#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_3
#دعا_سوم_1
✳️ #روایات_و_فرشتگان 5
🔴 حقيقت و عظمت #فرشتگان_در_نهج_البلاغه (یک)
امام على عليه السلام در خطبه اوّل «نهج البلاغه» مىفرمايد:
«آن گاه خداوند پاك، آسمانهاى بر افراشته را از هم باز كرد و ميان آنها را پر از انواع ملائكه ساخت.
گروهى از فرشتگان در سجدهاند و ركوعى ندارند، برخى در ركوع هستند و قيام ندارند، گروهى صف كشيدهاند و دگرگونى در آنان راه ندارد، تسبيح گويانى هستند كه خستگى و فرسودگى برايشان نيست، بر ديدگانشان خواب نمىآيد و عقولشان را اشتباهى نمىباشد، سستى در كالبدشان نرود و غفلت به آگاهى آنان نزند، عدّهاى را امناى وحى و زبان گويا بر انبيا قرار داد و دسته ديگر را واسطه اجراى فرمان و قضاى ربوبىاش، جمعى را نگهبان بندگان و گروه ديگر را پاسبان درهاى بهشت.
بعضى از ملائكه پاهايى در سطوح پايين زمين دارند و گردنهايى بالاتر از مرتفعترين آسمانها، اعضاى كالبدى گستردهتر از پهنه صفحات جهان و دوشهايى همسان پايههاى عرش؛ اين موجودات مقدّس در برابر عرش الهى از روى تعظيم چشم به پايين دوخته و در زير عرش حق به بالهاى خود پيچيدهاند.
ميان اين فرشتگان و كاينات پايينتر، حجابى از عزّت ملكوتى و پردههايى از قدرت فوق طبيعى زده شده است، آنان هرگز خدا را با تصوير و ترسيمهاى محدود كننده نمىپندارند و صفات ساختهها را به مقام شامخش نسبت نمىدهند و او را با تصوّر در جايگاهها محدود نمىسازند و با امثال و نظاير اشاره به ذات اقدسش نمىكنند».
خطبه نودويكم به ترتيب زير فرشتگان الهى را وصف مىنمايد:
«1- سپس خداوند پاك و منزّه براى اسكان در آسمانهايش و آبادى صفحه اعلا از ملكوتش خلقى عالى و زيبا از فرشتگانش آفريد.
2- فرشتگان در آسمانها مشغول انواع ذكر و تسبيح و تقديس هستند.
3- فرشتگانى در پس پرده عزّت و قدرت خداوندى و در حظيرههاى قدس و سراپردههاى مجد و عظمت قرار گرفته و مشغول عبادتند.
4- انوار بسيار با عظمتى وجود دارد كه از رسيدن ديد چشمها به آن انوار چشمها خيره و مردود مىماند.
5- خداوند بزرگ آن فرشتگان را در اشكال مختلف و اندازههاى متفاوت آفريد (داراى بالها) و آنان تسبيح گوى حقّند.
6- آن فرشتگان هيچ چيزى از صنع الهى را كه در كارگاه آفرينش ظاهر گشته به خود نمىبندند و ادّعائى ندارند چيزى كه تنها خداوند آفريننده آن است به همراه خداوند آن را مىآفرينند، بلكه آنان بندگان اكرام شده خداوندى و عامل به دستورهاى او مىباشند. اين است عظمت درك و فهم فرشتگان برخلاف انسانهاى جاهل و احمق كه اگر مسخرهشان نكنند حاضرند كه ادّعاى هرگونه اختيار و قدرت در خلّاقيت را به راه اندازند.
7- خداوند بزرگ فرشتگان را در آن جايگاه كه هستند امين وحى خود قرار داده و به وسيله آنان امانتهاى امر و نهى خود را به رسولانش رسانيده و آنان را از ترديد حفظ فرموده است.
8- هيچ يك از آن فرشتگان از مسير رضاى خداوندى نمىلغزد و خداوند سبحان آنان را از فوايد كمك خود يارى مىنمايد.
9- خدواند تواضع و خضوع توأم با وقار و اطمينان را به دلهاى آنان براى درك و دريافت وارد ساخته و براى آنان درهاى تمجيدهاى خود را به آسانى باز نمود.
10- خداوند متعال علايم واضح و راهنما را براى وصول به نشانههاى توحيدش براى آنان نصب فرمود.
👈 ادامه دارد ...
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج3، ص: 97
دعای #سوم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_3
#دعا_سوم_1
✳️ #روایات_و_فرشتگان 5
🔴 حقيقت و عظمت #فرشتگان_در_نهج_البلاغه (2)
11- بارهاى سنگين گناهان، آنان را سنگين نساخته است. كنايه از اين كه در عين داشتن نوعى اختيار، از گناه و معصيت پاك هستند.
12- گذشت شبها و روزها در آنان تأثيرى نمىنمايد.
13- انگيزهها و اميال، شكّ و ترديدها، استحكام ايمان آنان را متزلزل و مختل نمىسازد.
14- گمانها و پندارها به دژهاى محكم يقين آنان ازدحام و هجوم نمىآورند.
15- عوامل بر افروزنده حسدها و كينهها نمىتوانند در ميان آنان به وجود بيايند و تاريكى حيرت سلب نكرده است، آنچه را كه از معرفت خداوندى در دلهاى آنان جايگزين گشته و محو نكرده است، آنچه را كه از عظمت و هيبت و جلال خداوندى در لابه لاى سطوح سينههاى آنان راه يافته و تثبيت شده است.
16- وسوسهها طمع در راهيابى به آنان ندارند تا فكر آنان را به كثافت خود بكوبند.
17- گروهى از آن فرشتگان در خلقت ابرهاى پر باران وظيفه انجام مىدهند و عدّهاى در كوههاى بزرگ و مرتفع، و دستهاى در سياهى ظلمت كه راهى براى خروج از آن ديده نمىشود.
18- گروهى ديگر از آن فرشتگان هستند كه قدمهاى آنان حدود پائين زمين را شكافته است، پاهاى آنان مانند پرچمهاى سفيدند كه از شكافهاى هوا نفوذ كردهاند. (منظور از بال و قدم و پا قدرت است نه بال و قدم اصطلاحى).
در زير آن پاها كه مانند پرچمهاى سفيدند بادى است با وزش آرام، كه آنها را در حدود متناهى كه پايان قرارگاه آنهاست نگه داشته است.
19- اشتغالات آن فرشتگان به عبادت الهى، آنان را از همه چيز فارغ نموده است. حقايق ايمان ميان آنان و معرفت خدا را بهم پيوسته است. يقين به وجود ذات اقدس ربوبى آنان را به اشتياق شديد به خدا از همه چيز منقطع ساخته است و رغبتها و اميال آنان از آنچه كه در نزد حق است به آنچه كه در نزد غير خداست تجاوز ننموده است.
آنان شيرينى معرفت ربوبى را چشيده، و شربت محبّت خداوندى را با كاسههاى سيراب كننده سركشيدند و در مغز دلهاى آنان رگههاى خوف از خدا جايگير شده و استمرار در عبادت، استقامت پشتشان را منحنى نموده است.
به طول انجاميدن رغبت و اشتياق به خداوند، مادّه ناله و تضرّع آنان را تمام نكرده است و عظمت تقرّب به بارگاه ربوبى، ريسمانهاى خشوع را از گردن جانهاى آنان باز ننموده است.
عُجْب بر آنان مستولى نشده تا عبادات گذشته را زياد محسوب نمايند و احساس ناتوانى و ناچيزى در دريافت جلال خداوندى براى بزرگداشت حسناتى كه انجام مىدهند نصيبى نگذاشته است. و به جهت امتداد طولانى و تكاپو در عبادت، سستىها در وجود آنان راه نيافته است و از اشتياقهاى آن فرشتگان چيزى نكاسته است تا از اميد پروردگارشان روى گردان شوند.»
«طول مناجات با پروردگارشان اطراف زبانهاى آنان را نخشكانيده و اشتغالات ديگرى آنان را مملوك خود نساخته است كه صداهاى بلند آنان را زمزمههاى خفيف تضرّع قطع نمايد، و شانههاى آنان در صفوف عبادت مختلف نگشته است، و گردنهاى خود را براى به دست آوردن آسايش از روى تقصير در انجام دستور خداوندى خم نكردهاند. كندى غفلتها بر قاطعيّت كوشش و تلاش آنان نفوذى ندارد و عوامل فريبنده شهوات دست به سوى همّتهاى آنان نمىيازند.»
خداوندِ صاحب عرش را براى روز احتياجشان ذخيره نمودهاند، در آن هنگام كه خلق از خدا منقطع و به مخلوقات متوجّهاند فرشتگان فقط خدا را مورد توجّه و گرايش قرار مىدهند. براى عبادت حق پايانى تعيين نمىكنند. علاقه شديد آن فرشتگان براى التزام اطاعت خداوندى آنان را ارجاع نمىكند مگر به موادّى در دلهاى آنان كه از رجا و خوف خداوندى گسيخته نمىشوند، عوامل بيم آميخته با اشتياق از آنان قطع نمىشود تا در تلاش و كوشش سست شوند، و حرص و آزهاى دنيوى آنان را به اسارت نكشيده است تا كوششهاى منتج منافع دنيوى را بر كوشش و جديت برابديّت مقدّم بدارند.
آنان اعمال گذشته خود را بزرگ نمىشمارند و اگر اعمالشان را بزرگ بشمارند اميد آنان، بيم و هراسشان را از بين مىبرد.
غلبه و اغواى شيطانى موجب اختلاف درباره پروردگارشان نمىگردد، جدايى هاى ناروا آنان را از يكديگر متفرّق ننموده و سنگينى و خيانت و حسد بر آنان پيروز نگشته است.
عوامل دگرگون كننده شك و پندار آنان را تقسيم به گروهها نكرده و پستى همّتها آنان را از يكديگر جدا نساخته است. فرشتگان وابستگان ايمانند، نه لغزشى آنان را از طناب ايمان بريده است و نه انحراف و مسامحه و سستى.
در طبقات آسمان به انداره محل پوستى نيست مگر اين كه فرشتهاى بر آن در حال سجده است، يا فرشتهاى در حال سير و حركت براى انجام دستور حق؛ آن فرشتگان با امتداد طولانى اطاعت پروردگارشان بر علم خود مىافزايند و به عزّت و عظمت خداوندى در قلوب آنان افزوده مىشود.»
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج3، ص: 97
دعای #سوم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
خطبه 91 نهج البلاغه.pdf
559.9K
#فرشتگان_در_نهج_البلاغه
#نهج_البلاغه_خطبه_91
دعای #سوم #دعا_سوم_1 #نهج_البلاغه
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_3
#دعا_سوم_1
✳️ #روایات_و_فرشتگان 6
🔴 حقيقت و عظمت #فرشتگان_در_نهج_البلاغه (3)
🔴 حكيم بزرگوار حاج شيخ #محمّد_تقى_جعفرى در شرح خطبه يكم « #نهج_البلاغه» در بحث حقيقت فرشتگان مسأله مهمّى را متذكّر شدهاند كه جا دارد در پايان اين بخش به آن اشاره شود:
👈«موضوع فرشتگان در اديان گذشته هم با اصطلاحات گوناگون و تعريفات مختلف مطرح بوده است.
در دين اسلام با نظر به قرآن و احاديث معتبره، در وجود فرشتگان هيچ گونه جاى ترديد نيست. در قرآن مجيد در سيزده مورد كلمه مَلَك و در دو مورد ملَكَيْن كه تثنيه ملك است و در حدود هفتاد و سه مورد كلمه ملائكه وارد شده است.
بعضى از انديشمندان دوران معاصر براى اين كه هر حقيقتى را با چهره طبيعى آن بپذيرند، فرشتگان را انواعى از نيروها و قواى مخفى طبيعت تلقّى نموده، مىخواهند استبعاد افرادى را كه در طبيعت نمىتوانند واقعيّت ديگرى را بپذيرند منتفى بسازند، ولى اين يك سطحى نگرى در شناسايىها است كه ناشى از تفسير نابجاى علم و طبيعت است.
مگر آنان كه عناصر را در چهار نوع منحصر مىدانستند علم گرايان نبودهاند؟ مگر آنان كه صوت را از پديدههاى عرضى دانسته، آن را غير قابل انتقال تلقّى مىكردند چهره دانشمندى نداشتند؟ آرى، آنان كسانى بودند كه با طرفدارى جدّى از علم، بقاى اعراض مانند صوت را پس از به وجود آمدن، امكانناپذير مىدانستند؛ نيز متفكّرانى كه از علم دفاع مىكردند و كمترين اطلاعى از جريانات ذرّات بنيادين طبيعت نداشتند اندك نبودهاند.
اگر طول تاريخ را در نظر بگيريم، همواره با اين پديده روبه رو مىگرديم كه علم در هر دوره و هر جامعهاى مقدارى از واقعيّتها را در اختيار دانشمندان مىگذاشته است، دانشمندان در برابر اين جريان مستمر بر دو گروه بودند:
گروه يكم: مردم بى گنجايشى بودند كه توقّع داشتند كه همان مقدار محدود از مسائل علم، تمامى سطوح طبيعت و روابط اجزاى آن را در اختيارشان قرار داده است. اينان نه تنها از حركت به پيش محروم بودهاند بلكه از پيشروى ديگران نيز جلوگيرى مىكردهاند.
گروه دوم: متفكّران هشيارى بودند كه با عبارات و بيانات مختلف، محدودّيت علم خود را درك كرده، راه پيشروى را به روى خود و ديگران نمىبستهاند.
اين عبارت از نيوتن مشهور است:
«مانند كودك خردسالى هستم كه در ساحل اقيانوس بىكرانى ايستاده، تنها چند عدد سنگريزه رنگارنگ در جلو چشمانش زير آب مىبيند، ولى اقيانوس بىكرانى با محتويات نامحدودش در مقابل ديدگان آن كودك خردسال مجهول است».
اينان در ضمن اين كه راه علم را براى آيندگان هموار مىكردند، عظمت گنجايش مغز آدمى را هم اثبات مىنمودند.
به هر حال اين يك روش بنيان كن است كه: ما نخست علم و جهان هستى را محدود مىكنيم و سپس در دريايى از وحشت و اضطراب غوطهور مىگرديم.
آيا كسى نيست از ما بپرسد كه با مشاهدات فراوان در طول تاريخ درباره قالب ناپذيرى اصول و مسائل علمى از يك طرف و با شناسايى انسان و بيكرانه- جويى هايش از طرف ديگر، و نامحدود بودن روابط و اجزاى طبيعت با سيستم باز كه رو به ماوراى طبيعت (متافيزيك به معناى عمومى آن) دارد، چگونه به خود اجازه مىدهيد كه علم و جهان هستى را محدود نموده، در برابر مفاهيم و مسائل عالى و با اهمّيت به وحشت و اضطراب و نيهليستى دچار شويد؟!
كدامين دليل شما را وادار كرده است كه تارهايى از چند رشته قضاياى محدود مانند تار عنكبوت دور خود بتنيد و سپس بگوييد: «جهان هستى همين است كه من با همين مفاهيم و قضايا آن را شناخته و با آن ارتباط برقرار كردهام»؟! به اصطلاح معمولى بايد گفت: خوشا به حالشان كه خيلى راحت و در آسايشند!
مىگوييم فرشتگان وجود دارند، و اگر نامحسوس بودن وجود فرشتگان را دليل نيستى آنان بدانيم، نيمه اساسى معلومات خود را كه عبارت است از واقعيّتهاى نامحسوس منكر شدهايم، و هيچ متفكّر خردمند نمىتواند اين قضيّه «نمىبينم پس وجود ندارد» را زمينه جهان بينى خود قرار داده و حكم به نيستى بيرون از منطقه حواس نمايد.
ما مىدانيم كه ارتعاشات صوتى بايستى به حدّ معيّنى برسد تا ما آن را بشنويم، اجسام و اشكال و رنگها در فاصله معيّنى براى ما مطرح مىشوند، دانهاى از الكترون و انرژى را تاكنون نديدهايم، جاذبيّت محسوس نيست، هيچ يك از فرشتگان از جنس و نوع اجزا و پديدههاى عالم طبيعت نيستند، بلكه موجودات مقدّس و داراى ماهيّتهاى مخصوصى مىباشند.
توصيفات ما درباره فرشتگان مستند به منبع وحى است يا به طور مستقيم كه قرآن است و يا به طور غير مستقيم كه از زبان ولىّ اللّه اعظم اميرالمؤمنين و ساير ائمّه معصومين عليهم السلام مىباشد. ) ترجمه و تفسيرنهج البلاغه: 1/ 116.(
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج3، ص: 103
دعای #سوم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2