#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
مقدمه
✳️ این عبارت نورانی در 2 بخش ارائه می گردد:
#حمد_سپاس
#اول_و_آخر_بودن_خدا
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 108
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#اول_و_آخر_بودن_خدا 1
✳️ لفظ اوّل و آخر در اين دعاى عظيم كه همچون دريايى موّاج است، از قرآن مجيد گرفته شده است.
هُوَ الْأوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظاهِرُ و الْباطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَىْءٍ عَليمٌ» «حدید 3»
اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به همه چيز داناست.
قرآن مجيد كه هر آيه اش، ظاهرى و باطنى دارد و هر بطنى داراى هفت بطن ديگر است
با تمام معانى و حقايق و مفاهيم آسمانى و ملكوتيش بر خزانه بى نمونه حضرت حقّ، يعنى قلب پاك و درياى بى ساحل دلِ پيامبر تجلّى كرد و به همان صورت و سيرت به دوازده امام معصوم: منتقل شد
در اين زمينه در دعاى #چهل_دو «صحيفه سجاديه» شرح آن آمد. ( #شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_42 )
ائمّه طاهرين عليهم السلام كه جامع علوم الهى اوّلين و آخرين و واجد تمام كمالات انسانى و هر يك دريايى موّاج از علوم ملكوتى و ملكى بودند، با دعاها و روايات و اخلاق و اعمال و اطوار قدسيّه خود به شرح و تفسير آيات كتاب برخاستند و مدرسه اى كامل و جامع كه در هر عصرى پاسخگوى نيازهاى دنيايى و آخرتى مردم باشد، از خود بجاى گذاشتند.
در سوره مباركه حديد كه مفاهيم آياتش اعجاب انگيز و تكميل كننده نفس، روشنگر قلب و جلا دهنده روح و آباد كننده دنيا و آخرت انسان است، مىخوانيم:
هُوَ الْأوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ و الْباطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَىْءٍ عَليمٌ
اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به همه چيز داناست.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 127
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#اول_و_آخر_بودن_خدا 2
✳️ در توضيح كلمه اوّل و آخر، نتيجه و محصولى از آيات قرآن و دعاها و روايات و مباحث ارزنده حكماى بزرگ الهى و بيداران راه حقّ و عاشقان حضرت محبوب را در اختيار مى گذارم، باشد كه از اين رهگذر بر نور معرفت ما و روشنى قلب و جانمان اضافه شود.
قبلًا بايد دو مسأله #زمان و #مكان را در توجّه به جناب او، از ذهن پاك خود خالى كنيد؛ زيرا:
زمان، پديده اى است كه همراه با اوّلين مخلوق ظهور كرده و چيزى جز حركت قوّه به فعل و تبديل واقعيّتى به واقعيّت برتر و امتدادى كه داراى غايت و نهايت است نيست و اين حركت و امتداد، در پيشگاه حضرت او راه نداشته و ندارد.
و مكان عبارت است از جا و ظرف كه تمام عناصر در آن جاى گرفته يا از آن جا به جا مى شوند. و اين دو كلمه مباركه از اين دو حيثيّت خارج است؛ زيرا مفهوم هر دو بالاتر و برتر و جداى از هر چيزى است.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 128
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#اول_و_آخر_بودن_خدا 3
✳️ اوّل و آخر همانند ظاهر و باطن و همانند تمام اسما و صفات، دلالت بر ذات دارند؛ ذاتى كه مستجمع جميع صفات كمال است و در حقيقت صفاتى كه عين ذات است؛ چرا كه در آن جا ذات همراه با صفات نيست؛ صفت همان ذات و ذات همان صفت است. اين همه سخن براى باز شدن گل معرفت و نزديك كردن حقيقت به ذهن است كه گفتهاند: «كه در وحدت، دوئى عين ضلال است.»
وصف هر شيئى غير از وصف ديگر اوست، مثلًا صفت علم در عالم يا صفت قدرت يا عدالت يا كرامت در همان شخص با يكديگر متفاوت است، امّا در آن پيشگاه مبارك، جز وحدت حقّه حقيقيه چيز ديگرى نيست، به قول بزرگترين عارف خانه خلقت بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله، يعنى على عليه السلام:
وَكَمالُ الْإخلاصِ لَهُ نَفْىُ الصِّفاتِ عَنْهُ. « #نهج_البلاغه_خطبه_1 »
و كمال اخلاص براى او منفى دانستن صفاتِ زايد بر ذات از اوست.
https://eitaa.com/sahife2/46698
و به عبارت فارسى: صفات حضرت او همانند صفات موجودات كه با موصوف خود تركّب دارند نيست كه صفت چيزى و موصوف چيز ديگر باشد. ذات او اوّل است، آخر است، عليم و حكيم و سميع و بصير و شاهد و خالق و رازق و ... است و اين همه همان حقيقت حقّه واحد است.
«نفى الصفات عنه» به اين معنى است كه: آن ذات مقدّس را چيزى و صفاتش را چيز ديگر ندانيد كه آن جا تركيبى از موصوف و صفت نيست، بلكه ذات بسيط و هستى بى قيد و شرط و نور بى نهايت در بى نهايت است و هر وصفى خود اوست نه صفتى عارض بر ذات.
اوّل است نه اوّلى كه ما فرض مىكنيم، آخر است نه آخرى كه ما تصوّر مىنماييم. اين اوّليّت و آخريّت هيچ ارتباطى به زمان و مكان و ساير مسائل و برنامههايى كه در رابطه با موجودات است ندارد.
اوّل است، يعنى مبدأ تمام آثار ظاهرى و باطنى است. و آخر است، يعنى مرجع و منتهاى همه آثار ظاهرى و باطنى است، در حالى كه اوّلى است ازلى و آخرى است سرمدى؛ نه اوّلى كه مسبوق به مبدئى باشد و نه آخرى كه متّصل به پايانى!
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 129
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#اول_و_آخر_بودن_خدا 4
✳️ حضرت صادق عليه السلام در جواب كسى كه معناى آيه شريفه هُوَ الْأوَّلُ والْآخِرُ» «حدید 3» را از آن منبع فيض پرسيد، فرمودند:
الأوَّلُ لا عَنْ أوَّلٍ قَبْلَهُ، وَلا عَنْ بَدْءٍ سَبَقَهُ و آخِرٌ لا عَنْ نِهايَةٍ كَما يُعْقَلُ مِنْ صِفاتِ الْمَخْلُوقينَ، وَلكِنْ قديمٌ أوَّلٌ و آخِرٌ لَمْ يَزَلْ و لايَزالُ بِلا بَدْءٍ وَلا نِهايَةٍ، لا يَقَعُ عَلَيْهِ الْحُدُوثُ، و لايَحُولُ مِنْ حالٍ إلى حالٍ، خالِقُ كُلِّ شَىْءٍ.
اوّل است نه از اوّلى قبل از خود ونه از مبتدايى پيش از وجودش و آخر است نه از منتهايى، چنانكه درباره مخلوفات فرض مىشود، بدون مبدأ و منتها ازلًا و ابداً اوّل و آخر است، جايى براى حوادث و تحوّل از حالى به حالى در آن جا نيست؛ وجود مقدّسش آفريننده هر چيزى است.
رسول الهى به پيشگاهش عرضه مىداشت:
اللّهُمَّ أنْتَ الْأوَّلُ فَلَيْسَ قَبْلَكَ شَىْءٌ، وَأنْتَ الْآخِرُ فَلَيْسَ بَعْدَكَ شَىْءٌ.
بار پروردگارا! تو اوّلى هستى كه قبل از تو چيزى نيست و آخرى هستى كه بعد از تو چيزى وجود ندارد.
مولاى عارفان و مؤمنان فرمود:
لَيْسَ لِاوَّلِيَّتِهِ ابْتِداءٌ وَلا لِأزَلِيَّتِهِ انْقِضاءٌ، هُوَ الْأوَّلُ لَمْ يَزَلْ، وَالْباقى بِلإ؛ أجَلٍ. « #نهج_البلاغه_خطبه_163 »
براى اوّليت آن ذات مقدّس ابتدايى نيست و براى ازليّت آن جناب پايانى نمىباشد، اوّلى است كه همواره بوده و وجودى دائمى است كه انتها ندارد.
https://eitaa.com/sahife2/55450
امام مجتبى عليه السلام مىفرمايد:
الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ يَكُنْ لَهُ أوَّلٌ مَعْلُومٌ، وَلا آخِرٌ مُتَناهٍ.
سپاس آن ذاتى را كه سرآغاز معلومى ندارد و وجودى را كه براى او پايانى نيست. [بوده و خواهد بود].
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 130
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#اول_و_آخر_بودن_خدا 5
#توحيد_در_نهج_البلاغه
✳️ امام على عليه السلام در «نهج البلاغه» #نهج_البلاغه_خطبه_1 مىفرمايد:
اوَّلَ الدِّينِ مَعْرِفَتُهُ، وَ كَمالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْديقُ بِهِ، وَ كَمالُ التَّصْديقِ بِهِ تَوْحيدُهُ، وَ كَمالُ تَوْحيدِهِ الْاخْلاصُ لَهُ، وَ كَمالُ الْاخْلاصِ لَهُ نَفْىُ الصِّفاتِ عَنْهُ، لِشَهادَةِ كُلِّ صِفَةٍ انَّها غَيْرُ الْمَوصُوفِ، وَ شَهادَةِ كُلِّ مَوْصُوفٍ انَّهُ غَيْرُ الصِّفَةِ. فَمَنْ وَصَفَ اللَّهَ سُبْحانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ، وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنّاهُ، وَ مَنْ ثَنّاهُ فَقَدْ جَزَّاهُ، وَ مَنْ جَزَّاهُ فَقَدْ جَهِلَهُ، وَ مَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ اشارَ الَيْهِ، وَ مَنْ اشارَ الَيْهِ فَقَدْ حَدَّهُ، وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ.
آغاز دين شناخت اوست و كمال شناختنش باور كردن او و نهايت از باور كردنش يگانه دانستن او و غايت يگانه دانستنش اخلاص به او و حدّ اعلاى اخلاص به او نفى صفات (زايد بر ذات) از اوست، چه اين كه هر صفتى گواه اين است كه غير موصوف است و هر موصوفى شاهد بر اين است كه غير صفت است. پس هر كس خداى سبحان را با صفتى وصف كند او را با قرينى پيوند داده و هر كه او را با قرينى پيوند دهد دوتايش انگاشته و هر كه دوتايش انگارد داراى اجزايش دانسته و هر كه او را داراى اجزاء بداند حقيقت او را نفهميده و هر كه حقيقت او را نفهميد برايش جهت اشاره پنداشته و هر كه براى او جهت اشاره پندارد محدودش به حساب آورده و هر كه محدودش بداند چون معدود به شمارهاش آورده.
https://eitaa.com/sahife2/46698
#توحید
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 131
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#اول_و_آخر_بودن_خدا 6
✳️ من تصوّر نمىكنم كه درك و فهم علمِ باطن كه در رأس آن #توحيد و خداشناسى است بدون مقدّمات لازم چنانكه به دورنمايى از آن در سطور قبل اشاره رفت ميسّر باشد. رسيدن به حقايق الهيّه، به خصوص فهميدن عمق مفاهيم و معانى بلند ملكوتى و از همه مهمتر صفات و اسماى حضرت محبوب، لازمهاش آراسته شدن به مسائل و برنامه هايى است كه سالكان اين طريق در كتب و مقالات خود بيان كردهاند كه اين حقايق چشيدنى است و هر كس لذّت آن را بيابد از خود فانى مىشود و به بقاى دوست اتّصال پيدا مىكند و تا موانع و حجب از قلب و جان برداشته نشود و انسان با چشم دل به مشاهده جمال نايل نگردد، به آنچه و به آن كه بايد برسد، نمىرسد.
بسيارى از مردم دنيا را مىبينيد كه دل به زخارف دنيا خوش كرده و جز شكم و شهوت و سرازير و سر بالا رفتن و تمام وقت را صرف خانه و مغازه و مال و ثروت و خوردن و خوابيدن و شهوترانى كردن، اهتمام و كارى ندارند و اين عمر گرانمايه را با برنامههايى معامله مىكنند كه سودى چشمگير براى آنها ندارد، و اگر داشته باشد بايد به وقت مردن بگذارند و بروند؛ يا دنبال حقيقت نمىروند، يا اگر بروند چون حقيقت را نمىچشند و از آن لذّت نمىبرند، خسته مىشوند و به سرعت آن را رها كرده، به كارهاى مادّى باز مىگردند. اين همه نيست مگر بر اثر حجابهاى خطرناكى كه از امور محرّمه، چه مالى و چه اخلاقى و چه عملى، چهره قلب و باطن و جانشان را پوشانده و اين معنى نه تنها در مردم عادى به چشم مىخورد، بلكه بعضى از طالبان علم و دانشجويان حوزههاى علميّه هم به آن حجابها دچارند. به همين خاطر مىبينيد كه اين گونه مردم به جايى نرسيدند و چون به مال و مسند و مقام دست يافتند ثروتمندشان قارون و حاكمشان فرعون، و عالم و فقيهشان بلعم باعورا شد.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 132
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#اول_و_آخر_بودن_خدا 6
#علم_باطن 1
✳️ ملا نعيما طالقانى كه از فلاسفه بزرگ اسلام است، در اواخر كتاب پرقيمت «اصل الاصول» مىگويد:
«تحصيل دانشِ باطن بر اساس استعداد هر مكلّف و طاقتش، واجب عينى است.
دانشِ باطن، محض آراسته شدن درون به فضايل و پيراسته شدنش از رذايل است. البتّه مقدّمه اين حركت باطنى، نورانيّت ظاهر به آداب و رسوم و اصول و فروع شريعت و پاك بودن تمام اعضا و حركات و افعال انسان از محرّمات شرعيّه است».
مبنا و ريشه اين دانش، تحصيل اخلاق و فضايل و ملكاتى است كه از اخبار و احاديث امامان معصوم و روش و سيره آنان استفاده مىشود. گر چه عقل در تحصيل و حصول معارف و عمل و كوشش، و به عبارت ديگر: حكمت عمليّه مدخليّت دارد، ولى راه عقل راه تمام و برنامه جامع نيست؛ براى رشد و كمال و رسيدن به واقعيّات علميّه و عمليّه بايد عقل را با چراغ وجود اهل بيت عصمت:
نور و حرارت داد كه در آن منابع الهيّه در هيچ زمينهاى هيچ گونه خطا و اشتباهى نيست و در اين جهت لازم است به باب ايمان و كفر كتاب با عظمت «كافى» مراجعه كرد كه در آن جا ائمّه طاهرين عليهم السلام هر چه خير مىباشد از هر چه شرّ است باز شناساندهاند.
مبنا و ريشه ديگر اين علم، بر رياضتهاى قانونى و خلوت شب و سحر و مجاهدات شرعيّه استوار است.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 134
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1
#دعای_1_صحیفه_سجادیه
#اول_و_آخر_بودن_خدا 6
#علم_باطن 2
✳️ با اين شرايط كه نتيجه و ثمرهاش پاكى باطن و ظاهر است، براى عارف سالك در سبيل حقّ، ترقّى به معارج ملأ اعلى و رهايى از مدارج ادنى حاصل مىشود. در چنينن وضعى است كه سالك آگاه، انس با معنويّت و قرب به مقرّبان پيدا مىكند؛ اراده و همّتش از زينت حيات دنيا به عالم ملكوت رخ مىكشد و عقلش به جاى مصرف شدن در زخارف مادى به گرفتن فيوضات اخروى برمىخيزد.
خواستههايش از اتّصال به علايق پست، قطع مىگردد و خاطرش از تعلّق به امور دنيويّه آسوده مىشود.
حالات دنيايى و مادّى حواسّ و قوايش ضعيف و براى گرفتن فيوضات ربّانيّه قوى مىگردد.
با رياضت و مجاهدت، شرّ نفس امّارهاى كه او را به سوى خيالات واهيه مىكشيد از سر او برداشته مىشود، تمام همّتش متوجّه عالم قدس و تمام شراشر وجود به جهان روح و انس متوجّه مىگردد.
با خضوع و زارى، از حضرت ذوالجود و الفضل و واهب متعال درخواست مىكند كه تمام درهاى رحمت را به روى دلش باز كند و قلب و سينهاش را به نور هدايت خاصّ كه حضرتش به عنوان مزد رياضت و جهاد وعده داده، روشن نمايد، تا به مشاهده اسرار ملكوت و آثار جبروت نايل آيد و در باطنش حقايق عينيّه و دقايق فيضيّه به صورت كشف و شهود تجلّى نمايد.
چون بعد از آن مقدّمات به اين كشف پر فيض برسد، از عنايت و رحمت او به مقام انكشاف قوّه عاقله و سپس كشف قلبى، و آنگاه كشف روحى واصل شود». « اصل الاصول: 175- 176»
و در اين مقام است كه آراسته به مفاهيم اسما و صفات حضرت محبوب شده و به درك لذّت آن حقايق رسيده و با چشم دل به تماشاى جمال موفّق شده است. در اين وقت است كه قرآن و روايات و معارف را آن چنانكه بايد مىفهمد و مصاديق آيات و روايات و معارف را آن طور كه بايد مىبيند و به عين اليقينى كه مطلوب همه عاشقان و عارفان بوده، مىرسد.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج1، ص: 135
👈 ادامه دارد ...
#اول
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2