#شرح مختصر
#دعا_چهل_هشت_2
از تو مىخواهم خداوندا، پروردگارا، كه تسلط و پادشاهى براى توست و حمد و سپاس شايستهى توست، معبودى جز تو نيست. تو بردبار و بخشنده، مهربان و صاحب عطاى فراوان و جلال و اكرام و پديد آورندهى آسمانها و زمين هستى. از تو مىخواهم كه هر گاه ميان بندگان مؤمن خود كه با خير و نيكى، تندرستى و بركت و فراوانى، هدايت و رستگارى، عمل به طاعت و فرمانبرى از حضرتت، يا خيرى كه به سبب آن بر ايشان منت مىنهى و آنان را به سويت راهنمايى مىكنى، يا براى آنان در درگاهت درجه و پايهاى بلند مىگردانى يا به وسيلهى آن (عمل) خير دنيا و آخرت به اينان عطا مىنمايى، نصيب و بهرهى مرا از آن بسيار گردان.
«و اسالك اللهم ربنا بان لك الملك و لك الحمد».
قدم- عليهالسلام- الظرفين للدلاله على اختصاص الامرين به من حيث الحقيقه.
يعنى: درخواست مىكنم تو را بار خدايا اى پروردگار ما- (به آن حق كه) مر توراست پادشاهى نه غير تو را و مر توراست ستايش بر نعمت تو.
«لا اله الا انت الحليم الكريم».
انما الحليم هو الصفوح مع القدره و لا يستحق الصافح مع العجز اسم الحليم.
#الكريم، اى: الجواد و المفضل.
يعنى: نيست خدايى مگر تو بردبار و صاحب عفو و صفح- كه مشاهدهى معصيت از عاصيان مىكنى و مسارعت در انتقام آن نمىنمايى با كمال قدرتى كه دارى- كريمى- يعنى جوادى و بخشندهاى.
«الحنان المنان».
#الحنان- بتشديد النون على صيغه فعال- بمعنى ذى الرحمه. قال الجوهرى: الحنان بالتخفيف: الرحمه، و بالتشديد: ذو الرحمه.
و #المنان: المعطى المنعم. و قيل: المنان الذى يبتدى بالنوال قبل السوال.
يعنى: صاحب رحمت واسعهاى و عطا مىكنى به عطايا پيش از آنكه سوال كرده شوى.
«ذو الجلال و الاكرام».
اى: ذو العظمه و الغنى المطلق و الفضل العام. قاله الشهيد فى قواعده. و قيل: اى: يستحق ان يجل و يكرم و لا يكفر به.
يعنى: صاحب بزرگى و غناى مطلقى كه به هيچ وجه احتياج به تو راه ندارد و صاحب فضل و جود عام. يا به معنى آنكه: سزاوار آنى كه اجلال و اكرام كرده شوى و كفران نور زند تو را.
«بديع السموات و الارض».
اى: مبدعهما.
(يعنى:) پديد آورندهى آسمانها و زمينى بىسبق نمونه.
«مهما قسمت بين عبادك المومنين من خير او عافيه او بركه او هدى او عمل بطاعتك، او خير تمن به عليهم تهديهم به اليك».
يعنى: سوال مىكنم خداوندا كه هر گاه قسمت كنى ميان بندگان مومنين خود از مالى يا عافيتى يا بركتى يا هدايتى كه به آن راه راست را مسلوك دارند، يا كاركردنى به طاعت يا نيكويى كه منت نهى به آن نيكويى بر ايشان تا راه نمايى ايشان را به آن نيكويى به سوى خود.
«او ترفع لهم عندك درجه، او تعطيهم به خيرا من خير الدنيا و الاخره».
يا بلند سازى از براى ايشان نزديك خود پايهاى، يا اعطا كنى ايشان را به آن نيكويى از نيكويى دنيا و آخرت.
«ان توفر حظى و نصيبى منه».
هذا مفعول ثان ل«اسالك».
(يعنى:) اينكه وافر سازى بهره و نصيب مرا از آن خير.
اين، جزاى «مهما» است.
ادامه دارد ...
#چهل_هشت
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2