eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
از قانون 1 ✳️ از خـدا جوئـیـم تـوفـیـق بی ادب محروم گشت از لطف رب 🔴 چون منشأ همۀ خیرات و خوبی ها خداوند متعال است، پس باید از خداوند بخواهیم که به ما توفیق حسن خلق و آداب نیک زندگی بیاموزد. چرا که بی¬ ادبان براساس این قاعده از لطف پروردگار محروم می شوند. شیطان در پیشگاه خداوند با گستاخی خود رعایت ادب نکرد و تابع فرمان حق نشد و لذا خداوند او را از مقام قرب خود دور کرد و لطف خود را از او گرفت. آدم ابوالبشر برای لحظه¬ ای ادب را ترک گفت و به همین دلیل از بهشت لطف حضرت حق رانده و به غربت زمین گرفتار آمد و به پشیمانی دچار گردید. مقام ادب را گرامی داشتن از ویژگی¬ های انسان رشد یافته است. جلال الدین در تبیین بیشتر این مطلب می¬ گوید: باز گستاخان ادب بگذاشتند چون گدایان زلّه ¬ها برداشتند زلّه: طعامی که مردم فرومایه از جایی بر می دارند و با خود می برند. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
از قانون 2 ✳️ هر چه بر تـو آیـد از ظلمـات و غـم آن ز بی باکی و گستاخیست هم 🔴 این قانون فراگیر به ما می گوید اندوه و غم در زندگی آدمیان و غلبة تیرگی بر روشنائی ناشی از گستاخی وبی توجهی و عدم رعایت حقوق دیگر انسان هاست که به صورت مصائب و مشکلات برای ما پدیدار می شود. جلال الدین برای روشن شدن مطلب چنین می گوید: هر که بی باکی کند در راه دوست ره زن مـردان شـد و نامـرد اوست از ادب پرنور گشتست این فلک وز ادب معصوم و پاک آمد ملک بی باکی و گستاخی روا داشتن در مسیر حق و ناسپاسی کردن، در حقیقت راه دیگران را بستن است و این از مصادیق ناجوانمردی تلقی می شود. مولوی می گوید: نورانیت این عالم برای آن است که عوامل گردش فلک رعایت ادب می کنند و از مسیر عهد و قانون خارج نمی شوند وبه همین دلیل هم هست که ملائک از آلودگی و گناه پاکیزه هستند و پاکی آنان از مقام ادب آنان ظاهر می شود. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
از قانون 3 ✳️ ای لـقـای تـو جـواب هـر سـؤال مشکل از تو حل شود بی قیل و قال 🔴 لقای حضرت حق و دیدار اولیاء الهی و حضور در جوار معشوق حقیقی دافع همه مشکلات و گرفتاری هاست. انسان تا به مرحله وصل نرسیده است چون و چرا می کند و پرسش هائی برای او رخ می نماید که به دریافت پاسخ نیاز دارد. همینکه عاشق به مطلوب خود دست یافت و او را در کنار گرفت و لقاء حاصل شد دیگر مشکلی باقی نمی ماند که برای حل آن نیاز به گفتگو و جدال و قیل و قال باشد. چراکه معشوق و مراد بالاترین خواست عاشق و مرید است و چون دیدار میسر شد پاسخ سؤال ها نیز در آن ملاقات و رسیدن به مطلوب مستتر است و چنانچه نقصی هم باقی بماند سالک در جوار مراد بدون نگرانی با استفاده از اشراف ولی خدا آنها را مرتفع می کند. به طور کلی سؤال تا زمانی وجود دارد که وصال رخ نداده است و لذا به محض تحقق وصال، دیگر سؤالی برای انسان باقی نمی ماند. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
از قانون 4 بدگمانی کردن و حرص آوری کفر باشد پیش خوان مهتری کسی که برای مهمانی به مجلس بزرگان اهل کرم دعوت می شود، چنانچه حرص و طمع بر او غالب شود و زیاده خواهی کند در حقیقت کفران نعمت کرده است و خود را از عطایا و مزایای این ضیافت محروم می دارد. خداوند برای قوم حضرت موسی بدون تلاش و زحمت مائده آسمان می فرستاد و آنها می خوردند. پس از مدتی چند نفر از میان قوم موسی زیاده خواهی کردند و بهانه گرفتند که در این سفره مهمانی از سیر و عدس خبری نیست. اینان اینگونه گشتاخی نمودند و ناسپاسی کردند و این بدگمانی به صاحب کرم باعث قطع مائده آسمانی شد و آنها مجبور شدند برای معاش خود به زحمت طاقت فرسا تن دردهند. ظن ناروا به اولیای الهی بردن و به خداوند بدگمانی کردن آدمی را از عنایات حق محروم می سازد. حرص و آز و طمع چشم حق بین انسان را می پوشاند. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
از قانون 5 بر خیالی صلحشان و جنگشان وز خیالی فخرشان و ننگشان در موارد فراوانی، دعوا و آشتی و مهر و قهر ما از تصورات و خیالاتمان ناشی می شود و فخرفروشی ها و احساس ننگ و عار کردن ها نیز بر پایۀ اوهام و ذهنیت های نادرست و ظن و گمان ما رخ می دهد. گاهی تصور نادرست از فرد یا موضوعی آدمیان را به تقابل با هم سوق می دهد. مانند دو انسانی که زبان یکدیگر را نمی دانند و بر سر موضوعی که با هم اتفاق نظر دارند به دعوا و کشمکش دچار می شوند و چون شخصی سومی که زبان طرفین دعوا را می داند وارد موضوع می شود اختلاف به نفع هر دو برطرف می گردد. در طول تاریخ بشر چه جنگ های سنگینی که براساس خیالات واهی و ظن و گمان رخ نداده است و چه جان های با ارزشی که فدا نشده است. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
از قانون 6 عاشقی پیداست از زاری دل نیست بیماری چو بیماری دل در جان و دل عاشقانی که هنوز به وصال معشوق نرسیده اند، همواره ناله ها و دل مشغولی هایی وجود دارد که در چهره و ظاهر آنان آشکار می شود و انسان آگاه می تواند از طریق شناختن این علائم، راز عاشقان را دریابد و به درمان رنج درونی آنان همت گمارد. بیماری دل در وجود انسان علائمی ایجاد می کند که اگر طبیبان الهی نباشند و رمز و راز جان ما را نشناسند، طبیبان ظاهری این علائم را بر بیماری جسمی حمل می کنند و درمان آنها بی اثر می شود و گاهی هم نتیجه معکوس می دهد و لذا هیچ بیماری ای به اندازه بیماری دل اهمیت ندارد. مولوی خود چنین می گوید: علت عاشق ز علت ها جداست عشق اسطرلاب اسرار خداست می بینیم که جلال الدین درد عاشقی را از سایر دردها و بیماری ها جدا دانسته و آن را پدیده ای می داند که اسرار حقیقت از آن شناخته می شود. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
از قانون 7 عاشقی گر زین سر و گر زان سر است عاقـبـت مـا را بـدان سـر رهبـر اسـت عاشقی در دو حالت ظاهر می شود. عشق ها یا حقیقی اند و متوجه ذات پاک خداوند هستند و انسان ها عاشق جمال و جلال حق می شوند و در جاذبه کمال قرار می گیرند و یا مجازی اند و آدمیان به مظاهر صفات خداوندی عاشق می شوند و از این طریق در مدار جاذبه قرار می گیرند. مولوی می گوید: عشق و عاشقی چه حقیقی باشد و چه مجازی، بالاخره ما را به سوی عالم حقیقت رهنمون می شوند. البته به قول بزرگان آن عشق مجازی می تواند به حقیقت رهنمون گردد که از آلودگی های شهوانی و نفسانی دور باشد .... عشق به همسر ، فرزند و خانواده از این مقوله اند ... پس انانکه به خانواده خالصانه و به دور از گناه ( برای خدا ) عشق می ورزند ، انشاالله عاقبت به عشق حقیقی که همان الله است ، رهنمون شوند ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
از قانون 8 صوفی ابن الوقت باشد ای رفیق نیست فردا گفتن از شـرط طریق انسان عارف حق ، ها را از دست نمی دهد و حق لحظه ها را ادا می کند. خردمند کسی است که در گذشته نماند و امور خود را به فرداها موکول نکند. بلکه در هر زمان، بهره خود را از فرصتهای موجود دریافت کند. یکی از مشکلات فرهنگی و رفتاری ما این است که زمان حال را در نمی یابیم. گاهی در گذشته سیر می کنیم و به بیان افتخارات و ناکامی های دوران از دست رفته سرگرم می شویم و گاهی به آرزوهای دور و دراز آینده می پردازیم و از زمان حال غافل می شویم. بر اثر این نوع نگرش به زندگی، همواره زمان حال را از دست می دهیم و چون آینده ما در وضعیت حالمان مستتر و پنهان است ناگزیر به آینده مطلوب هم دست نمی یابیم. و این دور باطل همواره تکرار می شود و عمر گرانمایه از دست می رود. امیر مؤمنان (ع) نیز می فرماید: همواره فرزند زمان خویشتن باشید. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
از قانون 9 آرزو می خواه لیک اندازه خواه برنـتـابـد کـوه را یک بـرگ کـاه خواستن و طلب داشتن از ضروریات حیات انسان است و آرزو آدمی را به زندگی امیدوار می کند و او را به حرکت و تکاپو وا میدارد. پس نفس داشتن آرزو مذموم نیست، بلکه آنچه به آن توصیه نمی شود طلب آرزوهای دور و دراز و دست نیافتنی است که انسان را به ناامیدی و سرخوردگی می کشاند. بنابراین انسان باید در تقاضاهای خود اندازه نگه دارد و مطلوبی را بخواهد که ظرفیت و استعداد پذیرا شدنش را داشته باشد و بتواند آن را تحمل کند. همانگونه که یک برگ کاه تحمل سنگینی یک کوه را ندارد، ظرفیت انسان نیز محدود است و لازم است به اندازه درک و فهم خود از حقیقت طلب کند و در امور جاری زندگی نیز در پی خواسته ای گام بردارد که دسترسی به آن مسیر و ممکن باشد. جلال الدین می گوید: آفتابی کز وی این عالم فروخت اندکی گر پیش آید جمله سوخت خورشید اگر اندازه نگه ندارد و اندکی از آنجا که هست جلوتر بیاید، پدیده های عالم همه شعله ور می شوند و می سوزند. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
از قانون 10 گورخانه ی راز تو گر دل شود آن مرادت زودتر حاصل شود انسان ها باید ظرفیت دفن اسرار و رازهای زندگی خود را در درون خود داشته باشند و از بروز و ظهور آنها جلوگیری کنند و راز خود را در دل نگه دارند، تا مراد و مطلوبشان زودتر حاصل شود. در یک ضرب المثل عربی چنین آمده است: دلهای آزادگان محل دفن رازهاست. پیامبر (ص) نیز فرموده اند: نیازهای خود را با پوشاندن آن ها برآورید. چرا که هر صاحب نعمتی مورد حسادت دیگران قرار می گیرد. جلال الدین نیز همین معنا را در این بیت متذکر شده است: گفت پیغمبر که هر که سرّ نهفت زود گردد با مراد خویش جفت آنکس که اسرار خود را پنهان کند، زودتر به مطلوب خود دست خواهد یافت. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
از قانون 11 دانه ها چون در زمین پنهان شود سرّ آن سرسبزیِ بستان شود سرسبزی و شادابی و بار دادن باغ و بوستان ها از آنجا ظاهر می شود که پیش از آن دانه ها و بذرهایی در دل خاک پنهان گشته است و چون کتمان راز کرده اند، اینگونه رازشان آشکار گردیده و در چهره بستان های زیبا به مطلوب خود دست یافته اند و از آفات علنی کردن اسرار مصون مانده اند. مولانا در مثال دیگری این موضوع را روشنتر می سازد: زر و نقره گر نبودندی نهان پرورش کی یافتندی زیرکان طلا و نقره و سایر فلزات گرانقیمت چنانچه سرّ پوشی نمی کردند و در زیرزمین پنهان نمی شدند هرگز پرورش نمی یافتند و ارزش آنها آشکار نمی شد. هان و هان این راز را با کس مگو گرچه از تو شه کند بس جستجو ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
از قانون 12 عشق هایی کز پی رنگی بود عشق نبود عاقبت ننگی بود عشق هایی که از هوا و هوس انسان سرچشمه می گیرد و در پی آب و رنگ و زیبایی های ظاهری به وجود می آید، اولاً زودگذر و ناپایدار است و ثانیاً ننگ و عار را بدنبال دارد. ارزش هر عشقی به اندازه بزرگی و اصالت معشوق آن است. و عشق های سطحی و کاذب اساساً عشق نیستند و نباید نام مقدس عشق را بر آنها نهاد. مولانا می گوید: کاش عشق های کاذب و برخاسته از هوا و هوس از همان ابتدا ننگ خود را آشکار می کردند تا انسان ها به آن تعلق خاطر نمی یافتند و ناگواری ها گریبان آنان را نمی گرفت. چه بسا عشقهای واهی و ظاهری که در جوامع بشری ظاهر شده اند و کار عاشق و معشوق را به رسوایی و نابودی کشانده اند. و چه بسا قتل ها و فتنه ها که بر اثر عشق های دروغین رخ نموده است. عشق آن زنده گزین کو باقی است کز شراب جان فزایت ساقی است ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
از قانون 13 دشـمـن آمـد پـرّ او ای بسی شه را بکشته فرّ او زیبایی و شکوه پر و بال طاووس موجبات دشمنی با جان او را فراهم کرده است و انسان ها برای دست یافتن به پرهای زیبای او جانش را نشانه رفته اند. طاووس را می کشند تا پرهایش را در اختیار خود گیرند و چه بسیار پادشاهانی که به واسطه کرّ و فرّ و شکوه و شوکتی که داشته اند، حسادت هایی را برانگیخته اند که آنان را به دام هلاکت برده است و در حقیقت قربانی نام و آوازه خود شده اند. و چه بسا آهوان مشکین ناف که صیادان برای بدست آوردن مُشک خوشبوی آنان جانشان را گرفته اند و خون صافشان را ریخته اند و چه بسا روباهانی که شکارچیان برای دست یافتن به پوست ارزشمند آنها در کمینشان نشسته و جانشان را ستانده اند. و در طول تاریخ چه بسیارند زنان زیبایی که زیبایی شان بلای جان آنان شده است. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
از قانون 14 بر منست امروز و فردا بر وی است خون چون من کس ، چنین ضایع که یست؟ هر کس بدخواهی دیگران پیشه کند و در مسیر آنان سنگی بیافکند و چاهی برآرد، بیگمان خود گرفتار آن خواهد شد. خداوند هیچ عملی از انسان را، چه نیک و چه بد ضایع نمی سازد و نتیجه اعمال انسان به خودش باز می گردد و حق محرومان و خون مظلومان بی دفاع نمی ماند و گریبان ظالمان را خواهد گرفت. در این بیت مولوی به یکی از قوانین متقن در حیات انسانها اشاره کرده و هشدار می دهد: مراقب رفتار و اعمال خود باشید، تا حقوق مردمان را ضایع نکنید و بی دلیل بر حال و مال و آبروی آنان نتازید. چرا که این قانون همه را دربرمی گیرد و فردا گریبان شما را نیز خواهد گرفت. بر شما همان خواهد رفت که بر دیگران روا داشته اید. در زندگی ما چه بسیار نمونه های عینی وجود دارد که به ناحق بر انسانی ظلمی روا داشته ایم و به عقوبت آن گرفتار شده ایم. گر چه دیوار افکند سایهٔ دراز باز گردد سوی او آن سایه باز این جهان کوهست و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
از قانون 15 عاشقان ، جام فرح آنگه کشند که به دست خویش ، خوبانشان کشند مدعیان عاشقی آن هنگام جام نوشین شادکامی و فرحناکی را می نوشند که تعلقات (من طبیعی) را در پیشگاه عشق قربانی کنند و از هستی مجازی خود بگذرند و در معشوق حقیقی فنا شوند. انسان عاشق مادامی که از هواهای خود عبور نکند و وابستگی ها را به قربانگاه عاشقی نبرد شراب طهور خوشدلی و کمال را نمی نوشد. برای راهی شدن در جاده کمال و رسیدن به معشوق و دست یافتن به مقام وصل راهی جز رهایی از خویش وجود ندارد. برای همین است که مجنون در دایره عشق لیلی سر از پای نمی شناخت و حتی قهر او را علامت لطف و مهر لیلی به خود می دانست. اگـر بـا دیگـرانـش بـود میلـی چرا ظرف مرا بشکست لیلی ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
از قانون 16 ◀️تو مگو: ” ما را بدآن شه بار نیست” با کریمان کارها دشوار نیست ✳️مولانا می گوید اینچنین نیست که ما نتوانیم به بارگاه حضرت حق راه یابیم. بلکه از آنجا که خداوند کریم و بزرگوار و مهربان است، ورود به حریم محبت او نه تنها ممکن است بلکه انجام هیچ کاری برای خداوند مشکل نیست و او می تواند راه وصول به خود را به بندگان خود نشان دهد و آنان را عاشق خود گرداند. چرا که کارها با بزرگواران و بخشندگان آسان است. کریم بودن پروردگار راه را برای ورود به دایره دوستی اش می گشاید. او کریمانه بندگان را به مهمانی خویش می پذیرد و می فرماید: "بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را" ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
از قانون 17 ◀️وهم با همه نور و هنر شد از آن محجوب ، تو بی پر مپر ✳️موسای کلیم (علیه السلام) با همه بزرگی و قرب و منزلت در بپیشگاه خداوند و نورانیتی که از پروردگار به ارمغان گرفته و به مقام نبوت رسیده بود و با همه عقل و ادراک عالی که در اختیار داشت، نتوانست از اسرار رفتار حضرت آگاهی پیدا کند. و تو ای انسان که شوق رفتن داری بی آنکه و مراد و محبوبی برگزینی ، گام در راه منه و برای پرواز به شاه بال اولیاء الهی بیاویز و از هدایت و ارشاد آنان بهره برگیر تا امکان پرواز بیابی و بتوانی به سوی آسمان کمال اوج بگیری. مرغی که پر و بال برنیاورده است نباید خود را به مهلکه پرواز ببرد. اگر چنین کند دچار روباه و گربه درنده خواهد شد. مرغ پرنارسته چون پرّان شود طعمـۀ هر گـربـۀ درّان شـود ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
از قانون 18 بچه می لرزد از آن نیش حجام مادر مشفق در آن غم شادکام لطف و قهر خداوند و خردمندان با مصلحتها در آمیخته است و انسانها چون سبب آن را نمی دانند، آزرده خاطر می شوند. همچون کودک بیماری که از تیغ حجامتگر می هراسد و به خود می لرزد و مادر دلسوز و مهربان او در همان حال که فرزندش گریان و نالان است در اندرون خویش شادمان است، چرا که می داند نیش تیغ حجامتگر سلامتی فرزندش را به او بازمی گرداند. ولی کودک بیمار که از آثار این زخم و رنج آگاهی ندارد ناخرسند و گریان است. قهر و لطف حضرت حق نیز بر بندگان چنین است و چه بسا انسان هایی که از وقوع واقعه ای اکراه دارند ولی خیر و سعادت آنان در آن است. و بالعکس خیر خود را در پدیده ای می جویند که به مصلحتشان نیست و شرّی بر آن مترتب است. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
از قانون 19 از چه ای کل با کلان آمیختی؟ تو مگر از شیشه روغن ریختی؟ بقالی در دکان خود طوطی ای داشت که با مردم سخن می گفت و موجب رونق کسب و کار بقال بود. روزی بقال برای استراحت به خانه رفت و طوطی که در دکان بقالی به این سو و آن سو می پرید به شیشه روغن برخورد کرد و ظرف روغن به زمین اصابت کرد و شکست و روغن ها بر زمین ریخت. بقال چون به دکان خود بازگشت، روغن ها را ریخته دید و برآشفت و ضربه ای تخت بر سر طوطی نواخت. سر طوطی شکست و کچل شد. طوطی قهر کرد و سکوت پیشه نمود و از سخن گفتن بازماند. کسب بقال از رونق افتاد و بسیار آزرده شد. هرچه کرد طوطی به سخن نیامد. تا اینکه در یکی از روزها مردی که سر طاس و کچل داشت به دکان بقالی وارد شد. چون چشمان طوطی بر او افتاد به ناگاه زبان گشود و گفت: مگر تو هم شیشه روغن را شکستی و روغن را بر زمین ریختی که به جمع کلان درآمدی و به کچلی مبتلا شدی؟ این داستان نشان می دهد که در بسیاری از موارد قیاس کردن و به وهم و گمان خود متکی شدن، راه به بیراهه رفتن و نتیجه نادرست گرفتن است. از قـیـاسش خـنـده آمـد خـلـق را چون چو خود پنداشت صاحب دلق را ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
از قانون 20 🔴کار پاکان را قیاس از خود مگیر گرچه ماند در نوشتن شیر، شیر 🔴انسانها در غالب امور و برای دست یافتن به آرامش روانی و رها شدن از دغدغه های ذهنی به صورت نفی و یا اثباتی به مقایسه کردن خود با دیگران متوسل می شوند و گاهی افعال و اعمال انسانهای وارسته و رشد یافته را با کردار خود مقایسه می کنند. اینگونه آدمیان از باطن فعل انسانهای خودساخته بی خبرند و به ظاهر رفتار و گفتار آنان می نگرند و تفاوت بین شیر درنده و شیر خوردنی را نمی شناسد. چرا که در تلفظ و نوشتن هر دو "شیر" با هر دو معنا به یک صورت تحریر می شود و در ظاهر فرقی بین آن دو وجود ندارد. مولانا می گوید در بسیاری از اوقات قیاس کردن پدیده ها انسان را به گمراهی می کشاند و چه بسا فردی حال خود را با حال اولیاء الهی یکی بداند، ولی چون مبنای مقایسه نادرست است، لاجرم نتیجۀ نادرست نیز حاصل می شود. چونان آب شیرین و شور که هر دو به ظاهر صاف و زلالند، لکن یکی گوارا و دیگری ناگوار است. همسـری با انبیـا برداشـتند اولیا را همچو خود پنداشتند ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
از قانون 21 مؤمنان را بُرد باشد عاقبت بر منافـق مـات اندر آخـرت سرانجامِ مؤمنان و حق جویان و حق خواهان، رستگاری و برنده شدن در مسابقه زندگی است. چرا که در پایان کار، زمان درو کردن محصول عمر فرا می رسد و آنانکه راستی پیشه کردند و صراط حق رفتند با رهایی و سعادتمندی مواجه می شوند و آنان که با خود و با خلق و با خداوند نفاق ورزیدند و با حیله و نیرنگ زیستند و راه صدق و صفا نرفتند، دچار زیانکاری خواهند شد و چون درخت تلخ کاشتند، ناگزیر محصول تلخ نصیب آنان می شود. دو رنگی و نفاق علاوه بر اینکه نتایج ناگواری در پی دارد، انسان را در طول زندگی به عدم دستیابی به آرامش درونی مبتلا می کند و همواره بر نگرانی او می افزاید و زندگی و مرگش را با سختی ها و دشواری های فراوان مواجه می سازد. هرکس در پایان کار به سوی جایگاه ابدی که خود برای خویش فراهم کرده است، رهنمون می شود. آنکه گندم کاشته است گندم درو می کند و آنکه بذر جو پاشیده است محصول جو برداشت می کند. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
از قانون 22 زرّ قـلـب و زرّ نـیکـو در عـیـار بی محک هرگز ندانی ز اعتبار در مراودات بین انسانها، تقلب کردن و فلز بی ارزشی را به جای طلا مبادله نمودن رواج دارد. به میزانی که جوامع انسانی از ارزشهای اخلاقی فاصله بگیرند، این پدیدۀ مذموم رونق بیشتری می یابد. سودجویان و هواپرستان برای هر شیی با ارزشی که در میان مردم رواج دارد، بدلی و تقلبی آن را فراهم می کنند تا بر سر دیگران کلاه بگذارند و از غفلت آنان استفاده کرده، زر قلابی را به جای طلای حقیقی به آنها عرضه نمایند. چنانچه انسان از سنگ "محک" که قدرت تشخیص طلای اصل از طلای تقلبی را به او می دهد، برخوردار نباشد و حق و باطل را به وسیله آن تمیز ندهد، دچار ضرر و زیان می شود. لذا آدمیان همواره باید برای کشف حقیقت های زندگی، معیار مطمئنی در اختیار داشته باشند تا بتوانند راه را از کج راهه، پاکی را از ناپاکی، و خالص را از ناخالص مشخص کنند و در زندگی به خسران مبتلا نگردند. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2