • 🦋
ا🦋 • 🌱 • 🦋
ا🌱 • 🦋 • 🌱 • 🦋