هدایت شده از مثنوی معنوی
✳️به بهانه ایام منتسب به حضرت #امام_باقر علیه السلام
👈قطره اى دانش كه بخشيدى ز پيش
متصل گردان به درياهاى خويش شرح بده
https://eitaa.com/masnavei/1011
✍ این بیت مولوی به طور خاص به علم و معرفت میپردازد و به نوعی مفهوم "علم لایزال" (علمی که بیپایان است و هرگز تمام نمیشود) را در ذهن ایجاد میکند.
اگر بخواهیم بهطور عمیقتر این موضوع را بررسی کنیم، ارتباطهای جالب و عمیقی میان آموزههای امام محمد باقر (ع) و اندیشههای عرفانی مولوی وجود دارد.
1⃣1. علم لایزال و جستجو برای حقیقت: امام باقر (ع) در روایات متعدد خود به اهمیت علم و جستجو برای حقیقت اشاره کردهاند. ایشان میفرمودند: "علم گنجی است که در دل انسانها پنهان است و این علم تنها به کسانی که در جستجوی حقیقت هستند، عطا میشود." در حقیقت، امام باقر (ع) علم را نه تنها به معنای علم دنیوی، بلکه به معنای معرفت و آگاهی از حقیقت هستی و وجود خداوند میدیدند. این همان مفهومی است که مولوی در شعر خود بیان میکند. مولوی در بسیاری از اشعار خود اشاره به دریا و قطره دارد که بهنوعی نمادی از علم و معرفت است. او میگوید که علم باید به یک حقیقت بزرگتر و بیپایان متصل شود تا به حقیقت واقعی دست یابیم.
2⃣2. علم و عرفان: مولوی در اشعار خود همواره به علم و معرفت از دیدگاه عرفانی پرداخته است. او علم را تنها ابزاری برای رسیدن به حقیقت میداند و به همین دلیل، علم در نزد مولوی باید با قلب و دل همراه باشد، نه فقط با ذهن. امام باقر (ع) نیز همواره به دنبال علم دینی و عرفانی بودند و تأکید داشتند که علم بدون عمل هیچ ارزشی ندارد. برای مثال، امام باقر (ع) در مورد نقش علم در زندگی انسان میفرمودند: "علم، اگر با عمل همراه نباشد، برای صاحبش زیانآور خواهد بود."
3⃣3. توجه به جزئیات و جستجو برای معانی عمیقتر: امام باقر (ع) بهشدت بر جستجوی معانی عمیقتر در قرآن و حدیث تأکید داشتند. ایشان به اصحاب خود میفرمودند که باید در آیات قرآن و احادیث دقت بیشتری کنند و معانی نهفته در آنها را کشف کنند. این همان کاری است که مولوی در مثنوی انجام میدهد. مولوی در هر مصرع و بیت خود بهدنبال کشف معانی عمیقتر از زندگی، عشق، و خداوند است.
4⃣4. اتصال به حقیقت بیپایان: همچنان که امام باقر (ع) به علم بهعنوان پلی برای رسیدن به حقیقت مطلق (که خداوند است) نگاه میکنند، مولوی نیز علم را تنها بهعنوان وسیلهای برای نزدیکی به خداوند میبیند. در اینجا، هر دو شخصیت به این نکته اشاره دارند که انسان باید در جستجوی حقیقتی باشد که فراتر از محدودههای دنیوی است.
5⃣5. تأکید بر تواضع و نیاز به هدایت الهی: در آموزههای امام باقر (ع)، تواضع در برابر علم و نیاز به هدایت الهی بارها تأکید شده است. ایشان همیشه به پیروان خود یادآوری میکردند که علم واقعی از سوی خداوند به انسان عطا میشود و تنها با تواضع و تسلیم در برابر این علم است که میتوان به حقیقت دست یافت. این پیام مشابه به پیام مولوی است که در بسیاری از اشعار خود به تواضع در برابر حقیقت و پذیرش هدایت الهی اشاره میکند.
6⃣6. وحدت علم و عرفان: امام باقر (ع) در زندگی علمی و دینی خود نشان دادند که علم و عرفان باید در یک مسیر واحد حرکت کنند. همانطور که مولوی نیز بر این نکته تأکید دارد که علم تنها در صورتی ارزشمند است که به قلب و دل انسان راه یابد و با عرفان در آمیخته شود.
◀️بهطور کلی، در آموزههای امام باقر (ع) و اندیشههای مولوی، هر دو بر اهمیت علم و جستجو برای حقیقت تأکید دارند و باور دارند که علم بدون ارتباط با معنویت و عرفان هیچ ارزشی ندارد. این شباهتها نشاندهنده این است که هر دو به نوعی در جستجوی حقیقت بزرگتر و اتصال به علم بیپایان و الهی هستند.
#منتخب
کانال مثنوی معنوی
🆔 @masnavei
هدایت شده از مثنوی معنوی
✳️ پرده اى ستار از ما بر مگير
باش اندر امتحان ما مجير
✍️ این بیت اشاره به مفهوم پردهپوشی و ستر دارد که در عرفان اسلامی و به ویژه در شعر مولانا، به معنای حفظ و پوشاندن عیبها و گناهان است. مولانا از خداوند میخواهد که پردهپوشی خود را از ما نگیرد و به ما فرصتی بدهد تا در امتحانهای الهی ثابتقدمی کنیم. این مفهوم به ویژه در شبهای خاص، مانند شب عرفه، که مردم به طلب بخشش و رحمت خداوند میپردازند، بیشتر نمایان میشود.
ارتباط با #شب_عرفه:
شب عرفه شب دعا و طلب آمرزش از خداوند است. در این شب، مسلمانان به ویژه در عرفات از خداوند میخواهند که پردههای گناهانشان را بردارد و آنها را مورد بخشش قرار دهد. مولانا در این بیت از خداوند درخواست میکند که همچنان پردهپوشی از ما برداشته نشود و در این دنیا اجازه بدهد که در امتحانات الهی موفق شویم.
به طور خلاصه:
این بیت در شب عرفه معنای عمیقی پیدا میکند، چرا که شب عرفه زمانی است برای توبه، بازگشت و پاک شدن از گناهان، و مولانا از خدا میخواهد که پردهپوشی از عیبهای بندگان را ادامه دهد و در مسیر آزمونهای روحانی، به انسانها فرصت دهد تا بازگشتی صادقانه داشته باشند.
#منتخب
کانال مثنوی معنوی
🆔 @masnavei
هدایت شده از مثنوی معنوی
✳️ به بهانه #عید_قربان
قربانی شدن شرطِ کمال یافتن است: به نظرِ مولانا عاشقِ واقعی تا خود را قربانی نکند، به کمال نمیرسد. همۀ ارزشِ گاو یا گوسفند در این است که قربانی، یا کُشته شود، تا بتواند از مرحلۀ حیوانی عبور کند و جذبِ بدنِ یک انسان شود. درواقع شرطِ اساسیِ هرگونه پیشرفتی، قربانی شدن در مرحلۀ پیشین و بار یافتن به مرتبۀ پسین است؛ نمیتوان همزمان در مرحلۀ قبلی حضور داشت و به مرتبۀ بالاتر دست یافت. گوسفندی که میخواهد وارد مرتبۀ انسانی شود، باید گوسفند بودنِ خود را از دست بدهد. به همین منوال انسانی هم که میخواهد به مقام فرشتگی برسد و حتّی به فراسوی مرتبۀ فرشتگان دست یابد و در خدا فانی شود، باید در هیچ مرحلهای توقف نکند و از طریق قربانی کردنِ خود، آنچه را که دارد، از دست بدهد، تا آنچه را که ندارد، به دست آورد:
از جمادى مُردم و نامى شدم
وز نما مُردم، به حیوان بر زدم
مُردم از حیوانى و آدم شدم
پس چه ترسم؟ کى ز مُردن کم شدم؟
حمله دیگر بمیرم از بشر
تا برآرم از ملایک پرّ و سر
وز مَلَک هم بایدم جَستن ز جو
«کُلُّ شَیْءٍ هالِک إِلَّا وَجْهُهُ»
بار دیگر از مَلَک قُربان شوم
آنچه اندر وَهْم نآید آن شوم
مثنوی معنوی دفتر سوم بخش ۱۸۷
https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar3/sh187
#منتخب
کانال مثنوی معنوی
🆔 @masnavei
هدایت شده از مثنوی معنوی
✳️ اندك اندك آب بر آتش بزن
تا شود نار تو نور اى بو الحزن
https://eitaa.com/masnavei/727
ــ شرح بیت:
👈"اندك اندك آب بر آتش بزن":
این قسمت به معنای تدریجی و آرام آرام عمل کردن است. مولانا به ما توصیه میکند که برای کنترل احساسات منفی یا کشمکشهای درونی (که به آتش تشبیه شدهاند)، باید بهطور تدریجی و گام به گام عمل کنیم. نمیتوان بهیکباره تمام مشکلات روحی یا روانی را حل کرد. این نکته میتواند اشاره به مهار خشم، ترس، یا دیگر احساسات منفی باشد که نیاز به زمان و صبر دارند تا کاهش یابند.
یابند.
👈"تا شود نار تو نور اى بو الحزن":
در این بخش، "نار" به آتش و "نور" به نور معنوی و روشنایی الهی اشاره دارد. مولانا میگوید وقتی که آتش (احساسات منفی) با آب (آرامش و تفکر) آرام شود، به نور تبدیل خواهد شد. به عبارت دیگر، در مواجهه با مشکلات و غمها، اگر بهطور درست با آنها برخورد کنیم، میتوانند به فرصتی برای رشد و روشنایی روحانی تبدیل شوند.
👈نتیجهگیری :
این بیت به ما میآموزد که در مواجهه با دشواریها و احساسات منفی، باید با آرامش و تدریج عمل کنیم و با گذر زمان، آنها را به فرصتی برای رشد و نور درونی تبدیل نماییم. در حقیقت، مولانا از این استعارهها برای یادآوری این نکته استفاده میکند که در مسیر تحول روحی، هیچچیز سریع و آنی نیست، بلکه رشد و تغییر، فرآیندی تدریجی و مستمر است.
#منتخب
کانال مثنوی معنوی
🆔 @masnavei
هدایت شده از مثنوی معنوی
✳️تو ز قرآن بازخوان تفسیر بیت
گفت ایزد ما رمیت اذ رمیت
گر بپرانیم تیر آن نه ز ماست
ما کمان و تیراندازش خداست
https://eitaa.com/masnavei/359
ــ شرح مختصر:
این بیت اشاره دارد به آیهای از قرآن کریم:
"وَما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ"
(سوره انفال، آیه 17)
ترجمه آیه:
«تو (ای پیامبر) نبودی که تیر انداختی آنگاه که انداختی، بلکه خدا بود که آن را انداخت.»
📌 درسهای بیت :
1.توحید افعالی
همه افعال، در نهایت از خداوند صادر میشود.
2.انسان وسیله است، نه فاعل مستقل
انسان مانند کمان است، اما تیرانداز واقعی خداست.
3.تواضع در عمل
نباید به اعمال خود مغرور شد، چون موفقیتها از خداست.
4.توکل و تسلیم در برابر اراده الهی
با فهم این نکته، انسان به مشیت الهی اعتماد میکند.
5.فهم عرفانی از آیات قرآن
آیات قرآن در نگاه عرفانی معانی عمیقتری دارند.
6.تفسیر باطنی قرآن
مولانا مخاطب را دعوت میکند که ظاهر قرآن را نبیند و به تفسیر درونی و باطنی آن توجه کند.
7.همخوانی دین و عرفان
عرفان مولوی با اصول قرآنی کاملاً هماهنگ است.
8.ردّ غرور و خودبینی
موفقیت نباید موجب خودبینی شود، چون قدرت از آنِ خداست.
9.پذیرش نقش خدا در هدایت افعال
انسان باید بپذیرد که هدایت نهایی از جانب خداوند است.
#منتخب #وعده_صادق
کانال مثنوی معنوی
🆔 @masnavei
هدایت شده از مثنوی معنوی
رو اشداء علیالکفار باش
خاک بر دلداری اغیار ، پاش
بر سر اغیار چون شمشیر باش
هین مکن روباه بازی ، شیر باش
تا ز غیرت از تو یاران نسکلند
زانک آن خاران عدو این گلند
آتش اندر زن به گرگان چون سپند
زانک آن گرگان عدو یوسفند
مثنوی معنوی دفتر دوم
#منتخب
#وعده_صادق #مرگ_بر_اسرائیل #وعده_صادق_3
🆔 @masnavei
هدایت شده از مثنوی معنوی
رو اشداء علیالکفار باش
خاک بر دلداری اغیار ، پاش
بر سر اغیار چون شمشیر باش
هین مکن روباه بازی ، شیر باش
تا ز غیرت از تو یاران نسکلند
زانک آن خاران عدو این گلند
آتش اندر زن به گرگان چون سپند
زانک آن گرگان عدو یوسفند
مثنوی معنوی دفتر دوم
https://eitaa.com/masnavei/2036
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_2
#منتخب #وعده_صادق #مرگ_بر_اسرائیل #وعده_صادق_3
🆔 @masnavei
هدایت شده از مثنوی معنوی
✳️گفت پيغمبر كه در بازارها
دو فرشته مىكنند ايدر دعا
كاى خدا تو منفقان را ده خلف
اى خدا تو ممسكان را ده تلف
خاصه آن منفق كه جان انفاق كرد
حلق خود قربانى خلاق كرد
حلق پيش آورد اسماعيل وار
كارد بر حلقش نيارد كرد كار
پس #شهيدان زنده زين رويند و خوش
تو بدان قالب بمنگر گبروش
چون خلف دادستشان جان بقا
جان ايمن از غم و رنج و شقا
✍️دفتر اول – مثنوی معنوی
https://eitaa.com/masnavei/2147
*️⃣مولانا در این ابیات، به اهمیت #انفاق و سخاوت، به ویژه انفاق جان در راه خدا، میپردازد. او نقل میکند که پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند که در بازارها، دو فرشته همواره در حال دعا هستند. دعای آنها برای انفاقکنندگان، طلب جانشین و برکت است و برای بخیلان، طلب زوال و نابودی.
مولانا سپس به توصیف ویژگی خاص منفقان میپردازد؛ کسانی که حاضرند جان خود را در راه خدا فدا کنند و از تعلقات دنیوی دست بکشند. این افراد، همانند حضرت اسماعیل (ع) حلقوم خود را برای قربانی شدن پیش میآورند، اما لطف الهی شامل حالشان شده و از مرگ نجات پیدا میکنند.
به باور مولانا، شهیدان به ظاهر مردهاند، اما در واقع زندهاند و از نعمتهای الهی بهرهمند میشوند. نباید تنها به جسم بیجان آنها نگریست، بلکه باید به روح بلند و ایثارگرشان توجه کرد. خداوند به آنها جانِ جاودانهای عطا کرده که از هرگونه غم، رنج و بدبختی مصون است. این ابیات، دعوتی است به سخاوت و انفاق در راه خدا و یادآوری این نکته که ایثار و از خودگذشتگی، موجب حیات جاودانه و سعادت ابدی خواهد شد.
#شهید #منتخب
🆔 @masnavei
هدایت شده از مثنوی معنوی
🏴هر كجا نوحه كنند آن جا نشين
ز آنكه تو اولي ترى اندر حنين
ز آن كه ايشان در فراق فانى اند
غافل از لعل بقاى كانى اند
https://eitaa.com/masnavei/2167
✍️#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_13
🔷این ابیات از مثنوی معنوی، به زیبایی به یکی از عمیقترین جنبههای مجالس عزاداری امام حسین (علیه السلام) اشاره دارند:
1️⃣ بیتاول: اولویت در حزن و اندوه
“هر كجا نوحه كنند آن جا نشين / ز آنكه تو اولي ترى اندر حنين”:
در این دو بیت، مولانا به طور کنایهآمیز و عرفانی، ما را به نشستن در جایی که نوحه و عزاداری برپا میشود، تشویق میکند. او میگوید که شما به دلیل داشتن قلبی که قابلیت عشق و اندوه را دارد، شایستهتر هستید که در این مجالس حضور داشته باشید. “حنین” به معنی ناله و زاری و اشتیاق است. در اینجا، مولانا انسان کامل یا سالک الی الله را مخاطب قرار میدهد که قلبی سرشار از عشق و اشتیاق به حق دارد و این اشتیاق در عزای امام حسین (ع) تجلی مییابد.
👈مجالس عزاداری امام حسین (علیه السلام) مکانی است که در آن حزن و اندوه عمیقی نسبت به مظلومیت و فداکاری ایشان ابراز میشود. این ابیات به این نکته اشاره دارند که فردی که به دنبال رشد معنوی است و قلبی بیدار دارد، باید در این مجالس شرکت کند، زیرا این مجالس بهترین فرصت برای ابراز عشق و ارادت به اهل بیت (ع) و درک عمیقتر مفاهیم عاشورا است.
2️⃣ بیت دوم: درک فراق و غفلت از بقا
“ز آن كه ايشان در فراق فانى اند / غافل از لعل بقاى كانى اند”:
در این دو بیت، مولانا به نکته بسیار مهمی اشاره میکند. او میگوید کسانی که در عزای امام حسین (علیه السلام) نوحه میکنند (یعنی مؤمنان واقعی و کسانی که به درستی عشق میورزند)، در واقع در “فراق فانی” هستند. منظور از “فراق فانی” این است که آنها به خاطر از دست دادن عزیزان فانی (مانند امام حسین و یارانش)، اندوهگین میشوند.
اما نکته کلیدی اینجاست که مولانا میگوید این اندوه به آنها کمک میکند تا از “لعل بقای کانی” غافل نباشند. “لعل بقای کانی” اشاره به حقیقت ابدی و جاودانگی دارد، که در اینجا به معنای لقاء الله، قرب الهی، و یا حقیقت وجودی امام حسین (علیه السلام) است که جاودانه است. یعنی همین اندوه و فراق ظاهری، وسیلهای میشود برای رسیدن به حقیقت باقی و جاودانه. کسانی که فقط به ظواهر فانی میپردازند و از حقیقت ابدی غافلند، درک درستی از این فراق ندارند.
👈 در مجالس عزاداری، ما یاد فداکاری امام حسین (علیه السلام) را زنده میکنیم. این یادآوری، هرچند باعث اندوه میشود، اما در واقع ما را از غفلت نسبت به حقایق جاودانه دور میکند. عشق به امام حسین (ع) و اندوه برای ایشان، ما را به یاد مفهوم شهادت، ایثار، و هدف والای زندگی میاندازد که همان قرب الهی است. مجالس عزاداری دریچهای است به سوی “لعل بقای کانی” که همان حقیقت عشق و حقیقت جاودانگی است. کسانی که این مجالس را درک نمیکنند یا در آن شرکت نمیکنند، ممکن است در غفلت از این حقایق باقی بمانند.
*️⃣خلاصه و جمعبندی:
مولانا در این ابیات به ما میآموزد که:
1️⃣اولویت حضور: مجالس نوحه و عزاداری، مکانی مقدس برای سالکان راه حق است تا اشتیاق و عشق خود را ابراز کنند و باید در آنها حضور فعال داشت.
2️⃣اندوهِ وصل: اندوه و حزنی که در این مجالس تجربه میکنیم، صرفاً یک احساس زودگذر نیست، بلکه ابزاری عرفانی است که ما را از غفلت نسبت به حقایق ابدی و جاودانه نجات میدهد و به سمت “لعل بقا” هدایت میکند. به عبارت دیگر، عزاداری برای مظلومیت فانی، ما را به درک حقیقت باقی و جاودانه نزدیکتر میکند.
👌این ابیات به ما یادآوری میکنند که هدف اصلی از برپایی مجالس امام حسین (علیه السلام)، فقط یادبود یک واقعه تاریخی یا ابراز اندوه نیست، بلکه بیداری روحی و معنوی است که انسان را به سوی حقیقت مطلق و جاودانگی هدایت میکند.
#منتخب
🆔 @masnavei
هدایت شده از مثنوی معنوی
✳️«کز نیستان تا مرا ببریدهاند، در نفیرم مرد و زن نالیدهاند…»
دفتر اول مثنوی معنوی
👈مولوی سالها پیش، درد ما را گفته بود؛ همان داغی که شیعه، چهارده قرن با خودش حمل کرده.
از روزی که از کربلا جدا شدیم، هر اربعین نفیرمان بلند بوده؛
گاهی در حسینیهای کوچک در دل روستا،
گاهی در صحن و سرای غریبترین شهرها…
اما امروز، جاده باز است.
✳️ «سینه خواهم شرحه شرحه از فراق، تا بگویم شرح درد اشتیاق…»
👈این سینههای داغدار، حالا در مسیر نجف تا کربلا شرحهشرحه میشوند؛
نه از داغ خستگی،
که از شوق رسیدن به حرم حسینی.
قدمهایمان روی این خاک،
حرف همان نیای است که از نیستان جدا شده
و حالا، با هر نفسی، آواز بازگشت سر میدهد؛
آوازی که تنها در جوار گنبد طلا آرام میگیرد.
#اربعین #پیاده_روی #مثنوی_معنوی_دفتر_اول_1
#منتخب
🆔 @masnavei
هدایت شده از مثنوی معنوی
✳️«هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوشحالان شدم »
دفتر اول مثنوی معنوی
1️⃣بازگشت به اصل
مولوی از «اصل» به عنوان سرچشمه وجود یاد میکنه. برای مؤمنِ دلبسته اهلبیت، اون اصل، کربلا و امام حسینه. اربعین، فرصت این بازگشته.
2️⃣روزگار وصل
«روزگار وصل» در عرفان یعنی لحظهی یکی شدن دل با محبوب. برای زائر اربعین، اون لحظه وقتی اتفاق میافته که خودش رو در حرم، زیر گنبد، در مقابل سیدالشهدا میبینه.
3️⃣ناشاد در جمعهای دیگر
شاعر میگه در هر جمعی نالان بودم؛ یعنی حتی بین شادیها، غربت داشته. عاشق حسین هم در هر جمعی هست، اما قرار و آرامش اصلی رو فقط در جمع زائرین اربعین پیدا میکنه.
4️⃣همراهی با خوشحالا و بدحالا
مسیر اربعین جاییه که فقیر و غنی، سالم و بیمار، خوشحال و غمگین، همه کنار هم حرکت میکنن؛ عین همون جفت شدن با «بدحالان و خوشحالان» که مولوی گفته.
5️⃣سفر دل حتی برای جاماندهها
حتی اگر پاها نرن، دل راه میفته؛ این باطن بیتهاست: فاصلهی مکانی اهمیت نداره، چون دلی که مشتاق وصله، با دعا و اشک خودش رو به کاروان میرسونه.
#اربعین #پیاده_روی #مثنوی_معنوی_دفتر_اول_1
#منتخب
🆔 @masnavei
هدایت شده از مثنوی معنوی
*️⃣ پس بدان که صورت خوب و نکو
با خصال بد نیرزد یک تسو
ور بود صورت حقیر و ناپذیر
چون بود خلقش نکو در پاش میر
صورت ظاهر فنا گردد بدان
عالم معنی بماند جاودان
چند بازی عشق با نقش سبو
بگذر از نقش سبو رو آب جو
✳️ دفتر دوم مثنوی معنوی - #مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_23
*️⃣این ابیات مثنوی معنوی (مولانا) در نگاه اول بحثی عرفانی و اخلاقی را مطرح میکنند، اما اگر با نگاهی ولایی و از منظر سیره و شخصیت#امام_رضا علیه السلام خوانده شوند، میان آنها پیوندی عمیق پیدا میشود.
____________________________________
۱. «پس بدان که صورت خوب و نکو / با خصال بد نیرزد یک تسو»
مولانا میگوید زیبایی ظاهری اگر همراه با اخلاق فاسد باشد بیارزش است.
در زندگی حضرت امام رضا (ع) ، زیبایی معنوی و اخلاقی به صورت کامل تجلی داشت. مورخان گفتهاند حضرت سیمایی نورانی و جذاب داشتند اما چیزی که مردم را شیفته میکرد، لطافت اخلاق، حلم، کرم و رأفت ایشان بود؛ درست برعکس خلفای عباسی که شاید ظاهری ملوکانه داشتند ولی ستمگریشان ارزش آن ظاهر را نابود کرده بود.
____________________________________
۲. «ور بود صورت حقیر و ناپذیر / چون بود خلقش نکو در پاش میر»
مولانا تأکید میکند که اگر ظاهر ساده یا حتی ناپسند باشد، ولی اخلاق نیکو باشد، بر آن شخصیت باید تعظیم کرد.
امام رضا علیهالسلام زندگی زاهدانه و سادهای داشتند، لباس ساده میپوشیدند، با غلامان و خدمه یک سفره مینشستند، و هرگز شکوه ظاهری در خور دربار عباسی را نمیخواستند. مردم به این ظاهر ساده احترام نمیگذاشتند چون جامه ابریشم بود، بلکه چون خلق و کرامت حضرت جذبهای داشت که حتی دشمنان را وادار به فروتنی میکرد.
____________________________________
۳. «صورت ظاهر فنا گردد بدان / عالم معنی بماند جاودان»
ظاهر، فانی است؛ معنا همیشگی است.
حضرت امام رضا (ع) بارها در سخنانشان به باطن و حقیقت اعمال اشاره داشتند و یادآور میشدند که حقیقت ایمان به قلب و عمل صالح است، نه ظاهر شریعت بیروح. امروز بعد از قرنها، چهره و جسم مبارک حضرت در خاک است اما معنای وجودی ایشان، علم و معارف، همچنان زنده و الهامبخش در زیارت و کلامشان جریان دارد.
____________________________________
۴. «چند بازی عشق با نقش سبو / بگذر از نقش سبو رو آب جو»
مولانا میگوید: تا کی با تصویر کوزه سرگرم میشوی؟ اصل، آب است؛ از ظاهر (سبو) بگذر و حقیقت (آب) را بجوی.
زیارت حرم امام رضا علیهالسلام اگر تنها به دیدن گنبد طلایی و شکوه معماری محدود شود، در حد «نقش سبو» باقی میماند. اهل معنا، از این ظاهر عبور میکنند تا به «آب» برسند؛ یعنی به محبت حقیقی امام، معرفت نسبت به مقام ولایت، و پیروی عملی از سیره ایشان. حرم، آیینهای است برای دیدن آب ولایت، نه مقصد نهایی.
____________________________________
🔹 جمعبندی :
این اشعار دعوت به گذر از ظاهر و رسیدن به حقیقتاند؛ امام رضا علیهالسلام نمونه کامل انسانی بودند که ظاهر و باطنش یکی بود و راه رسیدن به حقیقت «آب» را نشان میدادند. زیارت و محبتشان نباید فقط در مظاهر مادی یا حتی در عواطف لحظهای بماند، بلکه باید به شناخت، ایمان و عمل صالح بینجامد.
#منتخب
🆔 @masnavei