eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5.1هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
طرح هفته 32 از عبارات نورانی 👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای ✳️ عبارت 🔹اللَّهُمَّ .... وَ تَكْذِيبا لِمَنْ قَصَبَنِى، وَ سَلامَةً مِمَّنْ تَوَعَّدَنِى 🔹 🔸 بار الها! مرا از نيرويى برخوردار فرما كه بتوانم عيبجويى و دشنام گويى بدخواهان را تكذيب نمايم. پروردگارا! كسى كه مرا ارعاب مى‏كند و به اذيت و آزار تهديد مى‏نمايد تو مرا از شر او سالم و مصون بدار. https://eitaa.com/sahife2/5187 دعای 👈 نظرات، دل نوشته ها و حرفهای صمیمانه ی شما درخصوص عبارت فوق که از هم اکنون برای ما ارسال شود، در این قسمت بارگذاری میشود ◀️ انشاالله سعی کنید در این طرح به عشق امام سجاد علیه السلام و انس بیشتر با این کتاب نورانی ولو درحد یک خط!! مشارکت فرمایید 👌 ادمین 👇 @yas2463 👈 میتوانید این دعای زیبا را با 🎙 صدای مداحان مختلف گوش دهید 👈 و متن آن را بخوانید ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
👈 دعای 👤 با صدای زیبای مداح جوان بحرینی 👇 https://www.aparat.com/v/MGhF7/ 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
در این دسته از فرازهای دعا که از«واجعل لی یدا...»شروع می شود،امام سجاد علیه السلام،گویا قدرت خدا را به رخ می کشد.خود را متصل به این قدرت می داند. شاید مناجات میکند که:خدایا من بر سر عهد و پیمان بندگی هستم پای تو می ایستم،تا به تو متصل شوم.....توهم که معلوم است پای عهد خود هستی...«ومن اوفی بعهده من الله»پشتوانه من باش و به من توانایی عطا کن تا دروغ آن کس که در مورد من بدگویی میکند ،آشکار سازم. روایتی از امام صادق علیه السلام هست «...به کسی که به تو بد می گوید،بگو اگر این صفت که به من نسبت دادی درمن هست،خدا مرا بیامرزد،واگر در من نیست،خدا تو را بیامرزد» و مرا از شر کسانی که تهدیدم می کنند،سلامت بدار. رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید«کسی که نظر تندی به مؤمنی بیفکند که او را بترساند،خداوند او را در روزی که سایه و پناهگاهی جز سایهٔ او وجود ندارد،می ترساند» خدایا امام عصر (علیه السلام)ازبدخواهان در امان بدار. هر کسی را عشق لیلایی به صحرا می کشد من که سر گردان کوی اکبرت هستم حسین (علیه السلام).
در جوامعى كه حكام مستبد و زورگو فرمانروا هستند و منويات خائنانه‏ى خويش را بى‏چون و چرا به موقع اجرا مى‏گذارند، مردم از حق و عدالت محروم‏اند و چون قدرت دفاع از خود ندارند، ناچارند كه بيدادگريها را تحمل كنند و به مصائب و بلايا تن دردهند. اگر افراد آزرده و شجاعى در گوشه و كنار وجود داشته باشند كه بتوانند در مواقعى به جبار خائن اعتراض كنند و مردم را به تخلف و سرپيچى از اوامرش تحريك نمايند، حكومت وقت با تهمت و افترا، عيبجويى و دشنامگويى، و از هر راه ديگر كه ممكن شود مى‏كوشد تا آن عناصر شريف را بدنام نمايد، قدر و منزلتشان را از ميان ببرد، و سخنانشان را از اثر بيندازد. على (ع) و ديگر ائمه‏ى معصومين در طول حكومت معاويه و ساير حكام بنى‏اميه و بنى‏عباس با اين گرفتارى مواجه بودند و به صور مختلف مورد هتك و اهانت واقع مى‏شدند. يك روز معاويه على (ع) را به قتل عثمان متهم نمود و مردم را به نام خونخواهى بر ضد آن حضرت تحريك كرد، روز ديگر مردم را نسبت به سب على (ع) وادار نمود و بدگويى و اسائه‏ى ادب نسبت به آن حضرت را در منابر و مجالس معمول ساخت و آن را از وظايف عبادى خطبا و مردم به حساب آورد و مامورين دولت و عموم مردم را در اجراى اين دستور اكيدا مكلف و موظف ساخت.
روزى وليد بن عبدالملك به فرزندان خود گفت: من پيوسته مى‏شنيدم كه اصحاب ما و خاندان ما على (ع) را سب مى‏كنند و فضايل و كمالات آن حضرت را دفن مى‏نمايند و مردم را به دشمنى با آن جناب وامى‏دارند، اما اين كار برخلاف انتظار اصحاب ما موجب مى‏شد كه على (ع) به دلها نزديكتر شود و آل اميه از دلها دورتر و كار دفن فضايل على (ع) و بى‏خبر نگاهداشتن افراد عالم و تحصيلكرده از مراتب كمالات آن حضرت به جايى رسيد كه احدى جرئت نمى‏كرد حديثى را در مجالس از على (ع) نقل كند و از آن حضرت اسم ببرد و ناچار بود بگويد: يكى از اصحاب رسول خدا حديث نموده است، يا بگويد مردى از قريش حكايت كرده است، و بعضى مى‏گفتند: پدر زينب حديث نموده است.
دشنامگو و سب مسلمان دو روایت از پیامبر اکرم ص : *سب كننده‏ى مومن مانند كسى است كه در پرتگاه هلاكت قرار گرفته است. *دشنامگويى به مسلمان فسق است و جنگ با او كفر. معاويه برخلاف دستور رسول اكرم هم على (ع) را سب نمود و هم با آن حضرت جنگيد و در نتيجه مشمول هر دو قسمت حديث پيمبر گرامى قرار گرفته است. در مقابل اعمال نارواى معاويه به روش اسلامى و الهى على (ع) توجه بنماييد: على (ع) شنيد كه بعضى از اصحابش در ايام جنگ صفين اهل شام را سب مى‏كنند. فرمود: ميل ندارم شما در جمع دشنام‏دهندگان باشيد و اگر اعمال اهل شام را بگوييد و متذكر حالشان بشويد از نظر سخن شايسته‏تر و از جهت عذر، رساتر است، شما به جاى سب بگوييد: خدايا! ما و آنان را از ريختن خون يكديگر مصون و محفوظ دار، خدايا! بين ما و آنان اصلاح برقرار نما و آنها را از گمراهى به هدايت سوق ده تا جاهل، حق را بشناسد. معاويه بن ابى‏سفيان و آل اميه علاوه بر نسبتهاى دروغ و خلاف واقع به على (ع) و سب و دشنام آن حضرت در مجالس، و همچنين دفن نمودن فضايل آن جناب، به خيانت بهت‏آور دگرى دست زدند و با تبليغات خائنانه‏ى خود، بخصوص در منطقه‏ى وسيع شام، وابستگى و قرابت على (ع) و حضرت صديقه‏ى اطهر و فرزندان معصومشان را با رسول گرامى پنهان داشتند و هويت آنان را در افكار عوام مردم به گونه‏هاى مختلف ترسيم كردند و به مردم فهماندند كه تنها اهل‏بيت رسول خدا و وراث آن حضرت بنى‏اميه هستند و از اين راه، خود را جانشين بحق پيشواى اسلام معرفى نمودند و تحت اين عنوان مقدس، جنايات بزرگى را مرتكب شدند و اين تبليغات خائنانه و خلاف واقع همچنان جريان داشت تا با انقلاب بنى‏عباس، كاخ ستمكارى بنى‏اميه فروريخت و دروغ آنان آشكار گرديد.
مسعودى، مورخ نامى، از قول يكى از برادران تحصيلكرده و عالم خود نقل مى‏كند كه مى‏گفت: روزها با جمعى مى‏آمديم، در نقطه‏اى مى‏نشستيم، و درباره‏ى ابوبكر و عمر و على (ع) و معاويه مناظره مى‏كرديم و گفته‏هاى اهل علم را در اين باره نقل مى‏نموديم. چند نفر عوام مى‏آمدند، نزديك ما مى‏نشستند و سخنان ما را استماع مى‏نمودند. روزى يكى از آنان كه عقل بيشتر و ريش بلندترى داشت به ما گفت: چقدر درباره‏ى معاويه و على و فلان و فلان سخن مى‏گوييد، از او پرسيديم شما در اين باره چه مى‏گوييد؟ گفت درباره‏ى چه شخصى مى‏پرسيد، مقصودتان كيست؟ گفتم على (ع). گفت مگر نه اين است كه او پدر فاطمه بود، پرسيدم فاطمه كيست؟ گفت: عيال پيغمبر اسلام، دختر عايشه، و خواهر معاويه. پرسيدم قصه‏ى على (ع) به كجا انجاميد؟ گفت: در غزوه‏ى حنين كشته شد. سپس مسعودى مى‏گويد: عبدالله بن على از افسران بنى‏عباس بود و براى كشتن مروان حمار، آخرين خليفه‏ى اموى، به شام وارد شد. او جمعى از شيوخ اهل شام را كه صاحب ثروت و رياست بودند و غير از سپاهيان شام به حساب مى‏آمدند تحت الحفظ نزد ابوالعباس سفاح فرستاد. اينان در حضور ابوالعباس سفاح قسم ياد كردند كه ما براى پيمبر گرامى اسلام قرابت و اهل‏بيتى كه وارث او باشند جز بنى‏اميه نمى‏شناختيم تا شما عهده‏دار امر خلافت شديد و زمام امور را به دست گرفتيد. نه تنها اهل‏بيت رسول گرامى براى مردم شام ناشناخته بودند، بلكه عده‏ى زيادى از مردم كوفه نيز از اين امر آنچنان كه بايد آگاهى نداشتند و اهل‏بيت را به خوبى نمى‏شناختند. متجاوز از چهل سال بر اثر تبليغات خائنانه‏ى بنى‏اميه، سب على (ع) در مجالس، معمول بود و گويندگان خودفروخته در منابر به حضرتش دشنام مى‏گفتند و فرزندان معصوم آن حضرت نيز از اين جسارت و اسائه‏ى ادب مصونيت نداشتند. عمر بن عبدالعزيز كه به مقام خلافت رسيد تصميم گرفت از سب آن حضرت جلوگيرى نمايد. تصميم خود را به موقع اجرا گذارد و به تمام مامورين دولت، در سراسر كشور، دستور داد اين مهم را عملى نمايند و بر اثر اين تصميم، رفته رفته، سب على (ع) در مجامع و منابر متروك گرديد. واقعه‏ى دردناك عاشورا و اسارت امام سجاد (ع) و ساير اهل‏بيت رسول گرامى در خلال آن چهل سال صورت گرفت. خطبه‏هاى نافذ امام سجاد و حضرت زينب در نقاط حساس كوفه و شام بخصوص در مسجد اموى و مجلس يزيد مردم را به مقدار قابل ملاحظه‏اى از حقيقت امر و خيانت آل‏اميه آگاه نمود و مكر آنان را كه مدعى قرابت نزديك با پيغمبر بودند و خويشتن را وارث بحق پيشواى اسلام مى‏خواندند آشكار ساخت و بر اثر نشر آن سخنان، سب و دشنام در داخل كوفه و شام تقليل يافت.